مفاهیم ومبانی ساختار سازمانی
سازمانها نقش عمده ای در جهان نوین ما ایفا میكنند. سازمانها به قدری در همه ابعاد و جنبههای گوناگون زندگی ما فراگیر شده كه شناخت آنها نه تنها به عنوان یك موضوع علمی بلكه به عنوان یك پدیده جدایی ناپذیر از زندگی اجتماعی ما اجتناب ناپذیر میکند. شناخت سازمان به حدی كه بتواند مدیران ما را نه تنها در زندگی خصوصی بلكه در زندگی سازمانی یاری داده و آنها را مجهز به ابزار شناخت برای هدایت و سكانداری مجموعه خود کند كار ساده ای نیست. زیرا امروزه سازمانها و انسانهای مشغول به كار در سازمانها هر دو بسیار پیچیده میباشند و شبكه روابط و ساختارهایی كه ناشی از تعامل انسان و سازمان است به قدری پیچیده و در هم تنیده است كه جز با تئوری، شناخت آن ممكن نیست.
ساختار سازمانی
یك سازمان مرزهای نسبتاً مشخصی دارد تا بتوان اعضاء را از غیر اعضاء باز شناخت. مشخص شدن چنین مرزهایی از طریق انعقاد قراردادهای رسمی یا غیر رسمی بین اعضاء و سازمان صورت میگیرد. ساختار سازمان تصریح میكند كه وظایف چگونه تخصیص داده شوند، چه شخصی به چه كسی گزارش دهد و ساز و كارهای هماهنگی رسمی و همچنین الگوهای تعاملی سازمان كه باید رعایت شوند كدامند؟ ساختار سازمانی ابعادی دارد که شامل مواردی بدین شرح است. پیچیدگی به میزان تفكیكی كه در سازمان وجود دارد اشاره میكند. رسمیت دومین جزء ساختار سازمانی است. رسمیت به مقررات، روشها و مدارك كتبی اطلاق میشود كه به موجب آنها شرح وظایف، دستورالعملها و فرمانهایی كه كاركنان و اعضای سازمان باید آنها را رعایت و اجرا نمایند مشخص میشود. تمركز به سطوحی از سلسله مراتب اختیارات اطلاق میشود كه میتوانند تصمیماتی را بگیرند.بحث ساختار سازمانی از زمان پیدایش نظریههای سازمان و مدیریت در بین دانشمندان و صاحبنظران مدیریت شروع شده است. سازمانها برای هماهنگی و کنترل فعالیتشان و برای حرکت در جهت نیل به هدف یا اهدافی خاص (فلسفه وجودی هر سازمان) از داشتن ساختار سازمانی ناگزیرند.
ساختار، اسکلت سازمانها و هسته متمایز کنندهها آنها است.ساختار سازمانی یک سیستم رسمی از وظایف و روابط اختیار است که چگونگی هماهنگی فعالیتهای افراد و استفاده از منابع برای تحقق اهداف سازمانی را کنترل میکند. با وجود اینکه مفهوم ساختار سازمانی یک حقیقت است و ضمن اثر گذاشتن آن بر افراد سازمان، همه افراد به نوعی با آن سر و کار دارند، اما کم و بیش یک مفهوم انتزاعی است. نقشهای افراد در سازمان سنگ زیرین ساختار سازمانی است و روابط بین نقشها ساختار را شکل میدهد. متغیرهای بسیاری را به عنوان ابعاد سازمانی مطرح کردهاند، اما میتوان گفت که ابعاد سازمانی به دو گروه: ساختاری و محتوایی تقسیم میشوند. همچنین ساختار به عنوان یکی از اجزای سازمانی تعریف میشود که از عنصر پیچیدگی، رسمیت و تمرکز تشکیل شده است. سازماندهی فرآیند ایجاد ساختار سازمانی و ساختار سازمانی چارچوب سازمانی است که به درجهای از رسمیت، پیچیدگی و تمرکز اشاره دارد.
در طرحریزی ساختار سازمانی سه رکن مورد توجه قرار میگیرد:
- ساختار سازمانی، تعیینکننده روابط رسمی و گزارشگیری در سازمان است و نشاندهنده سطوحی است که در سلسله مراتب اداری وجود دارد و حیطه کنترل مدیران را نیز مشخص میکند.
- ساختار سازمانی، تعیینکننده جایگاه افرادی است که بهصورت گروهی در یک واحد کار میکنند و به گروهبندی یا تقسیمبندی واحدهایی که در کل سازمان وجود دارد، میپردازد.
- ساختار سازمانی، دربرگیرنده طرح سیستمهایی است که بهوسیله آنها همه واحدها هماهنگ و یکپارچه میشوند. در نتیجه، ارتباط مؤثر در سازمان تضمین خواهد شد.
ساختار سازمانی در برگیرنده طرح سیستمهایی میشود که به وسیله آنها فعالیتهای همهی دوایر هماهنگ و یکپارچه میشود، و در نتیجه سیستم ارتباط مؤثر (در سازمان) تضمین خواهد شد. ساختار سازمانی، کالبدی است که در آن جلوهای از موارد ذیل تعیین میشود:
- تعیین کنندهی حوزههای اساسی یک سازمان،
- تعیین کنندهی مأموریت اساسی هر یک از حوزهها،
- تعیین کنندهی مدیریت اساسی در هر یک از حوزهها،
- تعیین کنندهی مأموریتهای کلی هر یک از واحدهای اساسی،
- ارایه دهنده تصویری از نظام ارتباطی و مراکز تصمیمگیری،
- زیربنای نمودار سازمانی.
وظایف اساسی ساختار سازمانی
هال معتقد است ساختار سازمانی سه وظیفه اصلی به عهده دارد:
- در تولید ستاده سازمانی برای میل به اهداف سازمان كمك میكند.
- تاثیر تنوعات فردی را بر روی سازمان حداقل میكند.
- عرصهای است كه تصمیمات سازمانی اخذ میشود و قدرت اعمال میشود.
هدفهای ساختار سازمانی
- جهت دادن اطلاعات به سوی مدیران مربوط تا میزان عدم اطمینان آنان هنگام تصمیمگیری کاهش یابد.
- توزیع اختیار برای تصمیمگیری به طور مؤثر به صورتی که اعضای سازمان بتوانند بدون دردسر و با انسجام در هر سطحی برنامههای خود را اجرا کنند.
- تعیین و کنترل روابط میان واحدهای کاری به طوری که اطمینان حاصل شود که کلیهی کارها به شیوهای منظم و مرتب واگذار و اجرا شده است و کلیهی واحدها در موفقیت سازمان مشارکت داشتهاند.
تعاریفی از ساختار سازمانی
ساختار سازمانی چگونگی تقسیم كار و طبقه بندی وظایف و مسئولیتها. ساختار سازمانی مجموعه راههایی است كه كار را به وظایف مشخص تقسیم كرده و هماهنگی میان آنها را فراهم میآورند. ساختار سازمانی مبنای توزیع نقشها در سازمان و تشكیلات شامل سلسله مراتب سازمانی، مكانیسمهای تصمیمگیری و عملیاتی است كه مبنای مقررات، رویههای سازمان، خطوط ارتباطی لازم برای اجرای كارهای روزمره را فراهم میآورد.ساختار سازمانی چهارچوب روابط حاكم بر مشاغل سیستمها و فرآیندهای عملیاتی و افراد و گروههایی است كه برای میل به هدف تلاش میكنند. ساختار به مدیران نشان میدهد كه مسئول سرپرستی چه كسانی هستند و به كاركنان مدیرانی را میشناساند كه از آنها آموزش و دستور میگیرند. كمك به جریان اطلاعات نیز از تسهیلاتی است كه ساختار برای سازمان فراهم میكند.
ساختار سازمانی تعیین کننده روابط رسمی گزارشگری در سازمان است و نشان دهنده سطوحی است که در سلسله مراتب اداری وجود دارد و نیز حیطه کنترل مدیران یا سرپرستان را مشخص میکند. ساختار سازمانی تعیین کننده افرادی است که به صورت گروهی در دوایر کار میکنند و گروهبندی یا تقسیمبندی دوایری است که در کل سازمان وجود دارند.ساختار سازمانی در برگیرنده طرح سیستمهایی میشود که به وسیله آنها فعالیتهای همهی دوایر هماهنگ و یکپارچه میشود، و در نتیجه سیستم ارتباط مؤثر (در سازمان) تضمین خواهد شد . ساختار سازمانی، کالبدی است که در آن جلوهای از موارد ذیل تعیین میشود:
- تعیین کنندهی حوزههای اساسی یک سازمان،
- تعیین کنندهی مأموریت اساسی هر یک از حوزهها،
- تعیین کنندهی مدیریت اساسی در هر یک از حوزهها،
- تعیین کنندهی مأموریتهای کلی هر یک از واحدهای اساسی،
- ارایه دهنده تصویری از نظام ارتباطی و مراکز تصمیمگیری،
- زیربنای نمودار سازمانی.
ساختار سازمان، سیستمی متشکل از وظیفه، گزارشدهی، رابطهها و اختیار است که امور سازمان در محدوده آن انجام میشود. بنابراین، ساختار مبین شکل و تخصص فعالیتهای سازمان است. ساختار سازمان تعیین کننده چگونگی قرار گرفتن اجزا در کنار یکدیگر نیز است.منظور از ساختار سازمان تنظیم و هماهنگی اقدامهای کارکنان به گونهای است که تحقق هدفهای سازمان میسر شود. فرض بر این است که از طریق کوشش سازمان یافته (یعنی کار کردن دسته جمعی اشخاص) در مقایسه با انجام کار انفرادی موفقیت بیشتری کسب میشود. به هر حال، برای آگاهی از حاصل بالقوهی تلاش جمعی لازم است کار هماهنگ شده باشد.
ساختار سازمانی، راه یا شیوهای است که به وسیله آن فعالیتهای سازمانی تقسیم، سازماندهی و هماهنگ میشوند.ساختار سازمانی تعیین کنندهی روابط رسمی و گزارشگیری در سازمان است و نشان دهندهی سطوحی است که در سلسله مراتب اداری وجود دارد و حیطهی کنترل مدیران را نیز مشخص میکند؛ساختار سازمانی تعیین کنندهی جایگاه افرادی است که به صورت گروهی در یک واحد کار میکنند و به گروهبندی یا تقسیمبندی واحدهایی که در کل سازمان وجود دارد، میپردازد؛ ساختار سازمانی در بر گیرنده طرح سیستمهایی است که به وسیله آنها همه واحدها هماهنگ و یکپارچه میشوند و در نتیجه ارتباط مؤثر در سازمان تضمین خواهد شد.
منبع
نسرانی، غلامرضا(1394)، رابطه ساختار سازمانی و کارآفرینی استراتژیک، پایاننامه کارشناسی ارشد، مدیریت کارآفرینی، دانشگاه خوارزمی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید