الگوها و نظریه‌های رفتار اطلاع یابی

همزمان با گسترش مطالعات حوزه رفتار اطلاع یابی، ارائه الگوهای رفتار اطلاع یابی کاربران در حوزه مورد علاقه محققان مختلف قرار گرفت. این محققان امیدوار بودند با ارائه این الگوها، از یک سو اطلاعاتی را در اختیار طراحان نظام های ذخیره و بازیابی قرار دهند تا از طریق رفتار کاربران به نیازهای آنها پاسخ دهند و از طرف دیگر فعالان حوزه آموزش، مراجعان را در تدوین برنامه های آموزش مهارت های اطلاع یابی کمک رسان باشند. استفاده از الگوهای رفتار اطلاع یابی به پژوهشگران کمک می کند که چگونه تصمیم بگیرند و روی چه نکاتی در جستجوهای خود توجه بیشتری کنند. تا كنون الگوهاي رفتاري متفاوتي از سوي صاحب‌نظران ارائه شده است، اما باتوجه به اینکه الگوی اطلاع یابی الیس یکی از الگوهای مورد استفاده در حوزه وب بوده است و یا در محیط های مجازی به کاربرده شده است، به عنوان الگوی مورد استفاده پژوهش حاضر ترجیح داده شده است و اهداف و سوالات پژوهش بر اساس این الگو و مؤلفه های آن بنا نهاده شد. در ادامه، برخی از  اين الگوها مورد بررسي قرار مي‌گيرند.

الگوی ریس و ساراسویچ

اولین بار ریس و ساراسویچ ، در اوایل دهه 1960 اولین الگوی فرآیند اطلاع یابی را پیشنهاد کردند. آنها در الگوی پیشنهادی خود بر ماهیت متحول مشکل اطلاعاتی تأکید ویژه ای داشته اند.

دو مرحله مشخص در این الگو وجود دارد:

مرحله نخست، یعنی انجام پرسش، که هر دو شخص درخواست کننده و جستجوگر را درگیر می کند.

مرحله دوم، یعنی پاسخ دهی به پرسش، که توسط جستجوگر و بر پایه اطلاعات به دست آمده از متقاضی انجام می گیرد. در نهایت، پاسخ بستگی به موفقیت در انجام پرسش دارد. الگوی ریس و ساراسویچ میان ربط و مناسبت تمایز قائل است، بدان معنا که اولی یعنی «ربط» عبارت است از نتایج حاصل از تطبیق نیازهای اطلاعاتی بیان شده در پرسش با کل اطلاعات بازیابی شده ولی دومی یعنی «مناسبت» به مفهوم تطبیق نتایج بازیابی شده و مشکل حقیقی اطلاعات با یکدیگر است. بنابراین، نتیجه حاصل واضح و روشن نیست. به همین دلیل، الگوی ارائه شده میان مشکل اطلاعاتی، نیاز اطلاعات، پرسش و تقاضا تمایز قائل است. ساراسویچ پنج عنصر اساسی را در کار اطلاع یابی مشخص می کند. این عناصر عبارتند از:

  • مشکل یا مسئله،
  • وضعیت یا معلومات شخصی
  • قصد
  • پرسش
  • درخواست .

نظریه رفتار اطلاع يابي ويلسون

ویلسون  ، فرآیند اطلاع‏یابی را اولین بار در سال 1983 به‏عنوان یک الگوی حل مسئله برای پژوهش‏ها به‏کار برد. وی، پس از بررسي رفتارهاي اطلاع‌يابي متخصصان بازاريابي، علوم اجتماعي و روان‌شناسي، الگویی را براي رفتار اطلاع‌يابي ارائه داد كه به‏خوبي نقش عوامل روان‌شناختي را در رفتار جستجوگران نشان مي‌دهد. وي در الگوی خود اذعان مي‌دارد كه عوامل روان‌شناختي، جمعيت‌شناسي، محيطي و منبع‌مدار بر رفتار اطلاع‌يابي تأثير مي‌گذارند و در بسياري از موارد آن را تغيير مي‌دهند. در این الگو، جستجو و استفاده از اطلاعات با مراحل مختلف فرآیند حل مسئله هدف‏نما در ارتباط است. مراحل حل مسئله عبارتند از:

  • شناسایی مسئله،
  • تعریف مسئله،
  • حل مسئله و (در صورت نیاز) بیان راه حل آن.

با وجود گستردگي اين الگو، ويلسون اظهار مي‌دارد كه الگوی پيشنهادي او تنها قادر است نمونه‌هاي كوچكي از عوامل تأثيرگذار بر رفتار اطلاع‌يابي فرد را نشان دهد. الگوی ويلسون به توصيف آنچه در زمينة رفتار اطلاع‌يابي، عامل ميزان احاطه شخص ناميده مي‌شود، مي‌پردازد. وي در همين زمينه اظهار مي‌دارد كه شخص پس از اتخاذ تصميم به جستجوي اطلاعات، با كمك انگيزه، جستجويي را به اجرا درمي‌آورد و به دليل احساس نيازي كه به فايق‌آمدن بر مسئله دارد، شخصاً گذار از مانع‏هاي مشخصي را كه در مسير بازيابي اطلاعات او قرار دارد، تجربه مي‌كند. ويلسون، معتقد است كه خود شخص صلاحيت لازم را براي تصميم‌گيري‏هاي نهايي جستجوي اطلاعات و تشخيص اطلاعات مرتبط از غيرمرتبط دارد و ممكن است بر اساس موقعيت، موضوع يا انگيزه‌‌هاي خاص، روش‏هايي را كه براي جستجوهايش برمي‌گزيند، با ديگري متفاوت باشد .

ويلسون، از عامل خودمحوري به‏عنوان مؤثرترين عامل در رفتار اطلاع‌يابي نام مي‌برد و در همين خصوص اظهار مي‌دارد كه بين باور يا احساس فرد درباره خود و تسلط فرد بر موقعيت‏هاي مختلف، ارتباط مستقيم وجود دارد. او معتقد است احساس قوي خودمحوري براي بهره‌گيري از يك منبع اطلاعاتي، به استفاده گسترده‌تر و دقيق‌تر از آن منبع منجر مي‌شود. اگر شخص از توان خود در بهره‌گيري از منبع ترديد داشته باشد، حتي در صورتي كه اين منبع حاوي مرتبط‌ترين اطلاعات نيز باشد، بازهم استفاده درستي از آن به‏عمل نخواهد آمد. در هر موقعيتي، انتخاب و استفاده از منبع تحت تأثير عوامل گوناگوني همچون ميزان زمان و تلاشي كه صرف دستيابي به منبع و تعامل براي اطلاع‌يابي از آن مي‌شود، قرار دارد  .او در الگوی جهانی خود رفتار اطلاع‏یابی را هم شامل رفتار جستجوی فعال و هم غیرفعال می‏داند یعنی در عمل جستجوی فعال ذهن را برای اطلاعات مثلا تماشای تلویزیون و دریافت اطلاعاتی از برنامه‏های آن بدون قصد و اراده قبلی جزء رفتار اطلاع‏یابی می‏داند همان‏طور که توجه غیرفعال (یعنی بدون قصد قبلی) و جستجوی مداوم را در این ردیف قرار می‏دهد.

منبع

محمدی،بهمن(1393)، مقایسه رفتار اطلاع یابی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه، پایان نامه کارشناسی ارشد، کتابداری واطلاع رسانی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی علامه طباطبایی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

 

 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0