کنش دلبستگی

اهمیت دلبستگی در تحول کودک

شکل‌گیری دلبستگی در شیرخوار تدریجی است، به صورتی که به عقیده بالبی، واکنش اجتماعی کودک ابتدا نامتمایز است، و برای نمونه آنان در برابر هر چهره‌ای می‌خندند یا برای هر کسی که دور می‌شود گریه می‌کنند. اما بین حدود سه و شش ماهگی کودکان واکنش خود را محدود به چند فرد خاص می‌کنند و در مورد یک فرد بخصوص سلیقه و ترجیح مشخصی در آنان پدید می‌آید آنان سپس از بیگانگان می‌پرهیزند.

سیستم دلبستگی در دیدگاه بالبی ، نیز تا نیمه ی دوم سال اول زندگی سازمان داده نمی‌شود. اگر چه این سیستم بر اساس سیستم‌های جزئی که زودتر بکار گرفته شده‌اند ساخته می‌شود، چون حتی هنگام تولد نوزاد انسان رفتارهایی نشان می‌دهد که منجر به نزدیکی بیشتر واکنش متقابل با مراقبت می‌شود . در طول شش ماهه ی دوم بروز رفتارهای مجاورتی و تعامل یکپارچه می شوند و به صورت یک سیستم منسجم در مورد یک شخص یا اشخاص خاص سازمان داده می شوند  . در حدود نه ماهگی که کودک توانایی حرکت کردن نیز می یابد رفتارهای آگاه کننده، به سیستم تصحیح هدف کودک اضافه می‌شود .

همچنین بین نظریه پردازان هماهنگی وجود دارد که شیر خوار فقط هنگامی که از نظر شناختی رشد کرده باشد توانایی ایجاد دلبستگی راپیدا می‌کند.بعبارتی زمانی که بتواند مستقل بودن وحضورپایدار دیگران را درک کند . بل؛ پیاژه ؛ اشپیتز ؛ لمب؛ شفر؛ ویروو معتقدند که ارتباط های دلبستگی در حدود8-7 ماهگی آغاز می شوند. در تایید این مطالب یافته های یورو ، نشان می‌دهد وقتی یک کودک به فرزند خواندگی پذیرفته می‌شود، قبل از سن 6 ماهگی اشفتگی خیلی کمی نشان می‌دهد.

 ولی اگر این تغییر در 7 تا 12 ماهگی ایجاد شود، از آشفتگی های خیلی وسیعی برخوردار می‌شود. ایجاد دلبستگی جدید در سنین پیش دبستانی بسیار مشکل است. شکل‌گیری دلبستگی در نوازد انسان شبه فرایند نقش‌پذیری در پرندگان است. به صورتی که در پرندگان باهوشتر مثل زاغچه‌ها، پرنده وقتی از تخم بیرون می‌آید در مدت کوتاهی از طریق فرایند نقش‌پذیری به دنبال یک محرک خاص به حرکت در می‌آید.

مطالعات لورنز، این مطلب را تایید می‌کند، لورنز که از جمله‌ی کردار شناسان بوده است. پدیده‌های نقش‌پذیری به عنوان الگوی عملی ثابت در یک دوره‌ی حساس از زندگی نام می‌برد. جوجه اردک‌ها وقتی از تخم بیرون می‌آیند در صورتی که فردی را در حین یک زمان ویژه در حرکت ببینند او را تعقیب می‌کنند و با آن فرد دلبستگی خواهند یافت، و اگر فردی را قبل و بعد از دوره‌ی حساس ببینند دلبستگی شکل نخواهد گرفت.

در سال دوم و سوم زندگی، کودک توانایی‌های بیشتری می‌یابد نظیر صحبت کردن و راه رفتن این توانایی‌ها به کودک کمک می‌کند تا با مراقب خود ارتباط کلامی برقرار کرده و یا این که خود را به وی برساند. مطالعات راینگولد و اکرمن، نشان می‌دهد که این توانایی‌ها موجب می‌شود هنگام بیرون رفتن مادر از اتاق کودک کمتر احساس پریشانی کند و مادر را تعقیب کند.از سن سه سالگی تا پایان کودکی که کودک توانایی درک پایداری شی را پیدا می‌کند، رفتارهای مشارکتی مشاهده می‌شود. کودک می فهمد که ندیدن مادر به معنای وجود نداشتن او نیست. بنابراین به او اجازه می‌دهد تا از کنار وی دور شود.بالبی، می‌گوید دلبستگی در بقیه‌ی عمر نیز وجود دارد او معتقد است تنها بودن، یکی از بزرگترین ترس‌های زندگی است.

منبع

رزمجو،حمدیه(1393)، سبك هاي دلبستگي با سازگاري اجتماعي و هوش هيجاني دانشجويان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0