مفاهیم ومبانی مسئولیت ­پذیری

تعریف مسئولیت­پذیری

انسان موجودی اجتماعی است که از لحظه تولد تا آخر عمر در اجتماع به سر می­برد و همواره در تعامل با انسان­های دیگر است. وی همواره باید بیاموزد که چگونه در جمع زندگی کند و نیازهای خود را ارضا نماید. این امر نیازمند یک سری مهارت­های اجتماعی است که فرد طی فرایند یادگیری و جامعه­پذیری آنها را فرامی­گیرد و یادگیری درست آنها می­تواند به شکل­گیری مسئولیت­پذیری اجتماعی منجر شود. مسئولیت­پذیری اجتماعی به طور فزاینده­ای از فرهنگ، اجتماع و اقتصاد حاکم بر جامعه حمایت می­کند.

ایجاد و رشد مسئولیت پذیری به عنوان یکی از کارکردها و اهداف مهم نظام های آموزشی و برنامه های درسی در مقاطع و سطوح مختلف می باشد. در واقع، سیاستگذاران و برنامه ریزان آموزشی و درسی از طریق پرورش و رشد قابلیت های مرتبط با مسئولیت پذیری تلاش می ­کنند تا مجموعه ای از مهارت های فردی و اجتماعی مورد نیاز برای زندگی در قرن بیست و یکم، که عصر سرشار از تغییرات و تحولات سریع و شتابان است را در دانشجویان به وجود آورند. براین مبنا حتی می­ توان گفت که موفقیت هر نظام آموزشی در حوزه مسئولیت­پذیری دانشجویان عملاً باعث پایه ریزی و شکل گیری یک جامعه انسانی می شود که از شاخص­های توسعه یافتگی اجتماعی و فرهنگی برخوردار می باشد. بدیهی است این امر به منزله یک هدف مهم، زمانی اتفاق می­افتد که برنامه ریزان درسی نظام آموزشی در مقاطع مختلف از جمله دانشگاه، در این حوزه احساس وظیفه نموده و بتوانند از طرق مختلف نسبت به آموزش و درونی ساختن قابلیت­های مسئولیت پذیری اقدام نمایند.

تبین مفهوم مسئولیت و مسئولیت­پذیری

 احساس مسئولیت مفهومی است که باعث می شود افراد اهداف خود را دنبال کرده، با دیگران ارتباط مناسبی برقرار کرده و در یک جامعه با هماهنگی و مشارکت با یکدیگر زندگی کنند و از این روست که این مفهوم تأثیر بسزایی در زندگی افراد دارد. مسئولیت به عنوان یک  احساس وابستگی یا نوعی ارتباط با فرد نیازمند، تعریف شده است که تعهد به عنوان عامل اصلی برای احساس مسئولیت شناخته شده است. مفهوم مسئولیت می­­تواند حداقل سه رابطه را در بربگیرد “مسئول بودن در مقابل چیزی، در مقابل کسی و در برابر رابطه یا قضیه­ای. مسئولیت شامل جنبه­های مختلف اخلاقی، عملی و در نظر گرفتن پیامدهای یک عمل است. انسان هنگامی مسئولانه برخورد می­کند که با توجه به دیدگاه­های اخلاقی عمل نماید و بپذیرد که مسئول پیامدهای اعمال خویش است”. مسئولیت از نظر لغوی به معنای موظف بودن به انجام دادن امری است . در معنای عام حقوقی نیز مسئولیت به مفهوم متعهد و موظف بودن شخص به انجام یا ترک عملی است . از اواخر قرن سیزده میلادی، در شرایطی که حقوق، تابع مذهب و اخلاق بود، اصطلاح مسئول به معنی کسی که در مقابل خداوند نسبت به زندگی و اعمالش پاسخگو است، در اخلاق مذهبی رواج پیدا کرد. بعدها در جریان غیر مذهبی شدن اخلاق، واژه مسئولیت­پذیری وارد اخلاق عرفی گردید و به معنی پاسخگو بودن فرد در مقابل وجدانش که در بردارنده قانون اخلاقی مطابق با طبیعت و اخلاق است،تثبیت شد. سرانجام به معنی کسی که در مقابل دادگاه نسبت به نتایج رفتار و اعمال و تقصیرش پاسخگو است، به حیطه حقوقی راه یافت”.

 علاوه بر این، “یکی از نخستین فیلسوفانی که واژه مسئولیت را بکار برد جان استوارت میل بود که در سال 1859در مقاله خود تحت عنوان ” درمورد آزادی” از این کلمه استفاده کرد، بعدها ماکس وبر واژه مسئولیت اخلاقی را وارد جامعه شناسی کرد”. از مسئولیت  به معنای”تعهد، مواخذه، موظف به امری بودن ” نیز یاد شده است. در فرهنگ عمید مسئولیت چنین تعریف شده است: ” آنچه که انسان از اعمال، وظایف و رفتار، عهده دار و مسئول آن باشد”. همچنین باید در نظر داشت که مسئولیت دارای معانی مختلفی است که در اینجا به مواردی اشا می­کنیم، آدیسون ایلینویز در پاسخ به سوالی، معانی مختلف مسئولیت را عنوان نموده است که عبارتنداز:

  • انجام دادن وظایف ضروری و مهم
  • هدف­گذاری، انتخاب کاری برای انجام دادن و عمل به آن به صورت درست و مطمئن
  • توانایی پاسخگویی در مورد اعمال انجام شده
  • انجام کارهای صحیح و پاسخ نه دادن به سایرین
  • اطاعت کردن از قوانین زندگی مبتنی بر ارزش های اخلاقی به همراه تعادل داشتن
  • مدنظر قرار دادن عواقب و پیامدهای رفتارها و اعمال
  • نشان دادن بلوغ و برقراری ارتباط مناسب با سایرین
  • اولویت گذاری و اقدام مناسب برای آن
  • لیاقت کنترل شخصی داشتن و…

در حقوق مدنی از واژه مسئولیت­پذیری تحت عنوان تعهد به جبران خسارت یاد شده است . به علاوه صاحبنظران و متخصصان مختلف نیز برداشت­ها و تبیین­های خاصی را در مورد معنا و مفهوم مسئولیت­پذیری ارائه کرده­اند. دهستانی مسئولیت­پذیری را پاسخگو بودن در برابر کسی یا چیزی می­داند و آن را معادل اخلاق حرفه­ای می­داند، چرا که یک فرد اخلاقی، فردی است که دارای دو ویژگی اساسی است: مسئولیت­پذیری و پاسخگویی در برابر آن و دیگری پیش بینی پذیری؛ هرچه میزان مسئولیت­پذیری و پیش­بینی پذیری فرد بیشتر باشد، فرد اخلاقی­تر است. رفعتیان نیز معتقد است “مسئولیت­پذیری یعنی قابلیت پذیرش، پاسخگویی و به عهده گرفتن کاری که از کسی درخواست می شود و شخص حق دارد آن را بپذیرد و یا رد کند و در روند صحیح رشد انسان­ها پدید می­آید” . با توجه به این تعریف مسئولیت­پذیری یک انتخاب آگاهانه است.

از دیدگاه دسبونس و رابی اندیشه مسئولیت اصولاً از عمل کردن به اختیار در حکم تملک اراده است و از آزادی جدا نیست. با این همه، این عناصر را نباید به ترتیب خاصی طبقه­بندی کرد. یعنی آنکه آزادی اصل و اراده محرک، کنش است و مسئولیت­پذیری تفکر و قبول مسئولیت آنچه که انجام داده­ایم، می­باشد. همچنین مسئولیت­پذیری به عنوان “عمل کردن همچون یک آدم بالغ و بزرگسال، هدف داشتن و ابتکار به خرج دادن و در نظر گرفتن کارهایی که باید انجام می شدند و باید انجام شوند” تعریف شده است . مرگلر و همکاران معتقدند که مسئولیت پذیری در معنای توانایی نظم دادن به تفکرات احساسات و رفتار فردی همراه با اراده و قدرت انتخابگری خود به عنوان مسئول و پاسخگوی اصلی پیامدهای فردی و اجتماعی آن می باشد. از دیدگاه سرتو مسئولیت پذیری به مثابه الزام و تعهد درونی فرد برای انجام مطلوب همه فعالیت­ هایی است که به عهده او گذاشته شده و نشأت گرفته از واقعیت­های درونی هر فرد می­باشد. لذا این مفهوم با پذیرش و انجام یک مسئولیت یا وظیفه متناسب با سطح توانایی­ها، استعداد­ها و علایق فردی توأم می­باشد.  فرمهینی فراهانی نیز مسئولیت­پذیری را به معنای بر عهده گرفتن امر یا کاری و پاسخگو بودن در برابر کار یا وظیفه به عهده گرفته شده می داند.

طالب زاده نوبریان و همکاران در تعریف عملیاتی خود از مسئولیت­پذیری معتقدند که این مهارت شامل مواردی همچون مراقبت ازخود و محیط، پذیرش نتیجه عمل، رعایت مقررات، انجام دادن تکالیف و وظایف محوله (انجام سروقت تکالیف و کار و تمرکز و اتمام آن) می­باشد. در عین حال، صاحبنظران مذکور تاکید می­کنند که مهارت مسئولیت­پذیری و انجام وظایف و مسئولیت­های محوله مستلزم همکاری با افراد است و این همکاری زمانی موفقیت­آمیز است که در آن همدلی وجود داشته باشد. به علاوه، انجام مسئولیت در هر سطحی، بیانگر مهارت ابراز وجود در فرد است. گلن و نلسون مسئولیت­پذیری را نوعی احساس عملی در بکارگیری توانایی­ها و انجام کوشش­ها در تطابق و سازگاری با مردم تعریف کرده است که عدم پذیرش آن، قانون شکنی و نپذیرفتن مسئولیت­های اجتماعی تلقی می گردد. طبق دیدگاه فروم مسئولیت­پذیری یک وظیفه یا تکلیف نیست که باید توسط یک فرد انجام بگیرد بلکه، برعکس نوعی احساس و حالتی است که توسط خود فرد برانگیخته شده و دربردارنده پاسخ و واکنشی است که فرد نسبت به نیازهای دیگران به صورت آشکار یا پنهان ابراز می­دارد. ناکامورا و واتاناب موراکا  معتقدند که مسئولیت­پذیری یک ارزش است که مردم سالاری و جامعه مردم سالار را تحت تأثیر قرار می­دهد. اسلنکر و همکاران معتقدند قلب مسئولیت­پذیری، نوع دوستی است. بنابراین، احساس مسئولیت­پذیری از یکسو پدیده­ای است که بیشتر به افراد مربوط می­شود تا جامعه و از سوی دیگر لازمه خودکنترلی برای فرد و کنترل اجتماعی برای جامعه است.

  از دیدگاه ایزدی و عزیزی شمامی ، مسئولیت پذیری یکی از مهم ترین ابعاد شهروندی بوده و شخص مسئولیت­پذیر کسی است که بر اساس عزت نفس خود و با احترام به حقوق سایرین، دیدگاه­های خود را ارزیابی نموده و در نهایت پیامدهای اعمال و تصمیماتش را می­پذیرد. صاحبنظران مذکور، همچنین ابعاد مسئولیت­پذیری اجتماعی را در قالب سه بعد شناختی (رشد دامنه اطلاعاتی فرد از انواع مسئولیت های اجتماعی و اعتلای مهارت­های عقلانی و تحلیل و تفکر پیرامون این مسئولیت­ها)، عاطفی (ایجاد انگیزه، نگرش و عواطف مثبت نسبت به انواع مسئولیت­های اجتماعی ) و عملکردی (توانایی ایفای مطلوب وظایف اجتماعی توأم با همکاری، همراهی، کمک و احترام به سایر افراد) مورد بحث قرار می دهند.

همچنین سبحانی نژاد و فردانش با تأکید بر نقش و رسالت نهادهای آموزشی در زمینه مسئولیت­پذیر کردن یادگیرندگان، این مسئولیت­ها را شامل ابعاد اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، مدنی و زیست محیطی می دانند و معتقدند که آموزش و برنامه­های درسی مرتبط با مسئولیت­پذیری باید بتوانند عملاً شناخت­ها، عواطف و مهارت­های (عملکردها) لازم را در این زمینه در فراگیران به وجود آورد. یعنی آنکه یادگیرندگان باید از آگاهی­ها و مهارت­های عقلانی برای کسب شناخت از انواع مسئولیت­های فردی و اجتماعی برخوردار شوند. به علاوه واجد عواطف و نگرش­های مثبت در زمینه پذیرش انواع مسئولیت­های اجتماعی شده و نهایتاً توانمندی­های لازم را برای اقدام به انواع وظایف و مسئولیت­های اجتماعی کسب کنند. صاحبنظران مذکور معتقدند که دلالت صریح مطالب فوق آن است که برنامه های درسی مرتبط با آموزش مسئولیت­پذیری نباید صرفاً به یکی از ابعاد سه گانه محدود گردد.

همچنین باید یادآور شد که واژه مسئولیت­پذیری نه تنها از نظر صاحبنظران و اندیشمندان متفاوت است بلکه مکاتبی چون مکتب روانکاوی و مکتب وجودگرایانه و گشتالت درمانی تعریفی متفاوت از مسئولیت­پذیری ارائه می­کنند. مسئولیت­پذیری در مکتب روانکاوی و از نظر فروید بدین معناست که انسان مسئول رفتار و اعمال خود نیست بلکه تحت تأثیر نیروهای درونی قرار دارد. اما وجودگرایان، مسئولیت­پذیری را به معنای متعلق بودن به خود ما و برخورد صادقانه با آزادی می­دانند و در نظریه گشتالت درمانی، مسئولیت­پذیری یعنی اتکا بر توانایی خویش جهت انتخاب کردن است.

با وجود تعاریف و تعابیر متنوعی که از منظر صاحبنظران مختلف در زمینه مسئولیت­پذیری به عمل آمده است، می­توان در یک نگاه کلی چنین بیان نمود که مسئولیت­پذیری به معنای به عهده گرفتن تکلیف یا عملی است که فرد از طریق یک الزام درونی و تعهد در قبال آن، مسئول و پاسخگو می­گردد. در واقع در مسئولیت­پذیری نوعی اختیار نهفته است که به فرد این امکان را می­دهد تا در قالب اراده خود، عملی را انجام دهد و در قبال خود و دیگران پاسخگو باشد.

مسئولیت­پذیری از منظر جامعه­شناختی و روان­شناسی

 در زمینه مسئولیت­پذیری دیدگاه­های متفاوتی وجود دارد که برخی از آنها در باب مسئولیت­پذیری فردی و اجتماعی و برخی دیگر در زمینه پرورش مسئولیت­پذیری مطرح شده­اند؛ که این مباحث در نوع خود می توانند راهنمایی برای عمل باشند. لذا در این جا به بررسی دیدگاه­های جامعه شناختی و روان­شناسی پرداخته شده و در ذیل دیدگاه جامعه شناختی، اندیشه­های هابرماس، هومنز و ویکرز  مطرح می شود.

هابرماس: هابرماس نظریه­ای تحت عنوان کنش ارتباطی مطرح می­کند که مبنای کار خود را بر ارتباط بدون تحریف و اجبار قرار داده است. وی در نظریه کنش ارتباطی خود، بر فلسفه زبان تأکید می­­کند و بر این عقیده است که امروزه مسئله زبان جایگزین مسئله آگاهی را شده است؛ و آنچه ما را از طبیعت متمایز می کند، زبان است و استقلال و مسئولیتی که برای ما مهیا می شود را ناشی از زبان می­داند.

هومنز:   هومنز از دیگر جامعه شناسانی است که  قالب نظریه مبادله خود به مقوله مسئولیت­پذیری توجه می­نماید. “وی در نظریه مبادله خود از تعهد و مسئولیت­پذیری تحت عنوان رعایت هنجارها و قواعد گروهی برای بدست آوردن پاداش یاد می­کند. به اعتقاد هومنز انسان در روابط متقابل  به دنبال رفتارهایی است که به پاداش بیشتر منجر می­شود. عامل اصلی در مبادله، کنش متقابل و رویارویی افراد است که این کنش مبتنی بر مبادله مادی یا نمادین است؛ و الگوی انتخاب عمل (مسئولیت زندگی) در این مبادله، عقلانی هستند و به وسیله دو عامل انگیزه و عمل تعیین می شود .

ویکرز:  ویکرز از جمله معدود افرادی است که در نوشته­های خود به دو مقوله مسئولیت فردی و اجتماعی پرداخته است. توجه او به مسئولیت­پذیری به عنوان شرطی برای یکپارچگی، ثبات  و ویژگی اخلاقی  جامعه در کتاب «مسئولیت­پذیری: منابع و محدودیت­هایش» مطرح شده است. این مسئله در دیگر نوشته­هایش مخصوصاً در مجموعه انتشار داده شده به عنوان «مقالات ویکرز» نیز تأثیر داشته است. وی معتقد است که مسئولیت­پذیری، به یک الگوی انتظارات متقابل و اعتماد دربین مردم نیاز دارد. از نظر او چند شرط باید محقق شود تا مسئولیت­پذیری به عنوان یک ویژگی در جامعه مطرح شود؛ شرط اول توافق بر سر آنچه که افراد باید مسئولیت آن را به عهده بگیرند بدین معنا که یک همگرایی در مورد معنی مسئولیت­پذیری و در مورد ضرورت رفتار مسئولانه وجود داشته باشد. دوم اینکه روابط بین فردی باید به وسیله تعهدات و مسئولیت­های متقابل، مشخص شده باشد و یک جامعه مسئول باید با ساختار منظمی از کارکردها، حقوق و وظایف، مشخص شده باشد. سوم اینکه روابط سیتماتیک باید مدون باشد(یا از لحاظ رسمی به وسیله قانون یا قاعده یا اینکه از طریق غیررسمی به وسیله رسوم) .

اما دیدگاه­های روان­شناختی در مورد مسئولیت­پذیری در چارچوب آرا و مواضع صاحبنظرانی چون آدلر، پرز، اریک برن، گلاسر و راجرز  مطرح می­شود.

 آدلر و روانشناسی فردی : آدلر به عنوان اولین روانکاوی است که بر ماهیت انسان تأکید ورزیده است. به عقیده او، رفتار در یک زمینه اجتماعی رخ می­دهد و انسان مجبور است به ایجاد روابط متقابل بپردازد. وی جبرگرا نیست و به آزادی انتخاب و مسئولیت انسان در زندگی معتقد است. به نظر او زندگی فاقد هرگونه معنی ذاتی است و هرکسی به شیوه خاص خودش به زندگی معنا می­بخشد و در واقع محرک اصلی رفتار بشر، هدف­ها و انتظارات وی از آینده است. فرد سالم برای هدف­های خود تلاش می­کند که در درجه اول ماهیتی اجتماعی دارد.

دیدگاه پرز گشتالت درمانی: پرز، معتقد بود انسان از طریق رشد بالغ می­شود و از حمایت محیطی به حمایت شخصی و استقلال نایل می­آید. انسان، منفعل و فعل­پذیر نیست بلکه یک سازمان دهنده فعال است. به عقیده او اشخاص سالم بدون مداخله نیروهای بیرونی قادر به تنظیم خود هستند و فقط آگاهی از خود می تواند به رشد و کمال شخصیت بیانجامد. ما باید خواسته­ها و آرزوهایمان را بشناسیم و بپذیریم. اگر در سراسر زندگی پدر و مادرمان را سرزنش کنیم و آنها را مسئول مشکلاتمان بدانیم، همچنان خود را کودک می­پنداریم نه فرد بالغی که مسئول خویش است. پس باید به خود بگوییم: اکنون فرد بالغ و مسئول زندگی خود هستم.

دیدگاه تحلیل تبادلی اریک­ برن: به نظر برن، فرد ایده آل و با ثبات کسی است که برحسب شرایط خاص به راحتی از یک حالت من به حالت دیگران جا به جا شود. آدم با ثبات از نظر بالغ، آدمی واقع بین، منطقی و مسئول است و از بازی­هایی که برای انداختن مسئولیت زندگی بر دوش دیگری ترتیب یافته­اند، پرهیز می­کند. به عقیده او انسان، مجموعه­ای از احساسات، اخلاقیات و کنترل آگاهانه بر خود است که براساس هریک از آنها می­تواند در برابر عوامل محیطی پاسخگو باشد. افراد بالغ و رسیده قادرند در اغلب موارد، بُعد بالغ خویش را تحت کنترل بگیرند. تحلیل تبادلی روشی است که فرد را در تجزیه و تحلیل و درک رفتار خود و در کسب آگاهی و قبول مسئولیت، با توجه به آنچه در زمان حال اتفاق می­افتد، یاری می­دهد.

دیدگاه  واقعیت درمانی گلاسر : واقعیت درمانی روشی است که در دهه 1960 توسط گلاسر ابداع شد. واقعیت درمانی در واقع “روشی است برای حل مشکلات رفتاری و عاطفی و نیز رسیدن به هدف هویت. مراجع را در قبول واقعیت، پذیرش مسئولیت و ارزیابی رفتار درست و نادرست یاری می­دهد”. به نظر واقعیت درمانگران، هر انسانی این استعداد را دارد که مسئول رو غیر مسئول باشد، اما اینکه به چه شیوه­ای رفتار خواهد کرد، به تصمیم او بستگی دارد نه به شرایط موجود. پیدایش نابسامانی هم، نتیجه عدم توانایی فرد در تحقق نیازهایش می­داند. مخصوصاً دو نیاز اساسی یعنی مبادله عشق و محبت و احساس ارزش که هر دو در تشکیل هویت نقش مهمی دارند. کسی بیمار به حساب می­آید که نتواند دو نیاز اساسی خود را درحیطه ی واقعیت و پذیرش مسئولیت و تشخیص موارد درست و نادرست ارضا کند.

دیدگاه مراجع ـ محوری  راجرز: مشاوره به شیوه مراجع ـ محوری را که کارل راجرز بنا کرده، به علت نگرش مثبت و عملی، در میان مشاوران مدارس مقبولیت فراوانی یافته است. هدف اصلی مشاوره مراجع ـ محوری، کاهش اضطراب و افزایش خود آگاهی و خودشناسی مراجع است. با این وجود، راجرز نسبت به انسان نگرش مثبتی دارد و معتقد است که انسان تمایل ذاتی به خودشکوفایی، تحقق هدف­های ارگانیسم حفظ تمامیت خود دارد. این تمایل ذاتی موجب تلاش و فعالیت، خود ـ رهبری، خود ـ تنظیمی، تسلط بر خود، استقلال، مسئولیت­پذیری و اجتماعی شدن انسان می­شود.

دیدگاه  وجود گرایان فرانکل : افراد بسیاری به جای اینکه مسئولیت یافتن راه سالم زندگی را بپذیرند، وانمود می­کنند که سایق­های زیستی آنها، زندگیشان را کنترل می­کند. البته این ما هستیم که تصمیم می­گیریم چنین افسانه ای را باور کنیم. سارتر می­گوید: انسان غیر از آنچه از خودش می­سازد چیزی نیست. این اولین اصل وجود­گرایی است. فرانکل، پذیرفتن مسئولیت را امری ضروری می­ داند و قاطعانه به آن تکیه دارد. روش درمان او این است؛ چنان زندگی کن که گویی بار دومی است که به دنیا آمده­ای، و اینک در حال انجام خطاهایی هستی که در زندگی نخستین مرتکب شده بودی. هیچ قاعده کلی، بهتر از این نمی­تواند احساس مسئولیت و حس وظیفه­شناسی را در انسان بیدار کند.

اهمیت و جایگاه مسئولیت­پذیری از منظر اسلام

نظام حقوقی اسلام یک نظام تکلیف­گرا است و تکلیف هر فرد همان مسئولیتی است که در قبال خود و دیگران دارد. در واقع مسئولیت­پذیری یکی از موضوعات و مؤلفه­هایی است که در دین مبین اسلام بر آن تأکید بسیار می­شود؛ از جمله برعهده گرفتن مسئولیت رفتار و اعمال خویش، مسئول بودن درقبال خود و جامعه و… که دارای بار ارزشی و اخلاقی است، همچنین باید گفت انسان اشرف مخلوقات است و برای رسیدن به جایگاهی که استحقاق آنرا دارد باید مسئولیت­هایی را که خداوند در اختیار وی نهاده است را بشناسد و بعد از آشنایی با حقوق و مسئولیت­ها، از طریق عمل، کمر به همت آن ببندد. در مباحث پیشین مفاهیمی از مسئولیت­پذیری بیان گردید و در این بخش به بیان اهمیت و جایگاه مسئولیت­پذیری در آیات و روایات می­پردازیم.

همان طور که آذرمهر بیان می­دارد، در معارف اسلامی، مسئولیت و مسئولیت­پذیری با واژگانی چون تکلیف، حقوق، وظیفه و تعهد ملازم است. امام سجاد می­فرمایند: بدان که خدای عزّوجلّ را بر تو حقوقی است که در هر جنبشی که از تو سر می­زند و هر آرامشی که داشته باشی و یا در هر حالی که باشی یا در هر منزلی که فرود آیی یا در هر عضوی که بگردانی یا در هر ابزاری که در آن تصرّف کنی، آن حقوق اطراف تو را فرا گرفته است. بزرگترین حقّ خدای تبارک و تعالی همان است که برای خویش بر تو واجب کرده؛ همان حقّی که ریشه همه حقوق است. وی در توضیح حدیث مذکور تأکید می­کند که: امام سجّاد (ع) نمی­فرماید تو بر گردن دیگران حقّی داری که آنها باید در مورد تو رعایت کنند بلکه می­فرماید؛ حقوقی تو را احاطه کرده؛ یعنی حقوقی که دیگران بر گردن تو دارند و تو باید از عهدۀ آنها برآیی. همانطور که دیدیم اسلام دینی تکلیف گراست و اصولا̋ دینداری بدون مسئولیّت پذیری و تعهّد معنایی ندارد. در قرآن مجید آیات فراوانی وجود دارد که اهمیّت مسئولیّت­پذیری و وظیفه­شناسی را برای انسان بیان کرده است؛ ابعاد این پاسخگویی به قدری وسیع است که حتّی اعضاء و جوارح انسان را نیز در بر می گیرد و خداوند در قرآن می­فرماید:وَلا تَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ اِنَّ السَّمعَ وَ البَصَرَ وَالفُؤادَ کُلُّ اولئکَ کانَ عَنهُ مَسئولاً .از آنچه نمی­دانی پیروی نکن ؛ چرا که گوش و چشم و دلها همه مسئولند.

مسئولیّت­پذیری از چنان اهمیّتی برخوردار است که در بسیاری از تفاسیر از امانت الهی، به همان تعهّد و قبول مسئولیّت یاد شده است  و خداوند در این باره در قرآن می­فرماید: اِنّا عَرَضنا الاَمانَةَ عَلَی السَّماوَاتِ وَالاَرضِ وَ الجِبالِ فَاَبَینَ اَن یَحمِلنَها وَ اَشفَقنَ مِنهَا وحَمَلَهَا الاِنسَانُ اِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً . ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم آنها از حمل آن ابا کردند و از آن هراس داشتند امّا انسان، آنرا بر دوش کشید، او بسیار ظالم و جاهل بود.

  مسئولیّت­پذیری درروایات، در ابواب مختلف مطرح گردیده و همواره از اهمیّت بالایی برخوردار بوده است. ایزدی فرد و کاویار مطرح می­کنند که مسئولیت­پذیری زمامداران حکومتی، در واقع همان پاسخگویی است زیرا پاسخگویی، نوعی فرمانبرداری و اجابت درخواست دیگران در برابر وظایفی است که برعهده دارند و برای شخص تعهد ایجاد می­کند. از منظر آنان عنصر اصلی مسئولیت­پذیری پاسخگویی است، یعنی اصالت دادن به حقوق دیگران به این معنا که شما حق دارید و من تکلیف دارم. به طور کلی می­توان اشاره کرد که مسئولیت­پذیری انسان بر آمده ازخودآگاهی و اختیار او و نوعی رفتار اخلاقی است که با الزام همراه است و تعهدآور نیز هست. در نهج البلاغه مسئولیت­پذیری در قالب ا اخلاق فردی، اخلاق شغلی و سازمانی یا حرفه ای مطرح شده است .

گفته شد که مسئولیت­پذیری دارای بعد اخلاقی است که گاه به صورت «اخلاق فردی» بروز می­کند، به این معنا که هر فردی به عنوان شخص حقیقی، صرف نظر از کارش، در مورد رفتارهای خود در قبال خویش، خانواده و جامعه مسئول و پاسخگو است. تلاش جهت برآوردن نیازهای دیگران، تبعیت از حق، پرداختن حقوق دیگران، توجه به مشکلات جامعه و کمک به مردم، استفاده بهینه از نعمت های الهی و… از موارد مسئولیت فردی است که در نهج البلاغه به آن اشاره شده است

منبع

محمدیان، آسیه(1394)، تحلیل روابط ساده و چندگانه بین هوش اخلاقی و سرمایه اجتماعی با میزان مسئولیت پذیری، پایان نامه کارشناسی ارشد، علوم تربیتی برنامه ریزی درسی، دانشگاه کاشان

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0