کارآفرینی استراتژیک چیست؟
تعریف کارآفرینی
امروزه كارآفريني به عنوان حلقه واصل ارز شآفرين شناخته میشود، به گونهاى كه تحقق و اجرايي شدن آن رشد اقتصادى، بازسازى و نوسازى فرآيندهاى تجارى و اشتغالزايي را به همراه میآورد.
وقتى ريچارد كانتيلون در سال 1374 اولين بار واژه كارآفرينی را تعريف نمود، بر روى نقش افراد در بازارهاى تجارى متمركز بود كه با هدف كسب سود با قبول ريسك تجارى، اجناس ارزان قيمت را خريده و به قيمت گران به فروش میرساند. يك قرن بعد جين بابتيس كارآفرينان را افرادى معرفى نمود كه در زما نهاى متغير و نامطمئن منابع موجود را در شرايط بهينه به كار گرفته و سهم بازار و سود بيشترى را كسب می نمايند. اين اولين تعاريفي بود كه در رابطه با كارآفريني ارايه شد. در عصر حاضر نيز از كارآفريني تعاريفي ارايه شده است.
در يكي از اين تعاريف كالينز و همكارانش كارآفرين را افرادى ناميدند که كه از هيچ، چيز با ارزشى بيافريند.گارتنر، تعريف جهانى از كارآفريني را پديدهاى با اجزاء چند منظوره میداند. بنابراين میتوان كارآفرينان را افرادى دانست كه به شكل دايمى، خلاق و نوآور بوده و ارزش فرصتهاى در دسترس را به خوبى تشخيص میدهند.ليب ناشتاين كارآفرين را فردى میداند كه فقدان و كمبودها را شناسايي كرده و با خلق نوآورى از اين كمبودها براى ورود به بازار استفاده می کند.
در این میان سهم کارآفرینان قابل توجه بوده ، براي نمونه ایجاد مشاغل ، محصولات جدید و فرآیندهاي نوآوري و ا اختراعات سهمی ازکارآفرینی بوده است. کارآفرینی درون سازمانی، فرایندي است که در آن محصولات یا فرایندهاي نوآوري شده از طریق القاء و ایجاد فرهنگ کارآفرینانه در یک سازمان از قبل تأسیس شده به منظور دستیابی به نتایج نوآورانه برخودار هستند. این فرایند نیازمند یک عمل کارآفرینانه و یک عامل کارآفرینانه است.
عمل کارآفرینانه به مفهوم سازي و پیاده سازي یک ایده، فرایند، محصول، خدمت یا یک کسب و کار جدید دلالت دارد. عامل کارآفرینانه، فرد یا گروهی است که مسئولیت شکوفا سازي و به بار نشستن عمل کارآفرینانه را بر عهده میگیرد. بر این باورند که کارآفرینی به اقدامات مربوط به ایجاد،احیا یا نوآوري سازمانی اطلاق می شود که در داخل یا مستقل از سازمان موجود رخ می دهد .فعالیت کارآفرینی که در مرزهاي موجود در سازمان رخ میدهد، کارآفرینی سازمانی نامیده میشود. کارآفرینی مستقل دربرگیرندهي فعالیتهاي خلاقانهي سازمانی است که توسط افرادي که مستقل از سازمان موجود عمل می کنند شکل میگیرد .واژه ي کارآفرین به افرادي اطلاق میشود که درگیر فعالیتهاي مستقل یا کارآفرینی سازمانی میگردد.
کارآفرینی را موتور محرک رشد و توسعه همه جانبه کشورها نام نهادهاند. سه دلیل مهم توجه به موضوع کارآفرینی، تولید ثروت، توسعه تكنولوژی و ایجاد اشتغال مولد است. بنابر اعتقادی که در جوامع امروزی لازم است انقلاب کارآفرینی رخ دهد بگونهای که این انقلاب در قرن حاضر، اهمیتی به مراتب بیشتر از اهمیت انقلاب صنعتی دارد. کار آفرینی نیرو محرکه توسعه اقتصادي کشورهاست. راهی براي ایجاد مشاغل جدید و افزایش ثروت ملی است تمام کشورها واحد اقتصادي از بخش هاي مختلف جامعه مثل اقلیتها ، زنان و گروههاي محروم را به عنوان راهی براي توسعه کارآفرینی در نظر گرفتهاند. اگر چه توافق همگانى بر روى تعريف كارآفرينى و افراد كارآفرين وجود ندارد، اما به نظر میرسد بر روى ويژگیهاى فردى كارآفرينان توافقاتى وجود دارد. بر اين اساس در طول دهه هاى اخير حجم عمدهاى از اين پژوهشها بر روى شناسايي و بررسى ويژگیهاى فردى در قياس با افراد غير كارآفرين كارآفرينان متمركز بوده است.
كارآفرينان خلاق تر و نوآورتر به نظر مىرسند. آنها تمايل به شكست قوانين موجود داشته و نيازى به ساختار، حمايت و حتى يك سازمان براى راهنمايى تفكرات شان ندارند. آ نها قادرند پديدهها، سيستمها و ايدهها را در حالات مختلف تصور كرده و به ارزش آنها فراتر از يك رابطه خطى بيافزايند. آ نها مصمم به قبول ريسكهاى شخصى و تجارى بوده و در جستجوى را ههاى آشكار و پنهان براى دستيابى به اهداف مى باشند. در مجموع از ويژگىهاى بارز آنها مىتوان به حادثه جو و مخاطره طلب، جاه طلب، پرانرژى، سلطه جو و برخوردار از اعتماد به نفس بالا اشاره نمود. كارآفرينان همواره بر خود كنترل داشته و در آنچه انجام میدهند استقلال دارند. همچنين بررسى اين ادبيات نشان مىدهد كارآفرينان و تي مهاى كارآفريني مهم ترين اثر را بر روى ايجاد و خلق سرمايههاى جديد دارند.
کارآفرینی را میتوان یک فرآیند پویا نامید؛ که شامل آرمان، تحول، دگرگونی وخلاقیت میشود. این فرآیند به کاربرد و استفادهي نیرو و انگیزهي افراد در جهت خلق و اجراي ایدههاي نو و هم چنین راه حل هاي کاربردي احتیاج دارد . اجزاي اصلی این فرآیند شامل موارد زیر است:
- میل به خطرپذیري حساب شده براساس زمان
- ارزش خالص یا فرصت شغلی
- توانایی تشکیل یک تیم در ارتباط با انجام یک کار پرخطر
- داشتن مهارت خلاق در نظم بخشیدن به منابع مورد نیاز
- داشتن مهارت اساسی در پیریزي و طراحی یک طرح منسجم و پایدار شغلی
- داشتن چشم اندازي براي یافتن فرصت هایی که دیگران نمیتوانند در یک موقعیت به هم ریخته و پرآشوب دریابند.
مفهوم کارآفرینی استراتژیک:
کارآفرینی استراتژیک حاصل ایجاد تعادل میان دو اقدام مرتبط و پیوسته یعنی رفتارهای فرصت طلبانه و رفتارهای مزیت طلبانه است. مفهوم کلیدی کارآفرینی استراتژیک این است که برای کسب مزیت رقابتی و خلق ارزشهای پایدار، شرکت باید تعادلی میان جستجوی فرصتهای جدید در بازار که موضوع بحث کارآفرینی است با حفظ مزیتهای رقابتی موجود که تمرکز مدیریت استراتژیک است، برقرار کند. بنابراین، مفهوم کارآفرینی استراتژیک را میتوان به عنوان توسعه تدوین استراتژی کارآفرینانه به عنوان یکی از حالتهای استراتژی تلقی کرد که در آن، توانایی تصمیمگیری سریع متناسب با تغییرات محیط بیرونی در نظر گرفته شده است. تاکنون چندین مطالعه در خصوص کارآفرینی استراتژیک صورت گرفته است که نتایج آنها میتواند در آشنایی با کارکردهای مفهومی و عملیاتی این نوع کارآفرینی مفید باشد، کارآفرینی استراتژیک را یک سازه چهار بعدی معرفی کردهاند که شامل تفکر کارآفرینانه، فرهنگ و رهبری کارآفرینانه، مدیریت استراتژیک منابع و بکارگیری خلاقیت جهت توسعه نوآوری در سازمان می باشد.
آنها معتقدند سازمانی که از این چهارچوب به خوبی استفاده کند، به راحتی می تواند به مزیت رقابتی و توانایی خلق ارزش دست یابد. همچنین کارآفرینی استراتژیک میتواند به افزایش قابلیتهای سازمان برای نوآوری مستمر و تسهیم دانش سازمانی منجر شود. ایرلند در مقاله دیگری، با توجه به دو بعد شناسایی فرصتها و بکارگیری فرصت ها، سه دسته راهکار مختلف در قالب ویژگی های عملیاتی، ساختاری و فرهنگی برای استقرار کارآفرینی استراتژیک در سازمان ها پیشنهاد کرده. برای مثال، در بعد ساختاری، بر انعطاف پذیری و استقلال عمل در کار و غیرمتمرکز کردن تصمیم گیری ها و در بعد فرهنگی بر پذیرش نیاز به تجربه کردن، داشتن انگیزه برای غلبه بر ناکامی ها، هدف گذاری کوتاه مدت و بازار محور بودن، تاکید شده است.
منبع
احمدی، حسین (1394)، رابطه بین کارآفرینی استراتژیک و مزیت رقابتی بر عملکرد سازمانی، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید