نقش دولت بر ارتباط دانشگاه و صنعت

روش­های تشویقی دولت برای برقراری ارتباط دانشگاه و صنعت

معمولاً دولت­ها به منظور ترویج ارتباط میان دانشگاهها و صنایع، تصمیم دارند که نقش کاتالیزور را بازی کنند و در همین راستا معیارهای تشویقی خاصی را به وجود می­آورند. این معیارها به شرح زیر است:

کم کردن مالیات فعالیت­های مشترک تحقیق و توسعه: بسیاری از دولت­ها بودجه پروژه­ها را از طریق دادن پاداش­های مالی به مؤسسات یا افراد یا تخفیف در مالیات آنها تأمین می­کنند که این مسأله مؤسسات تجاری را تشویق به همکاری با مؤسسات دولتی نظیر دانشگاهها می­کند. ترکیه یکی از کشورهایی است که تعداد زیادی معیار تشویقی در این زمینه به وجود آورده است. در سال 1989 دولت ترکیه تصمیم گرفت که مالیات شرکت­های فعال در زمینه تحقیق و توسعه را به صورت سه ساله دریافت کند. در سال 1995 تخفیف مالیاتی برای سرمایه­گذاری در بخش تحقیق و توسعه درنظر گرفته شد. به این صورت که مالیات سرمایه­گذاری در بخش تحقیق و توسعه در سال اول 100% بخشیده شود. کامل­ترین مجموعه روش­ها به منظور ترویج روابط دانشگاه و صنعت توسط دانشگاه سائوپائولوی برزیل ایجاد شده است. در سال 1991  در برزیل قانونی تصویب شد که پاداش­های مالیاتی را به بخش فناوری اطلاعات صنعتی اختصاص داد و در ازای آن از شرکت­ها خواست که حداقل 5% درآمد خود را در تحقیق و توسعه خرج کنند.

تصویب قوانین به منظور مشخص کردن نحوه مدیریت درآمدها: بررسی­ها نشان می­دهد که در مدرسه عالی تکنولوژی مراکش (کازابلانکا) در سال 2004 تغییراتی در مدیریت مالی ارتباطات صنعت و دانشگاه از طریق ایجاد یک سیستم مالی جدید به وجود آمده است. این سیستم به مراکز آموزش عالی اجازه می­دهد که بودجه پروژه­ها را در یک حساب جداگانه نگهداری کرده و به صورت مستقل از آن استفاده کنند و از این درآمدها برای پاداش به کارکنانی که در پروژه فعالیت داشته­اند مبالغی را صرف نمایند.

تأمین بخشی از هزینه­ های تحقیق و توسعه: در ترکیه در سال 1991 یک مؤسسه توسعه تکنولوژی به کمک بانک جهانی به منظور ارتقاء تحقیق و توسعه مشترک تأسیس شد. این مؤسسه تسهیلات مالی مختلفی را برای شرکت­ها درنظر می­گیرد مانند تأمین سرمایه پروژه­هایی که در راستای توسعۀ زیرساخت های تکنولوژی ترکیه باشند. در لهستان در زمان دولت سوسیالیستی، مراکز آموزش عالی روابط خوبی با مؤسسات تجاری داشتند زیرا وزارت آموزش عالی مؤسسات را مجبور کرده بود که چنین روابطی را به منظور تحقیق و برگزاری برنامه­های آموزشی مشترک حفظ کنند. چند سالی است این ارتباطات به دلیل خصوصی شدن مؤسسات تجاری دولتی و کاهش بودجه مؤسسات کاهش یافته است. همچنین در برزیل برنامه­های خاصی طراحی شده که به طور مثال در این برنامه وام­هایی به مؤسسات تجاری به منظور ایجاد تحقیق و توسعه داده می­شود به شرطی که 15% مخارج تحقیق و توسعه آنها توسط دانشگاه تأمین شده باشد.

دادن وام به دانشگاه­ها: در دانشگاه ماکرر دراوگاندا هم دولت و هم مؤسسات خیریه نقش تسهیل کننده دارند. دولت مخارج دانشجویان مهندسی که در صنعت فعالیت می­کنند را تأمین می­کند و در قبال آن صنعت موظف است که هزینه مواد مصرفی آنها را در دوران کارآموزی بپردازد.

ایجاد ساختارهای پشتیبانی کننده مانند دفاتر ارتباط با صنعت، انکوباتورها، مراکز یا پارک­های فناوری بسیاری از دولت­ها نیز برنامه­هایی در سطح ملی یا منطقه­ای دارند از جمله می­توان به ایجاد ساختارها یا واسطه­های پشتیبانی کننده نظیر دفاتر ارتباط با صنعت، انکوباتورها، مراکز نوآوری یا پارک­های علمی اشاره کرد و دولت­ها همکاری­های خود را از این طریق انجام می­دهند .

پدید آمدن مفهوم «سیستم ملی نوآوری» اساساً بازتاب این درک است که تولید تکنولوژی (و همچنین علم) به خودی خود نمی­تواند ضامن رشد اقتصادی و اجتماعی یک ملت باشد. همانطور که گاهانی نویسنده هندی یادآوری می­کند، در دهۀ 1980 آمریکا هنوز پیشتاز تولید علم و تکنولوژی بود، اما نرخ تولید محصولات و خدمات نوآورانه شرکت­های امریکایی به هیچ وجه قابل مقایسه با شرکت­های ژاپنی نبود. ریشه­یابی این تفاوت به ویژه در اواخر دهۀ 1980 به خوبی ثابت کرد که نوآوری (یا توان ایجاد محصولات نوآورانه) چیزی به مراتب بیش از تولید علم و تکنولوژی است. درک علت­های همین تفاوت، سرانجام به درک مفهوم سیستم نوآوری انجامید . به طور کلی می­توان از فردریچ لیست، بابیج و کریستوفر فریمن به عنوان بنیانگذاران اصلی مفهوم سیستم ملی نوآوری یاد کرد.

اولین دسته، نوشته­ای که در ایجاد مفهوم سیستم ملی نوآوری مورد استفاده قرار گرفت، مقاله­ای منتشر نشده مربوط به کریستوفر فریمن در سال 1982 بود که در آن زمان وی به عنوان یکی از اعضای گروه علمی کارشناسان کشورهای OECD کار می­کرد. عنوان این مقاله «زیرساخت­های تکنولوژیکی و رقابت ملی» بود و بر اهمیت نقش فعال دولت در ارتقاء و توسعۀ زیرساخت­های تکنولوژیکی تأکید می­کرد. این مقاله برای تقویت رقابت­های ملی در یک اقتصاد به محدود کردن استراتژی­های کوتاه مدتی چون نرخ دستمزد ملی و شاخص­های پولی تأکید می­کرد. یکی از موارد اصلی این مقاله بیان این نکته بود که برای تشریح علت و چگونگی استیلای اقتصادی یک کشور بر کشورهای دیگر، باید به این نکته توجه کرد که سیستم­های تکنولوژیکی این کشور چگونه در حال وارد شدن به سایر کشورها بوده و چگونه با الگوهای ملی موجود در مؤسسات آن کشورها سازگار و یا ناسازگار می­شد. اگر کشورها در سازگار کردن مؤسسات خود با تکنولوژی­های جدید مشکل داشته باشند ممکن است حتی در نقطه عطف شکوفایی تکنولوژیکی خود، دچار شکست شوند. یک سیستم نوآور سیستمی بود که نوآوری و آموزش آن زمینه­ای بوده، فرآیندهای تعاملی داشته باشد و نهایتاً بر اساس ساختار تولید پایه­گذاری شده باشد.

انواع مدل های حمایتی دولت از صنایع کوچک و متوسط

معمولاً دولت، با اعتقاد بر نظام اقتصادی بازار آزاد، یک سازمان دولتی را مسئول سیاست­گذاری و اجرای مسائل مربوط به بنگاه­های کوچک و متوسط کرده­ است. این سیاست­ها یک هدف مشخص را دنبال می­کنند که عبارت است از تقویت و گسترش بنگاه­های مزبور و تشویق و توسعه فرهنگ کارآفرینی. ابعاد این حمایت گوناگون است ولی به طور کلی آنها را می­توان در سرفصل­های در پی آمده خلاصه کرد:

 وام و اعتبارات : چون صاحبان واحدهای تولیدی کوچک و متوسط از توان مالی بالایی برخوردار نیستند و این نوع حمایت می تواند کارساز باشد.

ارائه خدمات فنی: انجام آزمون کیفیت فرآورده ،  ارائه خدمات فنی (رفع خرابی) . می توان حالت سوّمی را نیز متصور شد و آن ارائه تکنولوژی تولید جدید به این شرکتها می باشد.

 خدمات مشاوره­ ای:  بسیاری از این مراکز دست به کار ارائه رایگان این گونه خدمات در زمینه­های مدیریت، امور مالی، فعالیت­های تجاری، بازاریابی و حتی تدوین طرح توجیهی شده­اند و از این راه می­کوشند بنگاه­های مزبور را تقویت کنند.

حمایت­های اطلاعاتی : علاوه بر خدمات مشاوره­ای، مراکز مزبور در قالب اطلاع­رسانی دست به حمایت­های اطلاعاتی هم می­زنند. این اطلاعات به طور کلی شامل وضعیت تجاری، مدیریتی و فنی می­شود

 ظرفیت­سازی علمی: در شماری از کشورها برنامه­هایی تنظیم و اجرا می­شود که در قالب آنها، میان بنگاه­های کوچک و متوسط از یک سو و مراکز علمی و دانشگاهی از سوی دیگر تعامل برقرار می­گردد. آموزش و پژوهش از زمینه­های عمده این همکاری است.

ایجاد تسهیلات برای تأسیس شرکت­ها : در برخی از کشورها، مقررات دست و پا گیر تأسیس و انحلال شرکت­ها برداشته شده است و در حقیقت در این کشورها تلاش شده است تا موانع ورود به بازار و خروج از آن در حد امکان برداشته شود.

  آموزش : آموزش برای این بنگاه­ها در بسیاری از کشورها به کار گرفته می­شود و هدف از آن، ترویج کارآفرینی، تربیت مدیران ریسک­پذیر، ایجاد اشتغال از طریق گسترش بنگاه­های کوچک و متوسط می­باشد. آموزش می­تواند در سطح دبیرستان و دانشگاه و همچنین مراکز آموزش دوره­های کوتاه مدت به انجام رسد .

پشتیبانی و توسعۀ بنگاههای اقتصادی

 در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، پشتیبانی یا توسعۀ مؤسسات اقتصادی کوچک و متوسط به صورت یک خط مشی اساسی برای توسعه کشور درنظر گرفته شده است. این نوع بنگاههای اقتصادی در بسیاری از کشورها بیشترین تعداد بنگاههای اقتصادی را تشکیل می­دهند و در کشورهای در حال توسعه سهم زیادی را نسبت به بقیه شرکتها دارند. بخش بنگاههای اقتصادی کوچک و متوسط در گذشته علاقه چندانی به آموزش عالی نداشته اند زیرا آنها ظرفیت استفاده از تحقیق و توسعۀ دانشگاهها را ندارد و نیازهای آموزشی آنها چندان مورد علاقه نیروهای دانشگاه نیست. در جامعۀ امروز شرکتهای اقتصادی کوچک و متوسط یکی از مهم ترین موتورهای رشد و توسعۀ اقتصادی به حساب می­آیند و به عنوان یکی از شرکای مؤسسات آموزش عالی هستند. برنامه­های خاصی جهت تقویت بنگاههای کوچک و متوسط به وسیله بسیاری از کشورهای در حال توسعه در جهان تدوین شده است.

منبع

نورسینا ، مهدی (1392) ، میزان تأثیر مؤلفه­های مدیریت آموزش عالی بر همکاری­های دانشگاه ، رسالۀ دکتری ، مدیریت آموزش عالی ، دانشگاه آزاد اسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0