مفهوم سلامت روان در نظریات روان کاوی

 نظریه زیگموند فروید

به عقیده فروید، نخستین ویژگی سلامت روان شناختی، خود آگاهی است، هر چه که ممکن است در ناخوداگاه موجب مشکل شود بایستی خود اگاه باشد. به عقیده او انسان متعارف تیپی است که مراحل رشد روانی , جنسی را با موفقیت گذرانده باشد و در هیچ یک از مراحل بیش از حد تثییت نشده باشد. به نظر او هر فردی به نحوی نا متعارف است .فروید انسان نامتعارف را به دو گروه روان نژند و روان پریش تقسیم می کند و هسته مرکزی روانی را اضطراب می داند و به اعتقاد او انسان سالم از مکانیزم های دفاعی نوع دوستی، پارسایی، ریاضت، شوخ طبعی و والایش و سرکوب استفاده می کند.

از نظر فروید انسانی عادی است که مراحل رشد روانی, جنسی  را با موفقیت گذرانیده باشد و در هیچ یک از مراحل بیش از حد تثبیت نشده باشد. به اعتقاد وی دنیای روان، به ساختار نهاد، لذت طلب، خود که از خطر دوری می کند یا با آن مقابله می کند و فراخود که بیانگر قوانین اجتماعی جامعه ات، تقسیم می شود.او معیار سلامت روان را تمامیت در نیروهای روانی، یعنی برقراری تعادل بین نهاد، خود  و فراخود  و از طرفی بین سطوح خوداگاه و ناخوداگاه می ماند.

به نظر فروید کمتر انسانی متعارف به حساب می آید و هر فرد به شکلی نامتعارف است. وی از دیدگاه روان شناسی، انسان نا متعارف  را به دو گروه روان نژند و روان پریش  تقسیم می کند و هسته مرکزی بیماری روانی  را اضطراب  می داند. به عقیده فروید، نوع مکانیسم های دفاعی مورد استفاده افراد سالم، روان نژند و روان پریش متفاوت است. شخص سالم از مکانیسم های دفاعی نوع دوستی، شوخ طبعی، پارسایی و ریاضت و والایش استفاده می کند.

نظریه کارل یونگ

به نظر یونگ، فرایندی که موجب یکپارچگی شخصیت انسان می شود، فردیت یافتن یا تحقق خود است. در انسان فردیت یافته هیچ یک از وجوه شخصیت مسلط نیست. نه هوشیار و نه ناهشیار، نه یک کشش و گرایش خاص و نه هیچ یک از نسخ های کهن، بلکه همه آن ها به توازن رسیده اند.یونگ، خاطر نشان کرد که نیمه اول زندگی باید صرف دنیای واقعیت عینی واقعیت عینی، یعنی تحصیل، شغل و خانواده شود،در مقابل نیمه دوم زندگی باید صرف دنیای ذهنی و درونی شود که تا آن زمان مورد بی توجهی قرار گرفته است. نگرش شخصیت باید از برون گرایی به درون گرایی تغییر یابد. تمرکز به هوشیاری باید به واسطه آگاهی از ناهشیار تعدیل شود و همبستگی ها باید از مسائل جسمانی و مادی به مسائل معنوی، فلسفی و شهودی تغییر کند. اشخاصی که در یکپارچه سازی های هماهنگ نا هشیار و هشیار و در تجربه کردن هستی درون خود موفق هستند، در موقعیتی قرار دارند که به سلامت روان شناختی مثبت می رسند. موقعیتی که یونگ آن را تفرد نامید. تفرد یعنی بر آوردن استعدادهای شخصی و پرورش دادن خود شخص .

منبع

 تیموری، ناهید (1394)، نقش واسطه ای نظم جویی شناختی  هیجان در رابطه با استرس و اضطراب  با سلامت روان زنان متأهل  ،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0