نقش مدیران غیرموظف برای کنترل شرکت ها

اعضای غیر موظف هیات مدیره که ازمدیریت مستقل می‌باشند مسوولیت اولیه نظارت بر عملکرد مدیریت را بر عهده دارند. مدیر غیر موظف مدیری است که عضو پاره وقت هیات مدیره است، در شرکت کار اجرایی ندارد و حقوق ثابت ماهانه یا سالانه دریافت نمی‌کند. دربین سایرفرایندهایی که برای نظارت بر عملکرد مدیریت ارشد واحد تجاری بکار گرفته می شود ساختار هیات مدیره از اهمیت خاصی بر خوردار است .

برخی تحقیقات حاکی از آن است که حضور مدیران غیر موظف در هیات مدیره و نیز وجود کمیته حسابرسی متشکل از آنان فرایند حسابرسی را تسهیل خواهد کرد. مدیران غیر موظف، مستقل از شرکت هستند و تجربه بیشتری دارند همچنین احتمال واکنش آن ها نسبت به عملکرد ضعیف و جایگزین کردن مدیر ارشد اجرایی در مقایسه با مدیران موظف بیشتر است. در واقع مدیران غیر موظف برای محـدود کـردن اختیارات مدیریت و کـاهش تضاد بین مدیران و سهامداران بکار می‌رود.

ویسبچ  به این نتیجه رسید که در صورت وجود مدیران غیر موظف در هیات مدیره احتمال برکناری مدیران اجرایی ارشد بخاطر عملکرد ضعیف‌شان افزایش می‌یابد.بیسلی ؛  نشان داد که احتمال وقوع تقلب و ارایه گمراه‌کننده صورت‌های مالی در صورت عضویت مدیران غیر موظف در هیات مدیره و کمیته حسابرسی کاهش می‌یابد. این یافته‌ها منطبق بر مفاهیم مطرح در تئوری نمایندگی است؛ از منظر تئوری نمایندگی برای اینکه هیات مدیره کارا باشد لازم است مدیران غیر موظف عضو هیات مدیره بوده و نیز نقش عضویت در هیات مدیره از مسوولیت مدیریت عامل و دیگر مدیران اجرایی کاملا تفکیک شده باشد.

درمقابل دیگر پژوهشگران به نتایجی دست یافته‌اند که با مفاهیم مطرح در تئوری نمایندگی سازگاری ندارد.برای مثال دالتون ؛ با بررسی تحلیلی پژوهش‌های انجام شده در خصوص کارایی هیات مدیره نتیجه گرفت که میزان حضور مدیران غیر موظف در هیات مدیره تاثیر مستقیمی برایجاد ارزش برای واحد تجاری ندارد. کلین ؛ نیز رابطه‌ای بین میزان حضور مدیران غیر موظف در هیات مدیره و سطح سود اوری واحد تجاری نیافت، اما شاهد آن بود که در صورت وجود کمیته داخلی تخصصی همچون کمیته تامین مالی و جذب اعتبار، سوداوری واحد تجاری بهبود می‌یابد.

تعدادی از مطالعات انجام شده ارتباط مستقیم با اهمیتی را بین نسبت مدیران غیر موظف و سطوح افشای اختیاری، گزارش کرده‌اند. به صورت معمول هیات مدیره‌ای که تعدادمدیران غیرموظف آن به نسبت بیشتراست تصویر مثبتی ازاستقلال و مسوولیت پاسخگویی را برای سهامداران تداعی نموده حصول اطمینان از رعایت ویژگی‌های حاکمیت شرکتی را نیز افزایش می‌دهد. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که بین استقلال هیات مدیره و افشای حاکمیت شرکتی ارتباط مثبت وجود دارد.

از دیدگاه نظریه نمایندگی حضور مدیران غیر موظف مستقل در هیات مدیره شرکت ها و عملکرد نظارتی آن به عنوان افرادی مستقل به کاهش تضاد منافع موجود میان سهامداران و مدیران شرکت کمک شایانی می کند، چراکه مدیران غیرموظف با داشتن رای مستقل نقش نظارتی را ایفا می نمایند. بخشی از مالکیت شرکت ها در اختیار سهامداران جزء قرار دارد این گروه به طور عمده اطلاعات در دسترس عموم ؛ صورت‌های مالی منتشره  اکتفا می کنند. بخش دیگر از مالکیت در اختیار سهامداران عمده است که اطلاعات داخلی با ارزش در باره چشم اندازه‌های آتی و راهبردهای تجاری از طریق ارتباط مستقیم با شرکت در اختیار ایشان قررا می‌گیرد. بر اساس پیش‌نویس آیین‌نامه اصول راهبری شرکت سهامدار عمده سهامداری است که مستقل بتواند حداقل یک عضو هیات مدیره را منصوب کند.

وجود چنین مدیرانی می تواند کیفیت تصمیمات و مشاوره های آنان را متأثرساخته ، مسیری راهبردی فراهم آورد و عملکرد را بهبود بخشد. بنابراین نسبت به اینکه مدیریت در مسیر پاسخگویی حرکت می کند وبه بهترین وجه منافع سهامداران را به عنوان ذی نفعان درنظرمی گیرد ، اطمینان می دهد. تئوری وابستگی منابع  نیزبرتعداد بیشتر مدیران غیر اجرایی درهیأت مدیره به سبب تخصص ،شهرت و ارتباطات تأکید می کند .تئوری وابستگی منابع که اغلب در بین ادبیات رشته های مدیریتی مشاهده می شود ، سعی دارد تااز طریق ارتباطات خود با اعضای هیئت مدیره به منافع اطلاعاتی محرمانه وسایر منابع دست پیدا کند .

گزارش کادبری توصیه کرده است که هیأت مدیره باید حداقل دارای سه عضو غیر موظف باشد تا اعضای مزبور ، توان تأثیرگذاری برتصمیمات هیأت مدیره را داشته باشند. همچنین در گزارش مذکور بیان شده است که مدیران غیر موظف ، باید دارای دیدگا ههای مستقلی در زمینه راهبرد ، عملکرد ، منابع، انتخابات و استانداردهای اجرای عملیات شرکت باشند و هیچ گونه رابطه ای با شرکت ؛به غیراز دریافت حقوق و مزایا و حق سهامدار بودن  نداشته باشند که استقلال آنان را با مخاطره روبرو سازد .

تاثیر اندازه هیئت  مدیره در کنترل شرکت ها

  • افشاء و شفافيت

چارچوب حاكميت شركتي بايد افشاي بهنگام و دقيق تمام موضوعات مهم از جمله وضعيت مالي، عملكرد مالكيت و حاكميت شركتي را تضمين كند.

الف) افشاء بايد شامل اطلاعات مهم در رابطه با موارد زير باشد ولي به آن ها محدود نگردد:

  • دستاوردهاي مالي و عملياتي شركت
  • اهداف شركت
  • مالكيت عمده سهم و حقوق راي دهي
  • سياست تعيين حق الزحمه اعضاي هيئت مديره و مديران اجرايي اصلي و اطلاعات در مورد اعضاي هيئت مديره شامل شايستگي ها، فرايند انتخاب، عضويت درهيئت مديره ساير شركت ها و اين كه آيا از نظر هيئت مديره مستقل هستند يا خير.
  • معادلات با اشخاص وابسته
  • عوامل قابل پيش بيني ريسك
  • مسائل مربوط به كاركنان و ساير ذينفعان
  • ساختارها و سياست هاي حاكميت به ويژه مطابقت هر دستورالعمل با سياست حاكميت شركتي با فرآيند اجراي آن

ب) افشاي اطلاعات بايد مطابق استانداردهاي با كيفيت بالاي حسابداري مالي و غير مالي انجام شود.

ج) بايد حسابرسي سالانه شركت از سوي حسابرس مستقل لايق و شايسته انجام شود تا به اعضاي هيئت مديره و سهام دارن اطمينان عيني دهد كه صورت هاي مالي و وضعيت و عملکرد مالي شركت را از تمام جنبه هاي با اهميت به نحو مطلوب نشان مي دهد.

د) حسابرسان مستقل بايد نسبت به سهام دارن پاسخگو باشند ودراجراي عمليات حسابرسي شركت مراقبت حرفه اي لازم را اعمال كنند.

ه) كانال هاي انتشار اطلاعات بايد زمينه را براي دسترسي يكسان، بهنگام و مقرون به صرفه استفاده كنندگان به اطلاعات مربوط فراهم كند.

و) چارچوب حاكميت شركتي بايد به وسيله يك رويكرد مؤثر ارائه، تجزيه و تحليل يا راهنمايي هاي مرتبط با تصميمات سرمايه گذاران، از سوي تحليلگران كارگزاران، مؤسسه هاي رتبه بندي و سايرين، به دور از تضاد هاي جدي منافع كه مي تواند درانجام تجزيه و تحليل يا راهنمايي هاي آن ها لطمه بزند تكميل شود.

منبع

پارسامهر،نسیم(1393)، ارتباط بین ساز و کارهای کنترلی شرکت ها و میزان نگهداشت وجه نقد آن ها،پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت بازرگانی  ،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0