کارآفرینی دانشگاهی
بررسی ظهور سرمایه گذاری در شرکتهای انشعابی دانشگاهی
مطالعات موجود تعدادی از ویژگیهای کلان موثر بر شرکت های انشعابی مانند مقررات دولتی، موقعیت جغرافیایی، منابع اولیه منجر به راههای مختلف برای توسعه شرکتهای زایشی یا انشعابی میشود. تغییر سیاست و بودجه عمومی کافی در ابتدای فرآیند تجاری سازی برای بهتر شدن شرایط کارکنان دانشگاه و حمایت بیشتر از دانشگاه و ایجاد زیرساختهای بهتر، از جمله وظایف دفاتر انتقال تکنولوژی است .
مقیاسی برای ارزیابی جهتگیری کارآفرینی در دانشگاهها
کاهش بودجه دولت برای هر دانشجو، افزایش تقاضا برای پاسخگویی به نیازها و تمرکز دولت بر تجاری سازی تحقیقات، از عواملی هستند که بسیاری از دانشگاههای دولتی را وادار کردند که به دنبال رویکردهای کارآفرینی خلاقتر بروند تا در درآمد تنوع ایجاد کرده و هزینهها را پوشش دهند. تقاضا برای افزایش تجاری سازی تحقیقات دانشگاهی حتی در درون بخشهای دانشگاهی بیشتر شده همچنین تلاشهای مشترکی بین دانشگاه، دولت و صنعت انجام شده که برای توسعه فناوری در اروپا و آمریکا حیاتی هستند. افزایش منافع عمومی دانشگاهها و کمک به جبران کسری بودجه دولت در این برنامه ها درنظر گرفته میشود. این کسری بودجه اغلب از طریق به اشتراک گذاری درآمد با مخترعان و یا براساس حق امتیاز ثبت اختراع جبران میشود.
از لحاظ تاریخی انتقال تکنولوژی توسط دانشگاههای کانادا تقریباً به طور انحصاری از طریق حق امتیاز انحصاری و صدور مجوز نتایج تحقیقات دانشگاهی انجام شده است. با این حال اخیراً دانشگاهها نقش مستقیمی در بوجود آوردن سرمایه گذاری و ایجاد مراکز رشد تجاری و تشویق دانشگاه برای مشاوره داشتهاند. محققانی که با کاروران همکاری میکنند به میزان قابل توجهی عملکرد پژوهشی برتری نسبت به پژوهشگرانی داشتهاند که در چنین همکاریهایی شرکت نکردهاند. برخی از دانشگاههای کانادا این فعالیتها را با فعالیتهای آموزشی خود ترکیب کرده و به برنامههای آموزشی کارآمدتری دست یافتهاند.
اما تحقیقات اندکی وجود دارد که به بررسی تفاوتهای فرهنگی بین بخشهای دانشگاه و تأثیر آنها بر فعالیتهای تجاری میپردازد. تفاوتهای فرهنگی میان دانشگاهها و نهادهای تجاری نیز به عنوان عوامل موثر بر انتقال فناوری شناخته شده است. دانشمندان به برخورد فرهنگها به عنوان حرکت خلّاقی از حوزه دانشگاهی به عرصه کارورزی اشاره میکنند وضعیتی که در آن موسسات تجاری تمایل به حفاظت فناوری موجود دارند در حالیکه دانشمندان به دنبال مقدمهای برای فناوری جدید هستند. در حالیکه ساختارها عملکرد/ پاداش و سیاستهای دیگر میتوانند رفتارهای کارآفرینی در سطح دانشگاه را ترویج کنند و یا آنها را تضعیف سازند، تفسیر و اجرای آنها در دانشکدهها و ادارات بطور قابل ملاحظهای با هم تفاوت دارد. در واقع بخشهای دانشگاه تأثیر قابل توجهی بر فرهنگ و فعالیتهای اعضای هیئت علمی خود دارند . همچنین ون بورگ و همکاران توصیه میکنند که دانشگاهها یک فرهنگ دانشگاهی بوجود میآورند که از طریق ایجاد هنجارها و نمونههایی که رفتار کارآفرینی را تحریک میکنند به تقویت کارآفرینی دانشگاهی بپردازند .
مدل ساختاری کارآفرینی دانشگاهی
امّا حسن و کرافورد اخیراً یک دیدگاه کلی را ارائه دادهاند و معتقدند که مفهوم تحرک تحقیقات نشان دهنده یک تغییر مفهوم سنتی از مدیریت ]دانش[ به مفهوم جدیدی است که مردم را قادر میسازد از پژوهش خود در هر جایی استفاده نمایند. این به معنای تغییر سیستم حمایت از خلق دانش و نوآوری در سطح فرد به سطح گروه، سازمان و یا جوامع است. این موضوع با جهت گیری ذینفعان خارج از آکادمی نسبت به آیتمهای موجود در این عامل و تا حدودی نسبت به همکاری با صنعت مطابقت دارد . بعد دوم که ما آن را (رسوم منحصر بفرد) نامیدیم، بر پژوهش، به خصوص به دنبال فرصتهای جدید و حصول اطمینان از اینکه تحقیقات مفید و کارآمد است، تمرکز دارد. با این حال این آیتمها نیز نشان میدهد که انجام چنین کارهایی غیرمتعارف و یا خلاقانه است. آیتمها بطور مستقیم به منابع خطر (و یا آنچه که در معرض خطر است بعنوان مثال شهرت، منابع و یا پیشرفت حرفهای) اشاره نمیکند. بنابراین در این پژوهش این عامل به جای «ریسک پذیری» «رسوم منحصر بفرد» نامیده شد. بسیاری از آیتمها نشان دهنده فعالیتهای غیرمتعارف و غیر مرسوم هستند بطور مثال جستجوی منابع مالی پژوهش و یا همکاری با متخصصان غیرعلمی.
همکاری با صنعت، بعد سوم است که به تعامل دانشجویان دانشکده با صنعت مرتبط میشود.آبرامو و همکاران دریافتند که محققان دانشگاهی که با افرادی در بخش خصوصی همکاری میکنند عملکرد تحقیقاتی بهتری دارند، نسبت به کسانی که در چنین همکاریهایی شرکت نمیکنند. علاوه بر این معقول است فرض کنیم اداراتی که با صنعت روابط نزدیکتری دارند به احتمال زیاد تضاد فرهنگی کمتری دارند، نسبت به کسانی که رابطه چندانی با صنعت ندارند. عامل چهارم تصور و درک بخش از «سیاستهای دانشگاه» است که به نظر میرسد نقش مهمی در جهت گیری کارآفرینی دانشگاه دارد. آیتمهای کلیدی مربوط به فرهنگ عمومی دانشگاه به خصوص (در پاسخ به ایدههای جدید و رویکرد خلاقانه) وجود یک رویکرد «از پایین به بالا» به توسعه سیاسی و تناسب بین سیاستها و اهداف دانشگاهها است.
کارآفرینی
امروزه یک الگوی جدید از کارآفرینی در حال ظهور است که توجه دانشگاهها را به امور زیر فرامیخواند:
- درگیری مستقیم دانشگاهها در تجارتی نمودن فعالیتهای تحقیقاتی
- اتخاذ رهیافتی فعالتر به توسعه اقتصادی منطقهای
- تأکید بیشتر بر کاربرد اصول مربوط به مدیریت کیفیت در عملیات دانشگاهها
- اتخاذ رهیافتی مبتنی بر توسعۀ برنامههای درسی که بر حل مساله و تحلیل آماری مبتنی باشد.
توجه به امور یاد شده نیازمند تغییر فرآیند اداره عملکرد دانشگاههاست که این نیز تابع عوامل درونی و بیرونی زیر است:
عوامل درونی:
- استادان کارآفرین پیشه که طالب منافع حاصل از پیشرفتهای فناوری و خواستار برقراری پیوند بین نظریه و عمل، و دانشگاه و صنعت هستند.
- مدیران توانمند رده بالای دانشگاهی که امکان فعالیت اعضای هیئت علمی را فراهم میسازند.
- نیاز به برنامههای درسی جدید که موضوعات مربوط به کارآفرینی، مهارتهای مدیریتی، ارزیابی زیست محیطی، آموزش مداوم و ضرورتهای بینالمللی را دربرمیگیرند.
- انتظارات دانشجویان برای درسهای میان رشتهای کاربردی که تجربه آموزشی آنان را کاملتر میکند.
- نیازهای پیچیده و میان رشتهای تحقیقات پایه در فناوری جدید.
عوامل بیرونی :
- تغییر سیاستهای دولتی به سمت تشویق و توسعه تلاشهای مربوط به فناوری، تشویق انواع اتحادیههای راهبردی جدید و تأمین منابع مالی متنوع.
- درخواست دولتها از دانشگاهها جهت ارائه نوعی پاسخگویی در مقابل کمکهایی که به آنها میشود.
- فناوریهای پیچیده بنیادی که نیازمند بودجههای زیاد، رهیافتهای میان رشتهای و انواع جدید همکاری دانشگاه با صنایع هستند.
- نیازهای صنایع به فناوری جدید و نیروی انسانی جهت برخورد با شرایط رقابتی در جهان.
- جست و جوی منابع تأمین مالی جدید جهت جبران کاهش منابع مالی سنتی
منبع
نورسینا ، مهدی (1392) ، میزان تأثیر مؤلفه های مدیریت آموزش عالی بر همکاریهای دانشگاه ، رسالۀ دکتری ، مدیریت آموزش عالی ، دانشگاه آزاد اسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید