نظريه هاي روانكاوي

نظريه هاي روانكاوي دربارة افسردگي بيشتر بر فقدان ، وابستگي بيش از حد به تأييد بیروني ، و دروني ساختن خشم تمركز دارند . بنظر مي رسد كه اين نظريه ها تبيين قانع كننده اي از برخي رفتارهاي افراد افسرده بيان مي کنند ، اما اثبات يا رد آنها كار دشواري است .

فقدان

بنظر كارل آبراهام ، دوره هاي آشكار بيماري افسردگي را «فقدان شئ ليبيدويي» تسريع مي كند . اين فقدان به فرآيندي قهقرايي مي انجامد كه ضمن آن ايگواز حالت عملكرد پخته به حالتي كه در آن ضربة خردسالي مرحلة دهاني ـ ساديستي رشد ليبيدويي مسلط است  به علت يك فرآيند تثبيت در اوايل كودكي پناه مي برد .

در تئوري ساختاري فرويد ، درون فكني دوسوگرايانه شئ مفقود در ايگو به علائم مشخص منجر مي گردد كه بازتاب كمبود انرژي قابل وصول براي ايگوست . سوپرايگو ناتوان از تلافي بیرونی شئ از دست رفته، به نمايندة رواني شئ مفقود كه اينك به صورت يك مادة درون فكني شده درايگودر آمده است ، فشار مي آورد . وقتي ايگو بر سوپرايگو تسلط يافته يا با آن در مي آميزد ،‌ انرژي وابسته به علائم افسردگي آزاد شده و در نتيجه افكار يك حالت ماني با علائم مشخص فزوني انرژي ظاهر مي گردد .

مردان و زنان بطور متفاوت در برابر فقدانها و ضايعه ها از خود عكس العمل نشان مي دهند . زنان عمدتاً به واسطة ‌قطع و گسيختگي ارتباط و پيوندشان با شخص ديگر افسرده مي شوند ، در حاليكه مردان عمدتاً به واسط از دست دادن ايده آل و يا هدف بزرگ عيني افسرده مي شوند . ساليان دراز نظرية پايداري در خصوص اين تفاوت حاكي از اين بود زنان بيش از اندازه به روابطشان وابسته بوده وتوان فرديت يابي و استقلال فردي را ندارند . اين ديدگاه هنوزبقوت خويش باقي بوده و برخي درمانگران به افسردگي زنان ازاين نظرگاه نگاه ميكنند .

خشم معطوف به درون

خشم معطوف به درون از تفكرات روانكاوي اولية فرويد و كارل آبراهام مشتق شده است . فرويد ، در مقالة كلاسيك خود سوگ ملانكولي ،رد پاي خشم را به طرد شدن از جانب يك فرد محبوب ، معمولاً مادر يا پدر در اوان كودكي مي رساند . فرد طرد شده ، ناتوان از ابراز خشم به دليل احساس گناه ، شخص طرد كننده را در وجود خود جذب كرده يا با آن همانند سازي مي كند و سپس خشم را متوجه خود مي سازد . طبق نظرية روانكاوي ، اين خشم گرفتن نسبت به خود است كه موجب كاهش احترام به نفس مي گردد ، اتهام به نقش آشكار و نياز ابراز شده براي تنبيه مشخصة افسردگي ملانکوليك است .

در زندگي بعدي هر گونه فقدان يا طرد موجب فعال شدن دوبارة خشم همچنان معطوف به خود و پديد آمدن واكنش افسردگي مي گردد .معمولاً مكانيزمهاي دفاعي در بيماران افسرده ، به شكل جابجائي ؛ مثلاً بيمار از طنز مصنوعي براي پوشانيدن افسردگي خود بهره مي جويد ، تبديل ؛ افسردگي ممكن است به نشانه ها و فشارهاي جسماني تبديل شوند ، انكار ؛ انكار نشانه هاي افسردگي در خود ، تظاهر پيدا مي كنند .

 رويكرد شناختي بك

آئرون بك  ، روانپزشكي است كه شناخت درماني را بعنوان درماني براي افراد افسرده مطرح نمود و امروزه اين روش بعنوان يكي از مؤثرترين درمانهاي موجود براي اين اختلال مورد توجه قرار گرفته است .بك ، در تحليل بيماران افسرده سه موضوع مشترك را شناسايي كرد :

  • تفسير منفي از وقايع بيروني
  • ديدگاه بدبينانه اي نسبت به آينده
  • بيزاري ازخود

بك، علت هر سه ديدگاه تحريف شده را مجموعة مشتركي از خطاهاي منطقي فرض نمود .ديويد برنز ، همانند بك ، يك شناخت درمانگر مي باشد و مشابه او ده خطاي شناختي را كه منجر به حال بد مي شوند ، ذكر مي كند. اين ده خطاي شناختي بطور خلاصه عبارتند از :

  • تفكر همه یا هيچ :‌ همه چيز را سفيد و در غير اينصورت سياه ديدن .
  • تعميم مبالغه آميز : هر حادثة منفي را شكستي تمام عيار و تمام نشدني تلقي كردن.
  • فيلتر ذهني : تحت تأثير يك حادثة‌ منفي همة واقعيتها را تار مي بيند و به جزئي از حادثة منفي توجه مي كند و بقیه را فراموش مي كند .
  • بي توجهي به امر مثبت : با بي ارزش شمردن تجربه هاي مثبت ،‌اصرار بر مهم نبودن آنها دارد .
  • نتيجه گيري شتاب زده : بي آنكه زمينة‌ محكمي وجود داشته باشد نتيجه گيري شتابزده مي كند .
  • درشت نمايي : اشتباهات خود را مبالغه آميز جلوه دادن و از سوي ديگر اهميت ندادن به جنبه هاي مثبت زندگي خود .
  • بايد ها :‌ انتظار داريد كه اوضاع آنطور كه شما مي خواهيد وانتظار داريد باشد .
  • برچسب زدن : فرد خود و ديگران را محكوم به آن صفت مي كند .
  • شخصي سازي و سرزنش : خود را بي جهت مسئول حادثه اي قلمداد می کند .
  • استدلال حسي : احساسات منفي را انعكاس از واقعيتها مي داند . مثلاً اگر احساس غمگيني مي كند ، استدلال مي كند كه حتماً آدم افسرده اي است .

در مدل شناختی بک، نظر بر اینست که تجربه در افراد به تشکیل فرض ها و یا طرحواره هایی درباره خویشتن و جهان می انجامد و این فرض ها یا طرحواره ها، در سازمان بندی ادراک و در کنترل و ارزیابی رفتار، مورد استفاده قرار می گیرند، توانایی پیش بینی تجربه های فردی و معنی بخشیدن به آنها سودمند و در واقع ضروری برای کارکرد بهنجار است، اما برخی از فرض ها انعطاف ناپذیر، افراطی و مقاوم در برابر تغییرند و در نتیجه ناکارآمد هستند.

این فرضها به مسائلی مربوط می شوند درباره اینکه مثلاً مردم برای پیدا کردن خوشبختی چه کار باید بکنند مانند این فرض که اگر کسی افکار خوبی راجع به من نداشته باشد، من نمی توانم احساس خوشبختی کنم  و این که برای به وجود آوردن احساس ارزشمندی در خویشتن چه کار باید بکنند و چگونه باید باشند ؛ مانند این فرض که هر کاری را که به عهده می گیرم باید خوب انجام دهم .

فرض های ناکارآمد به تنهایی نمی توانند افسردگی مرضی را توجیه کنند، مسائل وقتی مطرح می شوند که اتفاقات مهمی بیفتد، اتفاقاتی که با نظام اعتقادی خود فرد سازگاری داشته باشند. بدین ترتیب، این باور که ارزش هر کس منحصراً به موقعیت بستگی دارد، در صورت شکست ممکن است به افسردگی منجر شود و این اعتقاد که برای خوشبختی فرد لازم است دیگران او را دوست داشته باشند در صورت طرد شدن، ممکن است افسردگی را دامن بزند. وقتی فرض های ناکارآمد فعال شدند، افکار خودآیند منفی را بر می انگیزند. از این نظر به این افکار منفی می گوییم چون با هیجان های ناخوشایند مربوط هستند و از این نظر به آنها خودآیند می گوییم چون خود به خود به ذهن افراد می آیند و برخاسته از هیچ گونه استدلال آگاهانه ای نیستند. این افکار، ممکن است تفسیرهایی از تجارب جاری باشند، یا پیش بینی هایی درباره آینده و یا یادآوری چیزهایی که در گذشته اتفاق افتاده اند؛ و این افکار به نوبه خود سایر نشانه های افسردگی را پدید می آورند .

پیشرفت علم، فناوری و گسترش روزافزون اطلاعات در عصر جدید از یک سو شرایط زندگی را تسهیل کرده است و از سوی دیگر دگرگونی های سریع اجتماعی، تغییر سبک زندگی و پیچیدگی های زندگی امروزی سلامت، بهداشت و آرامش را تهدید می کند و مشکلات زندگی آسیب پذیری انسان ها را افزایش می دهد ، به همین دلیل افراد اغلب از اضطراب، افسردگی، رنجش بی دلیل یا بی کفایتی در رویارویی با مشکلات زندگی رنج می برند . خشنود زیستن در دورانی که تغییرات سریع اجتماعی و فناوری به وقوع می پیوندند کار آسانی نیست. افزایش داروهای آرام بخش، قرص های خواب آور، الکل، جنایت های خشونت بار و توسل روزافزون به مراقبه و انواع شیوه های درمانگری برای دستیابی به تسکین، دلیل این مدعاست .

نظرية درمان عقلاني ـ عاطفي (اليس)

از نظر آلبرت اليس ، انسانها تا حد زيادي خود موجد اختلالات و ناراحتيهاي رواني خود هستند . انسان با استعداد و آمادگي مشخص براي مضطرب شدن متولد مي شود و تحت تأثير عوامل فرهنگي و شرطي شدنهاي اجتماعي اين آمادگي را تقويت مي كند. درعين حال، انسان اين توانايي را هم دارد كه به كمك تفكر و انديشه ، از آشفتگي و اضطراب خود جلوگيري كند .در اكثر موارد آنها از تفكر انحرافي و رفتار و عواطف نامناسب خود دست برخواهند داشت ، به تغييرات اساسي و چمشگير در عقايد بيماري زاي خود دست خواهند زد و نتيجتاً بهبود خواهند يافت .

نظريه هاي يادگيري :

رويكرد تقويت

نظريه هاي يادگيري دربارة افسردگي ،‌ بيشتر بر شيوه هاي زندگي فعلي فرد تمركز دارند تا تجارب گذشتة او . رويكرد تقويت بر اين اصل استوارست كه افراد به اين علت افسرده مي شوند كه محيط اجتماعي آنان كوچكترين تقويت مثبتي فراهم نمي آورد . بسياري از رويدادهايي كه موجب بروز افسردگي مي شوند ، مانند مرگ يكي از عزيزان ، شكست در شغل و نداشتن سلامت در عين حال امكان تقويتهای معمولي را كاهش مي دهند . وقتي افراد افسرده و نافعال مي شوند ، هم دردي وتوجه نزديكان و دوستان بصورت منبع عمدة تقويت براي آنان در مي آيد.مردم از مصاحبت با كسي كه پذيراي شادي نيستند ، زود خسته مي شوند ، بطور خلاصه از ديدگاه يادگيري يا رفتاري ، تقويت نه تنها براي يادگيري پاسخها مهم است ، بلكه براي تحكيم آنها نيز ضروري است . بنابراين يكي از نتايج احتمالي فقدان تقويت در محيط افسردگي است. افسردگي در اين ديدگاه بيانگر كاهش رفتار و يا كمتر شدن ميزان پاسخ است . فرد افسرده به اين خاطر پاسخ نمي دهد كه تقويت مثبت در محيط او به چشم نمي خورد . بنابراين رفتار شخص افسرده نهايتاً باعث بيزاري حتي نزديك ترين كسانش مي شود  و اين خود هم تقويت هاي دريافتي او را بيش از پيش كاهش مي دهد و هم بر انزواي اجتماعي و ناكامي او مي افزايد .

 درماندگي آموخته شده

سليگمن ،كه پيشنهاد كنندة اين مفهوم است ، بين درماندگي و افسردگي روابطي مشاهده كرده است . بنظر او درمان افسردگي بايد با تجارب يادگيري باطل كنندة احساس درماندگي در مورد آنچه كه انجام مي دهد صورت بگيرد . توضيح سليمگن از پديدة درماندگي آموخته شده اين است كه حيوان يا انسان مي آموزد كه رويدادها از كنترل وي خارج است . سپس اين باور كه رويدادها از واكنش ارگانيزم مستقل است ، پيامدهاي عاطفي ،‌شناختي و هيجاني زير را به همراه خواهد داشت :

  • رويدادهاي غيرقابل كنترل ، انگيزة ارگانيزم را براي بروز پاسخهايي كه ممكن است موقعيت را تحت كنترل درآورد تضعيف مي كند .
  • موجود زنده بدليل غيرقابل كنترل بودن رويدادهاي قبلي به سختي ياد ميگيرد كه واكنش او مي تواند بر رويدادهاي ديگر تأثير داشته باشد .
  • تكرار تجاربي از نوع رويدادهاي غيرقابل كنترل سرانجام به حالتي عاطفي منجر مي شود كه شبيه افسردگي در انسان است .

رويكرد پردازش اطلاعات :

اين رويكرد از سالهاي 1960 بعنوان انقلابي شناختي در روانشناسي رخ داده كه با انقلاب فن شناختي در صنعت هماهنگ است . انقلاب فن شناختي با كامپيوتر و پردازش اطلاعات همراه است . در الگوي انقلاب شناختي ، انسان موجودي است پيچيده ، هوشمند ، اگر چه جايز الخطا و پردازشگر اطلاعات . چون اين رويكرد بيش از دو دهه از عمرش نمي گذرد واضح است كه هنوز به عنوان يك نظرية شخصيت در حال شكل گرفتن است .

نظرية اسناد

اگر رفتار فرد تحت تأثير ادراكي باشد كه از محيط بدست مي آورد ، بايد توجه خود را به اين نكته معطوف كرد كه چگونه مردم دربارة موقعيتها به سازماندهي اطلاعات مي پردازد وچگونه آن اطلاعات را طبقه بندي ميكنند .يكي از اين ديدگاهها مربوط به نظرية اسنادها مي باشد .مطابق نظرية اسناد افراد افسرده بصورت خاصي در مقايسه با افراد غيرافسرده ، ميل به اسناد پيامدهاي موفقيت آميز به علل خارجي و اختصاصي و بي ثبات دارند . با اين وجود آنها تمايل به اسناد شكست به علل دروني ، ثابت و فراگير دارند . وقتي افراد افسرده  موفق مي شوند ،‌موفقيت را به عواملي مثال شانس ، سادگي ، مهارت و … اسناد مي دهند . وقتي شكست مي خورند خودشان را ملامت مي كنند . بطور خلاصه نظرية اسناد ،‌اگر چه در تكامل نظرية درماندگي آموخته شدة‌ سليگمن پرداخته شده است ،‌اما به دليل اينكه در اين ديدگاه انسان بعنوان دانشمند اجتماعي داراي شهود ، سعي دارد به جمع آوري و سازماندهي داده هايي بپردازد كه در پيش بيني و مهار رويدادها مؤثر است ، در قلمرو نظريه هاي مربوط به پردازش اطلاعات محسوب مي گردد .

منبع

تقی پور،مریم (1391)،پیش بینی افسردگی براساس افکار ناکارآمدوفراشناخت درنوجوانان ،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی تربیتی، دانشکده علوم تربیتی وروانشناسی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0