نقش هیات مدیره دركنترل شركت ها
به زبان ساده، هيات مديره به گروهی از افراد كه قانونی در حاكميت سازمان مسئول هستند، گفته می شود. هيات مديره به عنوان جزء اصلی راهبری شركتی در كنار سهامداران و مديريت عامل نقش عمدهای را در برابر ذينفعان بر عهده دارد. هیات مدیره با استفاده از قدرت قانون از طریق استخدام، اخراج و جبران گروههای مدیریت سازمان مقدمات کنترل مدیریت را فراهم میسازد. ترکیب هیات مدیره به عنوان ابزاری کنترلی در شرکت تعیین کننده قدرت هیات مدیره است لذا ترکیب هیات مدیره عامل مهمی در تبیین توانایی اعضا برای انجام وظایف و کمک به عملکرد شرکت می باشد.
حقايق حاكی از آن است كه در شركتها، مديران بيشتر دنبال منافع خود بودهاند تا منافع ذینفعان. برای حل اين مشكل، دو راه حل وجود دارد: اول آنكه جهت تشويق مديران به انجام رفتار مورد انتظار، برای ایشان پاداش و انگيزاننده در نظر گرفته شود، دومين روش، قدرتمندسازی هيات مديره به گونهای است كه بتواند نظارت شايستهای روی عملكرد مديران داشته باشد. اين روند فرصت طلبی مديران، همراه بود با روند جانبی نظارت بيشتر از جانب سهامداران كه با اين كار خود، در واقع يك رژيم حاكم مطلقه را به وجود آورده بودند. حركتی كه درعمل انجام گرفت اين بود كه هيات مديره به مديريت عامل نزديك شد، به گونهای كه درحقيقت به صورت شريك استراتژيك مديريت درآمد. اين شراكت استراتژيك هيات مديره با مديريت، برنامهريزی استراتژيك، مديريت ريسك و اجرا، تصميمگيری بهتر و راندمان بالاتر شركت را به ارمغان آورد. اين تعامل دو طرفه موجب شد كه عمل نظارت راحتتر صورت گرفته و حالت افراطی نظارت كه از جانب سهامداران صورت گرفته بود، از بين رفته و اين نظارت تعديل شود. همچنين اين فرايند موجب از ميان برداشته شدن يك سری مقررات دست و پا گير واضافی و نيز كاهش يافتن نظارت مؤسسات سرمايهگذاری شد. وظايف و مسئوليتهای اصلی هيئت مديره را بدينگونه میتوان برشمرد:
- تصميمگيری در مورد هدف و وظيفه سازمان
- تأمين شرايط بقای سازمان
- انتخاب و انتصاب مدير اجرايی ارشد
- حمايت از مدير اجرايی و نظارت بر عملكرد او
- برنامهريزی مؤثر سازمانی و حاكميت بر سازمان تحت قوانين دولتی
- تأمين منابع كافی و مديريت مؤثر آن
- طرح و نظارت روی برنامهها و خدمات سازمان
- ارتقای افكار عمومی نسبت به سازمان با پاسخگو بودن
- عملكرد به عنوان شورای عالي استيناف
- ارزيابی عملكرد خود هيات مديره
هیات مدیره شرکت، به عنوان نهاد هدایت کنندهای که نقش مراقبت و نظارت بر کار مدیران اجرایی را به منظور حفظ منافع مالکیتی سهامداران بر عهده دارد. به نظر می رسد که رمز موفقیت شرکت در گرو هدایت مطلوب آن است به گونهای که میتوان ادعا کرد که راز جاودانگی شرکت های معروف و خوشنام در برخورداری آن ها از یک هیات مدیره موثر و کارا نهفته است. هیات مدیره شرکت قلب آن محسوب میشود پس باید همواره سالم و شاداب باشد و خوب تغذیه شود بنابراین بروز نشانههای خستگی، کمبود انرژی، بیعلاقهگی و ضعف عمومی در عملکرد هیات مدیره به همان اندازه برای درستی و صحت عملیات بدنه شرکت لازم است که جریان آزاد و دائم خون برای تندرستی و سلامت بدن انسان مورد نیاز می باشد با استفاده از متون گوناگون شرایط زیر برای اثر بخشی هیئت مدیره توصیه میگردد:
- جلسات هیات مدیره باید به صورت منظم بر گزار گردد.
- در هیات مدیره باید توازن قوای مطلوبی برقرار باشد.
- نباید اجازه داده شود که یک شخص خاص بر جلسات هیات مدیره و فرایند تصمیمگیری در آن مسلط شود.
- اعضای هیات مدیره باید با بلند نظری به پیشنهادهای اعضای دیگر توجه کنند.
- اطمینان متقابل در بین اعضای هیات مدیره باید در سطح بالایی قرار داشته باشد.
- اعضای هیات مدیره باید دارای صفات عالی اخلاقی و درجه والایی از درستکاری راستی و امانتداری باشند.
- بین اعضای هیات مدیره باید روابط قوی و ارتباطهای موثری وجود داشته باشد.
- هیات مدیره باید مسئولیت صورتهای مالی را برعهده گیرد.
- اعضای غیر موظف وهیات مدیره بایددارای دیدگاه مستقلی باشند.
- هیات مدیره باید آمادگی پذیرش افکار و راهبردهای جدید را داشته باشد.
- اعضای هیات مدیره نباید در مقابل تغییر و تحولات سازنده مقاومت کنند.
- هیات مدیره باید دارای درک عمیقی بوده و از ماهیت پویایی برخوردار باشد.
- هیات مدیره باید ریسکهای ذاتی مربوط به فعالیتهای تجاری را بشناسد.
- هیات مدیره باید آمادگی تحمل ریسکهای حساب شده را داشته باشد نپذیرفتن ریسک یعنی محروم شدن از بازده.
- هیات مدیره باید مراقب مسائل مطرح شده از سوی ذینفعان شرکت باشد و برای برخورد فعال با آن ها آمادکی لازم را کسب کند.
- از انجا که اهمیت موضوع آموزش پیوسته در حال افزایش است اعضای هیات مدیره باید در دورههای آموزشی لازم شرکت کنند.
هیات مدیره در نظام راهبری شرکت عنصری مهم است هدف اصلی نظام راهبری اطمینان دادن به سهامداران در این مورد است که مدیریت ارزش سرمایهگذاریهای آن ها را افزایش میدهد به عقیده تریگر ترکیب هیات مدیره باید در بر گیرنده چهار ویژگی باشد؛ نخست اینکه هیات مدیره باید دارای تنوع باشد، دوم اینکه هیات مدیره باید به اندازه کافی بزرگ باشد تا کاردانی و صلاحیتی را به دست بیاورد که خاص این وظیفه است، سوم اینکه هیات مدیره باید دارای تصدی باشد و در آخر اینکه اعضای هیات مدیره باید با تجربه باشند.
در بيشتر كشورها گونه تفكر، عقايد و رفتار مديران نشان داد كه به صورت جمعی روی حاكميت هيات مديره و ارتباط آن با مديريت اتفاق نظر دارند. مديران و اعضای هيات مديره اكثرا براين باروند كه اعضای هيات مديره بايد بيشتر در امور مربوط به شركت به عنوان شركای مديريت فعاليت كنند. در واقع آنان بايد قدرتمندتر، با اعتماد به نفس بيشتر، درگيرانهتر، با دانشتر، با نقش چشمگيرتر در برنامهريزیهای استراتژيك، و به عنوان منبع اوليه مشاوره و نكته سنجی خود را مطرح ساخته و فعاليت كنند. اكثر مديران، هيات مديره را زمانی در اوج توانايی و تاثيرگذاری میبينند كه از جانب مديران ارشد اجرايی به عنوان يك دارايی استراتژيك برای مديريت عامل ديده شوند. هدف کلی تعیین تاثیر ویژگیهای هیات مدیره بر کیفیت سود شرکت است که میتواند مبنای تصمیمگیری شرکت ها در خصوص هیات مدیره همچنین باز خوردی برآیین نامه نظام راهبری شرکتی باشد.
نقش مدیران غیرموظف برای کنترل شرکت ها
اعضای غیر موظف هیات مدیره که ازمدیریت مستقل میباشند مسوولیت اولیه نظارت بر عملکرد مدیریت را بر عهده دارند. مدیر غیر موظف مدیری است که عضو پاره وقت هیات مدیره است، در شرکت کار اجرایی ندارد و حقوق ثابت ماهانه یا سالانه دریافت نمیکند. دربین سایرفرایندهایی که برای نظارت بر عملکرد مدیریت ارشد واحد تجاری بکار گرفته می شود ساختار هیات مدیره از اهمیت خاصی بر خوردار است .
برخی تحقیقات حاکی از آن است که حضور مدیران غیر موظف در هیات مدیره و نیز وجود کمیته حسابرسی متشکل از آنان فرایند حسابرسی را تسهیل خواهد کرد. مدیران غیر موظف، مستقل از شرکت هستند و تجربه بیشتری دارند همچنین احتمال واکنش آن ها نسبت به عملکرد ضعیف و جایگزین کردن مدیر ارشد اجرایی در مقایسه با مدیران موظف بیشتر است. در واقع مدیران غیر موظف برای محـدود کـردن اختیارات مدیریت و کـاهش تضاد بین مدیران و سهامداران بکار میرود.
ویسبچ به این نتیجه رسید که در صورت وجود مدیران غیر موظف در هیات مدیره احتمال برکناری مدیران اجرایی ارشد بخاطر عملکرد ضعیفشان افزایش مییابد.بیسلی نشان داد که احتمال وقوع تقلب و ارایه گمراهکننده صورتهای مالی در صورت عضویت مدیران غیر موظف در هیات مدیره و کمیته حسابرسی کاهش مییابد. این یافتهها منطبق بر مفاهیم مطرح در تئوری نمایندگی است؛ از منظر تئوری نمایندگی برای اینکه هیات مدیره کارا باشد لازم است مدیران غیر موظف عضو هیات مدیره بوده و نیز نقش عضویت در هیات مدیره از مسوولیت مدیریت عامل و دیگر مدیران اجرایی کاملا تفکیک شده باشد.
درمقابل دیگر پژوهشگران به نتایجی دست یافتهاند که با مفاهیم مطرح در تئوری نمایندگی سازگاری ندارد.برای مثال دالتون با بررسی تحلیلی پژوهشهای انجام شده در خصوص کارایی هیات مدیره نتیجه گرفت که میزان حضور مدیران غیر موظف در هیات مدیره تاثیر مستقیمی برایجاد ارزش برای واحد تجاری ندارد. کلین نیز رابطهای بین میزان حضور مدیران غیر موظف در هیات مدیره و سطح سود اوری واحد تجاری نیافت، اما شاهد آن بود که در صورت وجود کمیته داخلی تخصصی همچون کمیته تامین مالی و جذب اعتبار، سوداوری واحد تجاری بهبود مییابد.
تعدادی از مطالعات انجام شده ارتباط مستقیم با اهمیتی را بین نسبت مدیران غیر موظف و سطوح افشای اختیاری، گزارش کردهاند. به صورت معمول هیات مدیرهای که تعدادمدیران غیرموظف آن به نسبت بیشتراست تصویر مثبتی ازاستقلال و مسوولیت پاسخگویی را برای سهامداران تداعی نموده حصول اطمینان از رعایت ویژگیهای حاکمیت شرکتی را نیز افزایش میدهد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که بین استقلال هیات مدیره و افشای حاکمیت شرکتی ارتباط مثبت وجود دارد.
از دیدگاه نظریه نمایندگی حضور مدیران غیر موظف مستقل در هیات مدیره شرکت ها و عملکرد نظارتی آن به عنوان افرادی مستقل به کاهش تضاد منافع موجود میان سهامداران و مدیران شرکت کمک شایانی می کند، چراکه مدیران غیرموظف با داشتن رای مستقل نقش نظارتی را ایفا می نمایند. بخشی از مالکیت شرکت ها در اختیار سهامداران جزء قرار دارد این گروه به طور عمده اطلاعات در دسترس عموم ( صورتهای مالی منتشره ) اکتفا می کنند. بخش دیگر از مالکیت در اختیار سهامداران عمده است که اطلاعات داخلی با ارزش در باره چشم اندازههای آتی و راهبردهای تجاری از طریق ارتباط مستقیم با شرکت در اختیار ایشان قررا میگیرد. بر اساس پیشنویس آییننامه اصول راهبری شرکت سهامدار عمده سهامداری است که مستقل بتواند حداقل یک عضو هیات مدیره را منصوب کند.
وجود چنین مدیرانی می تواند کیفیت تصمیمات و مشاوره های آنان را متأثرساخته ، مسیری راهبردی فراهم آورد و عملکرد را بهبود بخشد. بنابراین نسبت به اینکه مدیریت در مسیر پاسخگویی حرکت می کند وبه بهترین وجه منافع سهامداران را به عنوان ذی نفعان درنظرمی گیرد ، اطمینان می دهد. تئوری وابستگی منابع نیزبرتعداد بیشتر مدیران غیر اجرایی درهیأت مدیره به سبب تخصص ،شهرت و ارتباطات تأکید می کند.تئوری وابستگی منابع که اغلب در بین ادبیات رشته های مدیریتی مشاهده می شود ، سعی دارد تااز طریق ارتباطات خود با اعضای هیأت مدیره به منافع اطلاعاتی محرمانه وسایر منابع دست پیدا کند .
گزارش کادبری توصیه کرده است که هیأت مدیره باید حداقل دارای سه عضو غیر موظف باشد تا اعضای مزبور ، توان تأثیرگذاری برتصمیمات هیأت مدیره را داشته باشند. همچنین در گزارش مذکور بیان شده است که مدیران غیر موظف ، باید دارای دیدگا ههای مستقلی در زمینه راهبرد ، عملکرد ، منابع، انتخابات و استانداردهای اجرای عملیات شرکت باشند و هیچ گونه رابطه ای با شرکت (به غیراز دریافت حقوق و مزایا و حق سهامدار بودن ) نداشته باشند که استقلال آنان را با مخاطره روبرو سازد .
منبع
پارسامهر، نسیم(1393)، ارتباط بین ساز و کارهای کنترلی شرکت ها و میزان نگهداشت وجه نقد آن ها، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامي
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید