منبع کنترل، تاریخچه، مفاهیم، رویکردها ونظریات
مفهوم منبع کنترل به شکلهای مختلف در سراسر تاریخ بشر عنوان شده است.در تراژدیهای یونان باستان عقابدی درمورد درمانگی انسان به واسطۀ سرنوشت وجبر بسیار به چشم ميخورد. شکسپیر،در نمایشنامههاي خود هم به سرنوشت وفلسفه جبری هم به آزادی اراده توجه داشته است.فلاسفه،مفهوم منبع کنترل را به شکل«جبر واختیار»وجامعه شناسان به صورت «خودمختاری » در مقابل «ازخود بیگانگی »تعریف کرده اند وروانشناسان از آن به عنوان «رفتار گرایی »در برابر «ذهن گرایی»نام برده اند.اما مفهوم منبع کنترل به عنوان یک ساخت روانی از دودهۀ پیش ناشی ميشود. محققان در مورد توانایی فرد در کنترل محیط ازدیدگاههای مختلف وتحت عناوین گوناگون سخن گفته اند، مفاهیميمانند رقابت،شایستگی، تفوق طلبی، درماندگی،نومیدی واز خود بیگانگی همه به نوعی در توصیف اینکه فرد تاچه درجه ای قادر است حوادث ورویدادهای مهم زندگی خود را کنترل کند، به کار رفته است. ازدیدگاه روانشناسان واژه کنترل دارای دو معنای عمومياست :
- کنترل تجربی که نوعی متادولوژی علمياست ودر محدودۀ تجربیات علميعمل ميکند.
- کنترل به عنوان یک متغییر رفتار یا به طور روشن تر توانایی تأثیر گذاردن ودستکاری محیط در نظر گرفته ميشود
مفهوم منبع کنترل رسماً به عنوان ساخت روانی برای اولین بار توسط راتر درسال مطرح گردید. او این مفهوم رابرای آشکار نمودن تفاوتهای فردی درعقاید افراد نسبت به منبع تقویت معرفی نمود.شیورنیز یک نظریه کلی مطرح ساخت که بر سه فرض دربارۀ طبیعت انسان استوار بود:نخست اینکه رفتار ها به طور تصادفی رخ نميدهند بلکه سازمان یافته ونظام دارند وبنابراین قابل پیش بینی هستند.دوم اینک مردم تمایل به درک،تبین وپیش بینی رفتار دیگران دارند. این پیش بینی اگر به طور صحیح انجام گیرد به شخص امکان ميدهد که به طور مؤثرتری از پس محیط خود برآید.فرض سوم آنست که رفتارهای قابل مشاهدۀ افراد اطلاعات معتبری دربارۀ علل زیربنایی خود به دست ميدهند .
نظریههاي اسناد و منبع کنترل
کانون کنترل یک بخش از اسنادميباشد که در این قسمت ابتدا مفهوم منبع کنترل مورد توجه قرار ميگیرد و سپس به موضوع نظریههاي اسناد پرداخته ميشود.
نظریه منبع کنترل راتر : راتر برای تبین رفتار،هم به بیرون و هم درون ارگانیسم،تقویتهای بیرونی وفرآیندهای شناختی درونی توجه دارد. او ميگوید ماخود رابه صورت موجوداتی هوشیار ميبینیم که قادریم بربجربیات خود اثر بگذاریم و تصمیمهایی بگیریم که زندگیمان را تنظیم کنند،تقویت بیرونی در نظام راتر اهمیت دارد اما اثر بخشی تقویت به تواناییهای شناختی مابستگی دارد. راتر معتقد بود که افراد از جهت مقدار اعتقادشان به وجود رابطه علت ومعلولی بین رفتارهايی که انجام ميدهند وتقویت کنندههايی که پس از آن اتفاق ميافتد، باهم تفاوت دارند راتر برای اینکه کارکرد شخصیت راشرح دهد چهار مفهوم اساسی را معرفی کرد:1)توان رفتار2)انتظار 3)ارزش تقویت 4 )موقعیت روانشناختی.
- توان رفتار:یعنی این احتمال که ازتمام رفتارهایی که ميتوانیم در یک موقعیت معین انتخاب کرده وآن را نشان دهیم، یک رفتار یاپاسخ خاص داده خواهد شد.
- انتظار:اشاره دارد به عقیده ما در باره اینکه اگر درموقعیت معین به شیوه خاصی رفتار کنیم ميتوانیم پاداشی را که به دنبال آن خواهد آمد پیش بینی نماییم. این درجه انتظار عمدتاً توسط دوعامل تعیین ميشود: تقویت گذشته وتعمیم.
