گوش بزنگی
در روان شناسی امروز،گوش بزنگی به عنوان توجه پایدار نامیده میشود و به عنوان توانایی حفظ توجه و هشیاری در دورههایی طولانی از زمان تعریف میشود.در طول این زمان،فرد برای تشخیص ظاهر محرکهای خاص هدف تلاش میکند .از طرفی گوش بزنگ بودن،به توانایی فرد برای توجه به یک میدان تحریک طی دورهای طولانی اشاره دارد که در جریان آن،فرد در پی ردیابی ظهور محرک خاص یا هدف مورد علاقه خود است.وقتی فرد گوش بزنگ است،با دقت در انتظار است تا علامت محرکی را که ممکن است در زمان نامشخص ظاهر شود،ردیابی کند.معمولاً گوش بزنگ بودن در موقعیتهایی ضروری است که یک محرک معین فقط به ندرت اتفاق میافتد،ولی به محض وقوع نیاز به توجه فوری دارد.افسران نظامی که در انتظار حملهای پنهانی هستند به وظیفهای با گوش بزنگی بسیار بالا اشتغال دارند.
مطالعه گوش بزنگی از سال 1940 میلادی عمدتاً به دلیل افزایش تعامل افراد با دستگاهها برای برنامههای کاربردی که شامل نظارت و تشخیص وقایع نادر و سیگنالهای ضعیف است،گسترش یافته است.چندین برنامه کاربردی شامل کنترل ترافیک هوایی، بازرسی و کنترل کیفیت،ناوبری خودکار،نظامی،مرزی.
مطالعه نظامدار گوش بزنگی توسط نورمن مک ورث در جنگ جهانی دوم آغاز گردید.مک ورث مقاله کاهش گوش بزنگی در طی جستجوی دیداری طولانی را در سال 1948 تالیف کرد .در مطالعه مک ورث آزمودنیها تصویری را که شبیه ساعت بود،مشاهده کردند.عقربه ساعت ثانیه به ثانیه حرکت میکرد.هر چند گاه یکبار،عقربه دو ثانیه جلو میپرید.تکلیف آزمودنیها این بود که به محض مشاهده پرش دو ثانیهای عقربه ساعت،دکمه مخصوصی را هر چه سریعتر فشار دهند.عملکرد ازمودنیها تنها پس از نیم ساعت مشاهده رو به زوال گذاشت.در واقع،آزمودنیها بعد از نیم ساعت تلاش،نزدیک به یک چهارم پرشهای دو ثانیهای را از دست میدادند.به نظر میرسد اساساًکاهش گوش بزنگی نتیجه کاهش حساسیت آزمودنیها نیست،بلکه علت آن افزایش تردید آنان درباره ادراک مشهودشان است.
کاهش گوش بزنگی
کاهش گوش بزنگی به عنوان کاهش در توانایی گوش بزنگ باقی ماندن برای سگنالهای حیاتی با گذشت زمان ،همچنین کاهش در میزان تشخیص صحیح سیگنال نشان داده شده تعریف شده است. کاهش گوش بزنگی عموماً با نظارت جهت تشخیص یک سیگنال ضعیف مرتبط است.فقدان عملکرد تشخیص کمتر احتمال دارد که در مواردی که سیگنال هدف با برجستگی بالا نمایش داده میشود،رخ دهد.
تحت بسیاری از شرایط،کاهش گوش بزنگی،در 15 دقیقه اول توجه بطور قابل توجهی کاهش مییابد ،اما کاهش در عملکرد تشخیص میتواند در صورتی که کار با شرایط تقاضا بالا باشد با سرعت بیشتری رخ دهد.کاهش گوش بزنگی در هر دو شرایط عمکرد افراد باتجربه و تازه کار رخ میدهد.گوش بزنگی بطور سنتی با تقاضای کم شناختی و کاهش گوش بزنگی با کاهش در برانگیختگی به موجب تقاضای کم شناختی همراه شده است،اما این دیدگاهها بطور گستردهای باقی مانده است. مطالعات اخیر نشان میدهد که گوش بزنگی در کارهای سخت،به جمع آوری قابل توجه منابع شناختی نیاز دارد و بطور قابل توجه با سطح استرس کاهش مییابد.گوش بزنگی
نواحی مغزی مرتبط با گوش بزنگی
کاهش برانگیختگی به طور کلی با کاهش گوش بزنگی مرتبط است.برانگیختگی مولفهای از گوش بزنگی است،هرچند نه به عنوان یک باور ،تنها منبع اثر اصلی کاهش گوش بزنگی است. نواحی زیر قشری مغز مرتبط با برانگیختگی نقش حیاتی در عملکرد تکالیف گوش بزنگی بازی میکند.از انجا که بادامه نقش مهمی در بازشناسی محرکهای هیجانی دارد،به نظر میرسد که ساختار مغزی مهمی در تنظیم گوش بزنگی باشد.
چندین ناحیه قشری مغز با توجه و گوش بزنگی مرتبط میباشد.این نواحی شامل لوب پیشانی راست،آهیانه تحتانی،پیش پیشانی،قشر گیجگاهی فوقانی و شکنج سینگولیت میباشد.در لوب پیشانی دادههای حاصل از تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی و تحریک مغناطیسی سراسر جمجمه نشان داد که فعالیت مغزی در طی تکالیف گوش بزنگی افزایش مییابد و با فعالیت بیشتر در نیمکره راست همراه است.مطالعات ضایعه مغزی و جراحی مغز عملکرد بهتر مغز راست را در تکالیف گوش بزنگی نشان داد.
منبع
برقی ایرانی،زیبا(1392)، اثر بخشی شناخت_رفتار درمانگری سالمندی(CBTO)بربهبود نشانههای مرضی، همبستههای شناختی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه پیام نور
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید