ملاک و معيار سازگاري

در فرايند سازگاري مشکلات و مسائل رواني– شناختي بروز مي کند. انگيزش و نيازهاي اکتسابي، نيازهاي غالب و متفاوت، ناکامي، تعارض ها، اضطراب ها و رفتارهاي دفاعي در اين فرايند آشکار مي شوند. شايد به همين علت باشد که سلامتي و بهنجاري افراد را به منزله ي سازش و سازگاري با توقعات جهان بيرون در نظر گرفته مي شود. ناسازگاري در يک موقعيت گذشته براي سازگاري در موقعيت هايي در آينده لازم و ضروري است. بنابراين بهتر است که توانايي فرد براي سازگاري را در نظر گرفت. بر اين اساس هر فردي که بتواند با مسائل و مشکلات خود کنار بيابد با خود و اطرافيانش سازش يابد و در برابر تعارض هاي اجتناب پذير دروني از خود سازگاري نشان دهد، انساني به هنجار تلقي مي گردد. چنين فردي واجد توانايي هاي دفاعي و سازشي است و مي تواند بين خود و نيازهاي کشاننده اي خود و واقعيت، تعادل برقرار سازد .

ناسازگاري مي تواند جزيي يا کلي باشد. ناسازگاري جزيي مربوط به برخي از جنبه هاي شخصيت و رفتار فرد است. ولي ناسازگاري کلي مجموعه ي فرايندهاي اجتماعي شدن فرد را به مخاطره مي اندازد. پس مي بايست ناسازگاري به معناي خاص را از ناسازگاري به علت عدم استعداد براي نگهداري يک موقعيت سازش يافته متمايز دانست. در سازگاري با محيط دروني، هدف اين است که تنش هايي که سلامت و تعادل فرد را مورد تهديد قرار مي دهد، کاهش يابد. اما براي کاهش اين تنش ها برآوردن توقعات محيط بيروني کافي نيست. ممکن است رفتار يک فرد منحرف با واقعيت دروني خود سازگاري يافته باشد، بدون اين که با واقعيت اجتماعي سازگار باشد. پس يک تعامل پويايي ميان اين دو واقعيت وجود دارد، سازگاري بيروني در واقع مستلزم درجه اي سازش با واقعيت دروني است .

معيارهاي معيني براي ارزيابي کفايت سازگاري يک فرد نسبت به محيط ابداع شده اند. براي مثال، ويژگي هاي زير براي ارزيابي بعنوان پيشرفت اهميت زيادي دارند.

آسودگي يا آرامش روان شناختي: يکي از ضروري ترين علائم ناتواني در سازگاري آن است که احساس گناه يا ترس از بيماري و غيره در فرد شکل مي گيرد. تجربه کردن ناراحتي اغلب به معناي بي کفايتي در سازگاري روان شناختي است.

کارايي شغلي: نشانه ديگري که شاخص مشکلات سازگاري است، ناتواني ديگر در استفاده ي کامل از قابليت هاي اجتماعي است.

نشانه هاي جسماني: گاهي تنها علامت سازگاري نامناسب به شکل آسيب به بافت هاي بدن جلوه مي کند. يک شخص بهنجار و داراي سازگاري خوب نبايد از نشانه هاي جسماني رنج بکشد.

پذيرش اجتماعي: بعضي از افراد سازگار از نظر اجتماعي مورد پذيرش هستند، يعني افرادي هستند که ديگران آن ها را مي پذيرند.

خصوصيات انسان سازگار

  • به ميزان کافي مي تواند فعاليت کند و براي کاري که بر عهده گرفته است شايستگي لازم را دارد و لزومي نمي بيند که شغل خود را مرتب تغيير دهد.
  • از اضطراب و تعارضي که او را از فعاليت سود بخش باز دارد، دوري مي جويد.
  • بتواند با مشکلات مواجه شود و درباره آن ها بينديشد و تصميم بگيرد و عمل کند.
  • بتواند نيازها،افکار وعواطف ديگران رابشناسدوپاسخها يا واکنشهاي مناسب از خود نشان بدهد.
  • بيماري هاي بدني نتوانند شايستگي و فعاليت او را کاهش دهند.
  • انسان سازگارياسالم مسئوليت اعمال،افکارورفتارخود را ميپذيرد وعاقلانه به نتايج آن مي انديشد.
  • فرد سازگار بايد بتواند بعضي از ناکامي ها را تحمل کند، زيرا در حقيقت تحمل ناکامي مانند پذيرش اضطراب نشانه سازگاري مطلوب در شخص است.

مهارت هاي سازگاري عبارتند از:

  • توانايي در ارتباط کلامي با ديگران
  • توانايي در مراقبت از خويشتن
  • رسيدگي و انجام امور روزانه زندگي
  • مهارت در ارتباط اجتماعي با افراد
  • توانايي در پيدايش و تعيين راه و مسير ادامه زندگي و اهداف
  • توجه به بهداشت و سلامتي فردي
  • توانايي يادگيري، آموزش و ادامه تحصيل
  • استفاده صحيح از ساعات تفريح و آزادي خود
  • انجام کارها و مسئوليت هاي کاري
  • توانايي ايجاد رابطه سالم با افراد خانواده، همقطاران و افراد مختلف اجتماع.

منبع

اسماعیلی زاده،سمیه(1393)،اثربخشی رواندرمانی حمایتی گروهی برامیدبه زندگی کودکان سرطانی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی هرمزگان

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0