چهارچوب تفکر انتقادی
شکلگیری مهارت تفکر انتقادی
با وجودی که اغلب افراد با این موضوع که تفکر انتقادی یک مهارت فکری مهم است موافق هستند ، اما اکثر آن ها نمیدانند که چگونه می توانند این مهارت را در خودشان ایجاد کنند و یا بهبود بخشند. یک علت آن این است که تفکر انتقادی یک مهارت فوق تفکر است و نیازمند تأمل دقیق روی اصول صحیح استدلال و به کارگیری یک تلاش آگاهانه برای درونی سازی آن ها و اجرای آن ها درزندگی روزمره می باشذ. همانگونه که مشهود است این کار آسان نیست و تقریباً به یک دوره طولانی تمرین و ممارست نیاز دارد. آگاهی از اصولی که استدلال خوب و بد را متمایز می سازند ، برای داشتن تفکر نقاد کافی نیست. به عنوان مثال شخص ممکن است درک کاملی از اصول بازی تنیس داشته باشد، اما در اجرا و به کار بستن این اصول در بازی واقعی شکست بخورد. اشکال عمده دوره های آموزش تفکر انتقادی نیز آن است که اغلب تنها به ارائه نظری اصول استدلال می پردازند و از پشتوانه عملی برای چگونگی اجرای این اصول درموضوعات واقعی برخوردار نیستند. کسب دانش و تمرین برای کسب مهارت تفکر انتقادی ، تنها زمانی به نتیجه خواهد رسید که فرد از نگرش مثبت و انگیزش کافی برای یادگیری این مهارت برخوردار باشد.
نگرش های زیر اگرچه غیرمعمول نیستند، اما موانعی برای رسیدن به تفکر انتقادی به حساب می آیند.
- من بیشتر ترجیح می دهم دیگران به من بگویند چه کاری بکنم و چگونه انجام دهم، تا اینکه خودم بخواهم به آن برسم.
- من همان کاری را انجام می دهم که به نظرم خوب است. دوست ندارم راجع به تصمیماتم خیلی فکر کنم.
- از اینکه خودم دنبال کشف چیزی باشم متنفرم.
- از افرادی که مسائل را مبهم می گذارند و به جای اینکه پاسخ آن را بگویند آن را به بحث می کشانند، خوشم نمی آید.
- دوست ندارم مورد انتقاد واقع شوم.
- اگر خودم با چیزی موافق باشم برایم مهم نیست که چرا دیگران با آن موافق نیستند.
برای تقویت تفکر انتقادی، تأمل روی دلایل باورها و اعمال ، از اهمیت به سزایی برخوردار است. فرد همچنین باید اشتیاق زیادی برای درگیر شدن در مذاکرات، اشتباه کردن احتمالی، تغییر عادات بد قبلی، و پرداختن به پیچیدگی های زبان شناختی و مفاهیم انتزاعی داشته باشد. برای تبدیل شدن به فردی با تفکر انتقادی، در ابتدا باید تا آنجا که ممکن است درباره همه چیز به جمعآوری اطلاعات پرداخت تا صرفاً به یک حوزه اختصاصی یا موضوعات خاص محدود نشویم. این مسأله مهم است چون نداشتن دامنه اطلاعاتی وسیع و یا بدتر از آن نداشتن قوه قضاوت صحیح، دیدگاه ما را درحین تحلیل موضوعات یا موقعیت های مختلف محدود می سازد.
در طی رشد، ما با عوامل و جریاناتی مواجهه می شویم که ما را به تفکر فعالانه تشویق می کنند. از سوی دیگر تجارب زیادی نیز وجود دارند که تفکر منفعلانه را در ما تقویت می کنند. مثلاً پژوهشگران معتقدند که تماشای تلویزیون ، باعث می شود مردم به خصوص بچه ها منفعلانه فکر کنند با وجودی که آگاهی هر چه بیشتر راجع به یک مسأله خاص، بد نیست اما اطلاعات جزئی در قضاوت راجع به موضوعات دیگر که محتوای متفاوتی دارند، کاملاً بی فایده و بلااستفاده خواهد بود. بنابراین بجای اینکه با پرداختن بیش از حد به جزئیات هرموضوع، زمان و نیروی فکر خود را بیهوده صرف کنید سعی کنید با بررسی اصول کلی موضوعات مختلف، به دامنه اطلاعات خود بیفزایید.تفکر نقاد مستلزم استفاده فعالانه از هوش، اطلاعات و توانایی ها به منظور مواجهه موثر با موقعیت های زندگی است. زمانی که نقادانه فکر می کنیم، منتظر نمی مانیم که اتفاقی بیفتد، بلکه در فرایند رسیدن به اهداف، تصمیم گیری و تحلیل موضوع ها فعالانه درگیر می شویم. تفکر فعال شامل تلاش های هوشیارآن های برای موفق شدن در حل مشکلات است. وقتی منفعلانه عمل می کنیم، در واقع اجازه دادهایم که رویدادها و وقایع دنیای اطرافمان ما را کنترل کنند یا به دیگران اجازه دادهایم که تفکر ما را مطابق میل خودشان شکل دهند، این روند در درازمدت به ضرر ماست. برای مثال اگر بخواهیم در مورد شغل آینده خود به درستی تصمیمگیری کنیم، باید فعالانه اطلاعات بیشتری به دست آوریم، احتمالات مختلف را بررسی کنیم، با افرادی که در آن حیطه تجربه دارند صحبت کنیم و سپس به تمام این عوامل “نقادانه” واکنش نشان بدهیم. بطور خلاصه تفکر نقاد مستلزم فکری فعال است و نه تفکری واکنشی و منفعل. در طی رشد، ما با عوامل و جریاناتی مواجهه می شویم که ما را به تفکر فعالانه تشویق می کنند. از سوی دیگر تجارب زیادی نیز وجود دارند که تفکر منفعلانه را در ما تقویت می کنند.
منبع
نظری، سحر(1395)، بررسی تاثیر آموزش با استفاده از اینفوگرافیک بر تفکر انتقادی در درس تاریخ دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهرستان سرپل ذهاب در سال تحصیلی95-1394، پایان نامه کارشناسی ارشد تکنولوژی آموزشی، دانشگاه رازی کرمانشاه.
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید