پیشرفت تحصیلی

پژوهشگران و نظریه پردازان حوزه یادگیری، عوامل انگیزشی و درگیری شناختی را عاملی مهم در توجیه رفتار و عملکرد تحصیلی دانش­آموزان و دانشجویان  می­دانند و به همین دلیل تلاش کرده­اند این پدیده را تبیین کنند. در این خصوص، اهمیت استفاده از راهبردهای خودتنظیمی واهداف پیشرفت و رابطه آنها با پیشرفت تحصیلی، توجه محققان مختلف را به خود جلب کرده است. از آنجا که در یادگیری خودتنظیمی به نقش فرد در فرایند یادگیری توجه می شود، مورد توجه بسیاری از محققان علاقمند به پیشرفت تحصیلی نیز قرار گرفته است.

 نیازها و اهداف

اهداف، بازنمایی شناختی سازه عمومی ,انرژی در زمان ما هستند، سازه­ای که تاریخچه­ای طولانی در روان­شناسی، و به­خصوص روان­شناسی انگیزش دارد. ریشه لاتین کلمه انگیزه، به معنی حرکت کردن است و اغلب نظریه­های انگیزش، سازه­ای مثل غریزه،سائق، عادت ، نیازها و یا اهداف را پیشنهادمی­کنند، که موتور به حرکت درآورنده موجود زنده ؛ارگانیزم  برای دست زدن به عمل را فراهم می­کند. نیازها و اهداف جهت عمل را نیز مشخص می­کنند، یعنی می­توانند فرد را راهنمایی کنند تا به منظور برآوردن نیاز یا دستیابی به هدف، به اشیای خاصی در محیط نزدیک شود یا از آنها اجتناب کند. الیوت و مورایاما ، هدف را به عنوان یک نشانه و علامت تعریف کرده­اند که فرد نسبت به آن متعهد می­شود و از آن پس این هدف به عنوان یک راهنما، رفتارهای آینده فرد را کنترل و هدایت می­کند. هدف هر چیزی است که فرد سعی دارد آن را به نتیجه برساند. به­طور کلی افرادی که هدف دارند بهتر از افراد بی­هدف عمل می­کنند.

اهداف پیشرفت

کسب دانش درباره رفتار انسان، چه به صورت تصادفی و چه مبتنی بر عقل سلیم، اگر چه لازم است اما کافی نیست. بلکه با روش سیستماتیک می­توان واقعیت­ها و روابط مهم را به طور آشکار مشخص ساخت و مبنایی را تعیین نمود که بتوان بر اساس آن رفتارها را به صورتی دقیق پیش­بینی کرد. روش سیستماتیک بر مبنای این باور قرار دارد که رفتار امری تصادفی نیست، بلکه معلول است و در جهتی میل می­کند که فرد، درست یا نادرست، بر اساس منافعش آن را باور دارد. رفتار ما عموما با میل رسیدن به هدفی ویژه برانگیخته می­شود، در واقع هر رفتاری سلسله­ای از فعالیت­هاست و برای پیش­بینی رفتار افراد انگیزه­ها یا نیازهای آنان باید شناسایی گردد. لاک و لاتهام، چهار دلیل اصلی این­که چگونه تعیین کردن هدف، به بهبود عملکرد می­انجامد را به شرح زیر بیان می­دارند :

  • هدف­ها، توجه فرد را به سمت تکلیف در دست انجام، هدایت می­کنند.
  • هدف­ها، تلاش را به خدمت می­گیرند.
  • هدف­ها، استقامت و پشتکار را بیشتر می­کنند زیرا تلاش تا دستیابی به هدف ادامه می­یابد.
  • هدف­ها، مشوقی برای گسترش استراتژی­های تازه­اند. به­عبارت دیگر، هدف­ها ایجاد تدابیر جدید برای بهبود عملکرد را تشویق می­کنند.

ایمز ، اهداف پیشرفت را به عنوان یک الگوی منسجم از باورها، اسنادها و عواطف که باعث ایجاد اهداف رفتاری می­شود تعریف کرده است و این اهداف از طریق راه­های گوناگونی همچون نزدیک شدن، درگیر شدن و توجه به فعالیت­های الگوی پیشرفت نمایان می­شود. محققان دیگری اهداف پیشرفت را به عنوان طرحواره­های شناختی- عاطفی تعریف کرده­اند. میگلی، کاپلان و میدلتون، اهداف پیشرفت را به عنوان اهداف رفتاری می­دانند که در یک موقعیت وابسته به احساس شایستگی به وسیله فرد ادراک یا دنبال می­شود. با توجه به آنچه آمد می­توان اهداف پیشرفت را به عنوان یک چارچوب ذهنی شناختی, اجتماعی قلمداد کرد که شخص را در تفسیر موقعیت­ها پردازش اطلاعات، رویارویی با تکلیف و مقابله با چالش­ها راهنمایی می­کند . تعاریف ارائه شده در مورد اهداف پیشرفت، متعدد و متفاوت است. این تفاوت به نگرش نظریه­پردازان به مفهوم انگیزش بستگی دارد .

منبع

عمادی،شایا(1393)،مقایسه جهت­گیری هدف، پیشرفت تحصیلی و خودتنظیمی دردانشجویان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0