هوش دیداری و فضایی و نظریه هوش های چندگانه گاردنر

هوارد گاردنر (1998) نظریه هوش هاي چندگانه را با این فرض که افراد انواع متعددي از هوش را دارا هستند پیشنهاد کرد. او با دسته بندي توانایی هاي انسان به 8 نوع هوش جامع وسیله اي براي ترسیم حوزه وسیعی از توانایی هایی که انسان داراست را فراهم کرد. بدون توانایی هاي هوش فضایی دانش آموزان نمی توانند دنیاي طبیعی را به طور کاملاً مناسبی درك کنند. هندسه براي کار در انواع زمینه ها از قبیل  تصاویر گرافیکی، مهندسی، معماري، نقشه برداري و طراحی  قابلیت هاي بالقوه مهمی را با بهره گیري از هوش فضایی دارد. هوش فضایی یا هوش تجسمی یا هوش دیداري فضایی یعنی توانایی درك درست جهان به صورت مکانی _ بصري و ایجاد تغییر در این ادراك. این هوش مستلزم شناسایی رنگ، خط، شکل، فرم، فضا و رابطه اي است که میان این عوامل وجود دارد و توانایی تجسم و بازنمایی گرافیکی افکار مکانی _  بصري را شامل می شود.ادراك بصري به عنوان قابلیتی طبیعی که نیازي به یاد دادن ندارد نیروي بالقوه شگرفی درانتقال اطلاعات به صورت مستقیم و ساده که به راحتی براي هر بیننده اي قابل فهم باشد را دارد. نقطه، خط، شکل، رنگ، جهت، رنگ مایه، بافت، مقیاس، بعد و حرکت اجزاي جدایی ناپذیر رسانه هاي بصري هستند که در بسط تفکر و ارتباط بصري نقش اساسی دارند. این عناصر تأثیر فوق العاده اي در شکل گیري مفاهیم اولیه هندسی براي بشر داشته است.

 پس می توان نتیجه گرفت که هوش فضائی به عنوان یکی از ابعاد هوشهاي چندگانه شیوه هاي تفکر حین فرآیند یادگیري هندسه را فعال می نماید. پس به کارگیري تصاویر گرافیکی می تواند زمینه تقویت هوش فضایی و در نتیجه هندسه را فراهم آورد. در محیط رایانه اي، هوش فضایی فرد تحریک شده و زمینه پیشرفت و جستجو را براي فرد فراهم می آورد. در حقیقت رایانه نوعی ابزاري فضایی است که به یادگیرنده فرصت می دهد تا توان یادگیري خود را با استفاده از یک روش نوین و با بهره مندي از توانایی فضایی بالا ببرد. با فعال نمودن هوش فضایی می توان آموزش را توسعه داد. محیط چند رسانه اي ها با ارائه رنگهاي متنوع، تصاویر و فیلم ها و انیمیشن ها، سمبل هاي گرافیکی، سرگرمی هاي تصویري و پازل هاي کامپیوتري، اسلاید ها و نیز ارائه نرم افزارهاي گرافیکی و نرم افزارهاي طراحی، با امکان رسم خطوط و تصاویر و ایجاد پرسپکتیو وتجسم فضایی در آموزش مؤثر گام هایی برداشته است.در نظریه گاردنر هوش به صورت” توانایی حل مسائل یاساختن چیزی با ارزش” تعریف شده است.

در این نظریه چنین فرض شده که میان افراد از لحاظ هوش های مختلف تفاوت وجود دارد. مثلا فردی ممکن است در یکی از این هوشها بسیار توانا ولی در هوشهای دیگر چندان توانمند نباشد. از جمله دلایل گاردنر برای وجود هوش های مختلف و جدا از هم استناد به شواهد حاصل از صدمه های مغزی (مثلاسکته مغزی ) است که اغلب در نتیجه آن کارکرد یکی از نواحی مغز می شود اما کارکرد سایر نواحی دست نخورده می ماند. اما سایر نواحی دست نخورده می ماند.هم گاردنر و هم استنبرگ معتقدند که هوش در فرهنگهای مختلف به صورت متفاوت ظاهر می شود. برای مثال، در فرهنگ آمریکا هوش فضایی احتمالا در نقاشی، مجسمه سازی. یا هندسه نشان داده می شود اما در میان کیکویو در کشور کنیا این هوش ممکن است در توانایی اشخاص در تشخیص دادن حیوآن های مختلف وشناسایی دامهای خود از میان دامهای کسان دیگر انعکاس یابد. نظریه هوشهای چندگانه گاردنر مورد استقبال پرورشکاران قرار گرفته و در ایجاد فعالتیهای برنامه ریزی و آموزش برای دانش آموزان  به کار بسته شده است.

منبع

نظری، سحر(1395)، بررسی تاثیر آموزش با استفاده از اینفوگرافیک بر تفکر انتقادی در درس تاریخ دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهرستان سرپل ذهاب در سال تحصیلی95-1394، پایان نامه کارشناسی ارشد تکنولوژی آموزشی، دانشگاه رازی کرمانشاه.

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0