همپوشي بين معنويت و مذهب

اين اعتقاد قابل بيان است که معنويت و مذهب با يکديگر همپوشي دارند و هر دو شامل اعتقاد به وجودي مقدس مي شوند، اما هر يک ويژگي هاي خاص خود را دارا هستند. ويژگي هاي خاص مذهب عبارتند از الهيات، مناسک و آيين ها، نهادها و آموزه هاي اخلاقي آن. ويژگي هاي خاص معنويت عبارتند از: فردگرايي و تأکيد آن بر تجربه متعالي، يعني اينکه شخص ممکن است عقايد و اعمال خود را با توجه به تجربيات معنوي خويش پرورش دهند .

اکثر مردم معتقدند که معنويت و مذهب در جنبه هايي باهم متفاوتند و در بخش­هايي نيز اشتراکاتي دارند. نتايج يک نظر خواهي از 364 نفرکه داراي پيشينه­هاي مذهبي متفاوت بودند نشان داد که معنويت و مذهب در جنبه­هايي با يکديگر اشتراک دارند: 42 درصد مردم فکر مي کردند که اين دو موضوع با يکديگر همپوشي دارند، اما مفاهيم يکسان نيستند. 39 درصد نيز تصور مي کردند که معنويت شامل مذهب مي شود. اما مفهوم گسترده تر از آن است . مي توان با گروه اول موافق بود، چون بر اين اعتقادند که شخص مي تواند معنويت را تجربه کند، بي آنکه به مذهب و بنيادهاي آن وابسته باشد. البته در زندگي واقعي، اکثر مردم تمايز ميان معنويت و مذهب را به خوبي تشخيص نمي دهند و بسياري از مردم راهي رادنبال ميکنند که ترکيبي از هر دو است. مثلاً افراد بسياري که در بنيادهاي مذهبي حاضر مي شوند راه معنوي بسيار مشخص و فردي را دنبال مي کنند که در آن اعتقادات و اعمال خود را تنها بر اساس سنت مذهبي خود بلکه بر اساس مذاهب ديگران نيز بر مي گزينند. در واقع بسياري از موسسات آزادي خواهانه باني و حامي کلاس هايي مي شوند که به شرکت کنندگان کمک مي کنند با آموزه ها و اعمال مذاهب مختلف آشنا شوند. برعکس، افراد معنوي اما غيرمذهبي بسياري هستندکه اعتقادات، ارزش ها و اعمال خود را به صورت التقاطي و با تکيه بر آموزه هاي مذهبي بنا مي کنند .

تعالي وتجربه های آن

تعالي به تجربيات وحدت بخش يا ميان فردي خاص دلالت مي کند که به ما حس ارتباطي فراتر از خويشتن شخصي ميدهد. با وجود اين، بنظر ميرسد تجربه متعالي تنها يک روي سکّه است. روي ديگر سکه را ميتوان تعالي ادراکي دانست،بيشتر شامل ارتباطي شناختي  وکمتر تجربي با وجودي بس عظيمتر از خودمان مي باشد .

تعالي تجربي

بحث درباب اينکه چه تجربه اي واقعاً متعالي است، فراوان است. امّا به سه نوع آن مي توان اشاره کرد. دو نوع بسيار رايج تجربيات متعالي عبارت است از : ملکوتي و عرفاني. گرچه اين دو نوع تجربه ممکن است به مثابه دو قطب تجربيات مذهبي ديده شوند. اما آنها با يکديگر همپوشي دارند و در نهايت متحد مي شوند ، براي مثال تجربيات عرفاني زماني که ديگرِ شگفت انگيز و مجزايي (چه شخصي و چه غير شخصي) تجربه مي شود، همچنين مي تواند تجربه اي ملکوتي باشد . واژه روان شناختي موجود براي تجربه عرفاني اصطلاح مازلو به نام تجربه اوج  مي باشدکه دربرگيرنده احساسات شعف انگيز از حل شدن رها از خود در دنيا، احساس کامل بودن و جذب شدن در دنيا و احساس حضوري بي تقلا در زمان و مکان حاضر مي باشد.

تجارب متعالي ممکن است در طول انجام طيف وسيعي از فعاليت ها، خواه مذهبي و خواه غير مذهبي احساس شوند. مثلاً فعاليت هاي مذهبي خاصي که ممکن است به حس تعالي ختم شوند عبارت اند از مراقبه، دعا و مناجات، شرکت در مراسم نيايش، گوش دادن به موسيقي مذهبي، تأمل در نوشته هاي مقدس يا شرکت در پايکوبي هاي مذهبي با وجود اين، افراد بسياري چه مذهبي وچه غير مذهبي، حس تعالي را در موقعيت هايي تجربه مي کنند که به ظاهر مذهبي نيستند. چنين مواردي ممکن است فعاليت هاي جنسي، لذت بردن از زيبايي طبيعي، داشتن تجربيات نزديک به مرگ، تن آرامي عميق يا ارتباط صميمي و نزديک با گروهي از مردم باشد. حس تعالي ممکن است حتي به هنگام انجام امور بسيار تنش زا يا پيش پا افتاده نيز تجربه شود.

منبع

جمشیدیان،شیما(1390)، پیش بینی امیدواری بر اساس مولفه­های معنویت با واسطه­ گری سلامت­ روان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه بین الملل شیراز

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0