مفاهیم شناخت وفراشناخت

شناخت مفهوم جامع و گستر ده اي است و به فعاليتهاي ذهني اي اطلاق مي شود كه در اكتساب ، پردازش ، سازماندهي و استفاده از دانش دخالت دارد . واژه شناخت فرايند هاي عمده را در بر مي گيرد : كشف كردن ، تعبير ، رده بندي به خاطر آوردن اطلاعات ، ارزيابي مفاهيم ، استنتاج اصول و استنباط قوانين ، به تصور در آوردن امكانات ، ايجاد راهبردها ، خيالپردازي و رويا.

فراشناخت

ميل به دانستن و تلاش براي دانستن و فهميدن از ويژگي هاي جدايي ناپذير وجود آدمي است. از اين رو، ذهن انسان همواره درگير انبوهي از پرسش ها بوده است. در اين ميان،‌ اين پرسش اساسي كه فرد درباره دانستن چه مي داند، ‌و چگونه و تا چه حد مي داند جايگاه خاص خود را داشته است. پرسش هايي از اين گونه ما را به سمت مفهومي هدايت مي كند كه امروزه در روان شناسي يادگيري، فراشناخت ناميده مي شود. اصطلاح فراشناخت را اولین بار فلاول؛  مورد استفاده قرار داد تا با آن دانش شخص را در مورد فرآیندها و تولیدات شناختی یا هر چیز مربوط به آن توصیف کند. از فراشناخت تعاریف گوناگونی ارائه شده است: آگاهی شخص از فرآیندها و راهبردهای شناختی؛  تفکر دربارۀ تفکر؛ دانش و کنترلی که در مورد تفکر و فعالیت های یادگیری اعمال می شود؛ دانش درباره ی دانستن و دانش فرد دربارۀ چگونگی یادگیری خودش. فراشناخت کلیدی است برای توانایی شناختی، که به افراد اجازه می دهد تا افکارشان را کنترل و بازسازی کنند و نقش اساسی در یادگیری ایفا می کند.

   همچنین فراشناخت را می توان به معنی آگاهی فرد از فرآیند تفکر خود و توانایی اش برای کنترل این فرآیند دانست. فراشناخت یک مدل شناختی است که در یک سطح بالاتر فعالیت می کند و بر پایه نظارت و کنترل قرار دارد .واترمن پی تر؛ بیان می کند که افراد موفق کسانی هستند که خوب برنامه ریزی می کنند، اهداف ویژه را تشخیص می دهند و معرفی می نمایند و راهبردها را طرح ریزی می کنند. مهمترین امتیاز دانش فراشناختی این است که یادگیرنده را قادر می سازد تا لحظه به لحظه از فعالیت یادگیری خود و چگونگی پیشرفت کارش آگاه باشد و هم نقاط قوت و هم نقاط ضعف خودش را تشخیص دهد .فراشناخت با مفهومي كه در روان شناسي شناختي جديد مطرح شده است به عنوان يكي از مولفه هاي مهم شناخت و همچنين رابطه آن با يادگيری وپيشرفت تحصيلي، همواره توجه پژوهشگران را به خود جلب كرده و به تدريج برخي مفاهيم مرتبط با آن نيز پا به عرصۀ متغير هاي پژوهشي در تحقيقات مربوط به آموزش و يادگيري نهاده اند.

در اين ميان اونيل و عابدي؛ بر مبناي تعاريف پينتريچ و دي گروت  و فلاول و با اقتباس و تمثيل از سازه هاي نظريۀ اضطراب حالتي, صفتي ، مفهوم فراشناخت حالتي را معرفي نموده اند.اونيل و عابدي ضمن توضيح فراشناخت و تمايز قايل شدن بين فراشناخت صفتي و فراشناخت حالتي، فراشناخت صفتی را به صورت ؛  نظارت متناوب و آگاهانه فرد بر خود به منظور بررسي ميزان دستيابي به اهدافش و در صورت لزوم توانايي انتخاب و به كارگيري راهبرد هاي متفاوت ، و فراشناخت حالتي را به صورت حالتي گذرا در موقعيت هاي ذهني كه از لحاظ شدت، متغير است، در طول زمان تغيير مي كند و با ويژگي هاي برنامه ريزي، خود بازبيني، راهبردهاي شناختي يا عاطفي و خودآگاهي شناخته مي شود؛ تعريف كرده اند. بر اساس اين تعريف، آگاهي فرد از خود شامل موارد زير مي شود:

  • برنامه ريزي: شخص بايد داراي هدف و برنامه اي براي رسيدن به آن باشد ؛چه اين هدف برايش تعيين شده باشد و چه خود انگيخته باشد.
  • خودبازبيني: شخص به ساز و كارهايي جهت نظارت بر خود و ميزان دستيابي به اهدافش نياز دارد.
  • راهبرد شناختي: شخص بايد از يك راهبرد شناختي يا عاطفي براي نظارت بر فعاليت هاي ذهني خود اعم از فعاليت هاي حيطه وابسته، و فعاليت هاي مستقل از حيطه، برخوردار باشد. براي مثال: پيدا كردن نكته اصلي، يك راهبرد شناختي حيطه وابسته است.
  • آگاهي: شخص از فرايند شناختي خود آگاهي دارد.

عناصر فراشناخت

در مطالعات جدید فراشناخت دارای دو عنصر مستقل، اما مرتبط با یکدیگر است؛ یکی دانش فراشناختی و دیگری کنترل فراشناختی.

دانش فراشناختی

دانش فراشناختی به دانش و باورهایی که شخص دربارۀ منابع شناختی خود در یک حیطه، اینکه چقدر خوب در آن حیطه عمل می کند، راهبردها و روش های اکتشافی که می تواند استفاده کند، و ماهیت آن حیطه دانش اشاره دارد.به عبارت دیگر، دانش فراشناختی به دانش کسب شده در مورد فرآیندهای شناختی : دانشی که می تواند برای کنترل فرآیندهای شناختی مورد استفاده قرار گیرد، اطلاق می شود. دانش فراشناختی قابل بیان کردن است و نسبتاً ثابت است به گونه ای که امکان اندیشیدن در مورد فرآیندهای شناختی و بحث با دیگران را فراهم می کند، اما ممکن است اشتباه پذیر، غیر واقعی یا مبتنی بر الگوهای ساده لوحانه باشد.

چنین دانشی از خود ذهنی؛ خواه واقعی یا غیر واقعی، اثر مهمی بر رفتار شناختی دارد و ممکن است از طریق مشارکت در فعالیت های کلاسی روزانه تشکیل شود. این شکل از دانش فرد در مورد فرآیندهای فکری خود اغلب به عنوان یک دانش دیر تشکیل شونده توصیف شده است یعنی فراگیر باید به عقب برگردد و فرآیندهای شناختی خود را به عنوان اهداف تفکر و اندیشه مورد ملاحظه قرار دهد .رشد این جنبه از تفکر برای گسترش مهارت های مطالعه دانش آموزان و توانایی آنها در حل مسأله مهم است. شونفلد ،در این خصوص می گوید: این مهارت ها تا حدی به توانایی دانش آموزان برای ارزیابی موثر از آنچه می دانید است. اگر از آنچه می دانید آگاهی نداشته باشید با مشکل مواجه خواهید شد.

فلاول درباره دانش فراشناختی به سه مولفه اشاره کرده است:

 دانش متغیرهای شخصی: دانش متغیرهای شخصی، دانش کلی فرد در مورد نحوۀ یادگیری انسان و پردازش اطلاعات، و شامل اطلاعاتی مثل توانایی های حافظه، مراحل حافظه و ظرفیت آنها، نحوه بررسی مطالب و فرآیندهای کنترل کننده است. اطلاع از توانایی های حاظه و برآورد درست این توانایی می تواند به فرد در اکتساب، نگهداری و استفاده درست از آنچه یادگرفته است، کمک کند..

 دانش متغیرهای تکلیف ؛ وظیفه: مشتمل بر دانش مربوط به ماهیت، نوع، کیفیت و چگونگی تکلیفی است که قرار است فرد با آن درگیر شود. از آنجا که عدم کارایی حافظه، بیش از هر چیز به فقدان توجه در شروع کاربر می شود. اگر مطالب در ابتدای پردازش با دقت انتخاب نشده باشند، یادآوری آن نیز با اختلال مواجه خواهد شد. به منظور پردازش صحیح اطلاعات، یادگیرنده باید بتواند از توانایی های خود در آن زمینه آگاهی پیدا کند.

دانش متغیرهای راهبردی: این مقوله بر دانش مربوط به راهبردهای شناختی و فراشناختی اشاره دارد، و این که فرد بداند چه موقع و کجا، از چه راهبردی می تواند استفاده کند. اطلاع از راهبردهایی که در مراحل گوناگون نگهداری و بازیابی اطلاعات به کار می رود ؛ سازمان دهی، مرور ذهنی، تمرکز و غیره می تواند در امر اکتساب و یادآوری موثر باشد.

کنترل فراشناختی

دانش فراشناختی ؛دانش نسبت به خود و تکلیف و خودتنظیم کنندگی ؛ نظارت بر درک مطلب دانش آموزان بر توانایی آنها در درک معنای یک متن اثر می گذارد. اما سوالی که اینجا مطرح می شود این است که چه چیزی می تواند دانش آموزان را قادر سازد تا هنگام خواندن یک متن بر فرآیندهای فراشناختی شان کنترل کامل داشته باشند.خواندن یک فرآیند پیچیده است. خوانندگان ماهر، فراشناختی هستند یعنی از خواندن خود آگاهی دارند و می توانند بر آن کنترل کامل داشته باشند. خواننده ماهر به دنبال درک معنای متن است نه انجام و اتمام یک تکلیف. برای دانش آموزان فراشناختی، آگاهی از راهبردها و نشانه های راهنما برای کمک به درک متن، یک احساس استقلال در او ایجاد می کند.دانش کنترل فراشناختی بر یادگیری، دانش آموزان را قادر می سازد تا متون خواندنی را درک و به صورت شخصی و انتقادی به آن پاسخ دهند. آنها در صورت مواجهه با مشکل، مطالب را با آگاهی از آنچه می توانند برای درک متن انجام دهند، می خوانند.

دانش و کنترل خود

نیازآذری ؛ در بحث راهبردهای فراشناختی دو جنبه دانش و کنترل خود و دانش و کنترل فرآیند را مطرح می کند:

دانش و کنترل خود:

هر فردی که درگیر یک تکلیف یادگیری می شود باید نسبت به خود شناخت داشته باشد یعنی از توانایی ها و محدودیت هایش آگاه باشد و رفتار خود را بر اساس این دانش و آگاهی کنترل نماید. دانش آموزان موفق، دانش آموزانی هستند که از یادگیری خود آگاه هستند و بر آن نظارت دارند.

کسب دانش و کنترل خود

زمینه هایی که فرد دانش و کنترل خود را بدست می آورد عبارت اند از:

تعهد: تعهد الزاماً به این معنا نیست که فرد از کاری که انجام می دهد لذت ببرد. بلکه گاهی اوقات ممکن است نسبت به کاری که می خواهد انجام دهد علاقه نداشته باشد و یا حتی از آن متنفر باشد اما تعهد نسبت به انجام آن، در رسیدن به هدف های والا به فرد کمک می کند. دانش آموزان باید به این نکته توجه داشته باشند که برای موفقیت باید نسبت به کاری که می خواهند انجام دهند و نسبت به مطالب مورد یادگیری تعهد داشته باشند.

نگرش: دانش آموزان باید از نگرش خود نسبت به یادگیری آگاهی داشته باشند و موفقیت در انجام کار را به تلاش خودشان نسبت دهند. اگر دانش آموز اعتقاد داشته باشد که بر موقعیت یادگیری کنترل دارد با انگیزۀ بیشتری با آن مواجه خواهد شد.

 توجه: جنبه دیگری از دانش و کنترل خود که در فراشناخت اهمیت فراوانی دارد سطح توجه فرد است. توجه آگاهانه به کاری که انجام می شود امر بسیار مهم و اساسی است. دانش آموزان باید به این نکته توجه داشته باشند که برخی از وظایف یادگیری نسبت به وظایف دیگر به توجه بیشتری نیاز دارند. بنابراین میزان توجهی که صرف یک وظیفه یادگیری می شود به ماهیت آن وظیفه بستگی دارد.

دانش و کنترل فرآیند:

پاریس و همکاران؛ در جریان بحث های خود در مورد دانش و کنترل فرآیند، دو عنصر مهم را مورد تاکید قرار داده اند:

  • انواع دانش موثر در فراشناخت
  • کنترل اجرایی رفتار.

دانش موثر در فراشناخت 

انواع دانش موثر در فراشناخت:

  • دانش بیانی: دانش بیانی به دانش و اطلاعات مربوط به حقایق که فرد می داند و می تواند آن را به صورت گفتاری یا نوشتاری بیان کند دلالت دارد. دانش بیانی، دانستن مفاهیم یک تکلیف یادگیری را در بر می گیرد. این دانش با چه چیزی، چه هنگام، چه کسانی، کجا و داده های ذخیره شده در حافظه درازمدت سروکار دارد. برای مثال وقتی یک دانش آموز با خواندن یک داستان، به معرفی افراد، اشیاء، رویدادهای داستان و زمان و مکان آنها می پردازد از دانش بیانی استفاده کرده است.
  • دانش رویه ای: دانش رویه ای، دانش نحوۀ انجام دادن تکالیف، و نحوۀ اجرای مراحل یک  فرآیند است و مشتمل بر اطلاعاتی در خصوص اقدامات مختلفی است که باید برای انجام یک وظیفه خاص یا یک تکلیف صورت پذیرد و ناظر بر نحوۀ انجام دادن آن است.

دانش رویه ای، مجموعه ای از دانش سازمان یافته موجود در رفتار است که به عنوان یک عامل انتخاب کننده برای تحقق اهداف مختلف در نظر گرفته می شود. به نظر کلو؛  فرآیندهایی که به انتخاب و کاربرد یک روش یا شیوه حل مسأله نظارت دارند و جریان فعالیت حل مسأله را تنظیم می کنند بیانگر دانش رویه ای فراشناختی است.

  • دانش زمینه ای: دانش مربوط به زمان مناسب برای استفاده یا عدم استفاده از یک راهبرد، مهارت، یا روش؛ و اینکه چرا و تحت چه شرایطی یک روش موثر است؛ چرا یک روش بهتر از روش دیگر است. دانش زمینه ای با چراها سروکار دارد و مشتمل بر اطلاعاتی است که نشان می دهد چرا یک تکنیک خاص هنگام انجام یک کار، مفید یا غیر مفید است، چه موقع یک تکنیک مفیدتر و مناسب تر از تکنیک دیگری است، چرا یک راهبرد مفید در یک موقعیت خاص موثر و در موقعیت دیگر بی اثر است.

این سه نوع دانش، سه جنبه اساسی فراشناخت هستند. برای مثال، دانستن این موضوع که عنوان یک متن، سرنخ هایی را دربارۀ موضوع آن ارائه می دهد دانش بیانی، و دانستن این که چگونه یک متن را خلاصه کنیم دانش رویه ای، و دانستن این که چه موقع دنبال جزئیات باشیم بیانگر دانش زمینه ای است.

کنترل اجرایی رفتار

کنترل اجرایی رفتار

کنترل اجرایی رفتار شامل ارزش سنجی، طرح ریزی و نظم بخشی است.

  • ارزش سنجی: شامل ارزیابی وضع موجود دانش، یعنی سنجیدن وضع روحی و ذهنی ماست. آیا آنچه تاکنون خوانده ام، درک کرده ام؟ آیا شرح و نوشته های این نقشه را فهمیده ام؟ ارزش سنجی در تمام طول یک فرآیند رخ می دهد و هم نکته آغازین و هم نکته پایانی یک تکلیف است.
  • طرح ریزی: شامل برگزیدن آگاهانه راهبردها به منظور تحقق بخشیدن اهداف خاص می باشد. در این جا نقش دانش بیانی و زمینه ای آغاز می شود. دانش آموزان باید مجموعه یا گروهی از روش های مربوط به کار را بدانند و در هر نکته معین مناسب ترین را برگزینند.
  • نظم بخشی: شامل کنترل پیشرفت در جهت اهداف فرعی شناسایی شده است. نظم بخشی، فرآیند دائمی از میزان نزدیک بودن به اهداف یا هدف های فرعی است. آیا به هدفم از آنچه آخرین بار کنترل کردم، نزدیک تر شده ام یا دارم از آن منحرف می شوم؟

راهبردهای یادگیری

راهبردهای یادگیری، دلالت بر روش هایی دارند که دانش آموزان برای یادگیری استفاده می کنند و ثابت شده است روش های موثری برای افزایش یادگیری فراگیران باشند. راهبردهای یادگیری دامنه گسترده ای دارند و از تکنیک های بهبود حافظه گرفته تا راهبردهای امتحان دادن و مطالعه کردن را در بر می گیرند. فلاول؛  راهبردهای یادگیری را به راهبردهای شناختی و فراشناختی تقسیم می کند و معتقد است که راهبردهای شناختی برای تسهیل یادگیری و تکمیل تکلیف به کار می رود، در حالی که راهبردهای فراشناختی به منظور بازبینی این پیشرفت مورد استفاده قرار می گیرند. به عبارت دیگر راهبردهای شناختی برای پیشرفت و دست یابی به اهداف شناختی استفاده می شوند و راهبردهای فراشناختی جهت نظارت بر این فرآیندها به کار گرفته می شوند.در نظریۀ خبرپردازی اطلاعات، یادگیری به عنوان فرآیند دریافت محرک های طبیعی به وسیلۀ گیرنده های حسی، گذر این محرک ها از حافظۀ حسی و حافظۀ کوتاه مدت، به رمز درآوردن و معنی دار شدن، و نهایتاً قرار گرفتن در حافظۀ دراز مدت تعریف شده است.

هر تدبیری که به این منظور توسط روان شناسان کشف و ابداع شده اند، با نام مهارت های یادگیری و مطالعه، یا به اصطلاح فنی تر راهبردهای شناختی و فراشناختی نام گذاری شده اند .دو جنبه از راهبردهای یادگیری وجود دارد: جنبۀ اول راهبردها به نقشه ها یا فعالیت های ذهنی مربوط است که دانش آموزان ممکن است برای دریافت، نگهداری و بازیابی انواع متفاوت دانش و عملکرد مورد استفاده قرار دهند. این راهبردها به طور کلی به عنوان راهبردهای شناختی شناخته می شوند. راهبردهای شناختی ممکن است شامل فعالیت هایی مثل دریافت، انتخاب و سازمان دهی اطلاعات، تمرین کردن موضوعات یادگیری، ارتباط موضوعات جدید با اطلاعات در حافظه و نگهداری و بازیابی انواع مختلف دانش بشوند.جنبۀ دوم راهبردها که به یادگیری راهبرد ؛ یادگیری برای یادگیری  می پردازند راهبردهای فراشناختی نامیده می شوند. راهبردهای فراشناختی، فعالیت های شناختی از قبیل نظارت، نظم دهی، برنامه ریزی و پیش بینی را در بر می گیرند.

راهبردهای فراشناختی

راهبردهای فراشناختی به عنوان جنبه های اصلی و مهم راهبردهای یادگیری ملاحظه شده اند. بر طبق نظر بیکر و براون؛ فراشناخت دو جنبه اساسی را در بر می گیرد: جنبه اول این است که فراگیر از ماهیت تکلیف یادگیری و الزامات انجام آن تکلیف آگاه باشد و دوم این که فراگیر دانش مناسب برای اتمام تکلیف یادگیری را داشته باشد. بنابراین، افرادی که دارای راهبرد فراشناختی هستند دانش اطلاعات جدید و راهبردهای شناختی را دارند.

نوواک؛  راهبردهای فراشناختی را مشتمل بر فرایادگیری، یا یادگیری دربارۀ یادگیری معنادار، و فرادانش، یا یادگیری دربارۀ ماهیت دانش می داند. راهبردهای فرایادگیری به فراگیران کمک می کند تا درک کنند معنا از مفاهیم و ارتباطات بین مفاهیم و ارتباطاتی که در چارچوب دانش موجودمان جذب می کنیم به دست می آید. همچنین فراگیر از ظرفیت محدود حافظه کوتاه مدت خود و نقش مهمی که سازمان دهی دانش در حافظه درازمدت بازی می کند آگاه می شود.

راهبردهای فرادانش به دانش آموزان کمک می کند تا درک کنند که مفاهیم از نظم و ترتیب های مشاهده شده در اشیاء یا رویدادها، و زبان یا برچسب های نمادینی که برای تعیین این نظم و ترتیبات استفاده می کنیم ساخته می شوند. در ساخت مفاهیم جدید خلاقیت دخالت دارد و یادگیری معنادار فرآیند اصلی است که از طریق آن انسان ها بیشتر دانش قابل استفاده خود را بدست می آورند.

نیاز آذری ؛ معتقد است که راهبردهای فراشناختی، فرآیندهای متوالی هستند که فرد برای کنترل فعالیت های شناختی و کسب اطمینان از تحقق اهداف شناختی مورد استفاده قرار می دهد. این فرآیندها به تنظیم و بازبینی یادگیری کمک می کنند و مشتمل بر برنامه ریزی و نظارت بر فعالیت های شناختی و بررسی بازدۀ آن فعالیت ها است.فلاول ؛ در مقایسۀ راهبردهای شناختی و فراشناختی گفته است: راهبردهای شناختی برای دستیابی به یک هدف خاص، اما راهبردهای فراشناختی برای اطمینان از تحقق هدف به کار می روند. این موضوع معیار تعیین کننده فراشناختی است.

گارنر؛ برای روشن سازی تمایز بین راهبردهای شناختی و فراشناختی این مثال را ذکر کرده است: فرض کنید دانش آموزی قرار است در آیندۀ نزدیک در امتحان درس تاریخ شرکت کند. برای آماده شدن به منظور شرکت در این امتحان، کتاب درسی خود را که قبلاً در طول ترم تحصیلی مطالعه کرده، بازخوانی می کند و دربارۀ نکات مهم کتاب، برای مرور کردن در شب امتحان، یادداشت تهیه می نماید.

بازخوانی مطالب کتاب درسی، و یادداشت برداری دو نوع راهبرد شناختی هستند زیرا، دانش آموز از طریق آنها اطلاعات مربوط به درس تاریخ را می آموزد و به حافظه می سپارد. حال اگر دانش آموز مورد نظر، پس از خواندن و یادداشت برداری بکوشد تا با جواب دادن به سوالات آخر فصل کتاب، آموخته های خود را ارزیابی کند، این ارزیابی شخصی، یک راهبرد فراشناختی به حساب می آید. اگر نتیجۀ ارزیابی نشان دهد که دانش آموز برای امتحان درس آمادگی کامل را کسب نکرده است همان راهبردهای شناختی یا راهبردهای شناختی دیگر را به کار خواهد بست تا اینکه بالاخره اطلاعات لازم را دربارۀ کتاب کسب نماید.

راهبردهای شناختی راهبردهایی هستند که به فرد کمک می کنند تا اطلاعات را پردازش کند، راهبردهایی مانند یادداشت برداشتن و نمودار کشیدن. این راهبردها بسیار تکلیف مدار هستند، بدین معنی که ممکن است راهبردی برای یک تکلیف مناسب باشد اما برای تکلیف دیگر نامناسب و برعکس. فعالیت های فراشناختی ماهیت اجرایی و نظارتی دارند و تنها موقع برنامه ریزی، بازبینی و ارزیابی از یک راهبرد شناختی مورد استفاده قرار می گیرند. در نتیجه اغلب به عنوان فعالیت های خودگردانی  معروفند. به بیان دیگر، راهبردهای شناختی به دانش آموز کمک می کنند تا به هدفی خاص برسد، اما راهبردهای فراشناختی سبب می شوند دانش آموز دریابد که آیا به آن هدف رسیده است یا نه  راهبردهای فراشناختی شامل سه راهبرد زیر می شود:

  • راهبردهای برنامه ریزی: شامل تعیین هدف برای یادگیری مطالعه، پیش بینی زمان لازم برای مطالعه، تعیین سرعت مناسب مطالعه، تحلیل چگونگی برخورد با موضوع یادگیری و انتخاب راهبردهای یادگیری مفید است.
  • راهبردهای کنترل و نظارت: منظور ارزشیابی یادگیرنده از کار خود برای آگاهی یافتن از چگونگی پیشرفت خود و زیر نظر گرفتن و هدایت آن است.
  • راهبردهای نظم دهی: انعطاف پذیری در رفتار، یادگیرنده را موجب می شود و به او کمک می کند تا در هر زمان که برایش ضرورت داشته باشد، روش و سبک یادگیری خود را تغییر دهد.

جوناستن؛ می گوید که در مجموع، همه راهبردهای فراشناختی، نظارت کردن بر فرآیند یادگیری را هدف قرار می دهند. نظارت به طور گسترده در الگویی که توسط مارکمن؛ ارائه شده مورد مطالعه قرار گرفته است. در تحقیقات مارکمن، کودکان متونی را که شامل مطالب ناهمخوانی بود، می شنیدند اما اغلب نمی توانستند آنها را متوجه شوند. این نتیجه به عدم توانایی در نظارت بر درک متن نسبت داده شد.

منبع

فاضلی،کریم(1394)، اثر بخشی آموزش موئلفه های فراشناخت بر اضطراب امتحان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0