نظریه ی خنده درمانی
آنیسمان سالتمن ، یک روان درمان و دستیار استاد دانشگاه در دانشگاه ایالت کنتاکی جنوبی خنده را به یک نرمش درونی تشبیه می کندکه برای انجام آن نیاز به لباس یا لوازم خاصی ندارید. او به تولید اندورفین ماده از بین برنده درد، اشک پاک کننده چشم وگل انداختن گونه ها به عنوان مزایای خنده اشاره می کند. آنیسمان سالتمن همچنین به مزایای ثابت شده روان شناختی خنده اشاره می کند و می گوید خنده تمام چرخه های منفی و افسردگـــــی را از بین می برد و چشم انداز جدیدی را برای مردم فراهم می کند.
مفهوم سلامت روان شناختي يا سلامت روان
سازمان بهداشت جهاني– سلامت را به صورت بهزيستي کامل فيزيکي – رواني و اجتماعي تعريف مي کند. نه صرف فقدان بيماري و ناراحتي. سلامت در ديدگاهي کلي نگر از جنبه هاي رواني – اجتماعي و فيزيکي مورد توجه قرار مي گيرد. رابطه آن با محيط نيز در نظر قرار مي گيرد. سلامت روان شناختي نيز تعريفي است که دانشمندان روان شناختي و علوم اجتماعي و رفتاري در مورد کارآمدي و عملکرد روان شناختي متناسب انسان ارائه کرده اند. مفهوم سلامت و بيماري رواني در طول زمان تغييرات و دگرگوني هاي زيادي داشته اند. ارسطو در کتاب اخلاق مي گويد: هر انسان به اندازه اي سالم است که توانسته کنشهاي بشري را در خود توسعه دهد. از آنجا که بشر بالاترين عملکرد هوش را دارد پس بهترين زندگي، زندگي خردمندانه است و سلامت رواني يعني نوعي زندگي که استدلال بر آن کاملا حکومت کند. مفهوم طبيعت گرايانه سلامت رواني توسط ارسطو، در قرون وسطي ناديده گرفته شد، از قرن هفتم و شانزدهم سلامت روان شناختي بصورت پرهيزکاري تعريف شد. پس از قرن شانزدهم مجددا سلامت روان شناختي بصورت طبيعت گرايانه تعريف شد. همزمان با رنسانس روانپزشکي در اواخر قرن 19 سلامت روان شناختي نوعا به صورت «فقدان بيماري رواني» تعريف گرديد.
معمولا سلامت روان شناختي را به سه شکل مي توان تعريف کرد:
- نخست معناي خودآگاهي که اين تعريف توسط فرويد، مک دوگال ، جورج بركلي و بسياري از هستي گرايان و نظريه پردازان نقش مانند لورنتز – پذيرفته شده است.
- تعريف دوم شامل خود شکوفايي و تحقق خودمي شود، يعني بالفعل ساختن تواناييهاي روان شناختي ذاتي و دروني با استفاده از نوعي دگرگوني رواني ميسر مي شود. يونگ ، آلپورت ، و انسان گراياني مازلو ، اين ديدگاه را پذيرفته اند.
- سومين تعريف سلامت رواني حدودي است که فرد توانسته با «شبکه روابط اجتماعي پايدار» يکپارچه شود ، و بسياري از جامعه شناسان اين تعريف را پذيرفته اند.
مفهوم سلامت روان در نظريه هاي روانکاوي:
ديدگاه فرويد ، در ارتباط با سلامت روان:
به نظر فرويد، ويژگيهاي خاصي براي سلامت روان شناختي ضرورت دارد و نخستين ويژگي خود آگاهي است. يعني هر چه که ممکن است در ناخود آگاه موجب مشکلي شود بايستي خودآگاه شود.خودآگاهي عنصر اصلي سلامت روان شناختي است. البته براي سلامت روان شناختي کفايت کننده نيست بلکه معيار نهايي سلامت رواني ويژگي ديگر از نظر فرويد بيگانگي منطقي از علاقه مندي ها و اشتياقات عمومي مي باشد.به نظر فرويد، انسان متعارف کسي است که مراحل رشد روان – جنسي را با موفقيت گذرانيده باشد. و در هيچ يک از مراحل بيش از حد تثبيت نشده باشد. البته ديدگاه فرويد کمتر انساني متعارف به حساب مي آيد و هر فرد به نحوي از انحاء متعارف است.
مفهوم سلامت روان در نظريه رواني اجتماعي و زيستي آدلر:
از ديدگاه آدلر ، سلامت روان يعني داشتن اهداف مشخص در زندگي، داشتن فلسفه استوار و محکم براي زيستن، روابط خانوادگي و اجتماعي مطلوب و پايدار، مفيد بودن براي هم نوعان، جرأت و شهامت، قاطعيت، کنترل داشتن بر عواطف و احساسات، داشتن هدف نهايي کمال و تحقق نفس، پذيرفتن اشکالات و کوشيدن در حد توان براي حل اشتباهات.
نظريه اريکسون ،در ارتباط با سلامت :
همان گونه که فرويد در نظريات خود به ناخودآگاه اهميت ويژه اي مي دهد اريکسون در اين ارتباط اعتقاد زيادي به سن دارد. سلامتي روان را در ارتباط با من توصيف مي کند و متغيرهاي آن در ارتباط مقوله «من» تعريف مي کند.به طور کلي اريکسون، در ارتباط با سلامتي روان معتقد است که صفات خاصي وجود دارد که فرد داراي سلامتي روان شناختي را از کسي که فاقد اين عنصر است متمايز مي سازد. به نظر اريکسون اين صفات در اجتماع معني مي يابد و بر اين اساس فردي که در جامعه زندگي مي کند و در صورتي داراي سلامتي روان است که از تعارض عاري مي باشد از استعداد و توانايي بارزي استفاده کند، در کارش ماهر و استاد باشد، ابتکار نامحدود داشته باشد از انجام لحظه به لحظه حرفه اش پسخوراند بگيرد و در نهايت در مورد فرايند زندگي نظريه معنوي روشن و قابل درکي داشته باشد.
نظريه کورت لوين، در ارتباط با سلامت روان:
کورت لوين، با نظريه ميداني در بين روان شناسان شناخته شده است. از ديدگاه لوين نظريه ميداني تنها به حيطه خاصي محدود نمي شود، بلکه مفاهيمي را در بر مي گيرد که با آن مي توان حقايق روان شناختي مختلفي را نمايش داد. اما نظر لوين در ارتباط با سلامت روان بر اين است که سلامت و کمال روان شناختي موجب افتراق و تمايز يافتگي بيشتر شخص و محيط روان شناختي او مي شود و استحکام و استواري مرزهاي سيستم رواني فرد به وجود مي آورد.بنابراين فرد سالم از نقطه نظر روان شناختي به نظر لوين کسي است که بين خودش و محيط روان شناختي خود تمايز و افتراق قائل مي شود.
نظريه کارل راجرز ، در ارتباط با سلامت روان:
به عقيده راجرز، هر چه سلامت روان انسان بيشتر باشد آزادي عمل و انتخاب بيشتري را احساس و تجربه مي کند. از نظر راجرز انسان سالم موجودي بدون محدوديت فکر و عمل مي باشد
منبع
دین پرست،آرزو(1394)، رابطه خنده درمانی یوگایی و سلامت روان دختران و پسران جوان ،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشکاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید