عوامل مؤثر بر قدرت نقدشوندگي

قدرت نقدشوندگي، توان تبديل اوراق بهادار به پول نقد در پايين ترين سطح هزينه هاي مبادلاتي است. اين موضوع براي سرمايه گذاران در اوراق بهادار حايز اهميت است، چرا كه سرمايه گذاران ترجيح مي دهند در اوراق بهاداري سرمايه گذاري كنند كه بتوانند در صورت لزوم، آن را به موقع به پول نقد يا اوراق بهادار ديگر تبديل كنند تا هدف شان از معامله به خوبي تحقق يابد. عوامل مختلفي ممكن است بر اين موضوع اثر بگذارند.

كارولي مشاهده كرد كه سهام معمولاً به خاطر رقابت در بازارهاي جديد به هنگام قرارگرفتن در فهرست دو جانبه، افزايشي در حجم كل داد و ستد و كاهشي در گستره قيمت خريد و فروش در بازار بومي را تجربه مي كند. افزايش نقدشوندگي به ماهيت حجم كل داد و ستدي كه بازار جديد ايجاد مي كند بستگي دارد و نيز محدوديت هاي مبادلاتي كه بر خارجي ها براي آن سهام قبل از قرار گرفتن در فهرست ايجاد مي شود، نقد شوندگي را تحت تأثير قرار مي دهد.

  1.  شروع كار بازار

 دو ساز و كار براي باز شدن بازار وجود دارد: يكي فراخوان و ديگري پيوسته در بازاري كه باز شدن آن با فراخوان همراه است سفارش هاي معاملات اوراق بهادار، قبل از باز شدن بازار وارد سيستم مي شود، اما تا زماني كه سفارش متناسب آن براي اجرا وجود نداشته باشد به انتظار مي ماند و اقدامي روي آن صورت نمي گيرد. در عوض در ساز و كار پيوسته، سفارش ها به محض اين كه وارد شدند مورد پردازش قرار مي گيرند و فرض مي شود كه سفارش وارد شده، متناسب با يك سفارش موجود است.

  1.  اخبار برجسته مرتبط

تحقيقي به نقش مبادلاتي مي پردازد كه براساس اطلاعات مربوط و خاص صورت گرفته است. داد و ستد آگاهانه مي تواند نقد پذيري اوراق بهادار را تحت تأثير قرار دهد و در روزهايي كه داد و ستد آگاهانه صورت مي گيرد، نقد پذيري نيز افزايش مي يابد .

  1.  اعشاري كردن

 فور فاين بررسي كرد كه چگونه شاخص هاي گوناگون نقدپذيري بازار اوراق بهادار پس از اعشاري كردن تغيير قيمت ها، تغيير مي يابد. فاصله كمتر بين قيمت هاي پيشنهادي خريدو فروش و عمق (تعداد سهام براي مبادله) بيشتر، نقد پذيري بيشتري را به همراه دارد. فاصله بيشتر و عمق كمتر، نمايان گر نقد پذيري كمتر است. اعشاري كردن، منجر به فاصله و عمق كمتر مي شود و تغييرات مبهمي بر نقد پذيري بازار را موجب مي شود.

  1.  حداقل تغيير مجاز

 بر اساس چارچوب نظري سپي، كاهش در مقدار حداقل تغيير مجاز قيمت، منجر به كاهش در تمايل معامله كنندگان بزرگ و كوچك در تأمين نقد پذيري از طريق سفارش ها (عمق) محدود مي شود .

  1. خودكارشدن بورس

در تحقيقي كه در بورس سنگاپور انجام گرفت مشخص شد خودكار شدن كامل بورس با افزايش مبادلات، تغيير پذيري بازده و نقد پذيري ارتباط داشته، آن ها را بهبود مي دهد .

برداشت های سپرده گذاران به عنوان عامل مشکل نقدینگی

بانك‌ها به عنوان موسسات مالي بايستي عرضه و تقاضاي نقدينگي را به شيوه‌اي مناسب و به گونه‌اي مديريت نمايند كه بتوانند كسب و كارشان را به سلامت راهبري نمايند، رابطه خوبي را با ذينفعان حفظ نمايند و از ايجاد مشكل نقدينگي نيز جلوگيري نمايند. مشكلات نقدينگي عموماً به دليل عدم موفقيت در مديريت صحيح وجوه و یا شرايط اقتصادي نامطلوبی رخ مي‌دهد كه منجر به برداشت‌هاي پيش‌بيني نشده سپرده‌گذاران مي‌شود. در حقيقت برقراري يك مديريت نقدينگي قوي در سيستم بانكداري رقابتي فعلي و نيز سيستم باز اقتصادي با تأثيرات قدرتمند خارجي و بازيگران بازار،  حساس، بسيار مشكل و چالش‌ برانگيز است. به عنوان مثال بحران مالي جهاني 2008-2007 به علت شكست در بازار مشتقات مالي اتفاق افتاد كه توانايي بانك‌ها را در فراهم نمودن نقدينگي لازم براي طرف سوم تحت تأثير قرار داد.

در عمل بانك‌ها به طور منظم شاهد عدم توازن نقدينگي بين طرف دارايي و بدهي ترازنامه خود هستند و آنها نياز دارند كه بين دو طرف ترازنامه توازن ايجاد نمايند.  به طور طبيعي بانك‌ها بدهي‌هاي با خاصيت نقدشوندگي زياد منتشر مي‌كنند، اما در  دارايي‌هاي غير نقد سرمايه‌گذاري مي‌كنند.بنابراين توانايي بانك‌ها در ارزيابي و مديريت عرضه و تقاضاي نقدينگي براي حفظ تداوم عمليات بانكداري بسيار ضروري مي‌باشد. اگر يك بانك در ايجاد توازن در اين شكاف ناموفق شود ممكن است به دنبال برخي عوامل ناخواسته نظير ريسك نرخ بهره بالا، الزامات سرمايه، يا ذخاير زياد و كاهش خوشنامي بانك، مشكلات نقدينگي به سایر موسسات مالي نيز سرايت كند.

به طور مشابه، اين موارد براي بانك‌هاي اسلامي نيز صادق است، آنها مجبور هستند كه نقدينگي خود را تحت شرايط مشابه با شريك طرف قرارداد خود مديريت نمايند. به ويژه بانك‌هاي اسلامي، عمليات و ارزش‌هاي يكتاي (مختص) خود بايد ويژگي‌هاي سپرده‌گذاران خود، رفتارهاي سرمايه‌گذاري آنها و انتظاراتشان از مديريت موفقيت‌آميز خود به دقت شناسايي نمايند. علاوه بر اين آنها بايد اصول شريعت را نيز رعايت نمايند. بر اين اساس بانك‌هاي اسلامي با استفاده از رويكردهاي شريعت، نقدينگي خود را در سمت دارايي‌ها و بدهي‌ها مديريت مي‌كنند و علاوه بر آن ابزارهاي نقد اسلامي را براي اجراي منظم و نامنظم تقاضاي نقدينگي فراهم مي‌كنند.

  • در امور مالي از مفهوم نقدينگي در دو ناحيه استفاده مي‌شود.
  • نقدشوندگي ابزارهاي مالي
  • نقدينگي در ارتباط با توانايي پرداخت يك موسسه مالي.

مورد نخست با يك بازار مالي سيال با مبادلات هموار ، عدم وجود موانع مالي و غيره سروكار دارد. مورد دوم با تعهدات يك بانك در پرداخت به شخص ثالث يا به سادگي با توانايي پرداخت يك بانك سروكار دارد.  در عمل يكي از اهداف نهايي مديريت نقدينگي عبارتست از ايجاد و نگهداري توازن دارایی و بدهي. بنابراين مديريت نقدينگي به مديريت وجوه و فعاليت‌هاي تأمين مالي مي‌پردازد، تقاضاي وجوه و تأمين مالي را پيش‌بيني مي‌كند و ظرفيت كافي (از ذخاير) براي اجراي تعهدات مالي با اشخاص ثالث نگهداري مي‌كند.

با وجود شرايط اقتصادي باز و جهاني، وظيفه ساخت و ايجاد يك مديريت نقدينگي مناسب به يك امر بسيار ضروري و چالش برانگيز بدل مي‌شود و بانك‌هاي اسلامي به عنوان بازيگران جديد صنعت بانكداري از اين موضوع (مساله) مستثني نمي‌باشند.  از نظر عملي بانك‌هاي اسلامي در عمليات بانكداري خود ويژگي‌هاي منحصر به فردي دارند، زيرا آنها در اصل بايستي اصول شريعت را نيز رعايت نمايند. در اين راستا، تأسيس يك مكانيزم مديريت نقدينگي در اين گونه موسسات مالي به توجه ويژه و نيز تلاش‌هاي اضافي نياز دارد. به عنوان مثال بر خلاف بانك‌هاي متعارف كه اغلب از عملكرد بخش مالي و واقعي منفصل هستند، ريسك نقدينگي در بانك‌هاي اسلامي مي‌تواند در هنگامي ايجاد شود كه كسب و كارها (بخش واقعي) در ركود به سر مي‌برند و سبب شكستي در هدايت يك مديريت نقدينگي مناسب می شود (يك توازن بين دارايي و بدهي).

منبع

نژداغی، علیرضا(1394)، رفتارسپرده ها درصنعت بانکداری ایران، پایان نامه کار شناسی ارشد، مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامي

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0