مفاهیم و مبانی نوآوری

با شتاب روزافزون تحولات ودگرگونی ها در دنیای کنونی که عصر اطلاعات وارتباطات است وبه دلیل بی ثباتی وتغییر پذیری ونیز غیرقابل پیش بینی بودن این تغییرات، آنچه که کشورهای جهان به ویژه کشورهای درحال توسعه را در جهت افزایش بهره وری وپیشرفت وترقی مدد می رساند همانا استفاده از فرصت ها در رقابت با سایر کشورهاست واین امر میسر نمی شود مگر با خلاقیت ونوآوری مدیران ونیز تاثیر مدیران در پرورش خلاقیت کارکنان.با تاملی بر سیر مراحل وگذشتن اعصار محتلف مانند عصر کارایی، عصر کیفیت، عصرانعطاف پذیری وعصر نوآوری، عصری که موتور محرکه آن خلاقیت ذهنی انسان است، بایستی برای فائق آمدن بر چالش ها وفتح قله های سودآوری وحضور موفق در رقابت، به خلاقیت و نوآوری که شریان حیاتی هرسازمان است ، توجه ویژه ای نمود.

تعاریف نوآوری

نوآوری را می توان، فرایند اخذ ایده خلاق وتبدیل آن به محصول، خدمات وارزش های جدید عملیاتی تعریف کرد.برخی محققان، خلاقیت را با توجه به ویژگی های فرد تعریف می کنند. برخی خلاقیت را با توجه به محصول تعریف می کنند. مثلاً خلاقیت عبارت است از شکل دادن وارائه ایده جدید ومفید توسط فرد یا گروه کوچکی از افراد که با هم کار می کنند ویا تعریف نیکولسون، که بیان می کند، خلاقیت شکل گرفتن ایده یا محصولی که هم نو و هم مناسب؛  صحیح، مفید وبا ارزش باشد، تلقی می شود.

نوآوری، فرایند کسب اندیشه خلاق وتبدیل آن به محصول وخدمت و یا یک روش عملیاتی مفید است. سه مجموعه از متغیرها وجود دارند که می توانند نوآوری را ایجاد کنند. آنها به ساختار سازمانی، فرهنگ و توانایی منابع انسانی مربوط می شوند.پیتر دراکر، نوآوری را همانند هر فعالیت عینی درکنار نبوغ و استعداد، نیازمند دانش، توجه و سختکـــوشی همه دست اندرکاران می‌داند. او معتقد است آنچه در میان کارآفرینان مشترک یافتم نه گونه خاصی از شخصیت بلکه تعهد سیستماتیک به نوآوری بوده است.

هالت؛  اصطلاح نوآوری را در یک مفهوم وسیع به عنوان فرایندی برای استفاده از دانش یا اطلاعات مربوط به منظور ایجاد یا معرفی چیزهای تازه ومفید توضیح می دهد. بنابراین در یک تعریف کلی می توان نوآوری را به عنوان هر ایده ای جدید علمی وکاربری نسبت به یک سازمان ویا یک صنعت ویا یک ملت و یا درجهان تعریف کرد. وی نوآوری را فرایند گردآوری هرنوع ایده جدید ومفید برای حل مساله می خواند و معتقد است که نوآوری شامل شکل گرفتن ایده، پذیرش واجرای آن است. نو آوری از نظر شومپیتر؛ یعنی استقرار کارکردهای نو در تولید و در موضوع رفتار سازمانی، نوآوری را خلق و به کارگیری ایده های جدید تعریف می کند، این ایده جدید ممکن است مربوط به نوآوری در زمینه فن آوری یا فرایند کار باشد.

نوآوری از نگاه شرکت مارشال؛  عبارت است از پیاده سازی ایده های خلاق برای انجام فرایند ها ومحصولات جدید است که شامل راه های بهتر انجام دادن کارها وابزارهایی برای بهبود بهره وری است. تعریف کلاسیک نوآوری در فرهنگ هریتاژ؛ عبارت است از فرایند بهینه سازی از طریق معرفی یک محصول یا چیزی جدید. فرهنگ وبستر نوآوری را توانایی انجام امری ابتکاری تعریف کرده است که به خلق محصول یا خدمتی جدید منجر شود به گونه ای که این توانایی ممکن است از هوش واستعداد افراد سرچشمه گرفته یا به وسیله آموزش ایجاد شود.از نظر یان کوک و پل مایز نوآوری به پدیده ای اطلاق می شود که طی آن کاربردهای گوناگون پدیده کشف وشناسایی می شود. کوک و مایز معتقدند که جوهره نوآوری به روز بودن و توان همراهی با پیشرفت فن آوری است به طوری که تداوم وتوسعه تولید را آن گاه که شروع شد، تضمین می کند.

مفاهیم مترادف با نوآوری

برای ارائه مفاهیم روشن تر وروان تر از نوآوری، لازم است که مفاهیمی که اغلب مترادف با آن فرض می شود، توضیح داده شود:

  • خلاقیت : عبارت است از قدرت ایجاد اندیشه نو، درخشش یک اندیشه، بوجود آمدن نظر وایده.
  • کشف : عبارت است از آشکار ساختن وبهره برداری وبه ظهور رسانیدن یا اعلام چیزی که وجود داشته ولی کسی قبلاً متوجه آن نشده است ویا آن را درک نکرده است.
  • اختراع: در فرهنگ معین، واژه اختراع به معنی نوانگیختن وایجاد کردن آمده است. ماهیت اختراع طوری است که ایجاد پدیده نو، پس از مطالعات و آزمایش های مکرر صورت می پذیرد ومبتنی بر کشف قانونمندی های قبلی است.

اهمیت نوآوری

در بحت اهمیت نوآوری می توان گفت که تمامی پیشرفت های بشر به دلیل نوآوری و کشف روش های جدید و نو جهت انجام کارها می باشند. با مطالعه تاریخ پیشرفت های علمی به سادگی می توان دریافت که مخترعین بزرگی همچون بل، مورس، کلت و … توانسته اند با نوآوری های خود مسیر زندگی بشر را عوض کنند.

مراحل خلاقیت ونوآوری

به طور کلی مراحل فرآیند خلاقیت شامل:

  • کسب دیدگاه و نگرش موافق نسبت به فکرهای نوین ؛ترک ترس و وحشت از شکست و انتقاد
  • حساس بودن نسبت به موضوع، جمع آوری اطلاعات دررابطه با موضوع و کسب دانش
  • آمادگی برای خلاقیت ازطریق کسب موادخام
  • انتظام بخشیدن به کارها برای رسیدن به هدف
  • رفع انواع موانع خلاقیت در شناسایی و رسیدن به هدف که در این راه باید از اطلاعات دیگران و پیش فرضها استفاده کرد.

شرایط ایجاد خلاقیت و نوآوری

نویسندگان مختلف شرایط و زمینه های متفاوتی را برای بروز خلاقیت در نظر دارند به هرحال راه های عمده ای که می تواند محرک خلاقیت باشد، عبارتند از:

الف – فضای خلاق: یکی از راههای مهم ظهور نوآوری به وجود آوردن فضای محرک خلاقیت است. بدین معنی که مدیریت باید همیشه آماده شنیدن ایده های جدید از هرکس در سازمان باشد. در واقع سازمان باید در جستجوی این گونه فکرها باشد و تنها منتظـر ارائه اندیشه جدید نماند. به کارگیری سیستم مدیریت استعداد ابزار موثری در سازمان به شمار می رود. مدیران با بـه کارگیری این ابزار می توانند مهارت های کارکنان مستعد را به طرز صحیحی گسترش دهند. ممکن است شما با افراد مستعد زیادی برخورد کنید که در سازمانی مشغول بکارند ولی نمی توانند نتایج قابل توجهی تولید کنند. این به خاطر فقدان سیستم مدیریت استعداد مناسب روی می دهد. سیستم مدیریت استعداد چهار عنصر دارد:

  •   جذب استعدادها
  •   حفظ استعدادها
  •   اداره و مدیریت استعدادها
  •   کشف کردن استعدادها.

ب – دادن وقت برای خلاقیت: موسسات برای این منظور می توانند دفتر مخصوصی را به هریک از کارکنانی که شایستگی لازم را دارند اختصاص دهند.

ج – برقراری سیستم پیشنهادات: یکی از روشهای ترغیب خلاقیت برقراری سیستم دریافت پیشنهادات است  بدین ترتیب روشی برای ارائه پیشنهادات فراهم می شود.

د ایجاد واحد مخصوص خلاقیت: گاهی گروه خاصی از کارکنان برای نوآوری و خلاقیت استخدام می شوند و در بعضی از سازمانها این گروه را واحد تحقیق و توسعه می نامند. این گونه واحدها وقت خود را صرف یافتن ایده های جدید برای ارائه خدمات یا ساختن محصول، می کنند و گاهی تحقیق محض انجام می دهند.

ویژگی‌های سازمان نوآور

برخی از ویژگی‌های سازمان خلاق عبارتند از:

رقابت کامل و فشرده :در یک سازمان در صورتی خلاقیت صورت می‌پذیرد که رقابت کامل در آن حاکم باشد.

فرهنگ: یکی از عوامل عمده‌ای که به بالندگی مدیریت کمک می‌کند فرهنگ مردم است. برپایه یک فرهنگ خوب، اتلاف وقت گناه محسوب می‌شود. بدیهی است در چنین بستر مناسبی جهت رقابت، خلاقیت یا سازمان‌های پویا بهتر شکل می‌گیرد.

دسترسی به مدیران: در سازمان‌های خلاق بر این اعتقاد هستند که دانش در سطح سازمان به وفور پراکنده شده است و مدیران به راحتی می‌توانند افکار و نظرات دیگران را مستقیم و بدون واسطه دریافت کنند.

احترام به افراد: ویژگی دیگر سازمان خلاق احترام به افراد است و آنها باور دارند که می‌توانند همگام با نیازهای سازمان، رشد کنند.

رائه خدمات مردمی: هدف نهایی در این سازمان‌ها توجه به نیازمندی‌های اجتماع و جلب رضایت آحاد مردم است.

تخصص: در سازمان خلاق افراد دارای یک تخصص ویژه نیستند و این امکان را دارند که برای قرار گرفتن در جایگاه مناسب گردش شغلی داشته باشند.

کارگروهی

رابطه کارکنان با سازمان: روابط دائمی و بلندمدت کارکنان با این نوع سازمان‌ها و در نتیجه برخورداری آنها از امنیت شغلی از دیگر ویژگی‌های این سازمانهاست.

 استقبال مدیران از عامل تغییر: در این سازمان‌ها تمامی مدیران، مسئله تغییر را به عنوان تنها عامل ثابت و گریزناپذیر می‌دانند و با خشنودی آن را پذیرفته و در برابر آن مقاومت نمی‌کنند.

 انسدادهای ادراکی

در تعریف انسداد ادراکی می توان گفت: انسدادهای ادراکی عواملی هستند که افراد را از حل مشکلات به گونه خلاق باز می دارد. این انسدادها، دامنه تعریف مشکل را تنگ می کنند، توجه به راه حل های جایگزین را محدود می کنند و انتخاب یک راه حل بهینه را مانع می شوند. بر انسدادهای ادراکی نمی توان فائق آمد، زیرا اکثر آنها ماحصل سال ها فرایند ذهنی شکل گیری عادات هستند. چیره شدن بر آنها مستلزم تمرین در اندیشیدن به طرق مختلف طی دوره زمانی طولانی است. ازسوی دیگر، با آگاهی از انسدادهای ادراکی خود و اجرای روشهای مخصوص می توانیم مهارتهای حل مسئله را به گونه خلاق افزایش دهیم. که در اینجا با توجه به لزوم شناخت موانع خلاقیت ونوآوری تعدادی از انسدادهای ادراکی را در زیر موردبحث قرار می دهیم .

ثبات: ثبات به معنای آن است که فرد اسیر روش نگریستن واحد به یک مشکل یا استفاده از یک نگرش در تعریف، تشریح یا حل آن می شود. به آسانی می توان دید که چرا پایداری در حل مشکل متداول است، زیرا داشتن ثبات، یا سازگاری، یک خصلت بسیار با ارزش برای اکثر ما به شمار می رود. ثبات اغلب با بلوغ، صداقت و هوشمندی مرتبط است. برعکس، بی ثباتی را مترادف با غیرقابل اعتماد، غیرعادی یا باد سر تلقی می کنیم. به عقیده تنی چند از روانشناسان برجسته، درحقیقت نیاز به ثبات مهمترین عامل ایجاد انگیزش در رفتار بشر است. به عقیده آنها هرگاه افراد نگرش یا موضع خاصی را درمورد یک مشکل به کارگیرند، به احتمال زیاد، آنها همان خط مشی را بدون انحراف در آینده نیز دنبال خواهندکرد. ازسوی دیگر، ثبات، برخی اوقات خلاقیت را از بین می برد. و نمونه از انسدادهای ادراکی مبتنی بر ثبات تفکر عمودی و فقط استفاده از یک زبان تفکر است.

تفکر عمودی:این واژه توسط ادوارد دیبونو؛  به وجود آمد که معنی آن، تعریف یک مشکل فقط به یک طریق بدون درنظر گرفتن نظریه های دیگر است. برعکس، متفکران افقی که راههای دیگری برای بررسی مشکل ایجاد می کنند و تعاریف گوناگونی ارائه می دهند.

یک زبان تفکر واحد:سومین نماد از انسداد ادراکی استفاده از یک زبان فکر کردن است بدین معنا که بیشتر از یک زبان برای تعریف و ارزیابی مشکل به کار برده نمی شود. اکثر مردم در قالب کلمات فکر می کنند، بدین صورت که آنها درباره یک مسئله و حل آن برحسب زبان لفظی فکر می کنند.

تعهد:تعهد نیز می تواند به عنوان یک انسداد ادراکی در حل خلاقانه مشکل عمل کند. به محض اینکه افراد به یک نقطه نظر خاص تعریف یا راه حل متعهد می شوند، محتمل است که آن تعهد را پیگیری کنند. دوگونه ای از تعهد که انسدادهای ادراکی را باعث می شود، کلیشه سازی مبتنی بر تجربه گذشته و نادیده گرفتن مشترکات است.

کلیشه سازی مبتنی بر تجربه گذشته:یعنی مشکلات فعلی به عنوان گونه هایی از مشکلات گذشته دیده شوند.  یعنی یک مانع عمده در حل ابداعی مشکل، آن است که افراد گرایش دارند مشکلات کنونی را در قالب مشکلاتی که در گذشته با آن روبرو بوده اند، تعریف کرده و بالطبع برهمین پایه نیز راه حل جویی می کنند.

نایده گرفتن مشترکات:این پدیده معمول ترین انسداد شناسایی شده در خلاقیت است. یعنی فرد نسبت به نقطه نظری خاص باتوجه به این واقعیت که عوامل متفاوت هستند، متعهد می شود و ناتوان در ایجاد ارتباطات، شناسایی موضوعها، یا درک مشترکات می شود. توانایی در یافتن یک تعریف یا راه حل برای دو مشکلی که به نظر غیرمشابه می آیند یکی از ویژگیهای افراد خلاق است.

تراکم:یعنی نگاه کردن خیلی محدود به یک مشکل، غربال کردن خیلی زیاد داده ها، یا ایجاد فرضیه هایی که مانع از حل مشکل می شوند، نمونه های متداول آن هستند. دو مثال متقاعدکننده از تراکم محدودکردن ساختگی مشکلات و عدم تشخیص جزء از کل است.

الف –  محدودیت های ساختگی:برخی اوقات افراد محدودیت هایی در اطراف مشکل به وجود می آورند، یا نگرش خود را به گونه ای محدود می‌کنند که حل مشکل تقریباغیرممکن می شود.

 ب  – جداکردن جزء از کل:مشکلات تقریباً هیچگاه به روشنی مشخص نمی شوند. بنابراین، مشکل گشایان باید تعیین کنند که مشکل واقعی چیست. آنها باید اطلاعات غیردقیق، گمراه کننده یا نامربوط را به منظور تعریف صحیح مشکل وایجاد راه حلهای مناسب تصفیه کنند. عدم توانایی در تفکیک پدیده های مهم از غیرمهم درمتراکم کردن مشکلات به طور مناسب، به عنوان یک انسداد ادراکی عمل می کند زیرا پیچیدگی مشکل را بیش از حد جلوه می دهد و مانع از یک تعریف ساده می شود.

بی خیالی:بعضی از انسدادهای ادراکی نه به دلیل عادت به تفکر ضعیف یا به دلیل مفروضات نامناسب بلکه به دلیل ترس، نادانی، نا امنی یا فقط تنبلی ذهنی ساده رخ می دهد. دو نمونه رایج انسداد ادراکی ناشی از بی خیالی از عدم کنجکاوی و جهت گیری در مقابل فکر کردن است.

تکنیک های خلاقیت و نوآوری

تکنیک های خلاقیت به عنوان ابزاری برای رشد خلاقیت و افزایش توان حل خلاق مسئله کمک شایانی به توان فرد در تمام مراحل خلاقیت و فرآیند حل خلاق مسئله می نماید. به عبارت دیگر هر یک از تکنیک های خلاقیت، مرحله یا مراحلی از فرآیند خلاقیت را تقویت می کنند. این تکنیک ها فردی و گروهی می باشند که تکنیک های فردی شامل: توهم خلاق و DOIT و تکنیک های گروهی شامل طوفان فکری، دلفی، سینکتیکس و تکنیک های مشترک شامل اسکمپر، در هم شکستن مفروضات، چرا، مورفولوژیک است. محور اصلی تمام این روش ها و تکنیک ها، شکستن قالب های ذهنی است.

تفکر انتقادی در مقایسه با تفکر خلاق

تفکر انتقادی وخلاق اگرچه ویژگیهای مشترکی دارند، اما فرایندهای یکسانی نبوده بلکه مکمل یکدیگرند. تفاوت های بین این دو به وضوح در متون کتابداری بیان نشده است. تعریف کلی این است که تفکر انتقادی قضاوت در مورد کیفیت یا ارتباط هر چیز یا هر تفکری، طبق استاندارد شخصی خود فرد و در مورد مجموعه ای از دانش کمّی و کیفی شناخته شده است. تفکر خلاق فرایند اصلاح عقاید، بر اساس دانش پایة موجود، با توانایی شکل دادن یا ارائه دادن فکر جدید با استفاده از تصور و اندیشه است. تفکر خلاق، راه منطقی و عادلانة تصمیم­گیری ها است. تفکر خلاق روش ذهنی تصمیم­گیری هایی است که وقتی تفکر انتقادی به بن بست می­رسد، جهش غیر­منطقی یا الهام به سطح دیگر را فراهم می کند. تفاوت اساسی بین این دو آن است که تفکر خلاق انواع سؤال هایی را مطرح می‌کند که از نوع ؛ چه می­شد اگر… هستند، در حالی که تفکر انتقادی سؤال هایی را مطرح می­کند که از نوع ؛ اگر… آنگاه…   هستند، تا این آگاهی به دست آید که در حال مواجهه با یک موقعیت یا مشکل، چطور می­شود آن را حل کرد.

تفکر انتقادی با پنج عامل سر و کاردارد:

  1.  گرایش
  2. مجموعه­ای از معیارهای طرح­ریزی شده
  3. تجزیه و تحلیل مباحث
  4. مهارتهای مستدل
  5. مقایسة گزینه‌ها.

تفکر خلاق با به­کارگیری استراتژی ؛گرایش . منبع اطلاعاتی و انگیزه ها ؛ نقطه نظر به ماورای مرزهای تعریف شدة منطقی حل مشکلات یا یافتن راه­حلها می رود. تفکر خلاق با استفاده از تصورات، بذله­گویی یا حتی با انجام نوعی از فعالیت فیزیکی، تحریک می‌شود. این محرکها همانند موتور ذهن، برای خلق ایده های جدید عمل کرده و این ایده­ های پراکنده را به روش های گوناگون و گاه نامتعارف در کنار هم قرار می­دهند تا گزینه‌های ممکن دیگری برای راه­حل پیدا کند. به کار بردن توأمان این دو شیوة تفکر، راه قدرتمند جدیدی در حلّ مشکلات مرتبط با اموسازمان در آینده ایجاد خواهد کرد.

طبقه بندی عمومی نوآوری

آفواه؛  نوآوری را به سه دسته تکنولوژیکی، بازار و سازمانی طبقه بندی می کند:

نوآوری تکنولوژیکی

ارتباطات بین اجزا، روش‌ها، فرآیند‌ها و تکنیک‌هایی است که در محصول یا خدمت استفاده می‌شوند و ممکن است به نوآوری سازمانی نیاز داشته باشد و یا نداشته باشد. می‌تواند نوآوری محصول، فرآیند یا خدمت باشد. نوآوری محصول؛ خدمت باید محصول جدیدی باشد که هدف آن ارضای بخشی از نیازهای بازار است. نوآوری فرآیند با معرفی عناصری به عملیات سازمان می‌پردازد مانند مکانیسم جریان‌های کار، اطلاعات و تجهیزات مورد استفاده در تولید محصول  ؛ خدمت.

 نوآوری بازار

شامل دانش جدید در کانال‌های توزیع، محصول و کاربردها برای انتظارات، ارزش، نیازها و خواسته‌های مشتریان است و هدف اصلی آن بهبود آمیخته بازاریابی : محصول، قیمت، توزیع و ترفیع  است. فراسکاتی مانوئل؛ بیان می‌کند که نوآوری بازار به بازاریابی محصولات جدید و کلیه فعالیت هایی که به نحوی مرتبط با توسعه محصول جدید است توجه می‌کند این فعالیت ممکن است شامل قسمت‌های بازار، پذیرش محصول در بازارهای مختلف و تبلیغات باشد ولی شامل ایجاد شبکه های توزیع برای نوآوری بازار نیست .

نوآوری سازمانی

نوآوری سازمانی یعنی پياده كردن و اجراي موفقيت آمیز ایده­های خلاق در سازمان .  به طور کلی، برای بیشتر سازمان­ها، سرعت تغییرات، به مراتب بیش از سرعت پاسخگویی و توان تطبیق آن­هاست، به عبارت دیگر به محض آن که تغییری در شرایط به وجود آید و سازمان بخواهد به آن تغییر واکنش نشان دهد و خود را با آن  هماهنگ و منطبق سازد، تغییر بعدی از راه می رسد .در چنین فضایی، فرصت­ها و تهدیدات به سرعت پیش روی سازمان ها قرار می­گیرند، زیرا هر اختراع و نوآوری تغییری را پدید می آورد که می تواند به نوبه خود، فرصتی را برای سازمان ها به وجود آورد که بتوانند از این فرصت استفاده بهینه کنند. در این راستا نوآوری و تولید فکر و اندیشه های نو و به کارگیری آنها توسط مدیران و کارکنان سازمانی از اهمیت ویژه ای برخوردار شده و جایگاه والایی را به خود اختصاص داده است.

انواع نوآوری

مطالعات نشان می دهد که دو نوع نوآوری وجود دارد. اولی با بهبود تدریجی روش های عملیاتی بوجود می آید و دومی منجر به تغییرات بنیادین می شود. به عبارتی نوآوری نوع اول، اصلاح کردن وبهبود یافتن و نوآوری نوع دوم تغییر شکل یافتن و تغییر کردن است.نوآوری توسعه ای فعالیتی است که موجب حفظ یا افزایش سهم بازار می شود واغلب درپاسخ به تحقیقات علمی در بازار وبازخورد مشتریان صورت می گیرد. نوآوری بنیادین شامل در نظر گرفتن جنبه های کلیدی یک کسب کار از جنبه های نامشهود، متفاوت و حتی دیدگاه های به ظاهر متفاوت برای آشکار ساختن فرصت هایی است که فبلاً ناشناخته بوده اند.انواع دیگری از نوآوری توسط محققان وصاحب نظران مطرح گردیده که به توضیح مختصر هرکدام اشاره می شود.دریک طبقه بندی که توسط شوچیتی مطرح شده به دو نوع نوآوری فناورانه و نوآوری سازمانی تقسیم بندی شده است. در طبقه بندی دیگر می توان نوآوری را به نوآوری صنعتی وفناورانه، نوآوری نمادی و عملی، نوآوری راهبردی و نوآوری سازمانی واقتصادی، نوآوری فنی واداری و نوآوری کاربردی از دیدگاه سازمانی تقسیم بندی نمود.

دسته بندی نوآوری ها بر اساس ماتریس تکاملی

ماتریس تکاملی گروه مشاوران ناویگانت، رابطه بین مدل کسب وکار وترکیب تکنولوژی را در شکل گیری نوآوری های تدریجی، نفوذی ورادیکال نشان می دهد.

الف: نوآوری تدریجی

عبارت است از اضافه کردن تغییراتی بر روی مدل کسب و کار و یا تکنولوژی‌های موجود و بهبود آن ها. پورتفولیو یک شرکت معمولا مملو از نوآوری‌های تدریجی به عنوان روشی جهت کسب ارزش بیشتر از  محصولات و خدمات موجود می‌باشد. نوآوری تدریجی بسیار زیاد، در مواردی که منابع و زمان را به بهبود محصولات و خدمات کم ارزش موجود تخصیص می‌دهد ؛در حالی که می‌توان این منابع و زمان را به خلق محصولات با ارزش تر تخصیص داد؛ می‌تواند مهلک و کشنده باشد. سرمایه گذاری کامل بر روی نوآوری تدریجی می‌تواند سازمان را در مقابل رقابت آسیب پذیر کند .

ب: نوآوری نفوذی

گویای تغییر اساسی در مدل کسب و کار یا تکنولوژی می‌باشد. شرکت کامپیوتری اپل، به صورت تاریخی در حوزه نوآوری نفوذی، با توجه به معرفی نوآوری‌های فنی رقابتی، عمل می‌کند، در حالی که شرکت دل با معرفی یک مدل کسب و کار جدید که به صورت مستقیم کالا را به دست مشتری می‌رساند و دردسرهای سیستم توزیع سنتی را ندارد، در این حوزه بر اساس نوآوری در مدل کسب و کار عمل می‌کند. شرکت‌ها در مواجه با این نوآوری، معمولا با تصمیمات پیچیده و دشواری روبه رو هستند؛ زیرا باید در مورد این که تکنولوژی را تغییر بدهند و یا مدل کسب و کار را و همچنین باید در مورد این که چگونه سرمایه گذاری اثربخش بر روی هر دو انجام شود، تصمیم گیری کنند. این ابهام در سازما نها موجب اغتشاش و تعارض سازمانی و استفاده ناکارآمد از منابع خواهد شد.

 پ: نوآوری رادیکال

این نوآوری حاصل مدیریت موفق شرکت در مواردی است که به صورت همزمان مدل کسب و کار و تکنولوژی تغییر می‌کند. یک نوآوری رادیکال مناسب می‌تواند در محیط رقابتی صنعت تغییرات اساسی ایجاد کند. نوآوری‌های رادیکال بیش از حد، می‌توانند منابع را هدر داده و موجب شکل گیری انتظارت غیرواقعی در مورد خلق چیزهای جدید در آینده شوند که ممکن است برای شرکت مهلک و کشنده باشند. بدون حمایت قدرتمند از قابلیت‌ها در نوآوری‌های تدریجی و نفوذی و ایجاد یک ترکیب استراتژیک از انواع نوآوری ها، نوآوری رادیکال می‌تواند بسیار پرهزینه باشد. باید توجه کرد که ایجاد تعادل و انسجام در پورتفولیو سرمایه گذاری و ایجاد ترکیبات مناسب از نوآوری‌های تدریجی، نفوذی و رادیکال برای تطابق با واقعیات شرکت، از اهمیت بسزایی برخوردارند.

ابعاد نوآوری:

در زمینه ابعاد نوآوری تقسیم بندی های متفاوتی وجود دارد اما در مجموع می توان ابعاد زیر را برای نوآوری  برشمرد:

  •  رادیکالی
  •  تدریجی
  •  تولیدی
  •  فرآیندی
  •  اداری
  •  تکنولوژیکی

نوآوری تولیدی که به توسعه و ارائه تولیدات و خدمات جدید و بهبود یافته اشاره دارد. نوآوری فرآیندی که در برگیرنده اتخاذ روش های جدید یا بهبود یافته تولید، توزیع یا تحویل خدمت است، تقسیم می شود.نوآوری اداری شامل تغییراتی است که سیاست ها، تخصیص منابع و دیگر فاکتور های مرتبط با ساختار اجتماعی سازمان را تحت تاثیر قرارمیدهد. این نوع نوآوری از مدیران حرفه سرچشمه میگیرد. نوآوری تکنولوژیکی عبارتست ازاتخاذایده ای که مستقیما فرآیند های برونداد اصلی شرکت راتحت تاثیر قرار می دهد.

مدیریت نوآوری

مانشی ودیگران؛ معتقدند که نوآوری، بندرت  به  خودی خود در سازمان ها اتفاق نمی افتد. در اکثر موارد برای راه اندازی نوآوری در سازمان چندین عامل توانمند کننده وجود دارند که عبارتند از: فرایندها، سیستم ها وساختارها، فرهنگ، شایستگی ها وشبکه ها. تحقیقات مختلف نشان داده اند که سازمان ها یک رویکرد ساختاریافته را جهت اجرای بهتر نوآوری در سازمان پذیرفته اند. البته یک رویکرد رسمی برای اجرای نوآوری، به تنهایی موفقیت آن را تضمین نمی کند. در شکل زیر یک مدل پنج مرحله ای برای مدیریت نوآوری نشان داده شده است. در تشریح مدل، باید گفت که خود فرایند نوآوری از سه عنصر ایده و خلاقیت، پورتفولیو وانتخاب و به کارگیری واجزای تشکیل شده که در محیطی شامل استراتژی نوآوری و افراد و سازمان ها عمل می کند؛ یعنی در مدیریت نوآوری باید با توجه به استراتژی نوآوری سازمان، ایده ها را از افراد دریافت کرده وآنها را به نحوی مدیریت کنیم که افراد تمایل بیش تری به خلق ایده داشته باشند. در مرحله بعد، باید فرآیند انتخاب ایده را با توجه به منابع و استراتژی های شرکت مدیریت نمود وبهترین ایده ها را جهت معرفی و به کارگیری انتخاب کنیم. با اجرا وبه کارگیری ایده ها ممکن است نوآوری در یکی از سطوح بازار، محصول، خدمت و فرآیند حاصل شود.

منبع

حکمی شلمزاری،بهنام(1392)، تاثیر جنبه های درونی استراتژی های جبران خدمات  بر توسعه ابعاد نوآور،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت دولتی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0