نقش كارآفرینی در توسعه صنعتی و اقتصادی

اگر بپذیریم که در قرن حاضراقتصاد جهان و سرعت رشد اقتصادی بر پایه نوآوری استوار است باید بستر لازم را برای رشد کسانیکه ایده را به محصول و علم ودانش را به صنعت تبدیل می­نمایند، فراهم سازیم.کارآفرین ارتباط دهنده دانش و علوم با صنعت و بازاراست. با توجه به اهمیت موضوع و نقش کارآفرینی در اقتصاد ملی و جهانی، تولید ثروت و ایجاد اشتغال، صاحب­نظران رشته­های مختلف به بررسی پدیده کارآفرینی از جنبه­های مختلف پرداخته­اند، جاذبه اصلی کارآفرینی چه در بعد فردی و چه در بعد سازمانی نوآوری بی­حد آن است، نوآوری فرآیندی است پایان ناپذیر، چون نمی­توان برای تولید علم حد و مرزی قائل شد. کارآفرینان با ویژگی خلاقیت قادرند محصولی جدید یا خدماتی نو به بازار ارائه نمایند. بسیاری از کارآفرینان فعالیت خود را در قالب ایجاد شرکت­های کوچک و متوسط شروع می­نمایند.توسعه رشد مشاغل و شرکت­های کوچک به عنوان روشی برای ایجاد جوامع قوی­تر می­باشد.

 این شرکت­ها سهم به­سزایی در توسعه صنایع پیشرفته و ایجاد اشتغال داشته­اند و نسبت به شرکت­های بزرگ از انعطاف­پذیری بالاتری برخوردارند، لذا بسیاری از دولت­ها متقاعد شده­اند که باید بستر رشد را برای واحدهای کوچک و متوسط فراهم سازند و آن‌ها را تا زمانی که بتوانند به صورت یک شرکت مستقل وارد شوند حمایت کنند.مهم­ترین آثار توسعه کارآفرینی، افزایش نوآوری، ارتقای سطح فن­آوری، افزایش تعداد ثبت اختراعات و ابداعات، تولید و توزیع درآمد در سطح جامعه است که در نتیجه می­تواند افزایش ثروت ملی را در بر داشته باشد.لذا باید با استفاده از نیروهای مساعد و منابع موجود در کشور برای توسعه کارآفرینی برنامه­ریزی کنیم.

نقش دولت در توسعه كارآفرینی

 طی چند سال گذشته دولت­ها به­طور جدی به تشویق کارآفرینی پرداخته­اند، به­این دلیل که کارآفرینی موجب بهره­مندی مردم و کشور می­شود. قبل از آنکه مردم بتوانند کاری را شروع کنند باید دارای سرمایه، فناوری، تسهیلات لازم برای تولید کالا و نیروی کار مناسب باشند. همچنین باید دارای روحیه مناسب و شرایط روانی متعادل برای موفقیت در کارآفرینی باشند. با آگاهی از نیازهای کارآفرینان و مشاغلی که نیاز به حمایت دارند، به نظر می­رسد که دولت در بهترین موقعیت برای تعیین سیاست و طراحی برنامه­ها با هدف تشویق کارآفرینی باشد. دولت از طریق اعمال خط مشی در وزارت­خانه­ها و موسسات می­تواند موجب شکوفایی کارآفرینی شود.به­طور­کلی می­توان نقش سیاست­گذاری و اجرایی دولت­ها در توسعه آموزش کارآفرینی را با توجه به تجربه کشورهای مختلف در موارد ذیل بیان کرد.

فرهنگ­سازی و ترویج روحیه کارآفرینی

 ایجاد و تقویت ارزش­ها، نگرش­ها و رفتارهای کارآفرینانه، به­طور­کلی تحت عنوان فرهنگ­سازی کسب و کار، از مولفه­های اصلی استراتژی دولت­ها در توسعه کارآفرینی است. این هدف عمدتا در قالب سیاست­ها، برنامه­های تشویقی، ترویجی و آموزشی و در کلیه سطوح و لایه­های اجتماعی پی­گیری می­شود.  فرهنگ­­سازی مورد نظر در بستری از همکاری دولت و بخش خصوصی صورت می­گیرد. بخش اصلی بار فرهنگ­سازی بر عهده نظام آموزشی است و بخش دیگری از آن بردوش رسانه­های جمعی است.نکته­ای که در خصوص فرهنگ­سازی مورد تاکید سیاست­گذاران توسعه کارآفرینی درکشورهای توسعه یافته قرار دارد، طبیعت طولانی مدت این برنامه­هاست. فرهنگ واقعی کسب و کار در یک فرآیند طولانی مدت صورت می­گیرد و از برنامه­های فرهنگی نبایستی نتایج آنی انتظار داشت.

به­همین خاطر و نیز به­دلیل اینکه برگشت سرمایه­گذاری در برنامه­های فرهنگی اصولا بر حسب آمار و ارقام مالی و پولی اندازه­گیری نمی­شود، شاخص­های قطعی برای ارزیابی برنامه­های فرهنگی تدوین نشده­اند. فرهنگ به­دلیل پیچیدگی­ها و ظرافت­های باطنی آن بیش از هر مولفه دیگری در استراتژی توسعه کارآفرینی نیازمند مشارکت اقشار جامعه است تا از طریق این مشارکت، امکان نهادینه کردن تنوعات فرهنگی و ارزش­های مثبت نهفته در خرده فرهنگ­ها تامین شود.

اصلاحات ساختاری و نهادسازی

منظور از اصلاحات ساختاری، اصلاح در قوانین، مقررات وچهارچوب­های حقوقی حاکم بر ابعاد مختلف، تاسیس مراكز آموزش كارآفرینی و راهبری کسب و کارهاست. مهم­ترین این قوانین عبارتند از: مقررات ثبت و تاسیس موسسات آموزش كارآفرینی و تعیین ماهیت حقوقی آن‌ها، روابط موسسان، قانون مالیات­ها و قوانین کار و رقابت. هدف ازاصلاحات ساختاری اطمینان یافتن از انطباق چهارچوب قانونی و حقوقی با نیازها و ضرورت­های توسعه کارآفرینی در مقاطع مختلف زمانی است و عمدتاً با هدف بهبود فضای قانونی و حقوقی به نفع کسب و کارهای جدید، نوآور و در حال رشد صورت می­گیرد.

در این مولفه از توسعه کارآفرینی، اگر چه بار اصلی برنامه­ها و فعالیت‌های اجرائی بر دوش نظام دولتی قرار دارد، اما خاستگاه اصلی اصلاحات، تعاملات و مذاکرات منظمی است که بین دولت و تشکیلات و انجمن­های کارآفرینان صورت می­گیرد. بنابراین با افزایش میزان مشارکت اجتماعی در استراتژی توسعه کارآفرینی، داده­های عینی­تر و بیشتری برای انجام اصلاحات لازم در مقررات و قوانین فراهم می­شود.در این مولفه استراتژی توسعه کارآفرینی علاوه بر اصلاحات ساختاری، نهادسازی نیز مورد توجه بوده است. منظور از نهادسازی نیاز به نهادهای متناسب برای پیگیری سیاست­هاست.

نهادسازی و اصلاحات ساختاری با هدف تجهیز منابع مختلف جامعه و هدایت آن‌ها برای توسعه کارآفرینی بوده است. فرهنگ­سازی وآموزش کارآفرینان در جهت تقویت توان وظرفیت بهره­برداری آن‌ها از منابع هدایت شده برای جواب­گویی به فرصت­های اقتصادی صورت می­گیرد ونقطه مشترک و پیوند دهنده این دو مولفه، انواع تمهیدات مالی و اعتباری و خدمات مشاوره­ای است که در مراکز خدمات­رسانی کارآفرینی سازمان داده می­شوند.

ایجاد موسسات آموزشی دولتی – خصوصی

به­طور­کلی ازآنجا که در کشورهای در حال توسعه دیگر کشاورزی نمی­تواند اشتغال را برای جمعیت زیادی فراهم کند و از سوی دیگر فراگیری کارهای سودآور هم فقط برای عده­ای معدود امکان­پذیر است، آموزش کارآفرینی راه حل مطلوبی برای مشکلات اشتغال و بهره­وری در جامعه می­باشد.تعداد وسیعی از مردم که در نقاط متعددی پراکنده هستند، در این رابطه باید آموزش ببینند. دراکثر کشورها، آموزش کارآفرینی از طریق نهادهایی انجام می­شود که بعضا تحت نظارت دولت هستند. به­عنوان نمونه در هند موسسه توسعه کارآفرینی هند به­عنوان یک موسسه معتبر ملی شناخته می­شود که به آموزش کارآفرینان می­پردازد، این موسسه که با نظر دولت فعالیت می­کند از سوی موسسات مالی هند، بانک توسعه صنعتی، شرکت تامین مالی صنعتی هند و بانک ایالتی هند حمایت و پشتیبانی می­شود.

پرورشگاه­های کسب و کار کوچک

پرورشگاه کسب و کارها معمولا فضایی با بخش­های کوچکتر است که این بخش­های کوچک­تر فضای لازم برای پرورش کسب و کار جدید را فراهم می­کند. هدف از تاسیس این پرورشگاه­ها افزایش نرخ کسب و کارهای جدید و تسهیل فرآیند رشد این کسب و کارهاست. ایجاد پرورشگاه یا باید توسط دولت صورت گیرد و یا با حمایت مالی و غیر مالی دولت وتوسط بخش خصوصی با مشارکت دولت ایجاد شود. روال کاری پرورشگاه بدین صورت است که بر اساس معیارهایی نظیر توان اشتغال­زایی، توان رشد سریع، میزان استفاده از فناوری­های نوین، ساختار مناسب، نوآورانه بودن طرح و نیاز به شروع آن، پرورشگاه اقدام به پذیرش کارآفرینان می­کند. پرورشگاه­ها علاوه بر فضای فیزیکی که برای شروع فعالیت کارآفرین تامین می­کنند، در نقش مشاوره­ای و ارتباط دهنده کارآفرین با شبکه روابط اجتماعی – اقتصادی بین کسب و کارها عمل می­کنند.

مشاوره­های مالی – فنی و مدیریتی

دولت­ها روز به روز علاقه­مندتر می­شوند تا از راه­حل­های مختلف به بخش کسب و کارهای کوچک کمک کنند و از آنجا که کسب وکارهای جدید نیازمند مشاوره­های مالی – فنی و مدیریتی هستند، دولت­ها می­توانند با ایجادمراکز مشاوره­ای تمهیدات لازم را ارائه کنند.

نقش اطلاع­رسانی دولت

به­ طور خلاصه باید گفت که اطلاعات برای کسب و کار در عین حال برای رشد وتوسعه آن اهمیت حیاتی دارد. آمار به­دست آمده از تحقیقات تاکید می­کند که فقدان اطلاعات می­تواند به هزینه کردن بیش از حد یا سرمایه­گذاری بیش از حد دارائی­ها منجر شود. کارآفرین باید اطلاعات داشته باشد تا بر اساس آن استراتژی­های آینده خود را بنا کند. هر چه کسب و کار پیچیده تر باشد، سیستم اطلاعاتی اهمیت بیشتری می­یابد. یک استراتژی غیرسودآور ممکن است مستقیما یا به طور غیرمستقیم به شکست کسب و کار بیانجامد. با توجه به اهمیت فوق العاده اطلاعات در ایجاد و اداره کسب و کارهای کوچک، در بسیاری از کشورهای دنیا دولت و سازمان‌های وابسته به دولت چنین رسالتی را بر عهده دارند. نكته مهم آنكه حمایت­های گوناگون از طرف دولت باید به گونه­ای باشد كه روحیه توفیق­طلبی، پشتكار، خلاقیت و مخاطره­پذیری را از بین نبرد بلكه باعث تقویت این ویژگی­ها در افراد شود.

منبع

 نسرانی، غلامرضا(1394)، رابطه ساختار سازمانی و کارآفرینی استراتژیک، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، مدیریت کارآفرینی، دانشگاه خوارزمی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0