اضطراب رایانه

 اضطراب:

اضطراب حالت برانگيختگي فيزيولوژيكي، شبيه ترس ولي بدون عامل عيني است چون ترس، واكنش به تهديدي معلوم، خارجي، قطعي و از نظر منشـأ بـدون تعـارض و اضـطراب، واكـنش در مقابـل خطـري نامعلوم، دروني، مبهم و از نظر منشأ تعارض است. يك احساس منتشر و بسيار ناخوشايند و اغلب مـبهم و حس دلواپسي است كه داراي نشانه­هاي جسماني مانند: تپش قلب، احسـاس خـالي شـدن سـردل، و نشانه هاي رفتاري مانند: انزواي اجتماعي و نشانه عاطفي- هيجاني و رواني ماننـد: اشـكال در تمركـز و فراموشي مي­باشد.

بك عقيده دارد كه اضطراب بيمارگونه از تكرار بيشتر سنجي خطر ناشي مي شود كه در آن فرد تهديد را بيشتر از آنچه واقعا هست برآورد مي كند و با يك يا چند جنبه از موارد زير همراه است:

  •  وقايع ترسناك را بيش از آنچه هست به شانس نسبت به مي­دهد.
  •  شدت يك واقعه ترسناك را بيش از آنچه هست مي­سنجد.
  •  دست كم گرفتن توانايي هاي خود براي كنارآمدن با مشكل.
  •  توانايي هاي افراد ديگر را از نظر كمكي كه مي تواند به او بكنند كمتر از واقع مي­سنجد

اضطراب و یادگیری

اضطراب يكي از تجليات برانگيختگي بالاست. مقداري از اضطراب نيز براي عملكرد آموزشگاهي افراد و انجام تكاليف يادگيري لازم است. اين مطلب بدين معني است كه اضطراب بيش از حد و يا خيلي كم بر عملكرد و پيشرفت تحصيلي تاثير مي گذارد و بين اضطراب و عملكرد تحصيلي ارتباط وجود دارد و اضطراب بسيار بالا يا پايين كيفيت عملكرد را مخدوش مي­كند و اضطراب مناسب و درحد اعتدال، باعث بالاترين سطح عملكرد تحصيلي مي­گردد .

هر موجود با هوشي اضطراب دارد، مي­توان گفت كه اضطراب يك حالت كاملا طبيعي و مهم براي افراد است. انواع متعدد مسايل زندگي فردي، اجتماعي و جسماني ايجاب مي­كند كه ما به طور دائم از خود سازگاري نشان بدهيم. همه قدمهايي كه انسان به جلو بر مي­دارد، از قبيل همه كشف هاي عملي، هنري و ادبي همه و همه براساس اضطراب انجام مي­گيرد. مي­توان گفت كه انسانهاي عادي به مقداري اضطراب نياز دارند تا به تكاپو بيفتند و اما اضطراب زماني مسئله ساز مي شود كه از تحمل انسان فراتر رود .

اضطراب احساس مبهم بسيار نامطبوع ترس و نگراني است. طبيعي است كه وقتي دانش­آموزان با چالش هاي مدرسه (مانند انجام خوب يك آزمون) مواجه مي شوند دلواپس يا نگران باشند و در واقع پژوهشگران دريافته اند كه بسياري از دانش­آموزان موفق، اضطراب متوسطي دارند .

با وجود اين بعضي از دانش­آموزان سطوح اضطرابي بالايي دارند و هميشه نگران­اند كه اين مسئله مي­تواند به توانايي و پيشرفت آنها آسيب برساند. به طور مثال برآورد مي شود كه اضطراب امتحان  پيشرفت بيش از ده ميليون دانش­آموز را كاهش مي دهد.

اضطراب بعضي از كودكان با سطوح اضطراب خيلي بالا، نتيجه انتظارات پيشرفت خيلي بالا و غيرواقع بينانه والدين و فشار آنهاست، و بسياري از بچه ها همانطور كه به پايه هاي تحصيلي بالاتري مي­رسند، اضطراب بيشتري دارند زيرا برخي تجارب بالاتر با شكست فراوانتري همراه است و زماني كه چنين شرايطي به وجود مي­آيد اضطراب دانش­آموزان افزايش مي­يابد.

اضطراب رايانه:

اضطراب رايانه به عنوان اجتناب افراد از مواجه با رايانه و همچنين ناراحتي و ترس آنها از كاركردن با رايانه تعريف شده است .اضطراب رايانه يك ترس قريب الوقوع و ذهني از تعامل با رايانه است كه با تهديد واقعي ارائه شده به وسيله رايانه تناسب چنداني ندارد. بنابراين اضطراب رايانه، يك مفهوم خاص از نوعي اضطراب است كه به صورت عادي در يك موقعيت نوعي خاص اتفاق مي افتد.

دارنينا در تبيين اضطراب رايانه اظهار مي دارد كه بعضي از افراد در تعامل با رايانه تنيدگي و هيجانهاي منفي را تجربه مي كنند، در حالي كه بعضي ديگر چنين حالاتي را تجربه نمي­كنند. دلايل اين امر را بايد در جزئيات موقعيتي – شخصيتي، تفاوت­هاي فردي در ادراك، ارزيابي و تفسير موقعيت­ها و در هر دو جنبه كل موقعيت و عناصر فردي و راههاي تعاملي اين دو جستجو كرد. پس اضطراب و ترس از رايانه و نگرش منفي نسبت به آن را بايد حاصل تعامل موقعيت با شخصيت دانست. به بيان ديگر احساس ناراحتي به كل موقعيت تعميم مي يابد. اين طور نيست كه فرد در يك جز موقعيت را بپذيرد و جز ديگر را طرد كند، بلكه كل موقعيت را طرد مي­كند.

اضطراب رايانه حالت هيجاني است كه زماني حادث مي شود كه فرد احتمال مي دهد بايد در عمل يا در تصور از رايانه استفاده كند، چرا كه هر ناراحتي هيجاني به موقعيت نياز دارد. هيجانهاي منفي و ناراحتي هاي روان شناختي شاخص هاي فردي هستند كه با موقعيت در تعامل اند. براي مقابله با ناراحتي هيجاني دو راه بيشتر وجود ندارد. راه اجتناب و كناره گيري از موقعيت و راه دوم تغيير دروني مانند تغيير انگيزه ها، باورها، نگرش ها. فرد با چنين رفتارهايي موقعيت عيني را تغيير مي­دهد و آن را براي خود پذيرفتني مي­كند. دارنينا معتقد است در افرادي كه براي اولين بار با رايانه روبرو مي شوند اضطراب برانگيخته مي شود، چرا كه با امر نو مواجه شده و به ابزار جديد تسلط لازم را نيافته اند. در اين حالت درون سازي متوقف مي شود و مكانيزم هاي دفاعي ذهن، انگيزه طرد كردن را شكل مي دهد. نه تنها فرايند يادگيري بلكه كل محتواي موضوع طرد مي­شود. وي معتقد است كه اضطراب رايانه در افراد به دلايل متفاوتي بروز مي­كند. براي مثال فردي كه مي ترسد چيزي را خراب كند، احساس فرد از بي­دانشي و ناكارآمدي، ترس فردي از رياضيات و فناوري، ترس درباره سلامت جسماني، ترس از هر چيز جديد و ناآشنا، حس ترديد نسبت به ارزيابي هاي هوشي از خود، يا اين احساس كه رايانه به دليل هوش برتر فرد را در حل مشكلات شكست مي­دهد و به او غلبه مي كند، احساس نداشتن زماني كافي يا “دلهره زمان” براي تسلط و آشنايي با رايانه و خلاصه آنكه رايانه مانند هر امر جديد اضطراب آور است. اصطلاح شناسي آن آشناست و فناوري آن مملو از اصطلاحات جديد است. از طرف ديگر فرد بايد يافته­هاي علم امروز را با تجربه هاي قبلي خود پيوند بزند كه كاري بس دشوار است .

پژوهشگران اضطراب را از جنبه هاي مختلف دسته بندي كرده اند. كراز بیان می­کند که مي توان اضطراب حالتي را از اضطراب خصيصه اي متمايز كرد. اسپيلبرگر اضطراب خصيصه اي را تمايل براي درك موقعيت­ها به صورت تهديدكننده تعريف مي كند. در صورتي كه اضطراب حالتي بيشتر در ارتباط با موقعيت­هاي واقعي و تهديدكننده بروز مي كند در زمينه روابط اضطراب خصيصه اي و اضطراب رايانه برخي پژوهش­ها نشان مي­دهد اضطراب خصيصه­اي متغير پيش بيني مناسبي براي اضطراب رايانه است.

ورتينگتون و زانو  نيز معتقدند از دو نوع مفهوم اضطراب رايانه مي توان نام برد. اول مفهوم “اضطراب مكانيكي” و دوم “اضطراب وجودي” . اضطراب مكانيكي مفهوم محدود شده اي است مربوط به كار با جنبه هاي مكانيكي و عملياتي، مانند يادگيري استفاده از رايانه، دريافت، پيام هاي خطا از طرف دستگاه، دستكاري سخت افزار و كار با نرم افزارها. اما مفهوم اضطراب وجودي حاصل حضور فناوري در جامعه و فرهنگ اجتماعي است. فناوري جهان بيني فرد را به مبارزه فرا خوانده و هويت انسان معاصر را دگرگون كرده است.

بكرز و اشميت درپژوهش خود تصميم گرفتند كه به عوامل سازنده اضطراب رايانه ساخت بدهند. آنها ابتدا بيان مي كنند كه نتايج پژوهش حاكي از آن است كه اضطراب رايانه از چهار جز تشكيل شده است:

  1.  اطمينان كم فرد نسبت به توانايي خود در كار با رايانه.
  2.  پاسخ هاي انفعالي منفي نسبت به آنها.
  3.  برانگيخته شدن فرد هنگام كار يا فكر با رايانه.
  4.  باورهاي منفي درباره نقش رايانه در زندگي روزمره بشر.

آنها اشاره مي كنند كه چگونگي تعامل اين اجزا براي ما مشخص نيست، مثل اين موضوع كه آيا اطمينان كم فرد نسبت به توانايي هاي خود مقدمه­اي براي عواطف و هيجانهاي منفي نسبت به رايانه است. آنها براساس يافته هاي پژوهشي قبلي يك مدل شش عاملي اضطراب رايانه ارائه مي كنند. اين ابعاد شامل: سواد رايانه­اي، احساسات انفعالي درباره رايانه، باورها درباره اثرات. به بيان ديگر اين پژوهشگران معتقدند كه اضطراب رايانه را در ماهيت خود يك سازه محدود شده به اضطراب نمي توان در نظر گرفت و علاوه بر مولفه اضطراب بايد ساير مولفه­هاي انفعالي و شناختي مرتبط با آن مانند خودكارآمدي، برانگيختگي­ها، احساسات انفعالي، سواد، باورها و نگرش هاي فرد توجه كرد و وجود اين مولفه­هاست كه به سازه اضطراب رايانه شكل مي­دهد. بعضي از پژوهشگران معتقدند كه مي­توان افراد را بر حسب ميزان اضطراب رايانه به سه گروه تقسيم كرد:

  1.   افراد بهنجار عادي دربرابر رايانه.
  2.  افراد مضطرب از رايانه.
  3.  افراد رايانه هراس.

آنها معتقدند كه افراد عادي اضطراب چنداني نشان نمي دهند. در مقابل فرد مضطرب، فردي است كه در كار با رايانه احساس ناراحتي و از آن اجتناب مي كند اما به ندرت نشانه­هاي جسماني موجود، در هراس­هاي واقعي را نشان مي دهند اما فرد با هراس از رايانه با تركيبي از نشانه­ها مشخص مي شود. يعني علاوه بر اجتناب از كار با رايانه هنگام مواجه با آن و عمليات محاسبه كردن، نشانه­هايي مانند احساس غيرواقع بينانه، ترس از دست دادن كنترل، عرق كردن كف دستان، تپش قلب، تنگي يا درد قفسه سينه، احساس لرز و سستي عضلات، تنگي نفس، گيجي و سردرد را نشان مي دهد. بعضي از پژوهشگران معتقدند اضطراب رايانه را بايد براساس رفتارهاي مشاهده شده تعریف کرد. مثلاً ماور و سیمونسون چهار نوع رفتار معرف اضطراب را به این شرح بیان می­کنند:

  1.  اجتناب از رايانه ها و مكان هايي كه دستگاه­ها در انجا قرار دارند.
  2.  احتياط و مراقبت شديد در كار با رايانه.
  3.  توجه، باورها و نگرش هاي منفي نسبت به رايانه.
  4.  خودداري از هرگونه رابطه و استفاده ضروري در كار با رايانه.

گلدبرگ معتقد است، درصد بالايي از كودكان كه با رايانه كار مي كنند به صورت روزانه اضطراب را تجربه مي كنند. وي به طور كلي چنين احساساتي را اضطراب فرافني مي نامند. گلدبرگ بيان مي كند كه هر چند به نظر مي رسد اضطراب رايانه و نگرش منفي به آن ساخت هاي نزديكي باشد، اما اضطراب رايانه بيشتر در زمينه حس ترس درباره رايانه متمركز است. دارنينا نيز در تبيين اضطراب رايانه اظهار مي كند كه بعضي از افراد در تعامل با رايانه تنيدگي و حالات هيجان را تجربه مي كنند، در حالي كه بعضي ديگر چنين حالاتي را تجربه نمي كنند. دلايل اين امر را بايد درجزئيات موقعيتي – شخصيتي تفاوت­هاي فردي و راههاي تعاملي اين دو جستجو كرد.

فاجو  نيز اضطراب رايانه را درماندگي يا پريشاني ذهن، برآمده از بيم، خطر با آشفتگي  تعريف نموده است.

منبع

رحیمی بلداجی ،جواد (1393)، رابطه اضطراب رایانه­ای با پیشرفت تحصیلی و انگیزش پیشرفت، پایان نامه کارشناسی ارشد، علوم تربیتی، دانشگاه اراک

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0