مفهوم لغوی هویت

در لغت نامه دهخدا ، هویت «تشخص » معنا شده که میان حکما و متکلمان مشهور است و در فرهنگ معین ، ذات باری تعالی ، هستی وجود ، آنچه موجب شناسایی شخص باشد و حقیقت جزئیه – یعنی گاه ماهیت با تشخص است و گاه بالذات یا بالعرض است – تعریف شده است .بدین معنی که هویت اصطلاحا مجموعه ای از شاخص ها و علائم در حوزه های مولفه های مادی ، زیستی ، فرهنگی و روانی است که موجب شناسایی فرد از فرد دیگر ،گروه از گروه یا اهلیتی از اهلیت دیگر و فرهنگی از فرهنگ دیگر می شود . هویت یعنی وجه اختصاصی هر فرد یا گروه.فرهنگ آكسفورد ، از هویت به عنوان چيستي و كيستي فرد، از هويت ياد مي كند. فرهنگ وبستر نیز ، هویت را وضعیت یا حالتی می داند که اجازه می دهد یک شخص یا یک چیز متمایز باشد .

واژه نامه اندیشه اجتماعی  بلا کول ، می نویسد : «هويت مشتق از ريشه لاتينIdem  است به معناي تشابه و تداوم». يعني هم در آن يك اشتراك وجود دارد و هم يك استمرار و پايايي . بعبارتي آنچه در طول تاريخ ثابت و مشترك مانده و تحول و دگرگوني تاريخي روي آن اثر نگذاشته است . به لحاظ عرضي نيز مي تواند به معناي وحدت و تشابه در عين كثرت باشد.

 فرهنگ فرانسوی روبرت، هویت را ویژگی یک واحد می داند که برای آن واحد به صورت متمایز کننده باقی می ماند و بازشناسی یک شخص را از دیگران ممکن می سازد . آنچنانکه ملاحظه می شود فرهنگ روبرت ویژگی هویت دهنده را وسیله ای می داند که امکان بازشناسی یک واحد را از دیگران متمایز می سازد . اما از اینکه مرجع و منشأ این بازشناسی خود است یا دیگری بحث نمی کند .صاحب کشاف اصطلاحات الفنون ، هویت را تشخص  معنی کرده و آن را اصطلاحی رایج بین حکما و متکلمان می داند که با ماهیت برابر است و به حقیقت جزئیه نیز اطلاق می شود و از نظر عارفان  مرتبه ذات بحت است و مرتبه احدیت و لاهوت خوانده می شود .

هویت در علوم مختلف

هویت واژه چتر گونه ای است که در تمامی رشته های علوم اجتماعی و علوم انسانی برای درک فرد از خود به عنوان یک موجود مشخص و مجزا کاربرد پیدا می کند . گرچه بیشتر رشته های علوم انسانی و اجتماعی بحث هویت  را در تحولات نظری خود بکار گرفته اند ،  اما در واقع چند رشته متمایز توانسته اند پیرامون آن مطالعات جدی به عمل آورند که از آن جمله می توان به جامعه شناسی ، روان شناسی ، روان شناسی اجتماعی و روان شناسی اشاره کرد.عالمان علوم سیاسی و علوم تربیتی ، جغرافی دانان و عالمان مدیریت و اقتصاد ؛ هویت , به ویژه هویت جمعی را ابزار سودمند برای تحلیل مسائل خود یافته اند .عالمان سیاست به حسب تمرکزشان بر واحدهای مستقل سیاسی ، نظیر دولت – ملت ها ، به هویت جمعی پرداخته اند و علمای تربیتی نه تنها بنا بر نقش بنیادین هویت در فرایند یادگیری ، بلکه نظر به وضعیت بحرانی آن در جوامع معاصر ، برنامه های آموزشی ویژ ه را ضروری دانسته اند هر هویت لاجرم در حدود جغرافیایی گروهی شکل می گیرد و با پس و پیش شدن این حدود ، دچار قبض و بسط ، ویا تکثیر می شود یا وحدت می یابد و البته به همین ترتیب در قلمرو تاریخ نیز قرار می گیرد . هویت ، متضمن تعلق و تعهدی است که عالمان مدیریت برای اداره سازمان بدان محتاجند . علمای اقتصاد و بازار نیز دریافته اند که فروش کالا در واقع فروش یک هویت است.

زبان شناسی و ادبیات ، چشم اندازی انتزاعی تر دارند که به رویکرد فلسفی بسیار نزدیک است ، با این تفاوت که هویت در اینجا ، به مثابه چیزی سیال که از طریق روایت ها و روایت های بازتابی پیوسته ساخته و باز ساخته می شود ، تامل پذیر است و نه چیزی ثابت و مستمر ، آن چنان که موضوع بحث فلسفه بوده است .رویکرد فلاسفه به هویت ، از بن مایه های فلسفه نشات می گیرد . چرا که به ظاهر همه اتفاق نظر دارند که خود شناسی ، عالی ترین مقصد و منظور تحقیق فلسفی است . شاید به همین دلیل در نهایت تاملات فلسفی ، ویلیام جیمز،  در خود  سرچشمه شکل گیری روان شناسی علمی در آمریکا گردید .

درفلسفه یونان باستان،هویت به معنی هماتستی وهمانی تعریف شده است. مطابق این تعبیر ، هرگاه چیزی مثل(سنگ ) در شرایط واحوال گوناگون ،همان چیز(سنگ) بماند ، بطوریکه همواره به عنوان سنگ قابل تشخیص باشد آنگاه  دارای (هویت سنگ) است،این اصل راهمانستی میگویند. این اصل به آن معناست که تمام موجودات دارای اندازه ای از تداوم وپایداری وجودی هستند که میتوان آنها راشناسایی کرد وتجربه انسانی،تنها به دلیل همین اصل همانستی تحقیق پذیروشدنی است زیرااگر دنیای وجود بدون قانون وثبات نسبی بود امکان دسترسی به هیچ دانشی برا ما نبود .درفلسفه اسلامی این نکته اثبات شده که برای هر ، هویت دو موطن وجوددارد یکی در ذهن ودیگری درخارج آنچه در ذهن تحقق پیدا میکند تصوری از ماهیت خارجی است.درواقع همان ماهیت درمرحله ذهن وجود دیگری پیدا کرده است .

هرگاه سنگ ،عدد یاخط و … را تصور کنیم واقعا در ذهن سنگ ،عدد،خط و… وجود پیدا میکند ولی نحوه وجودسنگ ذهنی بانحوه وجودسنگ خارجی تفاوت دارد.بی تردید،وجود ذهنی وجود جداگانه ای داردوغیر از وجود خارجی است.زیرا قطعا وجود خارجی به ذهن منتقل نمیشودواگرهمچنان که وجود مغایر وجود ذهنی است ،هویت ،در خارج نیزمغایر هویت در ذهن باشد وذهن با خارج نه وجود تطابق داشته باشدونه از لحاظ ماهیت وذات ،آنگاه فرقی میان علم وجهان مرکب نخواهد بود وادراکات بشری ارزشی نخواهد داشت. به عبارت دیگر به هیچ وجه علوم وادراکات بشری کشف واقعیات نخواهد بود .روان شناسی اجتماعی را باید به لحاظ طرح نظریات مستقل در این باره ، و ملاحظه آن از خلال بررسی جریانهای گروهی و بین گروهی مهد هویت دانست . البته توجه به جریانهای بین گروهی طی سه دهه اخیر اسباب شکل گیری نظریات هویت را نیز فراهم آورد.

یکی ازموضوعات مهم درحوزه روانشناسی اجتماعی ورابطه آن با هویت ، موضوع استراتژی شکل گیری هویت، است .شکل گیری هویت فرایند ساختن شخصیت متمایز یک فرد به عنوان یک وجود مداوم ؛ معروف به تداوم شخصی در مرحله خاصی از زندگی است که درآن ویژگیهای فردی شخص که به وسیله آنها شناخته می شود شکل می گیرد . این فرایند فرد  را برای دیگران وخودش تعریف می کند .احساس تداوم ،احساس تک بودن از دیگران واحساس وابستگی ،از اجزاءهویت  واقعی فرد هستند فرایند شکل گیری هویت به بروزبرخی موضوعات مربوط به هویت شخصی واجتماعی منجرمیشودکه فرد براساس آنها نوعی درک از خود بعنوان یک وجود مشخص وجداگانه ای پیدا میکند.

در روان شناسی از واژه هویت اولین بار فروید ، استفاده نمود . سپس آن را با معنای ذهنی – روانی – اجتماعی در آمیخت.روان‏شناسي ايجاد هويت را مهم‏ترين عامل پيشرفت شخصي در دوره نوجواني دانسته و آن را گامي حياتي در جهت نيل به حياتي شادمانه و مولد معرفي كرده  است.  از نظر اريكسون ، موفقيت در زندگي و دستيابي به اهداف و آرمان‏هاي انساني در دوران بزرگسالي به نحوه ی شكل‏گيري هويت وابسته است كه بیشتر در دوران نوجواني و جواني روي مي‏دهد.  فرد در دوران نوجواني و جواني، ‏ ارزش‏ها، باورها، داوري‏ها و هنجارهاي مورد قبول خانواده و جامعه را زير سوال مي‏برد و در جست‏وجوي راه‏حل و پاسخ هاي مناسب به كندوكاو مي‏پردازد.  نتايج موفقيت‏آميز فرآيند رشد رواني و اجتماعي در دوران كودكي، امكان حل تعارضات رواني و اجتماعي را در مراحل بعدي زندگي به فرد مي‏دهد.  لذا در مقابل آشفتگي و بحران هويت، فرآيند «شكل‏گيري هويت» و انسجام هويتي قرار دارد .از نظر روان شناسان روندهای روانی شخص ، نقش ضروری در ساخت و پرداخت هویت ایفا می کنند.این نظریه ها عمدتا با دیدگاه شناخت اجتماعی همپوشی دارد دیدگاه شناخت اجتماعی ، اصولا در این باره است که ما چگونه اطلاعات را پردازش و ذخیره می کنیم .

شناخت اجتماعی : یعنی ظرفیت درک روابط اجتماعی ، در کودکان ، این اصطلاح به معنی توانایی درک دیگران است ، شناخت اجتماعی در تمامی تعاملات انسانی جنبه بنیادی دارد. هویت ، در زمره مفاهیمی است که از اوان پیدایش جامعه شناسی تا به امروز به یک مفهوم نظری اصلی در نظریه اجتماعی مبدل گشته است مفهوم هویت دراین علوم به اقدام افراد در عنوان دادن به خود بعنوان اعضاءگروههای خاص ؛ ملت ،طبقه اجتماعی مربوط می شود .

فرایند کنش فردی با سایرین برای آفرینش یک هویت ،بر اساس نظریه جرج هربرت مید، وشلدون استایکر، چانه زنی هویت ، نام دارد هدف چانه زنی هویت ، ایجاد مجموعه منسجمی از رفتارهاست که هویت شخصی را تقویت می کند. بطوریکه هر شخص بر اساس نوع هویتی که در سطح اجتماعی ایجاد می کند ناچار است جداگانه ای با دیگرانی که همان نقش هویتی رادارند وارد ،چانه زنی شود بحث های هویت در جامعه شناسی اهمیت برجسته ای دارد و ادبیات بسیار گسترده ای از جمله بسیاری نمایشنامه ها وداستان ها را بوجود آورده است که در آن جستجوبرای هویت ،موضوع محوری بحث است.

منبع

رستگاری یزدی،مینا(1391)، بررسی عوامل مؤثر در شکل گیری هویت ایرانی – اسلامی در دانش آموزان دوره ابتدایی،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت آموزشی،دانشگاه آزاداسلامی تهران

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0