ویژگی شخصیتی شخص اقدام کننده به خودکشی

رشد و گسترش آسیب­های اجتماعی و  روانی در جوامعی که حالتی انتقالی را طی می­کنند امری گریزناپذیر است. شکی نیست که جامعه ایران امروز در حال طی دوران گذار است. این گذار که آن را از مرحله سنت به مدرنیته می نامند با مسایل و مشکلات خاص اجتماعی و فرهنگی توأم است .آسیب اجتماعی به هر نوع عمل فردی یا جمعی اطلاق می شود که در چارچوب اصول اخلاقی و قواعد عمل جمعی رسمی و غیر رسمی جامعه ی محل فعالیت کنشگران قرار نمی گیرد و از نتیجه بلامانع قانونی و یا قبح اخلاقی و اجتماعی رو به رو می گردد . خودکشی و اقدام به خودکشی یکی از رفتارهای ضد اجتماعی و یک آسیب اجتماعی به شمارمی آید این پدیده سالیان دراز از روابط عشیره ای و صنعتی تا روابط پیچیده شهر های امروزی و دنیای صنعتی گریبان گیر بشریت بوده است. خودکشی را می توان تهدیدی برای سلامت عموم جامعه دانست واقعیت دردناکی که در ورای این موضوع نهفته است ضربه عمیقی است که بر پیکر خانواده و جامعه وارد می کند در واقع بار سنگین زیان های مادی و معنوی (انسانی) این پدیده را به هیچ عنوان نمی شود نادیده گرفت . طبق تخمین سازمان بهداشت جهانی سالانه تقریبا یک میلیون نفر در سراسر جهان به علت خودکشی فوت می کنند و تا 10 تا 20 برابر اقدام به خودکشی می­کنند. ایران نیز با نرخ خودکشی 7/3 در هر صد هزار نفر، رتبه 158  جهان را در سال 2011 از سوی سازمان بهداشت جهانی به خود اختصاص داده است . در زمینه سبب شناسی خودکشی می­توان به عواملی مانند اختلال­های روانپزشکی و عوامل روانی- اجتماعی و زیست­شناختی اشاره کرد وجنبه­های جدیدی از عوامل مؤثر بر خودکشی ؛یعنی شخصیت بررسی کرد.

تعریف خودکشی

خودکش بر این باور است که در زندگی به اهداف و امیال خود  نرسیده است و زندگی مفهوم خود را از دست داده است ومرگ بهترازآن قلمداد می شود .

خودکشی از ترکیب دو واژه­ی (sui) به معنی خود و (cide)  به معنی کشتن تشکیل شده است. خودکشی عملی است که با قصد آسیب رساندن بخود توسط شخص انجام میشود که می­داند چه می­کندوچه پیامد احتمالی دارد.

خودکشی در لغت نامه ی دهخدا به معنای  خود را به وسیله ای کشتن ، انتحار ،کارزیاد کردن،کوشش بسیار آمده است . امیل دورکیم ،دراثر معروف خود به نام خودکشی آن را پدیده ای اجتماعی به شمار آورده و چنین تعریف می کند : خودکشی عبارتست از هرنوع مرگی که نتیجه مستقیم یا غیرمستقیم کردار منفی یا مثبت خود قربانی است که می­بایست چنان نتیجه­ای به بار آورد و می توان به تعریف دشه، اشاره کرد که می گوید :  اقدامی معمولاً از روی آگاهی برای سر به نیست کردن خود به آن ترتیب که مرگ هدف یا وسیله باشد .

آشیل دلماس ، نیز خودکشی را عبارت می داند از   عملی که به وسیله ی شخص برای معدوم ساختن خود انجام می دهد ، در حالی که اختیار مرگ  و زندگی در حیطه قدرت اوست و از لحاظ اخلاقی موظف به انجام این عمل نمی باشد. مین جر ، روانشناس، میل به مرگ را نزد فرد خودکش آرامشی می­داند که در اثر تنشهای جامعه – محدودیت های اجتماعی واخلاق، که توانسته مانع از رهاشدن انرژی پرخاشگری  و جنسی فرد شود و در نهایت  فشار داخلی پدید می آورد – به آن دست پیدا کرده است. آدلر ، می‌گوید: خودکشی حرکت جبرانی شدید است که در برابر اعتراضات، از فرد بروز می‌کند. گویی فرد نیاز دارد که بر اطرافیان تسلط یابد و احساس کمتری خود را کاهش دهد. نوجوان ،مرگ را برای آن انتخاب می‌کند که ارزش خود را به اطرافیان نشان دهد. اشنایدمن ، در تعریف خودکشی می‌گوید: خودکشی عملی است که به منظور خلاص شدن از یک مسئله، بن‌بست ، مشکل و بیرون آمدن از یک دوراهی، بحران و وضعیت غیر قابل تحمل صورت می‌گیرد. خودکشی عملی است که فرد به دست خود و به عنوان یک اقدام ارادی و به طور عمدی با هدف از بین بردن خود، انجام می‌دهد. اگر چه عوامل زیربنایی، که شخص را وادار کرده تا خود را از بین ببرد ممکن است برای خود شخص نامفهوم باشد و حتماً لازم نیست که فرد آن‌ها را کاملاً خوب شناخته باشد، عمل و اقدام به خودکشی به عنوان یک اقدام ارادی و عمدی مد نظر قرار می‌گیرد. ژان باچلر ،در کتاب خودکشی خود در مورد خودکشی گریز گرایانه می­نویسد که : انسان با خودکشی کردن سعی می کند از روبرو شدن با شرایط غیر قابل تحمل زندگی فرار کند. به عبارت دیگر وی خودکشی را خروج از شرایط نامساعد ودشوار زندگی می داند.

خودکشی طیف­های خاصی دارد، از افکار خودکشی که شایع­ترین است آغاز شده و به اقدام به خودکشی و بطور نهایی تمایل به مرگ ناشی از خودکشی که هدف نهایی است منتهی می­گردد.

می توان گفت که خودکشی عملی است آگاهانه و کاملاً ارادی که فرد برای پایان دادن به زندگی خویش انجام می دهد. فردی که اقدام به خودکشی می کند از نتیجه عمل خود آگاهی دارد و این مهم ترین مسئله در تشریح و تبیین پدیده خودکشی است. برخی مانند ارسطو، خودکشی  به منظور فداکاری ( دگرخواهانه )  را خودکشی محسوب نمی کنند؛ ارسطو خودکشی را عملی برای معدوم ساختن فرد توسط خودش می داند که به منظور فداکاری نمی باشد ، یعنی فرد برای قربانی شدن به انتحار دست نمی­زند . اما اسکیرول ،نظری عکس نظریات یاد شده دارد ، او معتقد است که: در خودکشی تمام خصوصیات  دیوانگی دیده می شود، او با استناد به این نظر نتیجه می گیرد که خودکشی عملی غیر ارادی است و نباید تحت پیگرد قانونی قرار بگیرد.

دانامردیث لیزاردی، در رساله ی دکترای خود معتقد است که اگرچه بسیاری از تحقیقات نشان دهنده ی این است که اکثر افرادی که اقدام به خودکشی می کنند ، ذهن بیمار دارند اما این نظریات را نمی توان به همه­ی بیماران روانی تعمیم داد و معتقد بود که آنها در طول بیماری خود حتماً یک بار به خودکشی اقدام می کنند.

انستیتو ملی بهداشت روانی امریکا ،خودکشی را تلاشی آگاهانه  برای خاتمه دادن به زندگی شخصی توسط خودش می باشد که ممکن است این تلاش به اقدام تلاشی فقط به شکل احساسی در فرد بماند.

منبع

قاسمی،مهشید(1393)،بررسی نقش پیش بینی کننده ی ویژگی های شخصیتی دراقدام به خودکشی ،پایان نامه کارشناسی ارشد، روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی هرمزگان

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0