نظم جویی شناختی هیجانی

سالهای متوالی است، مطالعات بیانگراین هستند که هیجان درجنبه های مختلف زندگی نقش مهمی را ایفا می کند وهمچنین، درسازگاری با رویدادهای  تنیدگی زا و تغییرات زندگی موثر است. اصولا هیجان را می توان واکنش های زیست شناختی به موقعیت هایی دانست که فرد آنرا یک فرصت مهم یا چالش برانگیز ارزیابی می کند و این واکنش ها با پاسخی که به رویدادهای محیطی می دهد همراه است. در این راستا ،نظریه های کارکردی معاصر معتقدند که هیجان ها در پاسخدهی رفتاری، فرآیند تصمیم گیری، تسهیل تعاملات بین فردی، گرایش به رفتارهای پرخطر نقش مهمی را ایفا می کند. با اینکه هیجان ها کمک کننده هستند اما میزان تاب آوری فرد نقش مهمی در بروز رفتار پرخطردارد. پاسخ های هیجانی نامناسب می توانند منجر به بروز اشکال مختلف آسیب های روانی، مشکلات اجتماعی و حتی بیماری های جسمانی شوند ، سه ویژگی اصلی از هیجان های اولیه مرتبط با پیشایند های هیجان و پاسخ های هیجانی و ارتباط بین پیشایند ها و پاسخ های هیجانی با هم مدل هنجاری گروس و تامسون را تشکیل می دهند. یعنی تبادل بین تاب آوری فرد و موقعیت که توجه را جلب می کند، معنای ویژه ایی برای فرد دارد و نوعی پاسخ چند بعدی هماهنگ و منعطف را نسبت به این تبادل مداوم بین فرد و موقعیت بر می انگیزاند. این سه ویژگی شامل:

  • هیجان هنگامی که فرد به یک موقعیت توجه می کند و آنرا در ارتباط با اهدافش می بیند بر انگیخته می شود. اهداف ممکن است، پایداریاگذرا، مربوط به خود یا دیگران، هشیار و پیچیده یا ناهشیار و ساده و مشترک یاخاص باشند. به هرحال اهداف ومعنای موقعیت، هردوموجب برانگیختگی هیجان در فرد می شوند. وقتی با گذشت زمان این معنا تغییر می کند ، هیجان هم تغییر خواهد کرد.
  • هیجان ها چند جانبه هستند پدیده ایی که کل بدن را درگیر می کند و تغییراتی را در حیطه تجربه ذهنی، رفتاری فیزیولوژی مرکزی و پیرامونی ایجاد می کند.
  • تغییرات چند گانه مرتبط با هیجان بندرت الزامی هستند. هیجان ها کیفیت الزامی دارند به این معنا که می توانند آنچه را که فرد انجام می دهد قطع کنند و خود را به صورت اجباری وارد هشیاری کنند.

این ویژگی سوم برای فهم نظم جویی هیجانی شناختی ضروری به نظر می رسد به این دلیل که این ویژگی نظم جویی هیجانی شناختی را امکان پذیرمی سازد . نظم جویی هیجان شامل همه راهبرد های هشیارانه و ناهشیارانه ایی است که افراد برای افزایش، حفظ یا کاهش مولفه های تجربی : احساس ذهنی مرتبط با هیجان ، رفتاری : پاسخ های رفتاری  و فیزیولوژیکی : پاسخ های از قبیل ضربان قلب و تنفس  از یک پاسخ هیجانی استفاده می کنند. نظریه های مختلفی در رابطه با نظم جویی هیجان ارائه شده است. یکی از جدید ترین و جامع ترین  نظریه های ارائه شده درزمینه نظم جویی هیجان، متعلق به گروس می باشد که  تحت عنوان الگوی نظم جویی فرآیندی هیجان ارائه شده است . در این مدل پنج ناحیه از فرآیند نظم جویی هیجان مشخص شده است که پنج خانواده ازفرآیند های نظم جویی هیجان را معرفی می کنند: انتخاب موقعیت، اصلاح موقعیت، گسترش توجه، تغییر شناختی و تعدیل پاسخ.

این پنج خانواده به وسیله نقاط مختلف فرآیند مولد هیجان از همدیگر متمایز شده اند. این خانواده ها به منزله مجموعه هایی از فرآیند ها هستند. به چهار خانواده اول از نظم جویی هیجان متمرکز بر پیشایند گفته می شود چرا که آنها از ارزیابی های شناختی منجر به برانگیختگی و اوج گرفتن تمایلات پاسخدهی شوند رخ می دهند. در مقابل این چهار خانواده، نظم جویی هیجان متمرکز بر پاسخ قرار دارد که مربوط به آخرین مرحله ی نظم جویی هیجانی است. این دسته از راهبردها بعد از اینکه پاسخ ها تولید شدند رخ می دهد . اولین راهبرد نظم جویی هیجان متمرکز بر پیشایند، انتخاب موقعیت است. این نوع نظم جویی هیجان به اعمالی اطلاق می گردد که موجب می شوند افراد با موقعیتی که انتظار دارند منجر به برانگیختگی هیجان های مطلوب یا نا مطلوب شود مواجه شوند یا از آن اجتناب کنند. برای مثال یک فرد می تواند در عوض اینکه به مهمانی برود درخانه بماند به این دلیل که با یک شخص که در مهمانی حضور دارد اختلاف دارد. انتخاب موقعیت نیازمند فهم ویژگی های مربوط به موقعیت و پاسخ های هیجانی مورد انتظار نسبت این ویژگی ها است . دستیابی به چنین فهمی دشوار است.

به این دلیل که وقتی فرد برای فهم تجارب هیجانی خود به وقایع گذشته می اندیشد، شکاف بین آن تجربه و خاطره حاصل از آن موجب می شود که درک آن موقعیت درست صورت نگیرد. بویژه وقتی که زمانی زیاد از آن اتفاق گذشته باشد، برخی از وقایع بزگ تر از حد به نظر می رسند، که به آن سوگیری نگاه به گذشته و آینده گفته می شود. مانع دیگر برای انتخاب موقعیت شیوه موثر محاسبه سود و زیان منافع کوتاه مدت نظم جویی هیجان در مقابل طولانی مدت آن است. مثلا یک فرد خجالتی که از موقعیت های اجتماعی اجتناب می کند در کوتاه مدت احساس بهتری دارد ولی ممکن است این دوری کردن دردراز مدت منجر به انزوای اجتماعی او شود. به دلیل پیچیدگی محاسبه سود و زیان دراکثر مواقع، انتخاب موقعیت نیاز مند دسترسی به نقطه نظر دیگران می باشد . دومین راهبرد نظم جویی هیجان متمرکز بر پیشایند، اصلاح موقعیت است. موقعیت هایی که به طور بالقوه برانگیزاننده هیجان هستند ضرورتا منتهی به پاسخ هیجانی نمی شوند و فرد می تواند موقعیت را  تغییر دهد. برای مثال هنگام تماشای یک برنامه تلویزیونی منزجر یک نفر ممکن است شبکه تلویزیون را عوض کند.

گاهی اوقات مشخص کردن مرز بین انتخاب موقعیت و اصلاح موقعیت دشوار است به این دلیل که تلاش برای اصلاح موقعیت می تواند منجر به یک موقعیت جدید شود. موقعیت های برانگیزاننده هیجانی می توانند بیرونی و یا درونی باشند. اصلاح موقعیت منجر به انجام اصلاحات در موقعیت های خارجی مربوط می شود. نکته دیگر، ابرازهیجانی و نقش آن در اصلاح موقعیت است. ابراز هیجانی پیامدهای اجتماعی مهمی در بردارد و می تواند به طور چشمگیری تعاملات بعدی را تغییر دهد ، به عنوان مثال، اگر در یک بحث خشم آلود یکی از همسران بطور ناگهانی غمگین شود این اتفاق می تواند خط سیر یک چرخه خشم بین این دورا تغییر دهد. طوری که طرف مقابل عقب نشینی کرده و شروع به حمایت از همسرش می کند. بعلاوه حمایت ومداخله و حضور فرد دیگر ، در اصلاح موقعیت می تواند مفید واقع شود. این فرد می تواند یکی از والدین، همسر، دوست و یا درمانگر باشد. سومین راهبرد نظم جویی هیجان متمرکز بر پیشایند، گسترش توجه است. انتخاب موقعیت و اصلاح موقعیت به شکل گیری موقعیت های ویژه می کنند. با این حال، این امکان کمک نیز وجود دارد که بدون تغییر دادن محیط هیجان های افراد نظم جویی شوند.

موقعیت ها جنبه های زیادی دارند و گسترش توجه به این اشاره دارد که فرد چگونه توجه خود را در درون موقعیت هدایت کند تا بر هیجان های خود نفوذ داشته باشد. یا به عبارتی می توان گفت این راهبرد به انتقال توجه به یک جنبه خاص اشاره دارد  .  گسترش توجه یکی از اولین فرآیند های نظم جویی هیجانی است که در فرآیند رشد شکل می گیرد . از سنین طفولیت تا بزرگسالی مورد استفاده قرار می گیرد. بویژه زمانی که امان تغییر یا اصلاح موقعیت وجود ندارد گسترش توجه را می توان به عنوان نوع درونی انتخاب موقعیت در نظر گرفت. دو راهبرد توجهی اصلی در گسترش توجه  حواس پرتی  و  تمرکز هستند . حواس پرتی توجه فرد را روی جنبه های دیگر موقعیت متمرکز می سازد یا توجه را از کل موقعیت دور می کند .ممکن است حواس پرتی تغییر در تمرکز درونی را هم شامل شود. مانند زمانیکه فرد، افکار یا خاطرات مغایر با وضعیت هیجانی نا مطلوب را فرا می خواند . یک دیگر از راهبردهای مربوط به گسترش توجه  ,تمرکز  است که توجه را به سمت ویژگی های هیجانی موقعیت هدایت می کند، وگنر و بارق، آن را , شروع کنترل شده هیجان نامیده اند . نگرانی و نشخوار فکری نیز دو راهبرد مربوط به تمرکز هستند .

زمانی که توجه مکرر را به سمت احساسات فرد و پیامدهای آنها معطوف شود به آن ,نشخوار فکری  گفته می شود. نشخوار فکری بسیار شبیه به نگرانی است با این تفاوت که بیش از این که به آینده معطوف باشد متمرکز برگذشته وپیامدهای منفی کنونی آن است . البته نشخوار حوادث غم انگیز، منجر به طولانی شدن و شدید تر شدن علائم افسردگی می شود . همچنین زمانی که توجه روی تهدید های احتمالی آینده متمرکز شود ممکن است به افزایش درجه اضطراب و پاسخ های هیجانی منفی منجر شود . پس گسترش و توجه می تواند اّشکال زیادی داشته باشد شامل روش های بیرونی برای تغییر توجه مانند: پوشاندن چشم ها و گوش ها ، روش های درونی برای تغییر توجه ،از طریق حواس پرتی یا تمرکز و روش های دیگر برای تغییر توجه افراد (مانند پدری که برای آرام کردن فرزند خود هنگام کوتاه کردن مو با صحبت کردن در مورد این که برای تولد فرزندش چه هدیه ایی بخرد سعی می کرد توجه او را از کوتاه کردن مو که برای کودک آزارنده بود دور کند). از سنین کودکی می توان راهبرد مؤثر گسترش توجه را به افراد آموزش داد .

چهارمین راهبرد نظم جویی هیجان متمرکز بر پیشایند، انتخاب یک معنای شناختی از وقایع است یا به عبارتی راهبرد تغییر شناختی است . حتی بعد از این که موقعیتی انتخاب شد، تغییر داده شود و درحیطه توجه فرد قرار گیرد، پاسخ هیجانی به هیچ وجه نتیجه قطعی نیست. هیجان ها نیازمند هستند که با معنای همراه آن درک شوند و افراد توانایی خود را برای مدیریت موقعیت ارزیابی کنند. نظریه های مربوط به ارزیابی، چندین مرحله شناختی را برای اینکه یک مفهوم به عامل فرا خوان هیجان تبدیل شود ذکر کرده اند. تغییر شناختی به نحوه ارزیابی ما از موقعیتی که در آن قرار داریم با هدف تغییر اهمیت هیجانی آن موقعیت از طریق تغییر دادن نحوه تفکر افراد درباره موقعیت، یا  توانایی آنها جهت  اداره آنچه برای خروج از آن موقعیت لازم است اشاره دارد. یکی از اَشکال تغییر شناختی که توجه خاصی را به خود اختصاص داده است ارزیابی مجدد شناختی است. ارزیابی مجدد شناختی به معنای  ارزیابی از یک موقعیت بالقوه برانگیزاننده هیجان است به شیوه ایی که اثر هیجانی آن را کاهش می دهد. این نوع تغییر شناختی شامل تغییردادن موقعیت به گونه ایی است که فشار هیجانی حاصل از آن تغییر کند .

پنجمین راهبرد نظم جویی هیجان تعدیل پاسخ است که راهبرد متمرکز بر پاسخ است . تعدیل پاسخ به تاثیرگذاری درسیستم پاسخ دهی جسمانی، تجربی و رفتاری به مستقیم ترین شکل ممکن اشاره دارد. البته تلاش برای نظم جویی پاسخ های جسمانی و تجربی فعالیتی است که به طور معمول انجام می شود. حتی برای هدف قرار دادن پاسخ های فیزیولوژیک از دارو، آرام سازی عضلانی و رژیم غذایی خاص هم استفاده می شود. بعضی اوقات از روش های غیر سازگارانه، مانند سیگار، الکل و مصرف سوء دارو هم برای اصلاح تجربه های هیجانی استفاده می شود . یکی از اشکال رایج تعدیل پاسخ، فرو نشانی رفتار بیانی است . شاید فرد با یک ارزیابی به این نتیجه برسد که اگر احساسات واقعی خود را از دیگران مخفی کند بهتر است. به نظرمی رسد کاستن از رفتار بیانگری، اثرات پیچیده ایی روی تجربه هیجانی دارد و حتی به جای کاهش هیجان منفی، تجربه هیجان مثبت را نیز کاهش می دهد و حتی ممکن است منجر به افزایش فعالیت اعصاب سمپاتیک به شود. در کل به نظر می رسد زمانی افراد در نظم جویی هیجان های خود موفق هستند که بتوانند روش هایی برای بیان آن ها به طو سازگارانه و نه نا سازگارانه داشته باشند. گروس معتقد است راهبرد های نظم جویی هیجانی متمرکز برپیشایند نسبت به راهبرد  تعدیل پاسخ مؤثر تر هستند. به این دلیل که قبل از تولید هیجان تاثیر می گذارند، به عبارتی قبل از این که واکنش هیجانی کاملا برانگیخته شود. نتایج مطالعات حاکی از آن است که ارزیابی مجدد در مواجه با تجارب منفی، تجربه هیجانی و رفتار بیانگری را کاهش می دهد اما تاثیری بر تجربه هیجان ندارد. به علاوه، موجب تخریب حافظه و افزایش پاسخ های فیزیولوژیکی می شود.

پایه های عصبی نظم جویی هیجان

علم عصب شناسی عاطفی به مطالعه مدارهای عصبی مرتبط با فرآیند های هیجانی اشاره دارد که زمینه ساز واکنش هیجانی، نظم جویی هیجان و دیگر مؤلفه های مرتبط با هیجان هستند. برسی هایی که در این زمینه با تکیه بر مطالعه حیوانات، مطالعه آسیب های مغزی و مطالعات الکترو فیزیولوژیک و تصویربرداری عصبی انجام شد. تعدادی از نواحی اصلی را به عنوان مدارهای هیجان در مغز شناسایی کرده اند که این نواحی شامل قشر پیش پیشانی خلفی جانبی وشکمی، آمیگدال، هیپوکامپ و اینسولا است . مطالعات متعددی با استفاده از تصویربرداری کارکردی تشدید مغناطیسی ساختار و کنش های نوروآناتومی نظم جویی هیجان را شناسایی کرده اند. دو سیستم در فرآیند هیجان و نظم جویی هیجان نقش دارند. سیستم هیجان شکمی که شناسایی هیجان را بر عهده دارد که شامل آمیگدال، اینسولا و قشر کمربندی قدامی است. سیستم هیجان خلفی که نظم جویی هیجان را برعهده دارد شامل قشر پیش پیشانی خلفی جانبی، قشر پیش پیشانی شکمی میانی و قشر پیشانی حدقه ایی است. این ساختار ها به صورت یک شبکه در تعدیل پاسخ محرک های هیجانی با یکدیگر تعامل دارند.

همچنین ، شواهد به دست آمده از مطالعات نشان داده اند که در ارزیابی مجدد شناختی نواحی قشر پیش پیشانی جانبی و قشر پیش پیشانی میانی که در کارکردهای حافظه کاری، کنترل شناختی و خود نظارتی  نقش دارند فعال هستند و دو ناحیه قشر پیشانی حدقه ایی میانی و آمیگدال که در پردازش هیجان نقش دارند کاهش فعالیت نشان می دهند. . به علاوه مطالعاتی با استفاده از تصویر برداری کارکردی تشدید مغناطیسی نشان دادند که ارتباط منفی بین آمیگدال و ساختارهای پیش پیشانی وجود دارد همچنین نشان داده اند که  قشر پیش پیشانی در تکالیف ارزیابی شناختی از فعالیت آمیگدال و اینسولا بازداری می کند . هر چند فقط تعداد کمی از مطالعات پایه های عصبی نظم جویی هیجان را بررسی کرده اند، با این حال نتایج این مطالعات بیانگر این است که قشر پیش پیشانی و قشر کمربندی قدامی در کنترل شناختی نقش دارند و در اعمال فعالیت نظم جویی هیجان افزایش فعالیت نشان می دهند. براساس الگوی فرایندی کروس ، هیجان ها می توانند در ناحیه از فرایند های تولید هیجان تنظیم گردند.

  • انتخاب موقعیت: به گزینش موقعیتی که به طور بالقوه برانگیزاننده هیجان است اطلاق می شود به بیان دیگر افراد به منظور نظم جویی هیجان ها به افراد مکان ها با فعالیت های خاص نزدیک می شوند یا اجتناب می کشند.
  •  تعدیل موقعیت وقتی موقعیتی انتخاب شود، این مرحله در جهت تعدیل موقعیتی هیجانی عمل می کند به عبارتی موقعیت های برانگیزاننده هیجان الزاما منجر به پاسخ هیجانی نمی شوند تلاش برای  تعدیل مستقیم موقعیت همچون دگرگون کردن اثر هیجانی موقعیت یک شکل قدرتمند معلم جویی هیجان را نشان می دهد.
  • آرایش توجه موقعیت ها جنبه های زیادی دارند و آرایش توجه برای انتخاب جنبه هایی از موقعیت که مورد توجه قرارمی گیرند به کار می رود به عبارت دیگر برایش توجه به این امر اطلاق می شود که افراد چگونه توجه شان را به موقعیت معطوف کنند تا بر هیجان هم اثر بگذارند این ناحیه راهبردهایی همچون حواس پرتی سرکوب گری تمرکز ونسخه گری در بر می گیرد.
  • تغییر شناخت ها حتی بعد از این که موقعیت انتخاب شده تعدیل یافت و مورد توجه قرار گرفت. پاسخ هیجانی نتیجه ای بی معناست. هیجان ها نیاز دارند که درک شوند و یا معنا آمیخته شوند وافراد ظرفیت شان را برای مدیریت موقعیت ارزیابی کنند. تعبیر شناختی به تعبیر چگونگی ارزیابی از موقعیتی که در آن هستند یا دگرگون کردن معنای آن از طریق تغییر چگونگی فکر کردن ما درباره موقعیت یا درباره توانایی شان در مدیریت نیازهای موجود اطلاق می شود.
  • تعدیل پاسخ به تاثیر بر پاسخ دهی فیزیولوژیکی تجربی یا رفتاری در مستقیم ترین حالت ممکن اطلاق می شود داروها ممکن است برای هدف گیری پاسخ های فیزیولوژیکی همچون تنش ماهیچه ای یافعالیت بالای سمپاتیکی به کار روند ورزش و آرام سازی همچنین می توانند برای کاهش جنبه های تجربی و فیزیولوژیکی هیجان های منفی به کار روند. و الکل، سیگار دارو و حتی غذا ممکن است درتعدیل تجارب نقش داشته باشند.

چهار مولفه اول این فرایند متمرکز بر پیشایند هستند در صورتی که مولفه پنجم متمرکز بر پاسخ می باشند . لازم به ذکر است که در مبحث نظم جویی هیجان منظم از تغییر شناختی، ارزیابی مجدد می باشد. این راهبرد مسیر پاسخ های هیجانی را از طریق فرمول بندی مجدد معنای موقعیت تغییر می دهد. دردیدگاه فرایندی گروس، فروشناسی شکلی از راهبرد های متمرکز بر پاسخ است .

منبع

نقاش،فرشاد(1394)، نقش تاب آوری و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه خوارزمی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

مطالب مرتبط

18 اکتبر 2020

دیدگاهی بنویسید

0