مهارت های معلمان وموفقیت آموزشی
امروزه نظام آموزش وپرورش بنابرضرورت تغییرات اجتماعی یکی از سازمان های پیچیده وبزرگ اجتماعی درهرکشورمحسوب می شود،این سازمان که بارشدوتوسعه اجتماعیِ، فرهنگی و اقتصادی پیوند ناگسستنی داردبتدریج حالت ساده وابتدایی خودرااز دست داده وبه حالتی پچیده در آمده است. عصرکنونی، عصری است که در آن هدف از آموزش وپرورش تنها انتقال میراث فرهنگی و تجارب بشری به نسل جدید نیست بلکه رسالت آموزش و پرورش ایجاد تغیرات مطلوب در نگرشها، شناختها و در نهایت رفتار انسانهاست. در این عصر معلمان بیشترین نقش را در انتخاب وانتقال عناصر فرهنگی و دستاوردهای علمی و فنی و تجارب بشری به نسل نو خاسته به عهده دارند.علاوه بر نقشهای هدایتی، حمایتی و تقویتی سازمان دادن فعالیتهای یادگیری دانش آموزان و رشد هماهنگ ابعاد وجودی آنان نیز بر عهده معلمان است. یکی از عوامل کلیدی و ابزارهای اساسی در پیشرفت تحصیل دانش آموزان در آموزش و پرورش وابسته به وجود معلمانی است که از توانایی های نظری و عملی لازم برخوردار باشند مهارتهای حرفه ای معلمان در حقیقت موفقیت هر نظام آموزشی در حدی تعیین کننده به دانش ومهارتهای حرفهای معلم بستگی دارد. جهان بسرعت دگرگون می شود ومعلمان نیز مانند دیگر گروههای حرفه ای با این واقعیت روبرومی شوند که آموزشهای اولیه آنان در جهان امروز چندان مفید نخواهد بود وآنان باید در سراسر عمر دانش خود را روز آمد کنند ومهارت در روش تدریس،مهارت در استفاده از تکنولوژی آموزشی، طراحی آموزشی و مهارت در ارزشیابی از ویژگیهای ضروری و حیاطی حرفه تدریس می باشد که در فصل دوم سعی شده است این مهم با توجه به ابعاد گوناگون آن مورد دقت قرار گیرد و پرداخته شود و تحقیقات انجام شده در زمینه مذکور مورد استفاده قرار گیرد.
اهمیت و جایگاه معلم درآموزش و پرورش
یكی ازنهادهای مهم آموزش و پرورش هر جامعه سازمانی است كه در آن معلمان مورد نیاز دوره های مختلف تحصیلی تربیت می شوند، زیرا محصول این نوع سازمان ها معلمانی هستند كه نقطه آغاز هر تحول آموزشی و پرورشی اند و قادرند با دانش و مهارتی كه كسب كرده اند چهره سازمان آموزشی را دگرگون سازند و فضای مدارس را به فضای محبت، رشد و بالندگی روح افزا و لذت بخش مبدل كنند و با انتقال عناصر فرهنگی به نسل نوخاسته و اعمال روش های مناسب تربیتی، موجبات رشد شخصیت كودكان و نوجوانان را فراهم سازند. نظر به اهمیت نقش معلمان و اعتبار و ارزشی كه بر آن متصور است،سرمایه گذاری به منظور تربیت و تامین این ركن مهم تعلیم و تربیت، بهترین و سودمندترین نوع سرمایه گذاری است. گسترش این قبیل سازمان ها مهمترین وظیفه مدیران عالی آموزش و پرورش و مدیران رده بالای كشور است، چرا كه به قول ژان پیاژه زیباترین اصلاح و بازسازی آموزش و پرورش در صورتی كه معلم به تعداد كافی و با كیفیت دراختیار نباشد با شكست روبرو خواهد شد. در آموزش و پرورش نقش نیروی انسانی مهم است و معلم از مهمترین عوامل موثر در رشد و توسعه كیفی و محتوایی تعلیم و تربیت به شمار می آید، زیرا تربیت انسان نتیجه یك جریان متقابل دو جانبه و بالاخره حاصل عمل مربی و عكس العمل شاگرد است.با توجه به همین اهمیت و جایگاه آموزش و پرورش در بین نهادهای مختلف جامعه می توان اذعان كرد، مهمترین نهاد اثرگذار در تربیت و تامین نیروی انسانی می باشد و معلم به عنوان مدرس و مربی می تواند نقش حساس و كلیدی در این رابطه داشته باشد تا نیروی انسانی كارآمد وخلاق برای جامعه تربیت نماید، به این ترتیب زمینه مناسب جهت رشد جامعه در تمامی ابعاد آن فراهم می آید.
مهمترین عواملی كه میتوانند معلم را دررسیدن به اهداف عالی تربیت نیروی انسانی تعلیم وتربیت یاری رسانند فهرستوار بشرح زیر می باشد:
- بهره مند شدن از آن ویژگی های روانی، عقیدتی و اخلاقی كه با رسالت معلم و مربی تناسب داشته باشد، نفوذ آنها را درجامعه بعنوان الگوی مطلوب وسرمشق آرمانی زندگی انسانها بتوان تایید كرد.
- کسب دانش واطلاعات كافی درحد لازم برای اشتغال بتدریس در ه رشته و هر مقطع تحصیلی.
- كسب مهارتها و آمادگی فنی برای به كار گرفتن روش مطلوب عرضه وانتقال اطلاعات ومهارتها بصورتی كه كلاس درس آموختن و یادگیری را برای آموزنده سهل و آسان كند و محیط مدرسه نوجوانان را به ارزش های تربیتی زمان سوق دهد.
- آشنایی كامل او به روش های تدریس جهت ارائه یك تدریس موثر.
- آشنایی با اصول روان شناسی تربیتی و اصل تشویق و تنبیه در امر یادگیری.
- آگاهی كامل بشیوه های مختلف ارزشیابی جهت حصول اطمینان بازده موفق فعالیتهای آموزشی.
- توجه به شأن و كرامت انسان ها در تدریس و ساختن انسان های توانمند، خلاق و متعهد تا در آینده جامعه با كار و تلاش فرزندان خود به جایگاه اصلی خویش برد.
معلم می تواند با برخورداری از عوامل فوق و دیگر عوامل تاثیرگذار در روند آموزشی نسبت به تربیت نیروی انسانی در سطح جامعه همت گمارد و بدون شك سعادت هر جامعه بستگی مستقیم به تلاش و همت معلمان آن جامعه دارد. امیدواریم با تلاش بی وقفه وآگاهی كامل از نقش خود ازعهده ایفای وظیفه محوله برآیند.توفیق یا شکست برنامهها و فعالیتهای آموزشی و پرورشی هر نظام و کشوری به معلمان آن بستگی دارد ومهمترین وسیله رسیدن جامعه به غایات و هدفهای آموزش و پرورش معلم دانا وتواناست. با توجه به این امر است که اهمیت کار و مقام معلم و تأثیر عمیق آن در عزت و ذلت و پیشرفت و انحطاط جامعه روشن میشود. در حقیقت رهبری نسل آینده هر جامعه به دست معلمان آن جامعه است. روی این اصل است که حتی در جوامع ابتدایی معلم دارای ارزش ومقام قابل احترام بوده است. نحوه تفکر و نوع جهان بینی معلمان یک قوم و ملت در چگونگی و نوع تفکر، سیادت و شقاوت آن قوم تأثیرکلی و غیر قابل انکار دارد. مثلاً در قرون وسطی که آموزش و پرورش در اروپا بیشتر در کلیساها و دیرها انجام میگرفت، اربابان کلیسا نظر میدادند که خرد دانای مطلق نیست، بنابراین باید تابع ایمان و در خدمت آن باشد، در نتیجه هدف آموزش و پرورش را اطاعت محض و کورکورانه از دستورات کلیسا، و منظور از زندگی در دنیا را نیز آماده شدن برای روز رستاخیز و زندگانی اخروی میدانستند. چنین تفکر و آموزش و پرورش متناسب با آن، باعث انجماد و رکود فکری و عدم پیشرفت علمی و صنعتی شد. بعد از آنکه سبوی سیطره اربابان کلیسا با سنگ تجددخواهی و بشر دوستی و روشنفکری شکست و فکر بشر از زندان هزار ساله قرون وسطی آزاد شد، باز هم ظهور دانشمندان و مربیان روشنبین و ترقی خواه باعث پیشرفت سریع علم و صنعت و ترقی جامعه اروپا شد.با اندک توجه به تاریخ انقلابات و پیشرفتهای ملتها، نقش اساسی معلم در ایجاد این انقلابات کاملاً روشن میشود. در جهان مترقی امروز هم تمام ملتهای پیشرفته به آموزش و پرورش و تربیت معلم و رفاه حال او توجه کامل دارند، چه به نقش معلم، که بعد از دانشآموز رکن اساسی آموزش و پرورش است،در چگونگی پیشرفت و نحوه تفکر ملت کاملاً آگاهی دارند. البته تنها ملتهای پیشرفته زمان ما نیستند که به تأثیر فوق العاده معلم و آموزش و پرورش در تعین سرنوشت نسلهای آینده و پیشرفت نسل فعلی متوجهاند، بلکه از زمانهای قدیم ملتهای بیدار، زمامداران عاقل، علما و حکما به این امر اساسی و مهم توجه داشتهاند.مثلا،درایران و روم باستان، بزرگان در انتخاب معلم لایق و پاکدامن از نجیب زادگان و اشخاص با استعداد، توجه زیادی داشتند و سعی میکردند پاکدامنترین اشخاص را مأمور آموزش و پرورش فرزندان خود کنند، زیرا که به نقش معلم و تعلیمات او در سازندگی انسانها و ایجاد تغییرات در آنان واقف بودند. به این ترتیب، اهمیت مقام معلم و تأثیر او در پیشرفت یا انحطاط جامعه معلوم میشود. پس، هر ملتی که دارای معلمان شایسته و مجربی باشد، بهترمیتواند هدفهای مورد نظر خود را به وسیله مراکز آموزشی تأمین کند. بنابراین، باید در انتخاب و تربیت معلم، نهایت دقت و توجه مبذول شود، تا اجرای برنامههای آموزشی و پرورشی به طرز صحیح و مطلوب عملی شود .
مدرسه هدف خود را ازجامعه مي گيرد و يكي از وظايف مدرسه آشنا ساختن افراد به فرهنگ جامعه است،بر این اساس معلم بهتر ریشه و اساس هدفهای تربیتی را درک کند و با وضع صحیحتری شاگردان را به امور فرهنگی آشنا سازد، باید مطالعاتی عمیق و اساسی درباره فرهنگ جامعه داشته باشد. تهیه برنامه تعلیماتی و انتخاب مواد مفید و لازم کار مدرسه و معلم است. اطلاعات فرهنگی معلم او را در انتخاب مواد مناسب و یاد دادن آنها به شاگردان در فرهنگهای مختلف فرق میکند.در یک جامعه معلم به منزله دیکتاتوری است که باید فرمان او بدون چون و چرا اجرا گردد و همه چیز تابع تمایلات، فهم، اطلاعات و تجربیات او است. در صورتی که در اجتماع دیگر معلم فقط وظیفه راهنمایی را بعهده دارد و خود مانند سایر شاگردان عضو کلاس است. در چنین اجتماعی معلم در تنظیم برنامه انتخاب کتاب، اتخاذ روش یا روشهای معین در تدریس، و تعیین هدفهای تربیتی از شاگردان کمک میگیرد. روی این زمینه اگر معلم آشنا به فرهنگ جامعه نباشد نمی تواند طرز کار و روابط خود را با شاگردان آن طوری که از او انتظار میرود تعیین نماید.
در هر جامعه منبع قدرت و منشأ افکار و عقاید اموری خاص میباشند. در جامعهای علم و منطق هادی و راهنمای افراد در رفتار و عقاید و افکار آنهاست، در جامعه دیگر آداب و رسوم و سنتهای گذشته حاکم بر اعمال و افکار میباشند، در یک اجتماع عقاید دینی بطور مؤثر نفوذ دارند و در جامعهی دیگر هر یک از این عوامل در حد خود در افکار و نظریات و عادات مردم تأثیر دارد. بنابراین معلم باید کاملاً به وضع فرهنگی و اجتماعی آشنا باشد تا بهتر بتواند وظیفهی تربیتی خود را انجام دهد ، مدرسه مانند سایر مؤسسات اجتماعی هدف، طرز عمل، وظیفه و روش کار خود را از جامعه میگیرد، اما در عین حال اثری خاص در زندگی اجتماعی یک ملت دارد. اصولاً زندگی اجتماعی ما مرکز تأثیر و تأثر مؤسسات یا نهادهای اجتماعی است. در جامعه، حیات اجتماعی، مظاهر و جلوههای خاصی از خود ظاهر میسازد. عواملی مانند موقعیت جغرافیایی، اعتقادات و آداب دینی، عادات و رسوم، شکل حکومت، طرز تولید، سوابق تاریخی و مؤسسات تربیتی در یکدیگر تأثیر میکنند و در هر اجتماعی به صورتی خاص جلوهگر می شوند. در میان مؤسسات اجتماعی، مؤسسات تربیتی نقشی خاص بعهده دارند و مدرسه یک مؤسسه اجتماعی است که برای اجرای امور تربیتی جامعه بوجود آمده است. امور تربیتی برای ادامه حیات اجتماعی جامعه، حفظ و وحدت آن، اصلاح و پیشرفت آن، انتقال و توسعهی ارزشها و اعتقادات آن جامعه و تأمین احتیاجات اجتماعی آن ضروری و لازم هستند.
میراث فرهنگ جامعه، جنبههای مختلف فرهنگی آن، ارزشها و عقاید اجتماعی و احتیاجات جامعه، اساس برنامه دبیرستانها یا تعلیم و تربیت متوسطه را تشکیل میدهند.تجربیات دانشآموزان در مدرسه، فعالیتهای مختلف فرهنگی آنان، مطالب درسی و هدفهای تربیتی مدارس متوسطه همه باید با فلسفه اجتماعی جامعه ای که مدرسه در آن تأسیس شده است سازش داشته باشد. آنهایی که در تهیه برنامه و تجدیدنظر و تغییر در آن اقدام میکنند باید اطلاعات وسیعی درباره جامعه و جنبههای مختلف فرهنگی آن داشته باشند. هر جامعه در حد خود منحصر، ودارای خصوصیات معینی است که کاملاً با خصوصیات جوامع دیگر فرق دارد .نقش معلم و مدرس به بیان ساده، تسهیل یادگیری است و به توزیع اطلاعات محدود نمیشود.به جزشیوه انتقال شفاهی اطلاعات از یادداشتهای مدرس به جزوه دانشجو، بی آنکه تبادل ذهنی در این میان انجام گیرد، راههای کارآمدتر و مؤثرتری برای تعلیم و تعلم وجود دارد. تسهیل یادگیری مسئولیتهای گستردهای را به عهده مدرس میگذارد. اساسی ترین این مسئولیتها آن است که مدرس در رشته، زمینه و تخصص خود، آگاهی و آمادگی کافی احراز کند. درس یا درسهای مورد تدریس مدرس باید از نظر جایگاهشان در مجموعه دانش و در ارتباط با سایر علوم بخوبی روشن و قابل فهم باشند. اهداف عینی باید بدقت معین شده باشند تا مدرس را در انتخاب محتوا و تجارب یادگیری رهنمون شوند. مدرس مسئولیت ارزیابی میزان کامیابی دانشجو در تحقق اهداف عینی دوره را نیز به عهده دارد. بطور کلی، مدرس باید در طول دوره آموزش و در جهت افزایش دانش دانشجو مسئولیت ارائه اطلاعات لازم به وی را بپذیرد. امکانات، وسایل کمک آموزشی و وسایل طراحی شده برای موفقیت یک برنامه آموزشی ضرورت بسیار دارد و بدون مدرسان آزموده و مطلع از فرایند تدریس و رشته تخصصی مربوط هیچ برنامه آموزشی نمیتواند کاملاً موفق باشد.
در هر سطح و سازمانی رهبر آموزشی یعنی مدرس، عنصر اصلی کارآیی برنامههای آموزشی است. این کتاب بر توان و تبحّر تخصصی که همان دانش و مهارتهای مورد نیاز مدرسان برای انجام مؤثر وظایف آموزشی آنهاست، تأکید فراروان دارد.صلاحیت فنی یا اطلاع کامل از موضوع تدریس و صلاحیت فردی، دو حیطه مهارتی دیگرند که در معادله آموزش – یادگیری بطور مساوی حائز اهمیتند.این تواناییها به انضمام صلاحیت تخصصی برای تدریس مؤثر ، هماهنگی و تعادل لازم را ایجاد میکنند. هر سه این مهارتها مانند پایههای یک کرسی برای حفظ و پیشبرد اهداف ضرورت دارند.
منبع
حاجی زاد،محمد(1390)،مقايسه مهارتهاي حرفه اي معلمان دروس علوم پایه و علوم انسانی دوره راهنمایی،پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم تربیتی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید