نشانه های اختلال بدشکلی بدن چیست و چطور آنرا تشخیص دهیم؟
علاوه بر تشخیص اندک اختلال بدشکلی بدن، این اختلال به راحتی میتواند به عنوان یک اختلال روانی دیگر به اشتباه تشخیص داده شود.در دو مطالعه ای که از بیماران سرپائی روانپزشکی صورت گرفته است ذکر شده هیچ کدام از بیمارانی که اختلال بد شکلی بدن داشتند علائم اختلال بد شکلی بدن آن ها مورد توجه قرار نگرفته و تشخیص داده نشده است . این اتفاق به این علت است که اختلال بدشکلی بدن میتواند علائمی شبیه اختلال روانی دیگر تولید کند. و از طرفی یک شخص میتواند علاوه بر اختلال بدشکلی بدن، اختلالات دیگری نیز داشته باشد. در حقیقت، افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن علاوه بر داشتن اختلال بدشکلی بدن، اغلب افسردگی، فوبی اجتماعی، یا اختلال وسواس فکری- عملی نیز دارند. اگر فردی علاوه بر این اختلال، اختلال روانی دیگری نیز داشته باشد باید تشخیص و مورد درمان قرار گیرد .
اشتغال ذهنی با بدشکلی بدن باید ابتدا از نگرانی معمولی درباره زیبایی و قیافه تشخیص داده شود توجه به ظاهر و زیبایی، جهانی و اجتماعی است. ویژگی تفکیک کننده این است که در اختلال بدشکلی بدن شخص ناراحتی هیجانی قابل ملاحظه و اختلال در عملکرد در نتیجه این نگرانی پیدا میکند. در اختلال بدشکلی بدن، لازم است که اشتغال ذهنی موجب ناراحتی شدید و اختلال در کارکردهای اجتماعی، شغلی یا دیگر جنبههای زندگی شود. افزون بر آن، در این اختلال نگرانی، خیالی یا درباره بدشکلی، اغراق آمیز است . نکته جالب توجه این است که افراد مبتلا، اغلب علائم خودشان را از نگرانی طبیعی مربوط به ظاهر تشخیص میدهند، که به عنوان یک معیار مشابه با اشتغال ذهنی، پریشانی، و آسیب در عملکرد استفاده میشود. اما بعضی اوقات، در افراد مبتلا با شدت متوسط به سختی میتوان مشخص کرد که به کدام قسمت بدن نگرانی طبیعی و به کدام قسمت بدن نگرانی در حد بیماری دارند. دلایل خوبی وجود دارد که روش فکر کردن افراد مبتلا از افرادی که نگرانی طبیعی در مورد ظاهرشان دارند، متفاوت است.
احتمالا، افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن پردازش اطلاعات دیداری متفاوتی را از افراد بدون این بیماری تجربه میکنند. مخصوصا آنهایی که به طور افراطی به چهره متمرکز میشوند و جزئیات آن را کند و کاو میکنند. آنها همچنین احتمالا حالت بیانگر چهره خود را بد تفسیر کنند. حتی ممکن است تفاوتهای ظریفی در ساختار مغزیشان با دیگران داشته باشند. افراد مبتلا معمولا از پوست، مو، یا چهره خود متنفر هستند، در صورتی که افراد در جامعه عادی اغلب از وزن یا جنبههای مرتبط با وزن مانند، اندازه شکم، کفل یا رانها ناراحت هستند. همچنین علائم آنها غالبا با دارو درمانی مناسب از بین میرود. ما نباید انتظار داشته باشیم که نگرانیهای طبیعی مربوط به ظاهر با دارو درمانی بهبود یابد . تمیز بین اختلال بدشکلی بدن و نگرانی طبیعی مربوط به ظاهر ممکن است تا حدی تیره و نامشخص باشد. در کل، تمیز بین اختلال بدشکلی بدن متوسط یا شدید از نگرانی مربوط به ظاهر خیلی سخت است. البته نگرانی اگر شدید باشد و موجب اشتغال ذهنی و آسیب به کارکردهای اجتماعی، شغلی و جنبههای دیگر زندگی شود، بعنوان اختلال تشخیص داده میشود . و کسی که تشخیص اختلال بدشکلی بدن داده میشود باید حداقل یک ساعت در روز نگرانی در مورد ظاهر خود داشته باشد و کسی که کمتر از این زمان، نگرانی داشته باشد باید در تشخیص اختلال بدشکلی بدن احتیاط لازم را داشت، چون اشتغال ذهنی آنها به اندازه کافی افراطی نیست که حکم یک تشخیص روانپزشکی داده شود.ویژگی تفکیک کننده این است که در اختلال بد شکلی بدن شخص ناراحتی هیجانی قابل ملاحظه و اختلال در عملکرد در نتیجه این نگرانی پیدا می کند.
دگرگونیهای تصویر تن در بیاشتهایی روانی، اختلالات هویت جنسی، و برخی از انواع خاص آسیب مغزی (مثلا سندرمهای مساحمه) دیده میشود. اختلال بدشکلی بدن در چنین موقعیتهایی نباید تشخیص گذاشته شود. سایر ملاحظات تشخیصی عبارت از اختلال شخصیت خودشیفته و نمایشی، اختلالات افسردگی، اختلالات اضطرابی، اختلال وسواس فکری- عملی و اسکیزوفرنی است.در اختلالات افسردگی، اسکیزوفرنی و اختلال وسواس فکری- عملی، سایر علائم اختلالات مزبور معمولا” خود را به زودی ظاهر می سازند، حتی اگر علامت اولیه نگرانی مفرط در مورد بخشی از بدن است. در اختلال شخصیت خودشیفته، نگرانی در مورد بخشی از بدن فقط یک ویژگی جزئی در مجموعه کلی صفات شخصیتی است. بیماران مبتلا به شخصیت نمایشی نگرانی شدیدی درباره ظاهر خود دارند. اما در اختلال بدشکلی بدن توجه به داشتن ظاهر خوب و زیبا، با اشتغال ذهنی با بدشکلی وجود دارد. ماهیت اشتغال ذهنی در اختلال بدشکلی بدن با اطمینان بخشی دوستان، خانواده یا مشاوره با روانپزشک، یا متخصصین دیگر تغییر نمیکند.
افسردگی ممکن است ناشی از اختلال بد شکلی بدن و یا همایند با اختلال بد شکلی بدن بیاید. ولی اگر افسردگی به خاطر وجود اختلال بد شکلی بدن باشد و با درمان اختلال بد شکلی بدن بهبود یابد.باید تشخیص اول را اختلال بد شکلی بدن در نظر گرفت .شروع افسردگی در سن پائین و دوام طولانی علائم افسردگی شان از این باشد که ممکن است شخصی که افسرده است علاوه بر افسردگی اختلال بد شکلی بدن نیز داشته باشد . در اشتغال ذهنی هماهنگ با خلق در افسردگی اساسی، نگرانی درباره قیافه ناشی از اعتماد به نفس ضعیف است. در این اختلال مانند اختلال بدشکلی، اشتغال ذهنی متمرکز بر بخشی از بدن نیست. به بیان دیگر، بیماران با اختلال بدشکلی بدن معمولا خلقی مضطرب تا افسرده دارند و این ناشی از اختلال است. اگر هر دو تشخیص، اختلال بدشکلی بدن، اضطراب و افسردگی وجود دارد، هر دو گذاشته میشود. فوبی اجتماعی، یک ترس افراطی از موقعیت های اجتماعی یا عملکردی است که ناشی از ترس تحقیر شدن و یا شرمندگی می باشد. بنابراین اجتناب و اضطراب اجتماعی می تواند نشان از این باشد که شخص ممکن است اختلال بد شکلی بدن داشته باشد.افراد مبتلا به بدشکلی بدن، منزوی و دچار فوبی اجتماعی هستند. اما در فوبی اجتماعی فرد بطور کلی خودآگاه است، اما توجه به بدشکلی ندارد و اگر هر دو وجود دارد میتوان هر دو تشخیص را گذاشت.
اگر بیمار به خاطر افکار بدشکلی از موقعیتهای اجتماعی اجتناب کند احتمال تشخیص اینکه فرد اختلال بدشکلی بدن داشته باشد وجود دارد. به خاطر اینکه بعضی از افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن فکر میکنند که برای ترک از خانه زشت هستند و یا آنها میترسند که به خاطر نقص دریافتیشان مورد توجه خاص قرار گیرند و ممکن است که مضطرب شوند، به خاطر همین از موقعیتهای مختلف اجتناب میکنند.افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن ممکن است در نتیجه مشکل خود دچار حمله وحشت زدگی شوند. آنها ممکن است به خاطر واژگونی ناشی از اینکه چطور به نظر آیند، دچار احساس شدید ترس و ناراحتی، تجربه علائم فیزیکی مانند شدت گرفتن ضربان قلبی و غیره شوند و در نهایت دچار اضطراب شدیدی در حد حمله وحشت زدگی گردند. که در این حالت باید تشخیص اختلال بدشکلی بدن را گذاشت چون اختلال بدشکلی بدن علت حمله وحشت زدگی میباشد.از افراد مبتلا به ترس از مکان بازباید پرسیده شود که آیا آنها به خاطر اینکه چگونه به نظر میرسند از بعضی موقعیتها اجتناب میکنند و میترسند. اگر اجتناب عمدتا به خاطر اختلال بدشکلی بدن باشد باید به جای ترس از مکان باز تشخیص اختلال بدشکلی بدن را گذاشت.
اشتغال ذهنی در اختلال بدشکلی بدن ممکن است شبیه نشخوارهای ذهنی و افکار وسواسی در اختلال وسواسی فکری- عملی باشد، اما در اختلال بدشکلی بدن، اشتغال ذهنی درباره ظاهر وجود دارد و اعمال وسواسی محدود به وارسی بدشکلی جسمی و تلاش برای اطمینان طلبی از دیگران است. اگر افکار و اعمال وسواسی مربوط به بدشکلی ظاهر باشد، باید احتمال وجود اختلال بد شکلی بدن را در نظر داشت. البته پدیدارشناسی هر دو یکی است و این دو اختلال همبود هستند. افراد مبتلا به اختلال بد شکلی بدن در تن انگاره (تصویر تن)خود مشکل دارند یعنی آن ها به چگونگی ظاهر فیزیکی شان نگاه می کنند و به اینکه چطور هستند توجهی نمی کنند.تحقیق بر روی تن انگاره نشان داد که عموما” این افراد تصویری که درون ذهن شان است با تصویری که در بیرون، دیگران از آنها می بیند منطبق و هماهنگ نیستو از این منظر افراد مبتلا به اختلال بد شکلی بدن خیلی شبیه بی اشتهایی روانی هستند.آنها با اینکه بی اندازه لاغر هستند خودشان را چاق می بینند و افراد مبتلا به اختلال بد شکلی بدن نیز با اینکه از دید دیگران طبیعی هستند ولی خودشان را زشت و نقص دار می دانند . بیماران دچار اختلال بدشکلی، ظاهری طبیعی دارند. مبتلایان به بیاشتهایی روانی با وجود ظاهر غیر طبیعی، از کاهش وزن خود رضایت دارند و نابهنجاری خود را تایید میکنند. مبتلایان به اختلالات خوردن بیشتر به وزن عمومی بدن توجه دارند، در حالی که مبتلایان به اختلال بدشکلی بدن بیشتر درباره اجزا خاصی از بدن، به ویژه صورت نگرانند. البته تمایز این تمایل کاملا مشخص نیست. زیراگاه مبتلایان به بیاشتهایی روانی از اندازه شکم و رانهای خود شکایت دارند و برخی از مبتلایان به بد شکلی بدن از ظاهر عمومی مانند زشتی کلی یا ساختمان بدنی نارضایتیاند .