- ارزش تقویت:سومین مفهوم در نظریۀ راتر ارزش تقویت است. این مفهوم میزان ترجیح یک تقویت به تقویت دیگر اطلاق ميشود.
- موقعیت روان شناختی : از دیدگاه راتر، به طور پیوسته به محیطهای درونی وبیرونی مان واکنش نشان ميدهیم وبعلاوه هردوی این محیطها، یکدیگر را تحت تأثیر قرار ميدهند.راتر از این جهت این موقعیت را روانشناختی ميخواند زیرا ما بر حسب ادراکهای خود از محرکهای بیرونی به آن واکنش نشان ميدهیم، و رفتار را فقط از طریق شناختی و موقعیت روانی ميتوان درک کرد.
نظریه مدی وکوباسا : بین منبع کنترل وتاکید روانشناسان اگزیستانسیالیستی مثل مدی وکوباسا در دو تیپ شخصیتی اصیل وغیر اصیل هم پوشی وجود دارد. مدی وکوباسا، در سطح هسته شخصیت، وجود نیازهای زیستی، اجتماعی وروانشناختی را فرض ميکنند که با مفاهیم جهان اطراف وجهان اشخاص درنطریه پردازی اگزیستانسیالیستی همسان است. به نظر آنها، آنچه انسان را هم در سطح نوع وهم سطح فرد منحصر ميگرداند، نیازهای روان شناختی(یعنی:نماد سازی،تصویر سازی ذهنی وقضاوت کردن)است وهرچه قدر استفاده ازاین خصیصه بیشتر باشد مقولات، ایدههاي مربوط به تغییر مطلوب ونظام ارزشی گسترده تر خواهد بود.
نظریههاي اسناد: ما معمولاً ميخواهیم ویژگیها وصفات اختصاصی دیگران را بشناسیم وبه علل رفتارهایشان پی ببریم. روانشناسان اجتماعی معتقدند که علاقۀ ما به اینچنین سؤالات اساسی، به میل باطنی مابه فهم ودرک ارتباطات علت و معلولی مربوط است. به عبارت دیگر مابه سادگی کارهایی راکه دیگران انجام ميدهند را درک نميکنیم و ميخواهیم بفهمیم که چرا آنها آن را انجام ميدهند فرایندی که ما ازطریق آن اینچنین اطلاعاتی را جستجو ميکنیم به اسناد مشهور است. اسناد فرایندی است که ازطریق آن ما به جستجو وتعیین علل رفتار دیگران پرداخته وهمچنین اطلاعاتی را در خصوص تمایلات وخصوصیات آنها بدست ميآوریم.در زمینه اسناد نظریههاي گوناگونی مطرح شده است که در ذیل به برخی از آنها به صورت مختصر اشاره ميگردد:
نظریه روانشناسی سادههايدر: قدیميترین فرمول بندی نظریۀ اسناد در کارهای فرتدزهايدر مشاهده ميشود. بر طبق این نظریه مردم کوشش دارند رفتار دیگران را مانند روانشناسان دریابند وبداین اساس رفتارهای آنها را مولود عوامل موقعیتی فرض کنند(اسنادموقعیتی)ویاآنها را به عوامل درونی شخصیتی وی نسیت ميدهند(اسناد گرایشی).
نظریه استنباط تطابقی جونز ودیویس: طبق این نظریه فرایند اسناد اثراتی راکه در یک موقعیت مفروض از هر پاسخ احتمالی ناشی ميشود مشخص ميکند.به عبارت دیگر این نظریه پیش بینی ميکند که مردم سعی دارند از روی رفتار استنباط کنند که آیا آن رفتار با بایک خصیصه پایدار شخص تطبیق ميکند یانه.
نظریه تغییر همگام هارولد کلی: برطبق این نطریه مردم اسنادهای خود را بر مبنای اصل تغییر همگام انجام ميدهند این اصل ميگوید برای اینکه چیزی علت یک رفتار باشد باید هر وقت آن رفتار روی ميدهد آن عامل حاضر باشد ووقتی رفتار وقوع نميیابد آن عامل نیز حضور نداشته باشد.در این نظریه برای هر رفتار سه وجه قایل اند واسناد ها بر اساس این وجوه سه گانه انجام ميشود. وجوه مزبور عبارتند ازهمرأی، یعنی آیا همه آن رفتار را داشته اند. تمایز، یعنی آیا در اغلب موقعیتها رفتار اوبه همین گونه است وبالاخره پایایی یاثبات یعنی اینکه آیا اوهمیشه در چنین موقعیتی همین رفتار را دارد یا فقط همین یک بار چنین رفتار کرده است. چنانکه همرأیی،پایین و تمایز وثبات بالا باشد احتمال اسناد گرایشی بیشتر ميشود.
نظریۀ سه بعدی واینر : نظریۀ کلی به طورکلی به ما ميگوید که چه نوع اطلاعاتی باعث اسنادهای شخصی یاموقعیتی ميشود. اما بین این دونوع اسناد اسنادهای متعدد دیگری هم ميتواند وجود داشته باشد. برای توصیف احتمال اسنادهای دیگر، برناردواینر یک طبقه بندی سه بعدی فرض کرده که همۀ اسنادهای مربوط به شکست وموفقیت راتوصیف ميکنند. طبق نطر واینر مردم ميتوانند بازدههاي رفتاری رانه فقط به عواملی که (1) درونی شخصی یا بیرونی(موقعیتی)هستند اسناد دهند بلکه ممکن است به عواملی هم که (2)پایدار یا ناپایدار (3)قابل کنترل یا غیر قابل هستندنیز اسناد بدهند.
متغییرهای همبسته با منبع کنترل
پژوهشها و مطالعات متعددی درزمینه منبع کنترل ومتغییرهای همبسته باآن صورت گرفته که در زیر به برخی از آنها اشاره ميشود.
سلامت روانی وجسمانی: تحقیقات به ارتباط بین کانون کنترل وسازگاری افراد اشاره داشته اند. درتحقیق جو این نتیجه بدست آمد که افرادی که کانون کنترل درونی تر داشته اند در مقایسه با افرادی که کانون کنترل بیرونی تر داشته اند علایم روانی کمتری را گزارش ميکردند.درهمین رابطه مطالعه ای توسط هولدر ولوی بر روی بیماران روانی انجام گرفت ومشخص شد افرادی که بیشتر معتقد به کنترل درونی بودندپریشانی روانی کمتری داشتند. واتین درسال 1989 بیان ميکندکه در افراددارای کنترل بیرونی اختلالات روان شناختی بیشتری دیده ميشود.بیرونی بودن بااحساس اضطراب وافسردگی در ارتباط است. علت اینکه بیرونی بودن با سازگاری ضعیف در ارتباط است شاید به این علت باشد که داشتن احساس خوشایند از زندگی مبتنی براین است که افراد احساس کنند بربرون دادهای خود کنترل دارند.
لونستین، لاندو و روزن درسال 1994، تحقیقی رابر150 زن انجام دادند.محققین چهار مقیاس مختلف از سازگاری را مورد بررسی قراردادند: عملکرد زندگی روزمره،سطح افسردگی وضعیت سلامت ورضایت از زندگی.نتایج نشان داده شدعامل قطعی در سازگاری کانون کنترل ميباشد. ادراک آزمودنیها از وضعیت سلامت،سطح افسردگی ورضایت از زندگی به میزان زیاد با کانون کنترل مرتبط بود.هرش وشیبل پی بردند که درونی ها از نظر استیلا، کارایی فکری، شکیبایی، تأثیر خوب، جامعه پذیری ومقیاسهای تندرستی مبتنی بر فهرست روانی کالیفرنیا برتر از بیرونی ها بودند. سلیگمن و مک کلان در تحقیقی نشان دادند که بین سبک اسناد وبهزیستی افراد همبستگی وجود دارد همچنین در تحقیق دیگری مشخص شد که نشانههاي مرضی افسردگی وکاهش عزت نفس، ارتباط معناداری با سبک اسنادی دارند.
سن و منبع کنترل: پژوهشهای متعدد نشان ميدهد که تلاش برای کنترل نمودن محیط ازهمان اول کودکی آغاز ميشود هرچه سن فرد افزایش ميیابد، احساس کنترل در فرد نبز بیشتر ميشود. تحقیقات انجام شده به وسیله آزمون منبع کنترل راتر نشان دادند، هرچه سن افراد افزایش ميیابد،نمرات منبع کنترل درونی نیز افزایش ميیابد،همچنین روزنبرگ در سال 1985 طی 3 طرح تحقیقاتی بزرگ نشان داد که منبع کنترل به طور مداوم در نوجوانان افزایش ميیابد.بارن وبرن معتقدند منبع کنترل با افزایش سن بیشتر جنبه درونی پیدا ميکند،چرا که افراد با افزایش سن بهتر ميتوانندرویدادهای زندگی راکنترل کنند ومسؤلیت بیشتری را درقبال زندگی حس کنند.
با اینکه سن الزاماَ مشخصه وضعیت نیست، مشخصه جمعیت شناختی افراد در ارتباط با کنترل شخصی (درونی)است. کنترل شخصی معمولاً باسن کاهش ميیابد، بااین حال رابطه به گونه ای سهميوار است و کنترل در میانسالی به اوج خود ميرسد وپس از آن کاهش ميیابد. افت جسميوروحی، انتظارات زندگی و تفاوتهای سطح تحصیلات بین گروههای پیرتر وجوانتر، بیشترین ارتباط منفی را توضیح ميدهد.افراد سالمند بیشتر از افراد جوان حوادث بدرا ناشی از عوامل پایدار وخاص ميبینند. سالمندانی که نتایج منفی را به عوامل درونی وکلی نسبت ميدهند، سلامتی خود را هم کمتر از دیگران گزارش ميکنند.سن میل به کنترل بالای اسنادها را کاهش ميدهد ونشان ميدهدافرادی که زمان شروع بیماری آنها در اواخر عمراست، بیشتر از افرادی که شروع بیماری آنها زودتر صورت ميگیرد،تمایل به نسبت دادن بیماری خود به عوامل غیر قابل کنترل دارند. این یافته در راستای تحقیقات کلی تر راجع به کنترل فردی است و نشان ميدهد که ناتوانی عموميباسن افزایش ميیابد.
جنسیت ومنبع کنترل: مطالعات وبررسیهای زیادی در زمینه تفاوت منبع کنترل در مردان وزنان انجام شده است که نتایج متفاوتی را ارایه داده اند.استریکلند بیان ميکند که برحسب نمرات کلی هیچ تفاوت مهميبین زنان ومردان در مقیاس منبع کنترل راتر وجود ندارد. نتایج بعضی تحقیقات انجام شده در ایران چنین بود که تفاوت معناداری بین نمرات کانون دختران و پسران وجود ندارد و اما در تحقیق مهدویان پسران در مقایسه با دختران از مرکز کنترل درونی تری برخوردار بودند.از طرفی برخی از تحقیقات دیگر چنین بیان نموده اند که زنها کانون کنترل بیرونی تری نسبت به مردها دارند برای مثال هولرن ولوپز، براباندر وبن دریک بررسی، مردان کانون کنترل درونی بیشتری نسبت به زنان خصوصاً در برخی از موارد مربوط به پیشرفت تحصیلی نشان دادند. به طور کلی مردان نسبت به زنان کنترل شخصی بیشتری دارند، مطالعات تجربی نشان داده اند که مردان نسبت به زنان احتمال بیشتری دارد که موفقیتها را به عوامل درونی وشکستهارا به عوامل بیرونی نسبت دهند.
تفاوتهای نژادی، اجتماعی،اقتصادی ومنبع کنترل: تحقیقات نشان ميدهند که افراد طبقات پایین اجتماعی واقلیتها دارای منبع کنترل بیرونی هستند واین گروه معتقدند که کنترل کميبر وقایع زندگی دارند. در مطالعه ای تایید شد که کودکان سیاه طبقه پایین نسبت به کودکان سفید طبقه پایین ومتوسط وبا کودکان سیاه طبقه متوسط گرایش بیرونی بیشتری دارند.در تحقیقی مشخص شد که بین شیوههاي اسنادی و کانون کنترل با طبقه اقتصادی خانوادگی همبستگی معناداری وجود دارد ودرخانوادههاي طبقه بالا ومرفه سبک اسناد،درونی تر است. تحقیقات نشان ميدهد مشارکت در فعالیتهاي اجتماعی واعمال نفوذ با باور به قدرت کنترل رویدادها ارتباط داردن درمجموع به نظر ميرسد که دو ویژگی در آنهایی که به لحاظ اجتماعی فعال هستند نقش دارد: الف) باور به کنترل بر بروندادهای خود. ب) باور به این که فعالیتهای جاری اجتماع نادرست است. به عبارت دیگر افرادی که به قدرت فردی وبی عدالتی در اجتماع باور دارند فعال تر از سایر افراد هستند.
عزت نفس ومنبع کنترل: تحقیقات در مرد عزت نفس نشان داده اند که آزمودنیهای دارای عزت نفس کم ومتوسط به گونه معنی داری بیرونی تر از آزمودنیهاي عزت نفس بالا بودند، این یافته مؤید فرضیه پیشنهادی چند پژوهشگر است که دربین آزمودنیهاي دارای عزت نفس بالا، درونی بودن بیشتر رایج است.
منبع
خواجه ، نوشين (1391)، رابطه منبع كنترل،ميزان اضطراب، بهزيستي روان شناختي با شكايات روان تني،پايان نامه کارشناسي ارشد، روانشناسي عمومي، دانشگاه آزاد اسلامي
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید