تمایز تفکر انتقادی از مفاهیم دیگر

تفکـر انتقادی اغلب با مفاهیم دیگری مثل خوب فکر کردن، حل مسأله ، تفکر خلاق یا نوآورانه و تصمیم‌گیری اشتباه گرفته می‌شود. از این رو، لازم است تا تفاوت این مفاهیم از تفکر انتقادی و رابطه آنها با این نوع تفکر روشن شود.

نقادانه فکر کردن و خوب فکر کردن با هم یکی نیستند. متخصصان تفکر انتقادی رابخشی ازخوب فکر کردن مـیدانند نه تنهـا نـوع خوب فکر کردن . خوب فکر کردن بخش‌های دیگری همچون حل مسأله، تفکر خلاق و تصمیم‌گیری دارد.

بین تفکر انتقادی و حل مسأله تفاوت مهمی ‌وجود دارد. حل مسأله بر مسأله و پیدا کردن راهی برای حل آن تمرکز دارد. در حالی که تفکر انتقادی به جای اینکه به دنبال راه‌حل مشخصی برای مسأله باشد، به بیرون کشیدن سؤال از تمام جوانب موقعیت و نقد راه‌حل‌ها توجه دارد. به این ترتیب، در حالی که حل مسأله بنا به طبیعت خود بر حل مسأله تمرکز دارد، تفکر انتقادی چنین تمرکزی ندارد . شاید یکی از دلایل اینکه تفکر انتقادی با حل مسأله اشتباه گرفته می‌شود این باشد که تفکر انتقادی بعنوان یک فرایند در نظر گرفته نمی‌شود. اغلب منظور از حل مسأله، دستورالعملی است که مراحلی را طی می‌کند و به نتیجه‌ای می‌رسد. اما در تفکر انتقادی مفروضه‌ای به عنوان نتیجه وجود ندارد. از این لحاظ، حل مسأله مسیری متفاوت از تفکر انتقادی را طی می‌کند. در مورد رابطه تفکر انتقادی و حل مسأله، می‌توان گفت که بین تفکر انتقادی بعنوان یک فرایند و حل مسأله از جنبه مشترک بیان مسأله و روشن کردن آن در مورد مسایل مبهمی ‌که به خوبی تعریف نشده‌اند، رابطه وجود دارد.

مفهوم دیگری که با تفکر انتقادی اشتباه گرفته می‌شود، تفکر خلاق است. تفکر خلاق یا نوآورانه نوعی از تفکر است که منجر به بینش‌های جدید، رویکردهای بدیع و دیدگاه‌های تازه در درک و بیان چیزها می‌شود. محصول تفکر خلاق می‌تواند چیزهای واضحی مثل موسیقی، شعر، ادبیات، اختراعات و ابداعات تکنولوژیکی یا چیزهای غیرواضحی مثل مطرح کردن سؤالی که چند راه حل ممکن دارد یا بیان مطلبی که پیش‌پنداشته‌ها را به چالش می‌کشد و منجر به دیدن دنیا از زاویه‌ای نو و متفاوت می‌شود، باشد . تفکر خلاق ترکیبی از دانش، قدرت خلاقه و آفرینندگی است. یک متفکر خلاق به کشف مداوم ایده‌های جدید و حالتهای ممکن امور علاقه دارد. در نتیجه، تلاش می‌کند در درک خود برای رسیدن به دانش یا معناهای جدید دست ببرد. زمانی که راه‌حل‌های آشنا منجر به حل مسأله‌ای نمی‌شوند، تفکر خلاق از طریق یافتن احتمالات و امکانات جدید موجود در یک موقعیت در خدمت حل مسأله قرار می‌گیرد؛ آنچه که بیشترین ارزش را به تفکر خلاق می‌دهد. در این حالت، تفکر خلاق همان تفاوتی را با تفکر انتقادی پیدا می‌کند که بین حل مسأله و تفکر انتقادی وجود دارد. با این حال بین تفکر انتقادی و تفکر خلاق شباهت نیز وجود دارد. تفکر خلاق مشابه با تفکر انتقادی از طریق مطرح کردن سؤالاتی مثل «دیگر چه؟»، «چرا؟» و «چه می‌شود اگر؟» فعال می‌شود. شاید به دلیل همین شباهت است که تفکر خلاق با تفکر انتقادی اشتباه گرفته می‌شود.

تصمیم‌گیری به معنـای انتخاب از بیـن گزینه‌ها و داشتن انتخاب‌هایی است که برای شخص اهمیت دارند . به کارگیری مهارت‌های تفکر انتقادی در تصمیم‌گیری به شفاف شدن موقعیت و مشخص شدن گزینه‌هـا کمک می‌کند که ایـن امـر بنوبـه خود تصمیم‌گیری را تسهیل می‌کند. به همین دلیل، لیپمن و دیتریک ، تأکید دارند که تصمیم‌گیری صحیح نیازمند تفکر انتقادی است.

در مجموع، آنچه که در بالا آمد بیانگر آن است که کیفیت حل مسأله، تفکر خلاق و تصمیم‌گیری به تفکر انتقـادی وابسته است. زیرا فرایند ارزیابـی صحت و سقم اظهـارات، ایده‌ها و نتیجه‌گیری‌ها در این فعالیت‌های شناختی به وسیله تفکر انتقادی صورت می‌گیرد. در همین رابطه، فاسیونه و فاسیونه ، تفکر انتقادی را موتوری شناختی توصیف می‌کنند که حل مسأله و تصمیم‌گیری را پیش می‌برد. به بیان دیگر، تفکر انتقادی به عنوان فرآیند ارزیابی منطقی و نظام‌مند اطلاعات و موقعیت‌ها، مؤلفه اصلی فعالیت‌های شناختی دیگر همچون حل مسأله، تفکر خلاق و تصمیم‌گیری به شمار می‌رود و از این رو، در نظام فکری انسان از جایگاهی محوری و منحصر به فرد برخوردار است.

منبع

کورش نیا،مریم(1390)، ارایه مدلی علّی برای گرایش به تفکر انتقادی دانشجویان،پایان نامه دکترا،روانشناسی تربیتی، دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي شیراز

ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0