در DSM-III-R ترانس سکسوالیسم (که در DSM-IV، اختلال هویت جنسی نامیده میشود) نیز در نظر گرفته میشد، اما این اختلال در DSM-IVبرای تشخیص افتراقی اختلال بدشکلی بدن استفاده نمیشود. در اختلال هویت جنسی، اشتغال ذهنی محدود به ناراحتی نامناسب از ویژگیهای جنسی اولیه و ثانوی است که با مقاومت و مخالفت شدید با همانند سازی با جنس موافق همراه است که در اختلال بدشکلی بدن دیده نمیشود . اشتغال ذهنی در اختلال بدشکلی بدن از بینش کامل تا شدت هذیانی وجود دارد، حتی برخی بیماران بیمعنا بودن اشتغال ذهنی خود را نمیتوانند بپذیرند. در چنین مواردی هر دو تشخیص اختلال بدشکلی بدن و اختلال هذیانی نوع جسمانی گذارده میشود . اگر نقص درک شده جسمانی در واقع از شدت هذیانی برخوردار باشد تشخیص مناسب اختلال هذیانی، نوع جسمانی است.هرچند تفکیک بین یک عقیده راسخ و هذیان دشوار است.البته تشخیص اختلال بدشکلی بدن بعنوان یک باور پیش بها داده شده از هذیان جسمانی دشوار است و تنها در نظریه، کاربرد دارد . هنوز نیز به طور قطعی مشخص نشده است که اختلال بدشکلی بدن و اختلال هذیانی نوع جسمانی دو اختلال متفاوت یا دو گونه از یک اختلالاند. افراد با باورهای هذیانی گرایش بیشتری به این دارند که علائم شدیدتری از اختلال بدشکلی بدن را نشان دهند. این افراد فکر میکنند افکارشان در مورد ظاهر خود دقیقا درست است.این بیماران هنگام مشاهده خودشان، کاملا باور دارند که نقصهایشان واقعی است، برخی از آنها دچار عقاید انتساب هستند و درباره اختلال خود نیز بینشی ندارند و معمولا تمایلی به قبول درمانهای روانشناختی و روانپزشکی از خود نشان نمیدهند .
تشخیص افتراقی اختلال بد شکلی بدن از اسکیزوفرنی باید داده شود، اگر نگرانی درباره بدشکلی به نظر غیرعادی است باید به روانپریشی توجه شود. بهرحال، بیماران با این اختلال، عقاید انتساب درباره بدشکلی قیافه خود دارند که ممکن است منجر به اسکیزوفرنی شود. هذیان عجیب به ویژه گزند و آسیب و بزرگ بینی و توهم در مبتلایان به اختلال بدشکلی بدن دیده نمیشود و در اسکیزوفرنی با هذیان جسمانی توجه به بخشی از بدن و بدشکلی وجود ندارد. همچنین در اسکیزوفرنی تفسیرها و توجیهات عصبی برای نشانهها وجود دارد که به تشخیص کمک میکند. نشانههای دیگر اسکیزوفرنی مانند توهمات و تفکر آشفته در اختلال بدشکلی بدن وجود ندارد.
اشکال بالینی اختلال بدشکلی بدن
بدشکلی هراسی عضله: یکی از مهمترین و شایعترین نوع اختلال بدشکلی بدن، بدشکلی هراسی عضله یا ماهیچه میباشد. اکثر افراد با بدشکلی هراسی ماهیچه، مرد هستند، اگر چه مواردی زن هم دیده شده است. تقریبا یک چهارم از مردان مبتلا به اختلال بدشکلی بدن این نوع نگرانی را دارند. هم چنین میزان شیوع بالایی از اختلال بدشکلی بدن در میان ورزشکاران وجود دارد. اشتغال ذهنی افراطی با ماهیچهها و وزن بدن گاهی به دلیل عملکردهای ورزشی است از جمله ورزشکارانی که به وزن بالای ماهیچهای (عضلانی) به عنوان یک عامل عمده برای موفقیت در ورزش توجه دارند مثل: فوتبال، کشتی وراگی و ورزشهایی که به یک سایز مشخصی برای رقابت نیاز دارند مثل: بدنسازی. چون ورزشکاران حرفهای ساعات طولانی تمرین می کنند و برخی مواقع نسبت به وزنشان و عضلاتشان اشتغال ذهنی پیدا می کنند. اختلال بدشکلی بدن در کسانی که به فکر زیبایی اندام هستند نیز شایع است. سه نشانه که فرد با اختلال بدشکلی هراسی عضله را تشخیص خواهیم داد عبارتند از:
- اشتغال ذهنی نسبت به اینکه بدنشان به حد کافی عضلانی یا به حد کافی لاغر نیست
- یک اختلال قابل توجه بالینی در فعالیتهای زندگی (روزمره) در نتیجه اشتغال ذهنی نسبت به عضلات وغیره
- این اشتغال ذهنی برای داشتن ماهیچههای کافی یا خیلی کوچک نباید بر جنبههای دیگری از ظاهرمتمرکز باشد.
افراد با بدشکلی هراسی عضله، حتی با اینکه اندام طبیعی و عضله خوبی دارند، فکر میکنند هیکلشان کوچک و لاغر است و از اینکه به اندازه کافی عضله ندارد، میهراسند، و اجباری (وسواس عملی) به منظور رسیدن به سطح مطلوب عضلانی دارد، به نوعی مشابه بیاشتهایی عصبی در زنان است . هم چنین به عنوان بیاشتهایی معکوس، نیز شناخته میشود، به عبارتی توجه اصلی بر این نیست که شخص چه قدر لاغر به نظر میرسد بلکه به این است که چقدر بزرگ و ماهیچهای است. آنها همچنین نگرانند که چاق نشوند. و رفتارهای خاصی مانند، وارسی افراطی خود در آینه، اطمینان جویی از دیگران که آیا هیکل آنها عضلانی است، و اندازه گیری مکرر وزن خود را انجام میدهند. تعداد زیادی از این افراد، قسمتهایی از بدنشان را که دوست ندارند با لباسشان میپوشانند. فیلیپس و همکاران نشان دادند که ۷۱ درصد از افراد با بدشکلی هراسی عضله، به طور افراطی افزایش وزن دارند، ۶۴ درصد به طور افراطی ورزش میکنند و ۷۱ درصد در حال رژیم غذایی هستند. بعضی از این افراد به قدری ورزش میکنند که دیگر زمانی برای فعالیتهای دیگر و آشنایان ندارند و عدهای حتی آسیب جدی به جسم خود وارد میکنند. افراد با بدشکلی هراسی عضله احتمالا نسبت به کسانی که این نوع اختلال را ندارند به رفتارهایی از این نوع بیشتر مشغول هستند. بنابراین این نوع رفتارها ممکن است سرنخی برای وجود بدشکلی هراسی عضله باشد. در این اختلال فرد تصویر منفی نسبت به عضلات و اندام خود دارد، به طوری که احساس میکند که به اندازه کافی خوش اندام و عضلانی نیست. وسواس درباره هیکل و اندام عضلانی، تمایل به عالی بودن از لحاظ عضلانی و ماهیچهای، عقده ادونیس نامیده میشود. این باور که مردان بایستی یک ساختار خاص، اساسا یک ساختار ماهیچهای، داشته باشند، به نظر میرسد به علت تاثیرات اجتماع و فرهنگ باشد.این مردان برای رسیدن به بدن خوش فرمی که در رسانهها بر روی آن تاکید میشود شدیدا به پرورش اندام میپردازند، گاهی دست به مصرف تقویت کنندهها و استروئیدها برای حجیم کردن عضلات خود می زنند.
نوع هذیانی اختلال بدشکلی بدن : اختلال بدشکلی بدن دارای طیفی از بینش است و تفکر هذیانی در پیوستاری از این اختلال است. تفکر دراختلال بدشکلی بدن ممکن است در طول این پیوستار از تفکر غیرهذیانی به هذیانی نوسان داشته باشد. بیماران ممکن است دچار دو شکل از اختلال، هذیانی و غیرهذیانی باشند، گر چه در DSM_IV، شکل غیر هذیانی در طبقه اختلالات شبه جسمی و شکل هذیانی در طبقه اختلالات هذیانی قرار میگیرد، اما تشخیص هذیانی از اشتغال ذهنی غیر هذیانی دشوار است که این تائیدی بر الگوی پیوستاری است و دادههای اولیه نشان دادهاند که آنها گونههای متفاوت یک اختلال هستند .این نگرش هذیانی – غیرهذیانی، در اختلالات دیگر مانند وسواس فکری-عملی، بیاشتهایی روانی و خود بیمار انگاری و فوبی اجتماعی دیده میشود، و مانند اختلال بدشکلی بدن این اختلالات نیز دارای طیفی از بینش هستند، که درطول این پیوستار نوسان دارد.
بیشتر از یک سوم افرادی که از اختلال بدشکلی بدن رنج میبرند باورهایشان در مورد ظاهر، هذیانی میباشد. افراد با باورهای هذیانی علائم شدیدتری از اختلال بدشکلی بدن را نشان میدهند. فرد کاملا متقاعد شده است که باورهای بدشکلی بدن او واقعیت دارند. این افراد فکر میکنند افکارشان در مورد ظاهر خود دقیقا درست است و افراد دیگر دیدگاه مشترکی در مورد اینکه آنها چطور به نظر میآیند دارند. آنها معمولا تمایلی به قبول درمانهای روانشناختی و روانپزشکی از خود نشان نمیدهند. تخمین زده میشود که شیوع هذیان جسمانی (پسیکوز بدشکلی بدن) بین ۴% تا۸% است . البته ارتباط بین اختلال بدشکلی بدن و نوع هذیانی آن مجادله انگیز است. برخی مشاهدات نشان دادند که اشکال هذیانی و غیرهذیانی از اختلال بدشکلی بدن، اختلالات مشابهی هستند و احتمال ندارد که مبتلایان با تغییر در تفکر، دارای دو اختلال متفاوت باشند.در یک مطالعه، مبتلایان به نگرانی، در حد هذیان، با مبتلایان به شکل غیر هذیانی اختلال، مقایسه شدند. دادههای جمعیتشناختی، پدیدارشناختی، ویژگیهای مرتبط، سیر بیماری، همبودی، تاریخچه خانوادگی و پاسخ درمانی در هر دو گروه تفاوتی نداشت.
اختلال بدشکلی بدن وارونه شده (نیابتی) :یک نوع دیگری از اختلال بدشکلی بدن به نام اختلال بدشکلی بدن نیابتی وجود دارد. افراد مبتلا به این نوع اختلال در مورد ظاهر شخص دیگری نگرانند. آنها ممکن است که یکی را که مورد علاقهشان است، به یک جراحی غیرضروری وادار کنند. در بعضی موارد، این نگرانیها با نگرانی مربوط به ظاهر خودشان شروع میشود. برای مثال، آنها اشتغال ذهنی دارند که گوش پسرشان جلو آمده و یا موهای دوستشان مشکل دارد با اینکه در حقیقت قیافه آنها هیچ مشکلی ندارد.جوزفسون و هلندر در یک مطالعهای، دو مورد از اختلال بدشکلی بدن را گزارش دادند که در این دو مورد نگرانی درباره ظاهر شخص، به احساس ناراحتی درباره ظاهر دیگران تغییر کرده است. یکی از موارد، مرد ۳۹ سالهای است که نسبت به صورت و موهای بدن کودکانش اشتغال ذهنی داشت و مورد دیگر زن ۳۲ سالهای است که دچار افکار وسواسی غیرمنطقی درباره بینی هم اتاقیاش بود. تاریخچه اختلال وسواس فکری – عملی در هر دو مورد وجود داشت .
تظاهرات بالینی اختلال بدشکلی بدن
تابلوی بالینی اصلی عبارت است از احساس نافذ زشتی یا عیب درظاهر. گاهی یک عیب واقعی وجود دارد که ناچیز و خفیف است، اما نگرانی فرد درباره آن شدیدا غیر منطقی و افراطی میباشد. در این اختلال باور فرد کیفیت عقیده بیش بها داده شدهیا نیمه هذیانی دارد. بیمار فکر میکند که بدشکل و غیرجذاب است. با اینکه تاریخچه زندگی مبتلایان به اختلال بدشکلی بدن شباهتهایی با هم دارند ولی تجربه هر شخصی در بعضی جنبهها در نوع خود بینظیر است.
اشتغال ذهنی : وسواسهای مربوط به ظاهر در اکثر اوقات با فرد است، آنها مانند تیک تیک ساعت، به طور مکرر در ذهن فرد حاضر و سرزنش کننده هستند. در مطالعهای 5درصد از مبتلایان کم تر از یک ساعت در روز حدود یک سوم از افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن به مدت ۱ تا ۳ ساعت در روز، تقریبا ۴۰ درصد آنها برای ۳ تا ۸ ساعت، و در حدود یک چهارم افراد بیشتر از ۸ ساعت در روز در مورد نقصهای ظاهرشان فکر میکنند . بعضی افراد کل روز در مورد نقص دریافتی ظاهرشان فکر میکنند. مثلا ممکن است فرد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن بگوید که افکار مربوط به اختلال بدشکلی بدن مانند سایه با اوست و نمیتواند بر آنها کنترل داشته باشد. یک مورد بیمار مبتلا به اختلال بدشکلی بدن شکایت میکرده که افکار مربوط به بدشکلی ظاهر حتی در خواب هم او را رها نمیکند و بیشتر مواقع خواب خوبی ندارد، و کابوس و رویاهای دردناکی در مورد ظاهرش دارد.و در اکثر اوقات روز با نقص خود اشتغال ذهنی دارد و نمیتواند جلوی آنها را بگیرد. وهمچنین بعضی روزها چنان مشغول این فکرها است که از کارهای دیگر زندگی خود باز میماند . اکثر افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن متوجه میشوند که زمان زیادی را صرف فکر کردن در مورد ظاهرشان میکنند. اما بعضیها هم نمیتوانند درک کنند که افکار و نگرانی مربوط به ظاهرشان افراطی است و فکر میکنند که همه افراد در طول روز در مورد ظاهرشان نگرانی دارند .
یک دلیل برای اشتغال ذهنی در مورد نقص دریافتی این میباشد که افراد مبتلا زمان زیادی را صرف مشکل و کنترل افکار مربوط به بدشکلی میکنند. تعداد زیادی از این افراد سعی میکنند با تمرکز بر چیزهای دیگر با افکار مزاحم مقابله کنند. اما اشتغال ذهنی تعدادی از این افراد به قدری قوی است که توان توجه به امور دیگر و برگشت از افکار مزاحم را ندارند. اکثر افراد مبتلا در کنترل بر روی افکار خود محدودیت دارند (مگر اینکه آنها درمان موفقیت آمیزی داشته باشند). بیشتر مبتلایان به اختلال بدشکلی بدن به طور تکرار شونده با افکار مربوط به زشتی ظاهر اشتغال ذهنی داشته و به همراه این افکار احساس شرمندگی، سرزنش خود و عصبانیت میکنند. محتوای بعضی از وسواسها این است که دیگران در مورد آن صحبت میکنند و زیر نظر هستند. با وجود اینکه افراد مبتلا سعی میکنند که به روشهای مختلف از دست این افکار خلاص شوند ولی اکثرا ناموفق هستند و حتی گاهی اوقات این افکار زیادتر میشوند.
محتوای افکار: افکار بیماران مبتلا به اختلال بد شکلی بدن موارد زیادی را شامل میشود و معمولا این افکار کاملا منفی هستند، برای مثال: جوشهایی در صورت من وجود دارد و همه افراد آن را میبینند و فکر میکنند که چقدر من زشت و بدشکل هستم، یا قیافه من کاملا از دیگران متفاوت است. بعضی از افراد در مورد جراحی، نشخوار فکری زیادی دارند، آنها فکر میکنند که قسمت مورد عمل بدتر شده است. مثلا ممکن است مرد بیماری بگوید: من به طور مداوم در مورد عمل جراحی که بر روی بینیام داشتهام فکرمی کنم، و احساس میکنم بینیام کوتاه مثل بینی زنها شده است .بعضی از افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن، به طور غیرمعمول دوست دارند جذاب بوده و یا قیافه کاملی داشته باشند (البته این افراد خیلی کم هستند). آنها اغلب فقط به طور وسواسی میخواهند که نقص خود را برطرف کنند.
در یک موردی، یکی ازمبتلایان به اختلال بدشکلی بدن میگفت دوست داشتم قیافهام در حد متوسط باشد ولی نقصی مثل خال روی صورتم نباشد. بعضی افراد نگرانیهای مربوط به ظاهر خودشان را شبیه حیوانها، دیگر افراد یا حتی غذا توصیف میکنند. مثلا ممکن است یک مرد در مورد اینکه شکل سرش مثل تخم مرغ است وسواس داشته باشد. یا ممکن است افراد دیگر قسمتهای خاصی از بدن خود را همانند یک حیوان بدانند مثلا ممکن است فرد پاهای خود را گوریلی توصیف کند و یا بعضی افراد خودشان را با افراد، حالت، خصوصیات ساختگی دیگر مقایسه کنند، مثلا ممکن است ظاهر خود را شبیه یک مجرم مشهور بدانند. بعضی از خانمها فکر میکنند که به اندازه کافی زنانگی ندارند. بعضی از افراد نقصهای ظاهری خود ساخته خود را با خصوصیات دیگری مانند پیری، پیوند میدهند. حدود یک سوم افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن، یک قسمت بدن خود را نامتقارن میدانند. اغلب این نگرانیها بر روی مو، پستان، یا بینی متمرکز است، مثلا ممکن است فرد مبتلا به این مشکل بگوید که چین و چروک مربوط به یک طرف صورتاش نسبت به طرف مقابل بیشتر است بعضی از افراد فکر میکنند به خاطر اینکه افسرده به نظر میرسند دوست داشتنی و جذاب نیستند. آنها ممکن است خود را پژمرده، خمیده و بیحال توصیف کنند در حالی که در واقعیت اینگونه نیست. علاوه بر موارد ذکر شده ترس از آینده یک موضوع بارز در بعضی از افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن میباشد. آنها نگران این میباشند که نقص دریافتی از ظاهرشان با گذشت زمان بدتر و زشتتر شود.
احساسات دردناک: اشتغال ذهنی و افکار نادرست در اختلال بدشکلی بدن باعث احساسات دردناکی میشود. این احساسات مزمن و غیرقابل تحمل میباشند. این احساسات اغلب باعث تخریب زندگی افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن میشوند. افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن، هیجانات دردناک زیادی را تجربه میکنند. عموما هیجانات مرتبط با اختلال بدشکلی بدن شامل افسردگی، دلتنگی، ناامیدی، اضطراب، نگرانی، ترس، شرمندگی، احساس نفرت از خود، خشم، ناکامی، و احساس گناه میباشد. تعداد زیادی از این افراد برای توصیف رنجهای هیجانی خود دودل هستند و گاهی حتی برای گفتن آن معذرت خواهی نیز میکنند. شدت هیجانات در یک طیف میباشد، گاهی اوقات کم است اما معمولا دامنه آن از متوسط تا شدید و ناتوان کننده میباشد. صرف زمان زیاد برای تفکر در مورد افکار ناخواسته باعث میشود تا افراد از فعالیتهای لذت بخش و مهم زندگی باز بمانند. بعضی از افراد مبتلا آرزو میکنند که ای کاش در قسمت دیگری از بدن خود نقص داشتند و فکر میکنند که اگر این گونه بود هیجان کمتری را تجربه میکردند، مثلا اگر به جای بینی بزرگم نقص دیگری داشتم و می توانستم آن را بپوشانم باعث میشد که این قدر دچار شرمندگی و ناامیدی نشوم. یکی از علل هیجانات دردناک این است که این افراد فکر میکنند قسمت مورد تنفرشان غیرقابل تغییر و پایدار میباشد و همین مسئله باعث میشود تا آنها دچار یاس و ناامیدی شوند. همچنین مبتلایان خودشان را معیوب، نامتناسب، حقیر و حتی بیارزش میدانند. تعداد زیادی از افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن از این احساس که آنها واقعا یک شخص معیوب هستند رنج میبرند. افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن، همچنین عزت نفس پایین و احساس عمیقی از شرمندگی دارند.
احساس شرمندگی یک هیجان شایع در افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن است و یک جنبه مهمی از این اختلال است. احساس شرمندگی معمولا به این خاطر به وجود میآید که این افراد شدیدا در مورد خود احساس منفی دارند و خود را غیر جذاب، معیوب، ناقص میدانند. ونگران این هستند ترسناک و مهیب به نظر آیند و توسط افراد دیگر موشکافی، تحقیر، یا طرد شوند. نگرانی از طرد یا تمسخر به وسیله دیگر افراد میتواند باعث احساس اضطراب، ترس یا خشم و عصبانیت شود بعضی از افراد مبتلا احساس گناه میکنند. آنها خودشان را به خاطر زشتی و خرابی ظاهرشان سرزنش میکنند. یکی از علتهای احساس گناه این است که آنها فکر میکنند وقت زیادی صرف تمرکز بر نقص خود میکنند و یا اینکه خودشیفته شدهاند و حتی در بعضی موارد فکر میکنند بد اخلاق و بد سیرت هستند. گاهی نیز علت اصلی احساس گناه این افراد به خاطر این است که فکر میکنند چرا باید به این مسائل بیاهمیت این قدر اشتغال ذهنی داشته باشند واینقدرسطحی نگرباشند یا اینکه خود را ناشکر و پرتوقع میدانند . البته افراد دیگری نیز هستند که نگرانیهای ظاهر خود را بیاهمیت نمیدانند. آنها اعتقاد دارند جذابیت یک مسئله مهم در اجتماع است. بنابراین، نگرانی خود را قابل توجیه میدانند. ولی افراد دارای اختلال بدشکلی بدن ممکن است به خاطر اینکه دیگران نگرانی آنها را نمیفهمند، احساس خشم و عصبانیت کنند. غمگینی و افسردگی در افراد مبتلا خیلی شایع است. آنها اکثرا احساس معیوب بودن و غیرقابل تحمل بودن (منفور بودن به وسیله دیگران) میکنند و اغلب خودشان را از دیگران منزوی میدانند. آنها به خاطر اینکه فکر میکنند در پیش دوستان و خویشاوندان منفور هستند اکثر اوقات شدیدا احساس تنهایی میکنند .
یک پریشانی دیگر افراد مبتلا این میباشد که معتقدند دیگران آنها را زیر نظر دارند و حتی فکر میکنند به خاطر ظاهرشان مورد تمسخر دیگران قرار میگیرند. مثلا اگر یک فردی به طرف آنها اشاره کند فکر میکنند حتما آنها ترسناک و منفور به نظر میرسند. افراد مبتلا معمولا فکر میکنند دیگران میتوانند نقص آنها را ببینند. در حدود ۶۰ درصد از افراد مبتلا به اختلال بد شکلی بدن در مطالعه فیلیپس ، این چنین تجربهای را داشتند، آنها فکر میکردند که زیر نظر هستند و دیگران در مورد آنها صحبت میکنند و به ظاهر آنها میخندند. گاهی حتی فکر میکنند که افراد حتی با فاصله خیلی زیاد هم نقصهای آنها را میبینند. افراد مبتلا معمولا”تبیینهای دیگری را قایل نیستند و فکر میکنند که افراد دیگر فقط به زشتی ظاهر آنها توجه دارند. گاهی آنها در تفسیرهای خود انعطاف ناپذیر میشوند مثلا اگر فردی به آنها نگاه کند ممکن است فکر کنند که آن فرد به نقص آنها خیره شده است و اگر به آنها نگاه نکند ممکن است این گونه تفسیر کنند که حتی ارزش نگاه کردن هم ندارند و ممکن است به این نتیجه برسند که طرد شده و بیارزش هستند .
وسواسهای رفتاری : در اختلال بدشکلی بدن، بیشتر وقت بیمار صرف رسیدگی و توجه به ظاهر میشود و مدام به زیباکردن خود میپردازد. مثلا موهای زاید را میکند، میتراشد و یا موهایش را شانه میکند. به پاکیزهکردن پوست میپردازد. بعضی از این افراد پوست خود را دستکاری و رفتارهای وسواسی آرایشی انجام میدهند در حالی که بعضیها از این اعمال اجتناب میکنند. گاهی فرد سعی میکند با پوشاندن این بخشهای بدن با لباس و کلاه، عینک و یا گریم این مشکل را برطرف و یا از دید دیگران پنهان کند. پس سعی میکند قسمتهای باز بدن را که احساس میکند نقص دارد استتار کند. از رفتارهای تکراری دیگر این است که شخص نقص ظاهری خود را با دیگران مقایسه میکند. آنها همچنین هر روز بارها ظاهر خود را در آینه وارسی میکنند یا بخش هایی که درباره آن نگران هستند را به طور مکرر لمس یا اندازه گیری می کنند تا به خود اطمینان خاطر بدهند. آنها معمولا امیدوارند که به صورت متفاوتی به نظر برسند و گاهی ممکن است فکر کنند که نقص تصوری آنها چندان بد هم نیست. اما بیشتر مواقع بعد از نگاه کردن در آینه، احساس بدتری میکنند . بعضی از افراد هم هستند که از آینه اجتناب میکنند یا عکس نمی گیرند چون خود را دست کم میگیرند.
مبتلایان این اختلال اقدامات بسیار زیاد و طولانی مدتی برای اصلاح ظاهر خود انجام میدهند. فرد مدام به پزشک متخصص پوست، متخصص تغذیه، جراح پلاستیک و یا دندانپزشک مراجعه میکند و برای یک مشکل کوچک اقدامات پزشکی زیادی انجام میدهد. مثلا بارها تحت عمل جراحی قرار می گیرند، دائما رژیمهای غذایی مختلف میگیرند، ورزشهایی شدید و متعدد انجام میدهند. افراد مبتلا به اختلال بد شکلی بدن مکررا در مورد نقایص خود به دنبال اطمینان خاطر از جانب دوستان و خانواده هستند، اما این اطمینان خاطر تقریبا همیشه تسکین موقتی ایجاد میکند ، چون هسته مرکزی اختلال، باور یا ترس عمیق از فقدان جاذبه یاحتی مشمئز کننده بودن خودش است. و این ترس ندرتا ممکن است با اطمینان بخشی و تعریف و تمجید تخفیف یابد .
میزان بروز رفتارهای مختلف وسواسی در افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن بر اساس تحقیقی که فیلیپس و همکاران انجام دادند پنهان سازی (با حالت وضعیت بدنی، با لباس، با گریم، با دست، با مو، با کلاه) در ۹۱%، مقایسه قسمت مورد تنفر با دیگران/موشکافی ظاهر دیگران در ۸۸%، وارسی در آینه در ۸۷%، جستجوی جراحی، مراجعه به متخصص پوست و تغذیه و دیگر درمانهای زیبائی در ۷۲%، آرایش افراطی در ۵۹%، سوال پرسیدن و جستجو اطمینان از نبود نقص در۵۴%، لمس نقصها در ۵۲%، تغییر افراطی لباس در ۵۲%، رژیم گرفتن در ۳۹%، دستکاری پوست برای بهبود ظاهر در ۳۸%، و تمرین و ورزش افراطی در ۲۱% از مبتلایان به اختلال بدشکلی بدن گزارش شد.ویل بیان میکند که بیماران اختلال بدشکلی بدن رفتارهایی مانند استفاده از انبر برای تلاش جهت کوچک کردن بینی، استفاده از نوارچسب برای صاف کردن بینی یا استفاده از دستمال در یک طرف بینی برای باریک نشان دادن بینی شان به منظور پنهان کردن نقصشان انجام میدهند. در این نمونه از بیماران رفتارهای بیخطری مانند نگاه کردن به پایین یا عدم اجازه به دیگران برای دیدن نیم رخشان، یا استفاده از جواهرات بزرگ برای منحرف کردن دیگران از نگاه کردن به نقصشان، دیده میشود.
برخی از این رفتارها طبیعی هستند چون اکثر افراد آن را انجام میدهند ولی در افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن این رفتارها به طور افراطی انجام میشود و به سختی قابل کنترل است. این رفتارها که وسواس گونه میباشند احساس اجباری مقاومت ناپذیر و تکرار پذیر بودن در شخص ایجاد میکنند. بعضی اوقات آنها را تشریفات رفتاری مینامند.رفتارهای وسواسی در اختلال بدشکلی بدن معمولا به وسیله افکار مزاحم مانند امروز چطور به نظر میرسم؟ یا هنوز وحشتناک هستم راه اندازی میشوداین رفتارها به خاطر وجود شک و نارضایتی از آنچه دیده و انجام داده میشود، صورت میگیرد. این رفتارها برای مخفی کردن یا بهبود نقصهای ساختگی و یا برای احساس اطمینان از اینکه زشت نیستند انجام میشود. این رفتارها گاهی اوقات برای جستجوی ایمنی به خاطر اجتناب یا گریز از احساسات ناخوشایند یا جلوگیری از اتفاقات ترسناک مانند مسخره شدن به وسیله دیگران انجام میشوند.این گونه فعالیتها معمولا به رنج فرد میافزایند. بیماران مبتلا به اختلال بدشکلی بدن زمان زیادی را صرف رفتارهای وسواسی میکنند و مقاومت و کنترل آن رفتارها خیلی سخت میباشد .
بینش افراد نسبت به بیماری خود: بینش در اختلال بدشکلی بدن در دامنهای از خیلی خوب، متوسط، کم، و فقدان بینش (تفکر هذیانی) گسترده است. در اختلال بدشکلی بدن به همراه بینش خوب یا متوسط، فرد میداند و قبول دارد که باورهایش درباره نقصهای بدنی قطعا یا احتمالا واقعیت ندارند، به همراه بینش ضعیف، فرد فکر میکند که باورهایش درباره نقصهای بدنی احتمالا واقعی هستند و در اختلال بدشکلی بدن به همراه باورهای توهمی، فرد کاملا متقاعد شده است که باورهای اختلال بدشکلی بدن او واقعیت دارند. یعنی اگر افراد هیچ بینشی نسبت به بیماری خود نداشته باشند میتوان احتمال هذیان را داد. اکثر افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن بینش خوبی نسبت به بیماری خود ندارند. آنها فکر میکننداشتغال ذهنی نسبت به نقص ظاهری شان احتمالا درست است. مثلا ممکن است بگویند به همان اندازه که فکر میکنند، واقعا زشت هستند. این گونه افراد هیچگونه استدلالی را خلاف عقیده خود مبنی بر زشت بودن خود قبول نمیکنند و کاملا به عقیده خود ایمان دارند. آنها همچنین کاملا به این اعتقاد دارند که افراد دیگر آنها را به عنوان یک فرد زشت موشکافی و حتی مسخره میکنند. معمولا خانواده و دوستان این افراد نیز از این مسئله که نمیتوانند آنها را قانع کنند که مشکل ظاهری ندارند خسته و مایوس میشوند .
یک تبیین برای این دیدگاه میتواند این باشد که افراد مبتلا واقعا متفاوت از دیگر افراد میبینند. دلیل دیگر این میتواند باشد که چیزی را که ما میبینیم آنها هم میبینند ولی آن را غیر جذاب تفسیر میکنند. احتمالهای دیگر این میتواند باشد که تمرکز افراطی نسبت به نقصهای جزئی دارند . برای بعضی از افراد میزان بینش در نوسان است و همیشه به یک گونه پایدار نمیماند. مثلا ممکن است یک فرد مبتلا در بعضی از روزها فکر کند که واقعا زشت است ولی در روزهای دیگر به این فکر شک کند و آن را فقط در حد یک فکر بداند بعضی اوقات، بینش افراد موقعی که از خانه بیرون میروند نسبت به زمانی که تنها هستند خیلی ضعیفتر میشود. همچنین قابل ذکر است در بینش افرادی که مورد درمان قرار میگیرند نوسان ایجاد میشود .
منبع
جمالی ، سمیه (1393) ، اختلال بدشکلی بدن و میزان همایندی آن با اختلالات روان شناسی ،پایان نامه کارشناسی ارشد ، روانشناسی بالینی ،دانشگاه شیراز
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید