منافع و مزایای بکارگیری مدیریت مشارکتی

بکارگیری نظام مدیریت مشارکتی در سازمان ها دارای مزایا و منافعی می باشد که در ادامه به بهترین آن ها اشاره می گردد. قبلا تذکر این نکته لازم است که مدیریت مشارکتی در موقعیت های متفاوت به نتایجی متفاوت می رسد و اینگونه نیست که در تمام سازمان ها نتایج مشابه بدست آید.به دیگر سخن ممکن است در یک موقعیت نتیجه بکارگیری مدیریت مشارکتی در یک سازمان مثبت ودر سازمان دیگر منفی باشد، بدینلحاظ مدیریت مشارکتی یک نگرش اقتضائی می باشد .

بطور کلی برخی از منابع و مزایای بکارگیری مدیریت مشارکتی عبارتست از :

موجب کاهش مقاومت در برابر تغییرات می گردد: موضوع تغییرات در سازمان ها همیشه یک موضوع چالش برانگیز بوده و مقاومت هایی را از طرف افراد و گروه های مختلف ایجاد کرده است از طرف دیگر مدیریت هیچ گریزی از تغییر دائم در شرایط متغیر و متحول امروزی ندارد. معمولا اعلام و اعمال تغییرات از بالا به پایین که مرسوم اکثر سازمان ها بوده است شیوه موفقی نبوده و باشکست همراه می باشد .چرا که وقتی تغییرات در یک محیط بسته و از طریق سلسله مراتب سازمانی به پایین دست اعمال می شود تا بخواهد این تغییرات به پایین دست ، یعنی جایی که باید تغییرات درک ، فهمیده و اجرا شود برسد معنی ومفهوم آن در اثر سوء برداشت ها و ادراکات ،مخدوش شده ودر نهایت منجر به شکست آن می گردد . در صورتی که درنظام مدیریت مشارکتی به دلیل درگیر بودن کارکنان از نزدیک در فرآیند تصمیم گیری ضرورت انجام تغییرات به خوبی فهم می گردد ودر هنگام اجرا نیز باحداقل مقاومت از طرف کارکنان روبرو می گردد(نائلی،) علاوه بر این، روش های مشارکتی و صحبت های باز می تواند تغییرات در دیدگاه ها را مشخص نموده و موجب ارتقای تغییرات در فرهنگ موجود گردد.

موجب واقعی تر شدن تغییرات می گردد: از دیگر مزایای  مدیریت مشارکتی آن است که به دلیل نزدیک بودن کارکنان با عملیات اجرایی سازمان ها موجب می شود وقتی که آنان در فرایند تصمیم گیری مشارکت می نمایند با ارائه پیشنهادات و نقطه نظرات واقعی تر در خصوص انجام تغییرات فرایند تغییر سازمانی را واقعی تر نمایند مشارکت برروی ادارک افراد از تغییرات  سازمان تاثیر گذاشته وباعث می شود که راههای مورد انتظار برای انجام تغییرات درست کشف گردد .

موجب ایجاد تعهد در انجام تصمیمات سازمانی میگردد: مشارکت افراد در تصمیمات درک آنان را از چگونگی اتخاذ تصمیمات افزایش داده وتعهد آنان نسبت به بکارگیری تصمیمات را افزایش می دهد. بااستفاده از روش مدیریت مشارکتی مدیران می توانند تعهد ووفاداری کارکنان را به دست آورند.

موجب افزایش انگیزه و رضایت شغلی در کارکنان می گردد: بکارگیری نظام مدیریت مشارکتی در سازمان ها به جهت احساس حرمت و حضور جدی که کارکنان می نمایند باعث تحریک انگیزش شده وافراد درتعامل با یکدیگر وبا مدیران و شرکت در فرایند تصمیم گیری سازمان به خود بالیده و همین امر موجبات خشنودی و رضایت خاطر آنان رافراهم می آورد.

موجب افزایش وارتقاء فکری و قدرت خلاقیت و روحیه کارکنان می گردد: بکارگیر نظام مدیریت مشارکتی باعث رشد فکری افراد ،خلاقیت و نوآوری می گردد.  به عبارت دیگر نوآوری وخلاقیت تنها درگرو بکارگیری نیروی فکری کارکنان است نظرخواهی از کارکنان و هدایت آنان در جهت ارائه پیشنهاد های سازنده موجب بکارافتادن آن نیرو می شود .ازطرف دیگر به دلیل آنکه تمام دانش و اطلاعات مورد نیاز اداره یک سازمان در اختیار یک نفر نمی باشد.مشارکت و همکاری افراد در فرآیند تصمیم گیری و تعیین سیاست ها و خط مشی ها زمینه ای را فراهم می آورد که اطلاعات مبادله شده ودر اختیار مدیران قرار گیرد . علاوه براین تحقیقات نشان می دهد که مشارکت کارکنان در تصمیمات باعث افزایش روحیه آنان می گردد.

موجب یادگیری سازمانی می شود:تحقیقاتی که اخیرا انجام شده است نشان می دهد مسئولیت جمعی و مشارکت بطور مستقیم با یادگیری سازمانی ارتباط دارد و موجب یادگیری سازمانی می شود، به هنگام اعمال تغییرات استراتژیک در سازمان ها بین یادگیری سازمانی و مشارکت و مسئولیت جمعی ارتباط ویژه ای وجود دارد.

مشارکت کارکنان اغلب موجب کاهش تعارض در کار و تعهد و دلبستگی بیشتر به هدف ها می شود: روش های مدیریتی که در آن از مشارکت و مشورت بیشتری استفاده شود موجب گسترش حوزه دید افرادشده و علاوه بر کاهش ابهام و سردرگمی ،ارتباطات را بهبود می بخشد .

عملکرد فردی و مدیریت مشارکتی

سازمان هاي امروزي به راحتي كالاها و مواد اوليه مورد نياز خود را از ساير سازمانها كشورهاي ديگر تامين مي كنند و تنها منبعي كه به سهولت در شكل ايده آل آن قابل مبادله نيست نيروي انساني است به طوري كه مي توان گفت مهمترين سرمايه رقابتي يك كشور نيروي انساني كارآمد و با استاندارد است.

درجريان سالهاي اخير روساي كارگزيني و روان شناسان مشاور، بيش از پيش به منظور ارزيابي بعضي ویژگیهای شخصيتی داوطلب در لحظه حساس استخدام ،روش هاي كاملا دقيق و رضايت بخشي را  الزامي اعلام كرده اند. تحقيقات هونت و بروو درباره هزاران كارگر موسسات مختلف نشان ميدهد كه عوامل شخصيت بيش از فقدان مهارت و استعداد به نسبت بسيار زيادي به عنوان عامل اخراج و شكست و عدم موفقيت ،ترفيع و پيشرفت دخالت مي كنند. اين مطالعات به اخراج كارگران به دليلي غير از دليل فقدان توليد مربوط مي شود .

با توجه به شخصيت افراد مي توان فرايند استخدام ،انتقال و ارتقاي آنها را بهتر كرد . از آنجا كه ويژگي هاي شخصيتي افراد به عنوان عواملي براي تعيين رفتار آنان عمل مي كنند. مي توان با شناسايي اين ويژگي ها براي پيش بيني رفتار چارچوبي به دست آورد. آگاهي از شخصيت افراد مي تواند به مديريت سازمان كمك كند تا افراد واجد شرايط را در پست هاي مختلف سازمان بگمارد كه اين كار به نوبه خود باعث خواهد شد جابه جايي كاركنان كاهش و رضايت شغلي آنان افزايش يابد.

منبع

غبیشاوی، زهره(1394)، رابطه مدیریت مشارکتی وعملکرد فردی، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت دولتی، دانشگاه پیام نور

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0