ﻣﻔﻬﻮﻡ ﺭﻗﺎﺑﺖﭘﺬﻳﺮﻱ
ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﻭﻳﮋﮔﻲ ﻫﺎﻱ ﺷﺮﻛﺖ ﻫﺎﻱ ﻣﻮﻓﻖ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭﻱ ﺍﺯ ﻗﺪﺭﺕ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻋﻴﻦ ﺣﺎﻝ ﻭﻳﮋﮔﻲ ﺑﺎﺭﺯ ﺷﺮﻛﺖ ﻫـﺎﻱ ﻧﺎﻣﻮﻓﻖ، ﻋـﺪﻡ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭﻱ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻭﻳﮋﮔﻲ ﺍﺳﺖ ﻗﺪﺭﺕ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘذﻳﺮﻱ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﻫﺮ ﭼﻴﺰ ﺍﺯ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺩﻳﺪﮔﺎﻩ ﻫﺎﻱ ﺟﺪﻳﺪ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺁﻥ ﻧﺸأت ﻣﻲ ﮔﻴﺮﺩ، ﺩﺭ ﻋﻴﻦ ﺣﺎﻝ ﺑﺴﺘﺮ ﻣﺤﻴﻂ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﻐﻴﻴﺮﺍﺕ ﭼﺸﻤﮕﻴﺮﻱ ﺩﺭ ﺷﺎﺧﺺ ﻫاﻱ ﺭﻗﺎﺑﺖﭘﺬﻳﺮﻱ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺑﺎﻳﺴﺘﻲ ﺗﻮﺟﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺗﺌﻮﺭﻱ ﻫﺎ ﻭ ﭼﺎﺭﭼﻮﺏ ﻫﺎﻱ ﻣﻔﻬﻮﻣﻲ ﺍﺯ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﮐﺎﺭﺑﺮﺩ ﺩﺍﺋﻤﻲ ﻳﺎﺑﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﻘﺪﺭ ﮐﺎﻓﻲ ﺟﻬﺖ ﺳﺎﺯﮔﺎﺭﻱ ﻓﺮﺁﻳﻨﺪﻫﺎﻱ ﻣﺪﻳﺮﻳﺘﻲ ﻭ ﺗﻐﻴﻴﺮﺍﺕ ﻣﺤﻴﻄﻲ ﺍﻧﻌﻄﺎﻑﭘﺬﻳﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﻣﺤﻘﻘﺎﻥ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻔﻬـﻮﻣﻲ ﭼﻨـﺪ ﺑﻌـﺪﻱ ﺍﺭﺍﺋﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ .آﮐﻴﻤﻮﺍ، ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﻔﻬﻮﻣﻲ ﭼﻨﺪ ﺑﻌﺪﻱ ﻧﮕﺮﻳﺴﺘﻪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﻄﺢ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﻲﻛﻨد.
ﻃﺒﻖ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﺎﺭﺗﺰ، ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﻣﻌﺎﺩﻝ ﻗﺪﺭﺕ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﻳﻚ ﻭﺍﺣﺪ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺭﻗﺒﺎﻳﺶ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﺣﺘﻲ ﻛﺎﻻﻫﺎ، ﺧﺪﻣﺎﺕ، ﻣﻬﺎﺭﺕ ﻫﺎ ﻭ ﺍﻳﺪﻩﻫﺎ ﻓﺮﺍﺗﺮ ﺍﺯ ﻣﺮﺯﻫﺎﻱ ﺟﻐﺮﺍﻓﻴﺎﻳﻲ ﻋﺮﺿﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ. ﺑـﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﻛﺮﻳﺴﺘﻨﺴﻦ از ﺩﺍﻧﺸﻜﺪﻩ ﺑﺎﺯﺭﮔﺎﻧﻲ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻫﺎﺭﻭﺍﺭﺩ، ﺩﺭﺻﻮﺭﺗﻲ ﺩﻭﻟﺖ ﻫﺎ ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻨﮕﺎﻩ ﻫﺎﻱ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﻛﻨﻨﺪ. ﭘﻮﺭﺗﺮ ﺑﻴﺎﻥ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ یک ﺑﻨﮕﺎﻩ ﺍﺳﺖ ﻛـﻪ ﺩﺭ ﺑـﺎﺯﺍﺭ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻧﻪ ﺩﻭﻟﺖ. ﻣﻚ ﮔﺎﻫﺎﻥ ، ﺩﺭ ﺗﺤﻘﻴﻘﻲ ﻧﺸﺎﻥ ﻣـﻲ ﺩﻫﺪ ﻛﻪ ۳۶ ﺩﺭﺻﺪ ﺍﺯ ﻭﺍﺭﻳﺎﻧﺲ ﺳﻮﺩﺩﻫﻲ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺑـﻪ ﻭﻳﮋﮔﻲ ﻫﺎﻱ ﺩﺭﻭﻧﻲ ﺷﺮﻛﺖ ﻫﺎ ﻭ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻫﺎﻱ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺩﺍﺭﺩ. ﺻﺎﺣﺒﻨﻈﺮﺍﻥ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﭼﻮﻥ ﺑﺎﺭﺗﻠﺖ ﻭ ﻗﻮﺷﺎﻝ ، ﻭ ﭘﺮﺍﻫﺎﻟﺪ ﻭ ﻫﻤﻞ ، ﻧﻴﺰ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺑﺮ ﺧـﻮﺩ ﺑﻨﮕﺎﻩ ها ﻭ ﺍﺳﺘﺮﺍﺗﮋﻱ ﻫﺎﻳشان ﻭ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﻣﻨﺎﺑﻌشان ﺗﻤﺮﻛﺰ ﻛﺮﺩﻩﺍﻧﺪ.
ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺎﺿﺮ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﻳﻚ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﻣﺤﻮﺭﻱ ﺩﺭ ﺳﻄﺢ ﺩﻧﻴﺎ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺍﻱ ﺟﻬﺖ ﺩﺳﺖ ﻳﺎﺑﻲ ﺑﻪ ﺭﺷﺪ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﻣﻄﻠﻮﺏ ﻭ ﺗﻮﺳﻌﺔ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭ ﻳﺎﺩ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ. ﺩﺭ ﻳﻚ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﺷﺪﻩ، ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺍﻣﻜﺎﻥ ﺑـﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻭ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭﻫﺎﻱ ﺑﻴﻦ ﺍﻟﻤﻠﻠﻲ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﻋﺼﺮ ﮔﺴﺘﺮﺵ ﺭﻭﺯﺍﻓﺰﻭﻥ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﺷﺪﻥ، ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﻣﻮﺿﻮﻋﻲ ﻣﻬـﻢ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﮔﺬﺍﺭﺍﻥ ﺳﻄﻮﺡ ﻣﺨﺘﻠﻒ ؛ ﮐﺸﻮﺭ، ﺻﻨﻌﺖ ﻭ ﺷﺮﮐﺖ ﺩﺭ ﺑﺨﺶﻫﺎﻱ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺩﻧﻴﺎ ﺗﻠﻘﻲ ﻣﻲﺷﻮﺩ.
ﻣﺠﻤﻊ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺭﺍ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ ﻣﻠﻲ ﺩﺭ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭﻱ ﺭﺷﺪ ﻭ ﻳﺎ ﺣﻔﻆ ﺍﺳﺘﺎﻧﺪﺍﺭﺩ ﺯﻧﺪﮔﻲ ؛ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﺳﺮﺍﻧﻪ ﻣﻲ ﺩﺍﻧﺪ. ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻫﻤﻜﺎﺭﻱ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﻭ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﻳﻌﻨﻲ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ ﻳﻚ ﻣﻠﺖ ﺩﺭ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻛﺎﻻﻫـﺎ ﻭ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﺑـﺮﺍﻱ ﺍﺭﺍﻳﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭﻫﺎﻱ ﺑﻴﻦ ﺍﻟﻤﻠﻠﻲ ﻭ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻫـﻢ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﻔـﻆ ﻭ ﻳﺎ ﺍﺭﺗﻘـﺎﻱ ﺳـﻄﺢ ﺩﺭﺁﻣـﺪ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪﺍﻥ ﺩﺭ ﺑﻠﻨﺪﻣﺪﺕ. ﺍﺯ ﺩﻳﺪﮔﺎﻩ آنکتاد ، ﻭﺍﺿﺢ ﺗﺮﻳﻦ ﻧﮕﺮﺵ ﺑـﻪ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺍﺯ ﻣﺴﻴﺮ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻋﻤﻠﻜﺮﺩ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ ﻛﻼﻥ ﻭ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺮﺍﺳﺎﺱ ﺑﻬﺮﻩ ﻭﺭﻱ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺑـﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﻲ ﺁﻳﺪ. ﻣﻔﻬﻮﻡ ﺩﻗﻴﻖ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻳﺪﮔﺎﻩ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ ﻛﺸﻮﺭﻫﺎ ﺩﺭ ﻓﺮﻭﺵ ﻣﺤﺼﻮﻻﺗﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭﻫﺎﻱ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﺍﺳﺖ . ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﺩﻳﺪﮔﺎﻩ ﻫﻴﺖ ؛ ﻧﻴﺰ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﻣﻠﻲ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻛﺎﻻﻫﺎ ﻭ ﺧﺪﻣﺎﺗﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﻳﻚ ﻛﺸﻮﺭ که ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭﻫﺎﻱ ﺑﻴﻦ ﺍﻟﻤﻠﻠﻲ ﺭﺍﻩ ﻳﺎﺑﺪ. ﺿﻤﻦ ﺁﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﻫﻤﻴﻦ ﻣﺪﺕ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﻭﺍﻗﻌﻲ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﺩﻫﺪ ﻭ ﻳﺎ ﺩﺳﺖ ﻛﻢ ﻣـﺎﻧﻊ ﻛﺎﻫﺶ ﺁﻥ ﺷﻮﺩ. ﻛﻮﻫﻤﻦ ، ﻧﻴﺰ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺭﺍ ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ ﻳﻚ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ ﺑﺮﺍﻱ ﺛﺎﺑﺖ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺳﻬﻢ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭﻫﺎﻱ ﺑﻴﻦ ﺍﻟﻤﻠﻠﻲ ﻭ ﻳﺎ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﺳﻬﻢ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻫﺮ ﻓﻌﺎﻟﻴﺘﻲ ﻛـﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﻲ ﺩﻫﺪ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻛﺮﺩ، ﺑﻪ ﺷﺮﻃﻲ ﻛﻪ ﺍﺳﺘﺎﻧﺪﺍﺭﺩﻫﺎﻱ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺣﺎﺿﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻓﺮﺁﻳﻨـﺪ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺑﻬﺒﻮﺩ ﺑﺨﺸﺪ ﻭ ﻳﺎ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﻣﺎﻧﻊ ﺍﻓﺖ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺘﺎﻧﺪﺍﺭﺩﻫﺎ ﺷﻮﺩ.
ﺭﻭﻳﻜﺮﺩﻫﺎﻱ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ ﺭﻗﺎﺑﺖﭘﺬﻳﺮﻱ
ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺭﻭﻳﻜﺮﺩﻫﺎﻱ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺑﻪ ﺑﺤﺚ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺩﺭ ﺑﻨﮕﺎﻩ، ﺭﻭﻳﻜﺮﺩ ﺩﺍﺭﺍﻳﻲ ، ﻓﺮﺁﻳﻨﺪ ، ﻋﻤﻠﻜﺮﺩ ﺍﺳﺖ. ﺑﻪ ﻋﻘﻴﺪﻩ ﺑﺮﻛﻠﻲ ﻭ ﻣﻮﻣﺎﻳﺎ ، ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺷﺎﻣﻞ ﺗﺮﻛﻴﺒﻲ ﺍﺯ ﺩﺍﺭﺍﻳﻲ ﻫﺎ ﻭ ﻓﺮﺁﻳﻨﺪﻫﺎﺳﺖ. ﺩﺍﺭﺍﻳﻲ ﻫﺎ ﻣﻲﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﻄﻮﺭ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﺍﺯ ﻃﺒﻴﻌﺖ ﺟﺬﺏ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﻳﺎ ﺍﻳﺠـﺎﺩ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﻓﺮﺁﻳﻨﺪﻫﺎ ﻧﻴﺰ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺩﺍﺭﺍﻳﻲ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻣﺤﺼﻮﻻﺕ ﻗﺎﺑﻞ ﻓﺮﻭﺵ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﺮﻛﺖ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺍﺭﻣﻐﺎﻥ ﻣﻲ ﺁﻭﺭﻧﺪ. ﺑﻌﺒﺎﺭﺕ ﺩﻳﮕﺮ ﺗﻮﺍﻥ ﺭﻗـﺎﺑﺘﻲ ﻳﻚ ﺑﻨﮕﺎﻩ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺳﻪ ﻣﺘﻐﻴﺮ ﺍﺻﻠﻲ ﺩﺍﺭﺍﻳﻲ ﻫﺎﻱ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ، ﻓﺮﺁﻳﻨﺪﻫﺎ ﻭ ﻋﻤﻠﻜﺮﺩ ﺁﻥ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ. ﺑﺮﻛﻠﻲ ﻭ ﻫﻤﻜﺎﺭﺍﻧﺶ ، ﭼﺎﺭﭼﻮﺑﻲ ﺭﺍ ﻣﺘﺸﻜﻞ ﺍﺯ ﺳﻪ ﻋﻨﺼﺮ ﻋﻤﻠﻜﺮﺩ ﺭﻗﺎﺑﺘﻲ، ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞ ﺭﻗﺎﺑﺘﻲ ﻭ ﻓﺮﺁﻳﻨﺪﻫﺎﻱ ﻣﺪﻳﺮﻳﺘﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﺮﺭﺳﻲ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺩﺭ ﻳﻚ ﺑﻨﮕﺎﻩ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻣـﻲ ﻛﻨﻨﺪ. ﺩﺭ ﭼﺎﺭﭼﻮﺑﻲ ﻣﺸﺎﺑﻪ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺳﺎﻻﻧﻪ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻧﻴﺰ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻫﻤﻴﻦ ﻋﻨﺎﺻﺮ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﭼﺎﺭﭼﻮﺏ، ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞ ﺭﻗﺎﺑﺘﻲ ﻣﻌﺎﺩﻝ ﺑﺎ ﺩﺍﺭﺍﻳﻲ، ﻓﺮﺁﻳﻨﺪﻫﺎﻱ ﻣﺪﻳﺮﻳﺘﻲ ﻣﻌﺎﺩﻝ ﺑـﺎ ﻓﺮﺁﻳﻨﺪ ﻭ ﻋﻤﻠﻜﺮﺩ ﺭﻗﺎﺑﺘﻲ ﻧﻴﺰ ﻣﻌﺎﺩﻝ ﺑﺎ ﻋﻤﻠﻜﺮﺩ ﺩﺭ ﺭﻭﻳﻜﺮﺩ ﻓﻮﻕ ﺍﺳﺖ.
ﺑﻌﻀﻲ ﺍﺯ ﺻﺎﺣﺒﻨﻈﺮﺍﻥ ﻧﻴﺰ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺭﻭﻳﻜﺮﺩ ﻣﺒﺘﻨﻲ ﺑﺮ ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ ﻳـﺎ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﻲ ﺑﻴﻨﻨﺪ. ﺁﻥ ﻫﺎ ﺑﺮ ﻧﻘﺶ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﺩﺍﺧﻠﻲ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺑﺮ ﺗﻮﺍﻥ ﺭﻗﺎﺑﺘﻲ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺗﺄﻛﻴﺪ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻫﺪﻑ ﺍﺻﻠﻲ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﻳﮑﺮﺩ ﺗﺎﮐﻴﺪ ﺑﺮ ﻣﺰﻳﺖ ﻫـﺎﻱ ﺭﻗﺎﺑﺘﻲ ﻧﺎﺷﻲ ﺍﺯ ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ ﻫﺎﻱ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻳﻚ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ. ﻣﻨﺎﺑﻊ، ﻭﺍﺣﺪﻫﺎﻱ ﭘﺎﻳﻪ ﺍﻱ ﻳﻚ ﺑﻨﮕﺎﻩ ﺑـﻮﺩﻩ ﻭ ﺷﺎﻣﻞ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﻬﺎﺩﻩ ﻫﺎﻱ ﻣﺎﻟﻲ، ﺗﮑﻨﻮﻟﻮﮊﻳﮑﻲ، ﺍﻧﺴﺎﻧﻲ ﻭ ﺳـﺎﺯﻣﺎﻧﻲ ﺍﺳـﺖ. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻣﻨﺎﺑﻊ ، ﭘﺎﻳﻪ ﺍﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﻣﻲ ﮐﻨﻨﺪ. ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲ ﻫﺎﻱ ﻳﮏ ﺑﻨﮕﺎﻩ ﺍﺯ ﻳﮏ ﻳﺎ ﺗﺮﮐﻴﺒﻲ ﺍﺯ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺑﻨﮕﺎﻩ ﺑﻮﺟﻮﺩ ﻣﻲ ﺁﻳﻨﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﭘﺎﻳﻪ ﺍﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﻣﺰﻳﺖ ﺭﻗﺎﺑﺘﻲ ﺍﺭﺍﺋﻪ ﻣﻲﮐﻨﻨﺪ. ﺩﺭ ﺩﻳﺪﮔﺎﻩ ﻣﺒﺘﻨﻲ ﺑﺮ ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ ﻫﺎ، ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﺪﺕ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲ ﻫﺎﻱ ﻳﮏ ﺑﻨﮕﺎﻩ ﻧﻘﻄﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺍﺳﺘﺮﺍﺗﮋﻱ ﺭﺍ ﺷﮑﻞ ﻣﻲ دهند .ﺩﺭ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﻳﻜﺮﺩ ﺑﺮ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺩﺍﺧﻠـﻲ ﺷـﺮﻛﺖ ﺑـﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺑﺎﻟﻘﻮﻩ ﻣﺰﻳﺖ ﺭﻗﺎﺑﺘﻲ ﺗﺄﻛﻴﺪ ﺩﺍﺭﺩ. ﺑﺮﺭﺳﻲ ﻭ ﺗﺠﺰﻳﻪ ﻭ ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻣﺤـﻴﻂ ﺧـﺎﺭﺟﻲ ﺑـﺮﺍﻱ ﻛﺸﻒ ﻓﺮﺻﺖ ﻫﺎ ﻭ ﺗﻬﺪﻳﺪﻫﺎ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻧﻤﻲ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻣﻮﺟﺐ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﺭﻗﺎﺑﺘﻲ ﺷﺮﻛﺖ ﺷﻮﻧﺪ. ﻣﺪﻳﺮﺍﻥ ﺍﺳﺘﺮﺍﺗﮋﻳﻚ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺷﺮﻛﺖ ﻧﻴﺰ ﺗﻮﺟﻪ ﻛﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﻋﻮﺍﻣـﻞ ﺍﺳﺘﺮﺍﺗﮋﻳﻚ ﺩﺍﺧﻠﻲ ﻳﻌﻨﻲ ﻗﻮﺕ ﻫﺎ ﻭ ﺿﻌﻒ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﻴﺰ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﻛﻨﻨﺪ . ﮔﺮﺍﻧﺖ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﻭﺭ ﺍﺳﺖ ﻛـﻪ ﻣﺰﻳﺖ ﺭﻗﺎﺑﺘﻲ ﭘﺎﻳدﺍﺭ ﻳﻚ ﺑﻨﮕﺎﻩ ﺗﻮﺳﻂ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺁﻥ ﺷﺮﻛﺖ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻲﺷﻮﺩ.
ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﻳﻜﺮﺩ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺑﻪ ﺩﻭ ﺩﺳﺘﻪ ﻣﺤﺴﻮﺱ ﻭ ﻧﺎﻣﺤﺴﻮﺱ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺑﻨﺪﻱ ﻣـﻲ ﺷـﻮﻧﺪ . ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﺤﺴﻮﺱ ﻳﻚ ﺑﻨﮕﺎﻩ ﻋﺒﺎﺭﺗﻨﺪ ﺍﺯ : ﻣﺎﻟﻲ، ﻓﻴﺰﻳﻜﻲ، ﺗﻜﻨﻮﻟـﻮﮊﻳﻜﻲ ﻭ ﺳـﺎﺯﻣﺎﻧﻲ. ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻧﺎﻣﺤﺴﻮﺱ ﺑﻨﮕﺎﻩ ﻧﻴﺰ ﻋﺒﺎﺭﺗﻨﺪ ﺍﺯ : ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺍﻧﺴﺎﻧﻲ، ﺗﻮﺍﻥ ﺧﻼﻗﻴﺖ ﻭ ﻧﻮﺁﻭﺭﻱ ﻭ ﺷﻬﺮﺕ ﺑﻨﮕﺎﻩ ﺩﺭ ﻣﺤـﻴﻂ .ﺭﻭﻳﻜﺮﺩ ﺳﻮﻡ ﻗﺎﺑﻞ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﺪﻝ، ﺭﻭﻳﻜﺮﺩ ﻣﺒﺘﻨﻲ ﺑﺮ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺍﺳﺖ. ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻣﺰﻳﺖ ﺭﻗﺎﺑﺘﻲ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭ، ﺍﺩﺑﻴﺎﺕ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎﺩ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻨﮕﺎﻩ ﻫﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﻣﺸﺘﺮﻱ ﮔﺮﺍ ﻭ ﻳﺎ ﺑﺎﺯﺍﺭﮔﺮﺍ، ﻧﻮﺁﻭﺭ ﻭ ﻛﺎﺭﺁﻓﺮﻳﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻧﻴﺰ ﮔﺮﺍﻳﺶ ﺑـﻪ ﻳﺎﺩﮔﻴﺮﻱ ﺩﺍﺷـﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺑﺮﺍﺳﺎﺱ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﻳﻜﺮﺩ، ﮔﺮﺍﻳﺶ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻣﻨﺒﻌﻲ ﻣﻬﻢ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻣﺰﻳﺖ ﺭﻗﺎﺑﺘﻲ ﻭ ﺣﺘﻲ ﻣﺰﻳﺖ ﺭﻗـﺎﺑﺘﻲ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭ ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﻣﻲ ﺁﻳﺪ. ﺩﺷﭙﺎﻧﺪ ﻭ ﻭﺑﺴﺘﺮ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻫـﺎ، ﻣﺆﺳﺴﺎﺕ ﻓﻜﺮﻱ ﻫﺴﺘﻨﺪ .
ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﻳﻜﺮﺩ ﭘﻮﺭﺗﺮ با ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻧﻈﺮﺍﺕ ﻫﻜﺲ ﻭ ﻭﺍﻳﻠﺪ ، ﻣﻄﺮﺡ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﻭ ﻋﺎﻣﻞ ﺍﺻﻠﻲ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭ ﺻﻨﻌﺘﻲ ﻛﻪ ﺑﻨﮕﺎﻩ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻣـﻲ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻣﻮﺿـﻊ ﻳﺎﺑﻲ ﺭﻗﺎﺑﺘﻲ ﺑﻨﮕﺎﻩ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺻﻨﻌﺖ ﺑﺮ ﺗﻮﺍﻥ ﺭﻗـﺎﺑﺘﻲ ﻳﻚ ﺑﻨﮕﺎﻩ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺍﺛﺮ ﺩﺍﺭﺩ . ﺳﺎﺧﺘﺎﺭ ﺻﻨﻌﺖ، ﺍﺭﺯﺵ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﺗﻮﺳﻂ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﺍﻋﻀﺎﻱ ﺻﻨﻌﺖ ﻭ ﻧﻴﺰ ﺗﻮﺍﻥ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﺳﻬﻴﻢ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ ﺛﺮﻭﺕ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﺭﺍ ﺗﻮﺻﻴﻒ ﻣﻲﻛﻨﺪ. ﺩﺭ ﺭﻭﻳﻜﺮﺩ ﻣﺒﺘﻨﻲ ﺑﺮ ﺑﺎﺯﺍﺭ، ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﭼﺎﺭﭼﻮﺏ ﻫـﺎﻳﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭ ﺻﻨﻌﺖ، ﺯﻧﺠﻴﺮﻩ ﺍﺭﺯﺵ ﻭ ﺍﺳﺘﺮﺍﺗﮋﻱ ﻫﺎﻱ ﻋﻤﻮﻣﻲ، ﭘﺎﻳﻪ ﻭ ﺍﺳﺎﺱ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﺰﻳﺖ ﺭﻗـﺎﺑﺘﻲ ﻭ ﻃﺮﺍﺣﻲ ﺍﺳﺘﺮﺍﺗﮋﻱﻫﺎ ﺧﺎﺭﺝ ﺍﺯ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺗﺄﻛﻴﺪ ﺑﺮ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﺗﻮﺟﻬﻲ ﺑـﻪ ﺷﺮﻛﺖ ﻭ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺁﻥ ﻧﻤﻲ ﺷﻮﺩ. ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﺒﺘﻨﻲ ﺑﺮ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﮐـﻪ ﺍﺯ ﺗﻨﻮﻉ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭﻧﺪ ﻋﺒﺎﺭﺗﻨـﺪ ﺍﺯ : ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ ﻫﺎﻱ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺎ ﻣﺸﺘﺮﻱ، ﺩﺍﺭﺍﻳﻲ ﻫﺎﻱ ﻣﺒﺘﻨﻲ ﺑﺮ ﺷﻬﺮﺕ، ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺍﻧﺴﺎﻧﻲ ﻭ ﺗﻮﺍﻥ ﻧﻮﺁﻭﺭﻱ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﺁﻣﻴـﺰ ﺩﺭ بازار.
ديدگاه مبتني بر منابع
يكي از رويكردهاي مرتبط با رقابتپذيري، رويكرد مبتني برقابليت يا منابع اسـت كـه بـر نقش عوامل داخلي سازمانها و صنايع بر توان رقابتي آنها تأكيد دارد .اين ديدگاه، اساسا عملكرد سـازماني و موقعيـت بـازار آن را تـابع ويژگـي هـاي سازماني ميداند و رابطه بـين مشخصـه هـاي سـازماني و نتايج عملكردي را بررسي مي كند. اصل محوري ديدگاه مبتني بر منابع اين است كه سازمانها متشكل از مجموعه منـابعي ميباشند كه از اهميت بـالايي در كسب مزيت رقابتي برخوردار بـوده و ويژگيها و خصوصيات منابع، چگونگي مزيت و حد پايداري آن را تعيين ميكند .
هدف اصلي اين رويكرد، تاكيد بر مزاياي رقابتي ناشي از قابليتهـاي منابع يـك شـركت است. منابع، تمام نهاده هاي مالي، تكنولوژيك، انساني و سـازماني را در برمـيگيـرد. همچنين، منابع پايه اي براي شايستگي فراهم ميكنند. در واقع، شايستگيهاي يك سازمان يـا صنعت از يك يا تركيبي از منابع آن به وجود مي آيند و خود پايه اي براي مزيت رقـابتي ايجاد مـيكنند.
در پارادایم صنعتی قدیم شرکت ها تحت اصول اقتصاد کمیابی عمل می کردند. اقتصاد کمیابی بدین معناست که منابع و دارایی های تحت سلطه و کنترل شرکت ها، محدود و کمیاب هستند و استفاده بیشتر از آنها، از ارزش آنها می کاهد. ولی در عصر اقتصاد اطلاعاتی و دانشی، این اصول صدق نمی کند. شرکت ها در اقتصاد دانشی تحت اصول اقتصاد فراوانی عمل می کنند اقتصاد فراوانی بدین معناست که منابع و دارایی ها در اختیار شرکت به میزان فراوانی وجود دارد. این نوع دارایی ها از نوع نامشهود هستند و بیشتر در افراد قرار دارند که ما به آنها دستیابی داریم. مثالی از موضوع فراوانی این نوع دارایی ها در اقتصاد دانشی، فراوانی اطلاعات در اینترنت است.
در اقتصاد دانشی، مهمترین دارایی ها و عوامل تولید شرکت ها نامشهود هستند که استفاده از آنها، از ارزش آنها کم نمی کند و حتی به ارزش آنها نیز می افزاید. این نوع دارایی های نامشهود شامل دانش، سرمایه فکری و … هستند. اما در اقتصاد صنعتی مهمترین عوامل تولید و دارایی ها مشهود و فیزیکی هستند که استفاده از آنها، از ارزش آنها می کاهد و این دارایی ها شامل زمین، ماشین آلات و سرمایه های پولی و … است. در مدل پیشنهادی عناصر مرتبط با منابع داخل بنگاه عبارتند از سرمایه سازمانی، سرمایه انسانی و سرمایه مالی
سرمایه سازمانی
سرمایه سازمانی به صورت مجموع دارایی هایی تعریف می شود که توانایی خلاقیت سازمان را ممکن می سازد. مأموریت شرکت، چشم انداز، ارزش های اساسی و سیستم های کاری و فرآیندهای درونی یک شرکت می تواند در طبقه با دسته این نوع دارایی ها شمرده شود. سرمایه سازمانی یکی از اصول زیربنایی برای خلق سازمان های یادگیرنده است. حتی اگر کارکنان یک سازمان دارای توانایی ها و قابلیت های کافی و بالایی باشند، اگر ساختار سازمانی از یکسری قوانین و سیستم های ضعیفی تشکیل شده باشد نمی توان از این قابلیت ها و استعدادهای کارکنان برای خلق ارزش و داشتن عملکرد خوب سازمانی استفاده کرد .سرمایه سازمانی آن چیزی است که به هنگام نبودن کارکنان در سازمان، همچنان در آن باقی می ماند و ازفرآیندها و روال های سازمانی برمیخیزد .
سرمایه معنوی:
به عقیده بونتیس ، سرمایه معنوی آن قسمت از دارایی های نامشهود است که بر اساس قانون، مورد حمایت و شناسایی قرار گرفته است. حق کپی رایت، حق اختراع و حق امتیاز از جمله موارد مربوط به این نوع سرمایه می باشد. از طرف دیگر تیلس، اعتقاد دارد که سرمایه معنوی دربرگیرنده عواملی چون حق امتیازها، کپی رایت ها، گواهی نامه ها، فرانشیزها، مارک ها و علایم تجاری است. همچنین بروکینگ نیز اعتقاد دارد که منظور از سرمایه معنوی حق امتیاز و علایم یا مارک های تجاری و دانش فنی است .
سرمایه فرآیندی:
سرمایه فرآیندی با سیستم و ساختارهای یک بنگاه سروکار دارد و در واقع روال ها و روتین های یک کسب و کار است. یک بنگاه با سرمایه ساختاری قوی می تواند یک شرایط مساعد و مناسبی را برای استفاده و بهره برداری از سرمایه انسانی ایجاد کند و به سرمایه انسانی اجازه دهد تا از توان بالقوه خود نهایت استفاده را ببرد و بنابراین باعث افزایش سرمایه نوآوری و مشتری می شود. سرمایه فرآیندی را می توان به صورت فرهنگ، ساختار سازمانی، یادگیری سازمانی و فرآیندهای عملیاتی و سیستم های اطلاعاتی تقسیم کرد. هرکدام از اجزا سرمایه ساختاری می توانند بر روی سه سرمایه دیگر و به خصوص سرمایه انسانی تأثیر بگذارند و متقابلا از آنها تأثیر بپذیرند برای مثال یک فرهنگ قوی می تواند عامل مهمی در انگیزش کارکنان می باشد .
سرمایه تکنولوژی:
سرمایه تکنولوژی در بر گیرنده تکنولوژی استفاده شده در سازمان است. توسعه و بکارگیری مؤثر تکنولوژی برای توسعه صنعتی کشورهای در حال توسعه، مهم است. در واقع رشد اقتصادی و رقابت پذیری بین المللی وابسته به توسعه تکنولوژیک است.
مقصود از توسعه تکنولوژی، تلاش ها و اقداماتی است که کشورهای در حال توسعه برای پر کردن شکاف تکنولوژیک خود با کشورهای پیشرفته صنعتی به عمل می آورند. توسعه تکنولوژی موجب می شود سطح تکنولوژی ملی ارتقا یابد و کشور بتواند از نظر اقتصادی برای ورود به بازارهای جهانی آماده شود.
سرمایه انسانی
سرمایه انسانی یکی از مهمترین نوع دارایی های دانشی یا فکری در سازمان است زیرا منبع خلاقیت به حساب می آید. این سرمایه معادل با دانشی ضمنی در افراد داخل یک سازمان است که یکی از عوامل حیاتی اثرگذار بر روی عملکرد بنگاه می باشد. اما باید توجه داشت که وجود این دارایی های دانشی به تنهایی برای تحقق عملکرد یک شرکت کافی نیست. هدف شرکتها باید این باشد که این نوع دارایی های دانش ضمنی را به دانش صریح برای تمامی سطوح سازمان تبدیل کنند. در غیر اینصورت امکان وجود و خلق هیچ گونه ارزش سازمانی وجود نخواهد داشت. سرمایه انسانی ترکیبی تجمعی از دانش عمومی و حرفه ای کارکنان و توانایی های رهبری و توانایی های حل مشکل و ریسک پذیری است. آنچه از این تعریف مشخص است این است که سنجش این نوع سرمایه با این اجزا خیلی مشکل است. این نوع سرمایه در شرکت، خلاقیت عملیاتی دارایی های مشهود ؛ تجهیزات و ابزارها را ارتقا می دهد و دارایی های نامشهود را فعال می کند. سرمایه انسانی دانش فنی، تحصیلات، دانش مرتبط با کار، شایستگی مرتبط با کار، روحیه کارآفرینی، توانایی های مربوط به نوآوری و اثرگذار بودن قابلیت تغییر یا انعطاف پذیری و شایستگی حرفه ای است. در مدل پیشنهادی سرمایه انسانی مشتمل بر دانش فنی افراد، وفاداری به سازمان، انگیزش و رضایت کارکنان است.
سرمایه مالی
شرکت ها برای تأمین مالی پروژه های سرمایه گذاری می توانند از دو منبع تأمین مالی استفاده نمایند. شرکت می تواند نیاز مالی خود را از داخل سازمان و سرمایه گذاری سهامداران تأمین نماید یا می توانند به سراغ بازارهای مالی یا منابع خارج از سازمان برود. شرکت هایی که به سراغ منابع مالی بیرونی می روند باید سه قابلیت مکمل هم داشته باشند. اول اینکه آنها باید از منابع تأمین مالی سرمایه گذاری های خود آگاهی داشته باشند و شرایط تأمین مالی از آنها را کاملا بدانند. دوم اینکه این شرکت ها باید به این بازارها دسترسی داشته باشند، یعنی امکان استفاده از منابع این بازارهای مالی را در اختیار داشته باشند. سوم اینکه شرکت ها علاوه بر دو شرط فوق شرایط جذب منابع مالی را داشته باشند، یعنی باید بتوانند تعهدات و شرایط الزامی برای جذب منابع مالی را برآورده سازند.
ديدگاه موقعيت در بازار
اين ديدگاه براين اصل استوار است كه بنگاههای فعال در یک صنعت به منظور كسب مزيت رقابتي پايدار، بايد مشتريگرا يا بازارگرا، نوآور و كارآفرين و نيـز گرايش بالايي به يادگيري داشته باشند. بر اساس اين ديدگاه، گرايش به بازار، منبعي مهم براي به دست آوردن مزيت رقابتي و حتي مزيت رقابتي پايدار به حساب ميآيد.در اين رويكرد، ساختار صنعت، عاملي مؤثر بر كسب توان رقـابتي آن محسوب ميشـود. اين ساختار، ارزش ايجادشده توسط فعاليتهاي اقتصادي اعضاي صنعت و نيز توان آنهـا بـراي سهيم شدن در ثروت ايجادشده را توصيف ميكند .
اين رويكرد با اسـتفاده از چارچوبهايي مانند ساختار صنعت، زنجيره ارزش و استراتژيهاي عمومي، پايه و اساس تعيين مزيت رقابتي و طراحي استراتژيها خارج از سـازمان است. منابع مبتني بر بازار نيز كه از تنوع بالايي برخوردارند عبارتنـد از: قابليتهـاي ارتباط با مشتري، داراييهاي مبتني بر شهرت، منابع انساني و توان نوآوري موفقيت آميز در بازار .
هدف اين رويكرد شناسايي نيازها و خواسته هاي مشتري و سپس ارائه كالاها و خـدمات براي برآوردن آن نيازها و خواسته ها به گونه اي بهتر از شركتهاي رقيب است. حركت فعاليتها از محيط بيرون ؛ بازار به محيط درون ؛ كسب سود و رضايت مشتري جريان مي يابد. نقطة آغاز بازار، تمركز فعاليتها بر نيازهاي مشتري، ابزار برآوردن نياز آنان، بازاريـابي منسجم و سودآوري از مجراي رضايت مشتري است. در ايـن رويكـرد، شـركت كالاها و خدماتي را توليد ميكند كه مورد خواست مشتريان است و بدين وسيله رضايت مشتريان را تأمين كرده، به سود دست مييابد. امروزه، استراتژي بسياري از شركتهاي موفق برپايه مشتريگرايي استوار است و مشتريگرايي همانند فرهنگ سازماني و برنامه ريزي استراتژيك از شركت جدا نيست .
سرمایه مشتری
سرمایه مشتری عبارت است از مجموع همه دارایی هایی که روابط شرکت با محیط را ترتیب دهی و مدیریت می کند و این سرمایه شامل ارتباط شرکت با مشتریان و سهامداران و عرضه کنندگان و رقبا است. اگرچه مهمترین قسمت سرمایه مشتری، روابط مشتری است ولی نباید فقط این روابط مورد توجه قرار گیرد. این سرمایه ارتباطی در واقع انعکاس و بازتابی از شرکت است. اندازه گیری سرمایه مشتری با این موضوع که چگونه محیط، شرکت را درک می کند مرتبط است. سرمایه مشتری شامل برندها و مقیاس های وفاداری مشتری و شهرت شرکت و عرضه کنندگان و سیستم بازخورد مشتری و غیره است.
هوشمندی رقابتی
بطور کلی هوشمندی رقابتی دارای سه جزء است که در ادامه تشریح می شوند:
- هوشمندی بازار: سعی دارد که نیازمندی های جاری و آتی مشتریان، فرصت های جدید و خلاقانه موجود در تقسیم بازار و تغییرات عمده ای را نمایان کند که در فرآیندهای بازاریابی و توزیع رخ می دهد.
- هوشمندی رقبا: تکامل استراتژی رقابتی طی زمان را با مشاهده تغییرات ساختار رقبا، جایگزینی محصولات جدید و تازه واردان به صنعت، بازنمایی می کند.
- هوشمندی تکنولوژیک: با استفاده از فرآیند هزینه فایده، تکنولوژی های موجود و جدید را ارزیابی و وقفه های تکنولوژیکی آتی را پیش بینی می کند.
ديدگاه مبتني بر توان خلاقيت و نوآوري
ديدگاه سوم، ديدگاه مبتني بر توان خلاقيت و نوآوري ميباشد كه دربرگيرنده توان تحقيق و توسعه، تـوان بكارگيري فناوري اطلاعات و مديريت دانش مـي باشـد .اين ديدگاه را ميتوان به نوعي جزء ديدگاه مبتني برمنابع نيز به حساب آورد. منابع را مـي توان به دو دسته محسوس و نامحسوس طبقه بندي نمود و در اين طبقـه بنـدي، تـوان خلاقيت و نوآوري در زمره منابع نامحسوس به شمار مي آيد .توان خلاقيت و نوآوري، ممكن است منسوب به منابع انساني و يا دارايي هـاي سازماني باشد. توان خلاقيت منابع انساني، به ايجاد محصولات و خدماتي متمايز در زيبايي و جذابيت ظاهري و نوآوري در دارايي هاي سازماني نيز در نهايت ميتواند به كاهش هزينه هاي عملياتي، كاهش زمان توليد و ارائه محصـول و حتي توسعه محصول و رسوخ در بـازار منجـر گـردد .
نوآوري را ميتوان به نوعي مهمترين سنگ بناي مزيت رقابتي بـه حساب آورد. زيـرا در درازمدت، رقابت به سبب نوآوري ادامه مي يابد. اگر چه تمام نوآوري ها موفق نميگردند ولي آنهائي كه موفق ميشوند ميتوانند به عنوان منبع مهمي براي مزيت رقابتي بـه حيات خود ادامه دهند. دليل آن، اين است كه با استفاده از تعريف، يك نوآوري موفق به شركت چيـزي منحصر به فرد عطا ميكند، چيزي كه رقبا از داشتن آن محرومند ؛ البته تا زماني كه آن را تقليد نمايند . اين منحصر به فرد بودن ميتواند شركت را قادر سازد تا خود را از رقبـايش متمـايز سازد و قيمتي بالاتر براي محصولاتش در نظر بگيرد و يا ميتواند شركت را قادر سازد تا هزينه هر واحد را نسبت به رقبايش بسيار پائين بكشد .
سرمایه نوآوری
سرمایه نوآوری به ارائه ؛ معرفی ترکیب جدیدی از عوامل حیاتی و ضروری تولید در درون یک سیستم تولیدی اطلاق می شود. این سرمایه می تواند شامل محصولات جدید، تکنولوژی های جدید، بازار جدید و مواد جدید و ترکیب جدید باشد. با افزایش اهمیت دانش، سرمایه نوآوری به جزء مهمی از سرمایه فکری تبدیل می شود و این سرمایه می تواند به سه جزء موفقیت های نوآوری، مکانیزم های نوآوری و فرهنگ نوآوری تقسیم شود.در این تحقیق برای بررسی سرمایه نوآوری سه مورد توان تحقیق و توسعه، توان توسعه محصول جدید و میزان ارتباط با نهادهای تحقیقاتی و مشاوره ای مورد ارزیابی قرار می گیرد.
توان فناوری اطلاعات
زیرساخت فناوری اطلاعات در هر کسب و کار ابتکاری به کار می رود تا قسمت های مختلف بنگاه را به هم متصل کرده و آنها را به تأمین کنندگان، مشتریان و شرکای تجاری پیوند دهد. پورتفوی فناوری اطلاعات سازمان دربرگینده کل سرمایه گذاری شرکت در فناوری رایانه ای و ارتباطی بوده و شامل سخت افزار، نرم افزار، ارتباطات از راه دور، ذخیره الکترونیکی داده ها، وسایل جمع آوری و نمایش داده ها و افرادی که خدمات فناوری اطلاعاتی را ارائه می دهند می شود. این توانمندی زیرساختی ممکن است از داخل سازمان یا خارج سازمان تأمین شود.
مدیریت دانش
تفاوت در زنجیره ارزش رقبا، یک منبع کلیدی مزیت رقابتی است. در فرهنگ رقابت، ارزش میزان تمایل مشتری به پرداخت برای خرید محصولات؛ خدمات شرکت است. ارزش با درآمد کل سنجیده می شود که انعکاسی از قیمت محصول یک شرکت است. یک شرکت زمانی سودمند است که ارزش محصولاتش بیشتر از هزینه خلق و تولید محصولاتش باشد . خلق ارزش برای مشتریان که بیشتر از هزینه خلق آن ارزش باشد، هدف هر استراتژی رقابتی است. در اصل بجای هزینه، شرکت ها باید از ارزش برای تجزیه و تحلیل موقعیت رقابتی استفاده کنند، خصوصا زمانی که هزینه هایشان را به منظور ایجاد تمایز افزایش می دهند. فرآیند مدیریت دانش شامل پنج فعالیت تحصیل دانش، ادغام دانش، نوآوری، حفظ دانش و درنهایت نشر دانش است.
منبع
متقیان،حامد(1394)، تأثیر الحاق ایران به سازمان تجارت جهانی بر رقابت پذیری صنعت،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت بازرگانی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید