مولفه های سبکهای حل مسئله

  • عامل 1 : کنترل حل مسأله , اين عامل منبع کنترل درونی – بيرونی فرد را در موقعيت های مشکل زا منعکس می کند.
  • عامل 2 : اعتماد  در حل مسأله , اين عامل توان  تصميم گيري , خودباوری و توانايی فرد را در حل مسأله نشان می دهد.
  • عامل3 : سبک اجتناب , اين عامل پنهان کردن مسأله و تمايل فرد را به عدم مواجهه و مقابله با مشکلات را منعکس می کند.
  • عامل4 : سبک گرايش , اين عامل تفکر و نگرش مثبت به جنبه های مختلف زندگی و تمايل به مقابله با مشکلات را نشان می دهد.

نتايج مطالعه پريستر و کلام،  اهميت ارزيابی حل مساله بويژه عامل اعتماد را بعنوان تعديلگر ارتباطات استرس – افسردگی و استرس – نااميدی تاييد می کند.مطالعه ديکسون و همکاران، نيز نشان داد که عامل اعتماد نسبت به عامل کنترل يا عامل گرايش – اجتناب به طور قابل اطمينانی با افسردگی و نا اميدی ارتباط دارد .هم چنين نتايج تحقيق کسيدی و لانگ،  نيز حاکی از اين است که افراد مبتلا به اختلالات خلقی در حل مساله فاقد اعتماد هستند.

ديکسون , هپنر و آندرسون، دريافتند، که از عوامل ارزيابی حل مساله ؛ اعتماد حل مساله , شيوه گرايش – اجتناب و کنترل شخصی ،  عامل اعتماد در حل مساله قويترين ارتباط را با فکر خودکشی و نا اميدی داشت. بنابراين ارزيابی اعتماد که سطح کلی خودکارآمدی فرد را می نماياند ممکن است انعطاف پذيری کلی که منبع مهمی درمقابله با نااميدی و فکر خودکشی است را منعکس کند.بررسی کسيدی و لانگ ، نيز نشان داد ، که افراد مبتلا به اختلالات خلقی کمتر احتمال دارد که از شيوه گرايش به حل مساله استفاده کنند.

نتايج پژوهشی هيلی  و همکاران ،نيز حاکی از اين است ، که  گرايش به حل مسئله با ميزان بالاتر رضايت از زندگی و ميزان پايين تر افسردگی در آينده ارتباط دارد؛ بر عکس , استفاده از مقابله اجتنابی با ميزان بالاتر افسردگی و ميزان پايين تر رضايت از زندگی  در آينده ارتباط دارد. در تحقيقات اوليه شيوه های حل مساله از چارچوب های مشخص رفتاری تبعيت می نمود ولی در حال حاضر تاکيد از نگاه رفتاری به سوی فرايند شناختی با عوامل سبک های حل مساله تغيير جهت داده است هر چند در ادبيات روان شناسی در مورد مفهوم مهارت حل مساله و سبک های حل مساله تفاوت وجود دارد  . در همين راستا يکی از جنبه های ارزيابی شناختی کاربرد آن در سبک حل مساله  است ؛ که بعنوان فرايند شناختی – رفتاری که در آن افراد راهبردهای مؤثری برای مقابله و کنارآمدن در موقعتيت های استرس زا شناسايی و کشف می کنند پيشنهاد شده است. در مطالعات متعدد سبک حل مساله متغير بسيار مهمی در تفسير بيماری روانی , فهم و درک فرايند استرس شناخته شده است .

حل مساله و مؤلفه های فراشناختی

حل مسئله به عنوان يک ضرورت اساسی به مهارتهای ذهنی نياز دارد. اما ورای اين مهارتهای ذهنی ، موارد ديگری نيز وجود دارند. گانیه  اين موارد را به شرح زير بر شمرده است :

  • فرايندهای تفکر که راهبردهای شناختی  ناميده می شوند. راهبردهای شناختی استفاده از متون مناسب ( مهارت های ذهنی ) را در زمان و ترتيب درست , امکان پذير می سازند.
  • مجموعه ای از طرحواره ها يا عناصری از اطلاعات کلاس مربوط به مسئله که به طور معنی دار با هم پيوند دارند به نظر می رسد نوع طرحواره ای که يادگيرنده را قادر می سازد تا افراد مساله را به شيوه معنی دار به مفاهيم کلی تر ربط دهند، آن نوع دانشی است که در حل بسياری از مسائل مهم است .

تئوری شناخت اجتماعی  پيشنهاد می کند برای اين که احتمال عملکرد يادگيرندگان در خصوص استفاده از حل مسئله بالا رود آنها بايد :

  •  استرس ورهايی را که با آنها برخورد می کنند تشخيص دهند ( درک موقعیت ) .
  •  دانش ومهارت های لازم جهت اجرای مراحل فرايند حل مسئله را داشته باشند (توانايی رفتاری ) .
  •  باور کنند که استفاده از حل مسئله نتايج مفيدی دارد ( نتايج انتظارات ) .
  •  ارزش بالای توالی های مورد انتظار حل مسئله را دريابند ( نتايج پيش بينی ها ) .
  •  برای اجرای مراحل فرايند حل مسئله به استعدادشان اعتماد داشته باشند (خودباوری) .
  •  به خودشان جهت استفاده از مهارتهای حل مسئله پاداش دهند ( خويشتن داری ) .

در چند سال اخير پژوهشگرانی نظير شيگما تسا و کاتسومی، در آموزش رياضی ، به اهميت مؤلفه های فراشناختی در حل مسئله پی برده اند. ايشان معتقدند آگاهی نسبت به اهميت مؤلفه های شناختی و بالطبع تنظيم آنها نوعی و توانايی ذهنی است که از شناخت متمايز می گردد. اين توانايی ذهنی فرا شناخت نام دارد و از مقاله نويسی حوزه علوم شناختی به شمار می رود. فلاول، در تعريف فراشناخت می گويد فراشناخت هر گونه دانش يافعاليت شناختی است که موضوع آن فعاليت شناختی باشد يا اين که فعاليت شناختی را تنظيم نمايد .

در واقع حل مسئله مهارت شناختی فوق العاده پيچيده ای است که در مقايسه با ساير فرايند های شناختی نظير زبان آموزی تشکيل مفهوم ، مستلزم سطح بالاتری از پردازش اطلاعات است. اين فرايند سبب می شود که توجه ، ادراک ، حافظه و ساير فرايندهای پردازش اطلاعات به شيوه ای هماهنگ برای دستيابی به هدف بر انگيخته شوند، از اين رو نهايت حل مسئله حتی در مورد تکاليف و مسائلی که ساختار روشن و تعريف شده ای دارند به عنوان يکی از پيچيده ترين شکل های رفتار آدمی تلقی می شود.

منبع

بنی فاطمه،بتول(1391)،سبک های حل مسئله وهوش هیجانی ،پايان نامه كارشناسي ارشد،روانشناسی تربیتی،دانشگاه آزاداسلامی تهران

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0