نظام اعتقادی و رفتار سازمانی

کاربرد واژه اعتقاد بسیار متنوع است. واژگانی مانند نگرش، ارزشها، قضاوتها، اعتقادات، دیدگاهها و دانش را می‌توان بجای یکدیگر به کار برد. با این وجود، بسیاری از محققان  تلاش داشته اند تا واژه اعتقاد را از سایر سازه‌ها متمایز سازند. به طور کلی هر فرد نظام اعتقادی را توسعه می‌دهد که در برگیرنده تمام باورهایی است که در فرایند انتقال فرهنگی کسب می‌شوند . از طرفی فرهنگ بستری برای شکل گیری باورهایی را فراهم می‌کند، که به نوبه خود موجب شکل گیری رفتار فرد می‌شود. بر این اساس، فرهنگ مشتمل بر بسیاری از باورها و مفروضات درباره چگونگی درک جهان (جهان بینی) و بسیاری رهنمودهای هدایتگر دیگر است. به علاوه، عقاید هر فرد از تجربیات گذشته و فعلی وی نیز منبعث می‌شوند.

بدین ترتیب،  نظام اعتقادی را می‌توان مجموعه ای از ایدئولوژیها، باورها (نظیر مذهب) و ارزشهای فردی هر شخص دانست. ایدئولوژی، در واقع همان نوع نگرش فرد پیرامون جهان است. باورهای مذهبی، یعنی باوری که فرد به یک قدرت برتر دارد ، و ارزشها، زیربنایی ترین جزء از باورهای هر فرد را تشکیل می‌دهند. از طرف دیگر، ارزشها و شخصیت با هم در ارتباطند ولی به هم شبیه نیستند. ارزشها نمایانگر اعتقادات و باورهای بادوام و اساسی هستند،که به فرد از لحاظ فردی و اجتماعی موجودیت می‌بخشند.

مطالعه ارزشها در سازمان به دو دلیل صورت می‌گیرد: اول اینکه ارزشها پیش نیازی برای رفتار سازمانی هستند. بنابراین مدیران نیاز دارند قبل از اینکه رفتار افراد را تبیین کنند از ارزشهای آنها ادراکی پیدا کنند. و دوم درک ارزشها به مدیران اجازه می‌دهد تا این دانش را به عنوان یک راهکار جایگزین برای دستورات رسمی و پروتکلهای کنترل در سازمان به کار برند .

انواع ارزش ها

لشلی و لیروس هم چنین،در مسیر شناسایی انواع ارزشها،ارزشهای زیر را معرفی می‌نمایند:

  • فردی: به سازمان آورده می‌شوند و به وسیله تجربه افراد و تعاملات آنها شکل می‌گیرند.
  • فرهنگی: بر ارزشهای فردی با استفاده از باورهای اجتماعی غالب نفوذ می‌کنند.
  • سازمانی: شامل الگوی مفروضات، ارزشها و باورهای مشترک بین افراد است.
  • حرفه ای: ارزشهایی که یک گروه کاری خاص آن را در بر می‌گیرد.
  • غایی: حالت مطلوب موجود مثل برابری و کیفیت زندگی کاری..
  • ابزاری: راههای مطلوب تأثیر بر ارزشهای نهایی است مثل ادب، منطق، جاه طلبی و…

میلتون روکیج  نیز دو دسته ارزش را معرفی کرده است .

  • ارزشهای غایی: که شامل ارزشهایی هستند که منعکس کننده ترجیحات فرد در مورد اهدافی که باید متحقق شوند می‌باشند. یعنی اهدافی هستند که افراد تمایل دارند در طول زندگی به آنها دست یابند. این ارزشها شامل 18 نوع می‌باشند.
  • ارزشهای ابزاری: ابزاری هستند که برای رسیدن به اهداف مطلوب مورد استفاده قرار می‌گیرند.

ماگلینو، رالوین و آلکینز نیز به ارزشهای افراد در محل کار توجه دارد.این ارزشها عبارتند از:

  • تحقق: انجام کارها و سخت کار کردن برای تحقق چیزهای سخت در زندگی.
  • کمک: کمک کردن به دیگران و نگران بودن برای دیگران.
  • صداقت: گفتن حقیقت و انجام آنچه که احساس کنید درست است.
  • انصاف: بی طرف بودن و انجام آنچه برای تمام توقعات جانب انصاف را رعایت می‌کند.

این چارچوب برای بررسی تناسب ارزش بین مدیران وکارمندان آنها مورد استفاده قرار گرفت. زمانی که تناسب ارزش بین افراد زیاد باشد میزان رضایت مندی نیز بیشتر است. از نظر رابینز وجاج در طی سالها مکتبهای مختلفی ظهور و بروز پیدا کردند، که هر یک با منظری خاص به انواع ارزشهای رایج در سازمان یا بطور کلی در محیط کار توجه داشتند، این ارزشها به صورت خلاصه در جدول زیر نشان داده می‌شوند:

ارائه دهندگان(دوره)سالارزشها
وترانز1950-1960سخت کوشی، محافظه کاری، تأییدگری، وفاداری به سازمان
بومرز1965-1985موفقیت، کامیابی، بلندپروازی، تنفر از اقتدار، وفاداری به کار
زرز1985-2000توازن کار- زندگی، گروه محور، تنفر از قوانین، وفاداری به روابط
نکسترز2000 تا به امروزاعتماد، موفقیت مالی، اعتماد به نفس، گروه محوری، وفاداری به خود و روابط

 

منابع ارزش

از نظر رابینز و جاج والدین، دوستان، معلمین و گروههای مرجع خارجی می‌توانند بر ارزشهای فرد تأثیر بگذارند. در واقع، ارزشهای افراد به عنوان محصول یادگیری و تجربه فرد در مواجهه با محیط فرهنگی و زندگی‌ در آن قابل توسعه است. همانطور که یادگیری و تجربه از فرد تا فرد دیگر متفاوت است، منجر به ایجاد ارزشهای مختلف هم می‌شود. بیشتر ارزشها ریشه در اوان کودکی و نوع بالندگی فرد دارند.

نقش نظام اعتقادی و ارزشها در رفتار

همانگونه که جوامع، فرهنگها، مذاهب و افراد سبب خلق تنوع در جهان می‌شوند، سیستم اعتقادی هر فرد را نیز می‌توان متشکل از باورها، ارزشها، و نگرشهای متفاوت افراد دانست. این عناصر و اجزای اصلی که منشأ در رخدادهای درونی و بیرونی فرد دارند، جوهره ای هستند که تفکر بشر را تحت تأثیر قرار داده و درنتیجه سبب بروز رفتار می‌شوند . زمانی که نظامهای اعتقادی متمایز در کنار هم قرار بگیرند، هماهنگی در محل کار می‌تواند به مخاطره بیفتد و مشکلات عملکردی پدیدار شود.

ارزشها نیز که کوچکترین بعد از عوامل تشکیل دهنده باور افراد هستند، پایه شکل گیری رفتار می‌باشند. ارزشها ترجیحات وسیعی هستند که بیشتر در اعمال  و پیامد های ناشی از آن اعمال متجلی  می‌شوند. به این ترتیب ارزشها احساس درست یا غلط بودن را برای فرد منعکس می‌کند و با تأثیر بر  نگرشها، رفتار افراد را تحت تأثیر قرار می‌دهند.

منبع

دهقان هراتی، فرزانه(1392)، تحلیل مقایسه ای مبانی رفتار سازمانی، پایان نامه ی کارشناسی ارشد، مدیریت آموزشی، دانشگاه شیراز

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0