موضعگيري نظري درخصوص مهارتهای هیجانی
تعریف مهارتهای هیجانی
مهارتهای هیجانی شامل طبقه وسیعی از مهارتها میباشند از قبیل: توانایی در شناسایی هیجانات، ابراز هیجانات،همدلیکردن ومدیریت هیجانات چالشبرانگیز به عبارت دیگر مهارتهای هیجانی شامل روشهای اکتسابی هرفرد برای شناسایی کردن،سازماندهی کردن وابراز هیجاناتش وهمچنین نحوه پاسخگویی او به هیجانات دیگران میباشد .
تعريف هيجان
واژهاي که تحت عنوان هيجان به آن اشاره ميشود اصطلاحي است که روانشناسان و فلاسفه بيش از يک قرن درباره معناي دقيق آن به بحث و جدل پرداختهاند. درفرهنگ لغات انگليسي اکسفورد، معناي لغوي هيجان چنين ذکر شده است « هرتحريک يا اغتشاش در ذهن، احساس عاطفه، هر حالت ذهني قدرتمند يا تهييج شده». لغت هيجان را براي اشاره به يک احساس، افکار، حالتهاي رواني و بيولوژيکي مختص آن و دامنهاي از تمايلات شخص براي عمل کردن براساس آن به کار ميبرند.
ابعاد هيجان
هيجانها نوعاً واکنشهاي موقتي، انطباقي وبيولوژيک هستند که معمولاً (ولي نه ضرورتاً) توسط محرک بيروني به سرعت ايجاد ميشوند. جايگاه اصلي تجلي هيجان چهره ميباشد. چهره يا صورت ميتواند شماري از هيجانات را نشان دهد. حالات چهرهاي براي هيجان تاحدودي ذاتياند. حالات چهره ممکن است هيجانات را بيان کند اما هدف واقعي آنها ممکن است ارتباط با ديگران باشد.ما ميتوانيم چهره خود را به خوبي کنترل کنيم.طوري که خيلي کم احساس واقعي به چهره نفوذ کندوحائزاهميت است که بدانيم صدا وصوت نافذتر ازچهره است و کمترکنترل ميشود.براي آگاهي ازاحساس واقعي افرادگوش دادن به صداي آنها ممکن است بهتر از تماشاي چهره آنان باشد.مردان به صدا توجه ميکننددرحالي که زنان به چهرهها نگاه ميکنند.تعدادي از نظريهپردازان چندين هيجان مشابه را در مجموعه واحدي جاي ميدهند اما جملگي آنان بر اين مطلب اتفاق نظر دارند که عنوان برخي از مهمترین هیجانها عبارتند از:
خشم: بسياري از روشهاي کنترل اجتماعي بزرگسالان و خردسالان به اجتماعي کردن چگونگي واکنش خشم به موقعيتهاي مختلف مربوط است. نظريه روانکاوي اصطلاحات مختلفي را در اين زمينه به کار ميبرد که دربرگيرنده اشکال مختلف خشم است. مثلاً ساديسم، پرخاشگري، غريزه مرگ، تغيير تنفر، دشمني و امسال آن. روانشناسان آکادميک ضمن اظهارنظر در مورد هيجان عموماً اصطلاحات خشم و ترس را پايهاي براي تحليلهاي خود قرار دادهاند چنانکه الگوی اين هيجانها الگوی اصلي همه هيجانهاست.
شادي:نتيجه تحقيقات اين است که خشم و شادي داراي نکات مشترک بيشتري هستند تا هيجان، خشم، ترس يا خشم واندوه.درهنگام خوشحالي جريان خون درسطح بدن افزايش مييابد و درحالت غم واندوه ونگراني کاهش مييابد. خلاصه مطلب اينکه درهنگام شادي حالتهايي نظير لذت،آسودگي، خرسندي، سعادت،شوق،تفريح، احساس غرور، لذت جسماني، وجد، خشنودي و حالتهايي از اين قبيل… به انسان دست ميدهد .
اندوه : آثار ناشي ازکمبود ومحروميت را به طور کاملاً طبيعي ميتوان مشاهده کرد. اشکال مهم و پايدار اين آثار را ماليخوليا و يا روانپريشي ملالانگيز و تظاهرات طبيعي آنان را به نام حزن يا اندوه ناميدهاند اندوه با عشق و شادي تضادي ذاتي دارد. داروين در اين مورد ميگويد «تمامي حالات يک فرد خوشحال درست متضاد آن حالاتي است که يک فرد غمگين از خود بروز ميدهد». درهنگام اندوه حالتهايي نظير غصه، تأثر، عبوسي، ماليخوليا، دلسوزي به حال خود،احساس تنهايي و حالتهايي از اين قبيل…به انسان دست ميدهد .
نفرت:الگوي دفع يا نفرت در اساس يک نوع واکنش رهايي است که موجود زنده به وسيله آن ماده يا شئي را که خورده است دفع کند. داروين در تعريف نفرت ميگويد: نفرت در سادهترين معني عبارت است از حالتي که ذائقه را آزار ميدهد و چون نفرت موجب رنجش ميشود همراه با حرکاتي مانند تحقير، اهانت، خوار شمردن، اکراه، بيرغبتي، بيزاري و… است .
تعجب: احساس تعجب بيشتر با ترس و ساير هيجانها همراه است. احساس تعجب به ترس تبديل ميشود و با علائمي نظير شگفتي، حيرت، بهت و از اين قبيل همراه است .
تاثیر مهارتهای هیجانی بر وضعيت روانشناختي
پژوهشگران مختلف ابراز داشته اند که مهارتهای هیجانی بر سلامت حافظه و نیروی عقل، ادراک، معنا بخشی تجربه ها، داوری صحیح، تصمیم گیری مناسب و رشد روانی- اجتماعی فرد تاثیری چشمگیر میگذارد و افرادی که از مهارتهای هیجانی بالایی برخوردارند، قدرت بیشتری برای سازگاری با مسایل جدید روزانه دارند. هم چنین مهارتهای هیجانی بالا با برون گرایی، انعطاف پذیری، دلپذیر و با توان بودن، هماهنگ کردن احساسات مختلف، شناسایی این احساسات و تاثیر آنها بر مغز و رفتار همبستگی دارد .در مقابل، مهارتهای هیجانی پایین با رفتارهای مساله ساز درونی ، سطوح پایین همدلی، ناتوانی در تنظیم خلق و خو، افسرده خویی، اعتیاد به الکل و مواد مخدر، انحرافات جنسی، دزدی و پرخاشگری همراه است.
با ارزیابی مهارتهای هیجانی میتوان میزان موفقیت های فرد را در زندگی فردی و اجتماعی پیش بینی کرد. در بررسی ها روشن شده است که عوامل کامیابی افراد برجسته، ناشی از احساسات مثبت است که آنان در خود ایجاد می کنند و برعکس افراد ناموفق کسانی اند که احساسات منفی را در خود پرورش میدهند.این عوامل احساسی مثبت عبارتند از احساس عزت نفس، دوست داشتن و عزیز داشتن خویش، خویشتن پذیری، خوش مشربی، ماجراجویی، بردباری و… ازجمله احساسات منفی می توان از بدبینی، ترس از شکست، اضطراب ، احساس ناتوانی، احساس حقارت ، ترس ازتنبیه ، احساس عدم امنیت ، فرار از پذیرش مسئولیت، احساس گناه و… نام برد .
دکتر “جیم نیومن” در کتاب خود به نام “ترمزهای خودرا رها کنید”، احساسات منفی را به نوعی ترمز در زندگی و احساسات مثبت را به نوعی گاز در زندگی تشبیه می کند که سرعت کامیابی را افزایش می دهد. بعضی شرکت ها برای استخدام کارکنان خود علاوه بر آزمون عمومی، آزمون خوش بینی و بدبینی هم اجرا میکنند. تحقیقات نشان داده است کسانی که در آزمون اخیر نمره خیلی خوش بین را به دست آورده اند بسیار موفق هستند، زیرا افراد خوش بین وقتی شکست می خورند، شکست را به عواملی نسبت می دهند که آنها را میشود تغییر داد و نا امید نمی شوند .
تقویت مهارتهای هیجانی
مهارتهای هیجانی به عنوان یک عامل سازمان دهنده برای تفکر و برنامه ریزی مربیان تعلیم وتربیت به اثبات رسیده است و به کوشش های پراکنده ای که به عنوان پیشگیری اولیه محسوب می شود، انسجام بخشیده و آنها را در یک دیدگاه متحد ارائه میدهد، مثل برنامه هایی که بنیان مدرسه ای دارند و در پیشگیری از جنایت، پیشبرد سلامت روان ، سلامت عمومی و حتی پیشگیری از بیکاری استفاده می شوند.
یادگیری مهارتهای هیجانی در منزل و با تعامل کودک- والد شروع می شود، بنابراین فرصتهای یادگیری مهارتهای هیجانی همیشه مساوی نیست چرا که ممکن است والدین محدودیت های روانی داشته و در نتیجه قادر به هدایت یک جریان یادگیری شناختی- هیجانی نباشند. هم چنین امکان دارد برخی از یادگیریها در مدرسه صورت گیرد، مثلا در ارتباطات غیر رسمی معلم و کودک. جای دیگری که مهارتهای هیجانی آموزش داده میشوند برنامه استاندارد می باشد.
طبق نظر کارول دو فالکو ، جوانان محتاج مهارت هایی هستند که معمولا در بطن یک برنامه آموزشي مدرسه به حساب نیامده است و این مهارتها عبارتند از کنترل تکانه، کنترل استرس، حس همدلی، حل مساله و مساله گشایی. برای اینکه دانش آموزان را به مرحله آموزشی بالاتری برسانیم باید ببینیم در کجا و در چه حالتی هستند و به آنها منابع و مهارتهایی ارایه دهیم تا بتوانند با عوامل فشار زا مقابله کرده و کنار بیایند و سپس بتوانند به یادگیری موثرتر بپردازند. بدون این مهارتهای اجتماعی و هیجانی، عوامل فشار زا مانع از رسیدن دانش آموزان به ظرفیت بالقوه تحصیلی خود میشوند. دوفالکو از برنامههایی که مهارت های اجتماعی را به عنوان قسمتی از برنامه های جامع و مداوم آموزش میدهد حمایت کرده و می گوید: بهتر است این قابلیت ها از دیدگاه پیشگیری اجرا شوند یعنی برنامههایی که برای همه دانش آموزان انجام میشود نه فقط دانش آموزان مشکل دار. این برنامه ها باید مانند سایر مهارتهای تحصیلی آموزش داده شوند که عبارت است ازارائه مطلب ، الگو، تمرین ، کاربرد و پاداش .
منبع
اخلاقی پور، زهرا(1393)، رابطه مهارتهای هیجانی و امنیت عاطفی با کیفیت زندگی زناشویی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی،دانشگاه آزاد اسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید