ويژگيهاي ساختار سازماني و تواناساز و بازدارنده
محققان و صاحبنظران با مقايسهي دو نوع ساختار سازماني تواناساز و بازدارنده ويژگيهاي به شرح زير براي هر كدام از انواع ساختار سازماني نام بردند. در حاليكه ساختار سازماني بازدارنده به مسائل و مشكلات به عنوان تهديدي عليه سازمان نگريسته ميشود و در صورت مشاهدهي كمكاري به تنبيه و مجازات افراد پرداخته ميشود در ساختار سازماني تواناساز ضمن اينكه به مشاركت و همكاري افراد و فراهم آوردن زمينهاي نوآوري و خلاقيت توجه ميشود. هم به مسائل به عنوان فرصتي براي رشد نگريسته ميشود و هم با تأكيد برقوانين و فرايندهاي منعطف، زمينهي افزايش اعتماد، انگيزه، تعهد و وفاداري افراد نسبت به يكديگر فراهم ميآيد.
در ساختار بازدارنده سلسله مراتب مانع نوآوري و خلاقيت است و مديران از قدرت خود به منظور كنترل و دستوردهي به زيردستان استفاده ميكنند. بر اين اساس در سازمانها و به خصوص در آموزش عالي كه امور حرفهاي به شيوهاي متمركز كنترل ميشود ، ساختار بازدارنده علاوه بر اينكه ياددهندگان مجبور به اجراي استانداردهاي تعيينشده از سوي مديران خود ميباشند . برعكس در ساختار تواناساز ضمن اينكه مديران و زيردستان از جايگاه خود آگاه ميباشند. ادغام اقتدار و اختيار افراد نسبت به يكديگر و سازمان احساس اعتماد و امنيت ميكنند و هم براي به كارگيري قدرت در نقش خود توانمند ميباشند و جهت حل مسائل به يكديگر كمك ميكنند .
از نظر هوي و سوئيتلند ، و هوي و ميسكل ، در حاليكه ساختار تواناساز از ويژگيهايي چون برقراري رابطه دوطرفه، ديدن مشكلات به عنوان فرصت، پذيرش تفاوتها، توسعهي اعتماد يا يادگيري از اشتباهات و پذيرش وقايع غيرمنتظره مشخص ميشود ساختار بازدارنده با ويژگيهايي چون ارتباط يك طرفه، ديدن مسائل به عنوان يك اضطرار، عدم پذيرش تفاوتها، فقدان اعتماد مجازات اشتباهات و ترس از وقايع غيرمنتظره از آن مجزا ميگردد . با توسعه تعريف مفهومي ساختار تواناساز به توصيف پويایی هاي آن پرداختند و اظهار داشتند، از جمله ويژگيهاي اين نوع ساختار اين است كه به ياد دهنده و يادگيرنده در جريان ياددهي كمك ميشود به نظرات و ديدگاه هاي كارشناسانه افراد به خصوص ياددهندگان احترام گذاشته ميشود.
لذا سازمانها و بخصوص مراكز آموزش عالي توانمند، سازمانهاي هستند كه با ارائهي ساختارها و فرايندهاي منعطف، فراهم كردن زمينهي تسهيل مشاركت ياددهندگان جهت توسعهي تكنولوژي آموزشي اثربخش، توسعهي قابليتها و اعتماد به نفس ياددهندگان و شفافسازي اهداف و رسالتهاي خود از سازمانهاي بازدارنده جدا از جمله مزاياي ساختار تواناساز اين است كه اين نوع ساختار از يك طرف سادگی را تشويق ميكند و از طرف ديگر تصور غيرهمكارانه و غيرمشاركتي را كه ساختار بازدارنده بر آن تأكيد دارد را به تصوري ماهرانه و دقيق تبديل ميكند. مديران در ترغيب زيردستان و طراحي ساختارهاي تسهيل گر فرایند گردانيد خودکار كارآمدي حرفهاي آنها را فراهم نمود. كه بر انطباق و همنوايي تأكيد داشته به حل مسائل به صورت مشاركتي توجه دارند .
ساختار سازماني بيانگر الگوي روابط بين اجزاي سازمان است كه برحسب ويژگي عناصر سازنده آن و همچنين شرايط موجود سازمان قابل تفكيك به اشكال و انواع متعددي از جمله تواناساز و بازدارنده ، ميباشد. بر اين اساس ساختار تواناساز با ويژگيهايي چون برقراري رابطهي دوطرفه، اعتماد، يادگيري از اشتباهات و پذيرش تفاوت ها مشخص ميشود. ساختار بازدارنده با تأكيد بر ارتباطات يك طرفه ترس از وقايع غيرمنتظره فقدان اعتماد و مجازات اشتباهات در مقابل ساختار تواناساز قرار ميگيرد. بنابراين توجه به نوع ساختار سازماني جهت برقراري مناسب بين فرايندهاي سازمانها با نوع ساختار سازماني موجود امري اجتنابناپذير است كه بايد مديران و مسئولان دانشگاه به آن توجه ويژه نمايند.
در ساختار بازدارنده با سلسله مراتبي انعطافناپذير و سيستمي از قواعد و مقررات تنبیهی بر اجابت و همنواي اعضاي سازمان متمركز است ، از طرفي ساختار بازدارنده منجر به تقويت قدرت مديران جهت اعمال كنترل بر كاركنان ميشود و البته از طرفي ديگر احساس بيقدرتي ؛ عدم نفوذ در كاركنان را موجب می گردد.در ساختار بازدارنده، بهرهوري مفهومي از دست رفته است و همين امربه عدم كاركرد مناسب سيستم سازماني ميانجامد. اين نوع ساختار بيزاري كارمندان را بدنبال خواهد داشت و نه تعهد آنان ، بعلاوه پيامدهاي ناشي از اين نوع ساختار اثرات منفي ازقبيل غيبت،استرس،احساس بيگانگي و نارضايتي را موجب ميگردد .
ساختار تواناساز به طور مفهومي ساختار مفيدی به حساب ميآيد ، و ادراك استقرار و گسترش آن براي مديريت سازمان يك نياز ميباشد . ساختار تواناساز كليدي براي توسعهسازمانهاي يادگيرنده اثربخش است. همچنين براي تغيير و مديريت پوياي آن متغيري ضروري ميباشد ،زيرا ساختار تواناساز منجر به تواناسازي اعضاي سازمان براي پاسخگويي به سيستمهاي متفاوت به شيوههاي پويا و منعطف ميشود ، وپيامدهاي مثبت سازماني را ارتفا ميبخشد .
علاوه بر اين ساختار تواناساز ارتقادهنده دانش تواناساز كه خود مولفهاي كاربردي و عنصري پويا براي حل مسائل سازماني است ، و استفاده از دانش تواناساز براي مديريت تغيير ضروري است . از اين رو ساختار تواناساز به رهبري سازماني در موقعيت هاي پيچيده اشاره دارد . ساختار تواناساز رهبري كليدي موثر براي اثربخشي و خودكارآمدي است و هدف آن تناسب بين سبك رهبري و موقعيت به منظور كسب و توسعه پيامدهاي مثبت و پوياست . بر اين اساس ميتوان گفت رهبري تواناساز از طريق انگيزش، جهتدهي و ارتباطات تواناساز به طراحي ساختار تواناساز ميانجامد و بدين ترتيب سرمايه انساني سازمان را در راستاي احصاء و ارتقاي کیفی پيامدهاي سازماني معنادار، توانا ميسازد. همچنين ساختار تواناساز منجر به رهبري تواناساز ميگردد و از اين طريق نفوذ بر فرايند رهبري تواناسازي سرمايه انساني را به دنبال خواهد داشت.
بعبارت ديگر طراحي ساختار تواناساز منجر به پديد آمدن و گسترش فرهنگ تواناساز ميگردد . همچنين اين نوع ساختار با ابداع گسترش هنجارها، ارزشها و باورهاي سازماني تواناساز بستر لازم براي طراحي ساختار تواناساز و گسترش رهبري تواناساز را تدارك ميبيند. همچنين ساختار تواناساز فضاي از اعتماد را در سازمان پرورش ميدهد ، بر اين اساس ميتوان اذعان نمود كه ساختار تواناساز كليدي براي موفقيت سازماني است . ساختار تواناساز، توانايي اعضاي سازمان را به دنبال خواهد داشت . زيرا درگيري كاركنان در طراحي سيستم ارتقاي ايدهاي جديد، ارائه استانداردهای داراي عملكردي، امكان اعمال كنترل بر كار خويش ، اعمال قدرت و نفوذ در انجام نقشهاي حرفهاي خود و در پايان اثر بخشیسازمان را موجب ميگردد .
منبع
فرخنده زاده،علیرضا(1391)، رابطه بین نوع ساختار سازمانی و عدالت سازمانی با خودکارآمدی حرفه ای ، پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت آموزشی، دانشکده علومتربیتی و روانشناسی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید