مفاهیم مرتبط با تاب آوری
احساس انسجام( مفهوم نزديک به تاب آوري)
احساس انسجام که آنتونوفسکي آن را شرح داده، يکي از مفاهيم نزديک و مشترک با مفهوم تاب آوري است که افراد را در برابر استرس محافظت ميکند. آنتونوسکي (1987) سه جزء براي احساس انسجام در نظر گرفته است:
- برخورداري از توان فهم امور؛ گسترهاي که يک فرد موقعيتهايي را که با آنها مواجه ميشود از لحاظ شناختي با معنا و قابل درک ميبيند.
- برخورداري از قابليت مديريت امور؛ تواناييهاي يک فرد براي برآورده کردن تقاضاهاي محيطي.
- داشتن معنا، به ميزاني که يک فرد احساس ميکند زندگي اش به لحاظ عاطفي بامعناست و مشکلاتش را چالش ميداند نه تهديد.
اين احساس حاصل تمايل افرد به داشتن دنيايي است که در آن خودشان را درک کردني، اداره شدني و با معنا ببينند. آنتونوسکي و سوراني(1988) معتقدند افراد و خانوادهها ميتوانند با افزايش احساس انسجام، به خود در موقعيتهاي بحراني کم بکنند. به عبارتي ميتوانند بحرانها و موقعيتهاي استرس زا را شکلي تازه ببخشند و آنها را به ديد چالشهايي بنگرند که درک کردني، اداره شدني و با معنا هستند.
سرسختي رواني
يک مفهوم مرتبط در ادبيات تاب آوري مفهوم سرسختي رواني است که توسط کوباسا و مدي توضيح داده شده است. اين مفهوم حاصل نظريۀ شخصيت هستي گرايانه است و به عنوان يک ويژگي شخصيتي تعريف شده است که داراي سه جزء چالش، تعهد و کنترل است. اصطلاح چالش نگرش مثبت نسبت به زندگي را منعکس ميکند که فرد را قادر ميسازد تغييرات را جزء طبيعي زندگي و فرصتي براي رشد ببيند به جاي اين که آنها را تهديدي براي امنيت و بقاي خود بداند. اصطلاح تعهد به صداقت و ارزشهاي خاص در زندگي اشاره ميکند و افرادي که اين بعد شخصيتي آنها قوي است در زندگي، کار و روابطشان در جست و جوي معنا هستند و هدف دارند. اين اصطلاح کنترل اين اعتقاد را بازتاب ميدهد که فرد ميتواند در حوادثي که در زندگي برايش رخ ميدهد با در نظر گرفتن محدوديتهاي منطقي اش کنترل داشته باشد و ميتواند با مشکلات مواجه شود.
در رابطه با تاب آوري” شاته” جملهاي دارد با اين عنوان که ” اين سبک تفکر است که تعيين کننده سطح تاب آوري افراد است، بيش از وراثت، هوش و هر عامل ديگر”.
سبکهاي تفکر تاب آورانه باعث ميشوند فرد به عقايد نادرست خويش در رابطه با دنيا و راهبردهاي نامناسب حل مسأله وابسته شود اين مسأله منجر به هدر رفتن انرژيهاي رواني و منابع با ارزش تاب آوري ميشود. سبک تفکر ميتواند توانايي افراد در پاسخ دهي تاب آورانه به دست اندازها و ضربههاي اجتناب ناپذير را در مسير زندگي تسهيل کند و مانعي دربرابر آنها قلمداد شود. نياز به اين مسأله احساس ميشود که به افراد مهارتهايي را بياموزيم که هنگام مواجهه با مشکلات و موقعيتهاي استرس زا به شيوۀ تاب آورانه تري تفکر و سپس عمل کنند. بنابراين مداخلههايي که هدفشان تحت تأثير قرار دادن فرايندهاي فکري است ميتواند گامي مهم در ايجاد مهارتها و تواناييهاي مربوط به تاب آوري باشد.
کاليل (2003) بيان ميکند که تاب آوري افراد با کاهش عوامل خطرآفرين، کاهش قرار گرفتن افراد در معرض اين عوامل و افزايش ظرفيت سازگاري و کنارآمدن افراد با استرس، در عين حال تقويت فرايندهاي خانوادگي حمايت کننده و تقويت عزت نفس و خودکارآمدي آنها بيشتر ميشود.
افرادي که سخت رويي بالايي دارند، داراي ويژگيهاي شخصيتي هستند که سلامت روان آنها را افزايش ميدهد، از جمله مهارتهاي اجتماعي بالا، توانايي حل مسأله ، خود گرداني، احساس هدفمندي و اميد به آينده.در توجيه تأثير مثبت سخت رويي بر زندگي و اين که سخت رويي باعث کاهش ارزيابي تهديد ( افکار منفي) و افزايش انتظارات موفقيت فرد از موقعيت ميشود.
منبع
پیری، فریده(1393)، بررسي اثربخشي آموزش تاب آوري بر کيفيت زندگي و کاهش رفتارهاي پرخطر دانش آموزان، پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی، دانشگاه بوعلی سینا همدان.
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید.
دیدگاهی بنویسید