ولع مصرف
تاكنون تعاريف گوناگوني از ولع مصرف مواد مطرح گرديده و اين پديده ي شناختي با رويكردهاي متفاوتي مورد بررسي قرار گرفته است. پژوهشگران و متخصصين باليني از اين واژه در جايگاههاي متفاوتي براي نشان دادن احساس دوست داشتن، خواستن، ضرورت، تمايل، احتياج، قصد يا اجبار به استفاده از مواد استفاده مي كنند. بسياري از مراجع، ولع مصرف مواد را تمايل براي مصرف مواد تعريف مي نمايند. بر اين اساس وجود جزء تجربه ي فاعلی يا تجربه ي فردي آگاهانه هسته ي اصلي اين پديده را تشكيل مي دهد. دراماند ، معتقد است ولع تجربه ي آگاهانه ي ميل به استفاده از مواد است اين در حالي است كه نظريه پردازان ديگري با اين عقيده مخالفند و ابعاد ناآگاهانه ي انگيزشي رفتارهاي تأمين و مصرف مواد را نيز يكي از ابعاد ولع مصرف مي دانند. به هر حال ولع مصرف مواد را مي توان يك تجربه ي شخصي و يك پديده ي چندبعدي آميخته با ميل و هوس به دست آوردن يك احساس خوشايند و يا غلبه بر يك احساس ناخوشايند دانست.
چندبعدي بودن پديده ي ولع مصرف مواد، تغييرات آن در زمانهاي مختلف و تلقي متفاوت از ولع مصرف در ميان افراد و فرهنگهاي مختلف از جمله مهمترين دشواريها در تعريف ولع مصرف مواد برشمرده شده است. مدلهاي مختلفي براي تبيين ولع مصرف مواد ارائه شده اند كه از جمله مهمترين آنها مي توان به چهار دسته مدلهاي پديدارشناختي، رواني – زيست شناختي، شرطي سازي و انگيزشي اشاره نمود. به نظر مي رسد طراحان ابزارهاي سنجش ولع مصرف مواد تحت تأثير رويكردهاي مختلف نسبت به ولع مصرف و فرآيند بروز آن به تهيه ابزارهاي مختلف انديشيده اند . اهميت تجربه ولع مصرف در وابستگی به مواد، تداوم اعتياد به مواد، پدیدهی بازگشت و شکستهای درمانی در پژوهشهاي بسياری مورد تأييد قرار گرفته است، ولع مصرف مواد، يك موقعيت انگيزشی قدرتمند يا گرايش شديد به ولع مصرف در فرد معتاد است. با وجود اهميت پديده در ادامه فرآيند سوءمصرف، تا كنون سازوكارهاي روانشناختي و عاطفي مرتبط با اين پديده هنوز به طور كامل شناخته نشده اند، پژوهشها نشان داده اند كه نشانههاي محيطي مربوط به مواد، مي توانند به ايجاد ولع مصرف در معتادان، بيانجامند .
افسردگی
اختلالات افسردگی در DSM-V به عنوان دستهی جداگانه قرار گرفته است.ویژگی مشترک همه این اختلالات وجود غم است، احساس تهی بودن، یا تحریک پذیر خلق و خوی، همراه با تغییرات جسمی و شناختی است که به طور قابل توجهی ظرفیت فرد برای عملکرد تاثیر میگذارد (DSM-V). اختلالات خلقی شامل اختلال در بی نظمی خلق و خو، اختلال افسردگی عمده؛ از جمله دورهی افسردگی ماژور، اختلال افسردگی مداوم :اختلال دیستایمیک ، اختلال ملال پیش از قاعدگی ، اختلال افسردگی ناشی از ماده یا دارو، اختلال افسردگی با توجه به وضعیت پزشکی دیگر، دیگر افسردگیهای تصریح نشده .برای افتراق غم و اندوه از دورهی افسردگی اساسی مفید است در نظر گرفت که در غم و اندوه غالبا تحت تاثیر احساس پوچی و از دست دادن است، در حالی که در MDE خلق افسرده و ناتوانی در احساس شادی و لذت.بیقراری در غم و اندوه مداوم است. احساس ملامت در غم احتمالا به کاهش شدید در بیش از چند روز تا هفته در امواج رخ میدهد که به اصطلاح درد می گویند.
این امواج تمایل به افکار و یا یادآوری از شخص مرده همراه است. خلق افسرده از MDE مداوم تر و به افکار و یا اشتغالات ذهنی خاص گره خورده است. درد از غم و اندوه ممکن است توسط احساسات مثبت باشد که با ناخشنودی و بدبختی فراگیر که از ویژگیهای MDE هست که نامتعارف هست. به طور کلی محتوای اندیشه مرتبط با غم و اندوه ویژگیهای اشتغال ذهنی با افکار و خاطرات از مرحوم، به جای تاملات خود انتقادی و یا بدبینانه در MDEدیده میشود. در غم و اندوه، اعتماد به نفس است به طور کلی حفظ میشود، در حالی که در MDE احساس بی ارزشی و خود نفرت رایج است. اگر افکار خود زشت بینی در غم و اندوه وجود داشته باشد، معمولا شامل درک نقاط ضعف روبرو متوفی به عنوان مثال: نمی بیند به اندازه کافی شخص فوت شده، و نمیتواند بگوید که چقدر او را دوست داشته است، اگر یک فرد داغدیده درباره مرگ و مردن فکر میکند، چنین افکار به طور کلی در مرحوم و احتمالا در مورد پیوستن به مرحوم متمرکز شده است، در حالی که در MDE افکار بر پایان دادن به زندگی خود به دلیل احساس بی ارزشی، سزاوار زندگی بودن، و یا قادر به کنار آمدن با درد افسردگی متمرکز شده است .
منبع
جیریایی شراهی،یاسر(1394)، تاثیر درمان نوروفیدبک بر ولع مصرف و افسردگی بیماران وابسته به مواد مخدر،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه خوارزمی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید