مراحل فرسودگي شغلي 

مراحل ايجاد فرسودگي شغلي به شرح زير است؛

  • مرحله ماه عسل  زماني است كه ما در جايي استخدام مي‌شويم و با شور و شعف خاصي كار خود را شروع مي‌كنيم . اگر تشويق و رضايت به دنبال كار نباشد كاهش انرژي آغاز مي‌شود و فرد بدون آنكه خودش متوجه باشد به تدريج از انرژي جسمي و رواني تهي مي‌شود .
  • كمبود كار مايه مرحله اي است كه فرد احساس كم‌آوردن انرژي مي‌كند و نارضايتي شغلي و خستگي شروع مي‌شود و فرد سعي مي‌كند از طريق پناه‌آوردن به خوابيدن زياد، مصرف سيگار،‌ مواد مخدر و … به نوعي خود را فريب دهد .

مراحل پنج گانه فرسودگی شغلی عبارتند از

  1. مرحله ماه عسل در این مرحله فرد احساسات شادمانی و سرخوشی ناشی از برخورد با شغل جدید را تجربه می کند این احساسات عبارتند از تهییج ، اشتیاق ، غرور و چالش
  2. مرحله کمبود سوخت در این مرحله فرد نوعی احساس مبهم زوال ، خستگی و گیجی را تجربه می کند. نشانه های این مرحله عبارتند از نارضایتی شغلی ، عدم کارایی ، اختلال در خواب و احساس خستگی
  3. مرحله نشانه مزمن نشانه های عادی این مرحله عبارتند از فرسودگی مزمن ، بیماری جسمی ، خشم و افسردگی
  4. مرحله بحران در این مرحله فرد احساس می کند که بر او ستم رفته است و تمایلات مربوط به بدبینی ، شک و تردید نسبت به خود، در او افزایش می یابد.
  5. مرحله برخورد با دیوار این مرحله از نشانگان فشار روانی ناشی از فرسودگی شغلی  با به پایان رسیدن نیروی فرد برای سازگاری با محیط کار مشخص می شود و احتمال دارد در این مرحله فرد شغل خود را از دست بدهد.

علایم هشدار دهنده فرسودگی شغلی

  • احساس پوچی
  • احساسات و هیجان های منفی
  • از دست دادن انگیزه
  • افسردگی
  • سیکل نادرست
  • عقب نشینی احساسات
  • کاهش عملکرد
  • کاهش سطح سلامت جسمی
  • مشکلات بین فردی
  • یأس و ناکامی

عوامل بوجود آورنده فرسودگی شغلی عبارتند از

  • عوامل اجتماعی
  • عوامل شغلی و مرتبط با محیط کار فرد
  • عوامل فردی ( یاشخصی)

آغاز نشانه‌هاي مزمن فرسودگي‌

دراين مرحله خستگي مزمن، ‌سردرد‌هاي دوره‌اي‌، ‌ترش كردن معده ،‌خشم و افسردگي شديد شدت پيدا مي‌كند بحران در اين مرحله بدبيني عميق ، شك به توانائيهاي شخصي،‌ نا اميدي و بروز ذهنيت فرار از مشكلات ايجاد مي‌شود. مرحله به بن بست رسيدن يعني فرد مستعد خطر از دست دادن شغل مي‌شود. با همكاران و مدير در محل كار درگير مي‌شود. درخانه نيز با همسر و فرزندان خود برخوردهاي مكرري نشان مي‌دهد.

نشانه‌هاي فرسودگي شغلي ‌

شاخص‌ها و نشانه‌هاي فرسودگي شغلي عبارتند از:

1 – شاخصهاي هيجاني بي علاقه شدن نسبت به شغل خود، افسردگي، احساس درماندگي و ناتواني، احساس مورد تاييد و تشويق قرار نگرفتن، احساس جدايي از ديگران و بيگانگي، احساس بي‌تفاوتي، ملامت و بيزاري؛
2 – شاخص‌هاي نگرشي بدبيني، ‌بي‌اعتمادي نسبت به مديريت سازمان و محل كار خود ، گله‌مندي و بدگماني؛
3 – شاخص‌هاي رفتاري تخريب‌پذير و پرخاشگر بودن كناره جويي از ديگران، كاهش توانايي براي انجام دادن وظايف شغلي، ‌محدودشدن فعاليت‌هاي اجتماعي و افزايش مشكلات با مسئولان ، رؤسا و همكاران و خانواده؛
4 – شاخصهاي روان شناختي احساس خستگي ،‌ابتلا به دردهاي عضلاني ، سردرد، اختلال در خوابيدن،‌ اختلال گوارشي و سرما خوردگي‌هاي مكرر؛

5- شاخصهاي سازماني كاهش رسيدگي به خواسته‌هاي ارباب رجوع ، تنزل ابعاد اخلاقي و معنوي، افزايش تعداد موارد خلافكاري ، غيبت از كار،‌ترك شغل و سوانح و حوادث در كار.

نشانه‌های مرضی فرسودگی شغلی

اولین مشكل قربانیان فرسودگی شغلی آن است كه از فرسودگی جسمی رنج می‌برند، قدرت آنان برای كار كردن كم است و بیشتر اوقات خسته و ناتوان هستند. علاوه برآن، این افراد از نشانه‌های مرضی فیزیولوژیكی بسیار، مثل سردردهای مكرر، تهوع، اختلال در خوابیدن و تغییر عادات مربوط به غذا خوردن (مثل از دست دادن اشتها) در رنج هستند. دومین مشكل افراد مبتلا به فرسودگی شغلی آن است كه گرفتار فرسودگی هیجانیهستند. افسردگی، احساس درماندگی و نیز احساس به دام افتادن در كار و شغل خود، بخشی از مشكلات هیجانی این افراد است. سومین مشكل افرادی كه گرفتار خستگی شغلی هستند آن است كه غالباً گرفتار فرسودگی نگرشی(از این اختلال غالباً با اصطلاح دگرسان بینی‌خود یاد می‌شود) هستند.

این افراد نسبت به دیگران بدگمان می‌شوند، این تمایل در آنان ایجاد می‌شود كه با دیگران بیشتر مانند یك شیء رفتار كنند تا به عنوان یك انسان و ضمناً نسبت به آنان نیز نگرش منفی پیدا می‌كنند. افرادی كه دچار فرسودگی شغلی هستند این تمایل را پیدا می‌كنند كه به ابطال‌سازی (عمل موهن انجام دادن یا حقیر كردن) خود، شغلی كه به‌ عهده دارند، سازمان محل كار خویش و به‌طور كلی، به ابطال‌سازی زندگی خود بپردازند. به‌عبارت ساده‌تر، این افراد، جهان اطراف خود را بیشتر با عینك خاكستری تیره نگاه می‌كنند تا با عینكی كه بتوانند زیبایی های زندگی را ببینند و بالاخره فردی كه از عارضه فرسودگی شغلی در رنج است، این احساس را پیدا می‌كند كه پیشرفت شخصی او كم است،‌ به این نتیجه می‌رسد كه در گذشته نیز قادر نبوده ‌است پیشرفت شخصی زیادی داشته ‌باشد و فرض او برآن است كه در آینده نیز پیشرفتی نخواهد داشت.

به‌طور كلی، می‌توان فرسودگی شغلی را نوعی اختلال نامید كه به دلیل قرار گرفتن طولانی مدت شخص در معرض استرس، در وی ایجاد می‌شود و نشانه‌های مرضی آن نیز فرسودگی هیجانی، جسمی‌ و ذهنی است. ضمناً عزت‌نفس فرد مبتلا به این عارضه كم می‌شود و احساس ناسودمندی می‌كند.

علایم نشانگان فرسودگی شغلی

نشانگان فرسودگی شغلی را می‌توان به گونه‌ای دیگر و مطابق آنچه در زیر آورده شده ‌است، طبقه‌بندی كرد.شاخص‌های هیجانی بی‌علاقه شدن نسبت به شغل خود، افسردگی، احساس به دام افتادن در شغل، احساس درماندگی و ناتوانی، احساس مورد تأیید و تشویق قرار نگرفتن، احساس جدایی از دیگران و بیگانگی، احساس بی‌تفاوتی، ملالت و بیزاری، و از دست دادن همدلی نسبت به دیگران.

شاخص‌های نگرشی بدبینی نسبت به دیگران، بی‌اعتمادی نسبت به مدیریت سازمان محل كار خود، گله‌مند شدن از دیگران، بدگمانی نسبت به درستی و نیكویی آدمی،‌… شاخص‌های رفتاری تحریك‌پذیر و پرخاشگر بودن، كناره‌جویی از دیگران، كاهش توانایی برای انجام وظایف شغلی، محدود شدن فعالیت‌های اجتماعی و تفریحی، افزایش موارد سوء مصرف مواد،‌ افزایش مشكلات و درگیری‌ها با زیردستان، رؤسا، همكاران،  همسر و فرزندان.

شاخص‌های روان-تنی احساس خستگی، ابتلا به دردهای عضلانی، انواع سردردها و بی‌نظمی در عادات ماهانه، تغییر در عادات مربوط به خوابیدن (كم‌خوابی)، ابتلا به اختلال گوارشی و سرماخوردگی های مكرر. شاخص‌های سازمانی كاهش رسیدگی به خواسته‌های ارباب رجوع، ‌مشتری یا مصرف‌كنندگان خدمات سازمان، تنزل ابعاد اخلاقی و معنوی كاركنان، افزایش تعداد موارد خلافكاری، دزدی، غیبت از كار، ‌ترك شغل و سوانح و حوادث در كار.

موس در تلاش خود برای طبقه‌بندی آثار و نتایج فرسودگی شغلی، ‌این آثار را در سه مقوله یعنی شاخص‌های جسمی، تغییرات رفتاری و عملكرد شغلی، طبقه‌بندی كرده‌است. فرسودگی شغلی می‌تواند باعث شود فرد تصمیم بگیرد شغل یا حرفة خود را تغییر دهد . هرچه فرسودگی شغلی بیشتر باشد، میل یا تلاش فرد برای تغییر شغل یا حرفة خود نیز بیشتر است. به‌هرحال، بیشتر قربانیان فرسودگی شغلی یا شغل خود را تغییر می‌دهند و یا از نظر روانی انزواطلب شده و به انتظار می‌نشینند تا بازنشسته شوند.

علل فرسودگی شغلی

به‌نظر می‌آید كه عامل اصلی اختلال فرسودگی شغلی، تحمل استرس ناشی از كار به مدت طولانی و كار زیاد باشد اما اكنون می‌دانیم كه متغیرهای دیگری نیز در این زمینه نقش دارند. برای مثال، با شناخت اوضاع و احوال و شرایط متعدد درون سازمانی و نیز ویژگی‌های شخصیتی فرد، می‌توان روشن ساخت كه مبتلا به فرسودگی شغلی شده‌ است یا خیر. ضمناً با شناخت این عوامل می‌توان میزان یا شدت این اختلال را نیز تعیین كرد. برای مثال، وقتی فرد احساس می‌كند كه تلاش‌های او در كار بی‌فایده و غیراثر بخش است، یا این احساس را پیدا می‌كند كه این نوع تلاش‌ها مورد توجه و قدردانی دیگران قرار نمی‌گیرد، ممكن است آمادگی لازم را برای ابتلا به عارضة فرسودگی شغلی، پیدا كند.

وقتی فرد تحت چنین شرایطی قرار می‌گیرد، احساس می‌كند پیشرفت شخصی او كم است (و ما نیز می‌دانیم كه این عامل با فرسودگی شغلی رابطه مستقیم دارد). علاوه ‌بر آن،  فرصت‌های اندك برای ارتقا و ‌وجود قوانین و مقررات خشك و غیرقابل انعطاف این احساس را در فرد ایجاد می‌كند كه در دام یك نظام غیرمنصف افتاده ‌است و همین احساس باعث می‌شود كه نسبت به شغل خود نقطه ‌نظرهای منفی پیدا كند. عامل مهم دیگری كه می‌تواند در فرسودگی شغلی اثر قابل توجهی داشته‌باشد، سبك مدیریت و رهبری سرپرست محل كار اوست. برای مثال، نتایج بعضی از تحقیقات نشان می‌دهد در مواردی كه بعد ملاحظه(یعنی، توجه نسبت به رفاه افراد و برقراری روابط دوستانه با آنان) در مدیریت یك سازمان ضعیف است، درصد بیشتری از كاركنان گرفتار نشانه‌های فرسودگی شغلی می‌شوند.

یكی از عواملی كه در فرسودگی شغلی نقش قابل توجهی را به‌ عهده دارد، سبك هایی است كه افراد برای كنار آمدنبا استرس ناشی از كار زیاد، به‌كار می‌گیرند. هرچند بعضی از افراد اصطلاحاً پیش‌گستر هستند و نیروی زیادی را صرف اثرگذاری بر رویدادها و محرك‌های استرس زایی می‌كنند كه وقوع آن را پیش‌بینی كرده‌اند و اصطلاحاً از روش كنار آمدن با اعمال كنترل استفاده می‌كنند، دیگران فقط واكنش نشان داده و اجازه می‌دهند تا رویدادها و اتفاقات بر آنان حادث شود و نیز می‌كوشند تا از عوارض و نتایج چنین رویدادها و حوادثی، اجتناب كنند(كنار آمدن یا فرار كردن)

رابطه بین این شاخص‌ها معنی‌دار و قابل توجه است. برای مثال، می‌توان گفت كه به‌طور كلی، افرادی كه برای كنترل مشكلات خود در كار، از راهبردهای مناسب استفاده می‌كنند، كمتر دچار فرسودگی شغلی می‌شوند و سنجش آنان از پیشرفت شخصی خود نیز مثبت‌تر از كسانی است كه از راهبردهای مناسب استفاده نمی‌كنند. در مقابل، افرادی كه از راهبردهای «كنارآمدن با مشكل» یا «فرار از مشكل» استفاده می‌كنند، بیشتر در معرض فرسودگی هیجانی و نگرشی(دگرسان بینی خود) قرار می‌گیرند.

نتایج بررسی‌ها نشان می‌دهد كه روش‌ها یا راهبردهایی كه افراد در پاسخ به محرك‌های   استرس زای مربوط به شغل یا زندگی بروز می‌دهند، نقش مهمی در احتمال قربانی شدن و گرفتار آمدن آنان در دام فرسودگی شغلی  و عوارض آن نظیر سوئمصرف مواد دارد.

منبع

روشنی، فائزه(1393)، رابطه بین اعتیاد به کار و فرسودگی شغلی، پایان نامه كارشناسي ارشد، مدیریت منابع انسانی، دانشگاه آزاد اسلامي

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

  1. صبا قبادی :
    21 ژانویه 2023

    تشخیص فرسودگی شغلی دشواره و همچنین این مسئله خود به خود از بین نمیره و بهتر نمیشه شناسایی فرسودگی شغلی و پرداختن به آن ، نیاز به فکر و تلاش آگاهانه دارد این اگاهی و اطلاعات رو هم میتونیم از طریق مطالعه بدست بیاریم کثل استفاده از مقاله هایی مثل مقاله کاربردی شما و مقاله های معتبر دیک مثل مقاله های وال استریت ژورنال و دانشگاه کسب و کارو….

0