مراحل عمده جریان اطلاعات چیست؟
محسنی معتقد است جریان اطلاعات، از سه مرحله عمده و به هم پیوسته تولید، توزیع و مصرف تشکیل میشود.
تولید اطلاعات
همانند تمامي كالاها، توليد اطلاعات نيز گران است، اما هزينههاي يك مؤسسه متخصص در اطلاعات داراي ماهيتي خاص است و به طور كلي ماهيت رقابت را در بازارهاي كالاهاي اطلاعاتي نشان ميدهد. هر چند كه توليد اطلاعات پرهزينه است، اما بازتوليد آن كم هزينه است. كتابي كه توليد آن داراي هزينه زياد است ميتواند با هزينه به مراتب كمتري تجديد چاپ و صحافي شود .به زبان اقتصادي مفهوم اين واقعيت آن است كه توليد يك كالاي اطلاعاتي داراي هزينههاي ثابت بالا، اما هزينه نهايي پايين است.
از آنجا كه افراد به گونهاي بسيار متفاوت كالاهاي اطلاعاتي را ارزشگذاري ميكنند، الزاماً قيمت به گونهاي بسيار منفرد تعيين ميشود. وارد كردن عنصر فرصت زماني در اختيارگذاري اطلاعات يكي از وسايل توليد ارزشهاي متفاوت براي يك موضوع اطلاعاتي و متفاوتسازي قيمت است . تجارتي شدن اطلاعات داراي نتايج پردامنهاي بر جامعه است و نشاني از تغييرات بنيادي است كه در نهادهاي اجتماعي، سياسي و اقتصادي به وجود آمده است. كالاهاي اطلاعاتي نه فقط فعاليت انساني را تكميل ميكنند و يا گاهي جايگزين آن ميشوند، بلكه همچنين كاركردهاي آموزشي، بهداشتي- درماني، رفتارهاي مربوط به فعاليتهاي سياسي و به طوركلي تمامي اركان اجرايي جامعه را نيز دگرگون ميكنند .کاپورو معتقد است: در تولید اطلاعات علمی، که به نحو اخص موضوع مطالعه دانش اطلاعرسانی است، سه پارامتر اساسی مدخلیت دارد:
- جوامع حرفهای: تولیدکنندگان و کاربران اطلاعات، افرادی ایزوله و محصور در خود نیستند، بلکه به جوامع حرفهای تعلق دارند. علائق مشترک عملی و نظری در جامعه حرفهای است که افق پیش فهم ایشان را میسازد. این افق مشترک، به شبکه روابط بین افراد تعلق دارد.
- حوزههای تخصصی تحقیق یا فعالیت: حوزههای تخصصی تحقیق یا فعالیت، همبسته است با جوامع حرفهای و پیش فهمهای آنها. ما رشتهها یا موضوعات را مورد تحقیق قرار نمیدهیم، بلکه مسائل را مورد تحقیق قرار میدهیم.
- ارتباطات حرفهای: ارتباطات حرفهای قوام دهنده افق انتظارات در جوامع حرفهای و حوزههای تخصصی تحقیق یا فعالیت است .
حسنزاده معتقد است توليدكنندگان اطلاعات به دو دسته عمده قابل تقسيم است:
- توليدكنندگان اطلاعات رسانهاي
- توليدكنندگان اطلاعات علمي
توليدكنندگان اطلاعات رسانهاي با توجه به سياست كاري و خطمشي صاحبان، مديران يا سياستگذاران رسانههاي مربوطه به توليد محتوا ميپردازند. ارتقاي سطح آگاهي افراد جامعه، توجيه سياستها، زمينهسازي براي اجراي برنامههاي سياسي، فرهنگي و اجتماعي، اطلاعرساني در مورد رويدادها، آگاهيرساني در مورد خطرات و آسيبهاي اجتماعي و سنجش و شكلدهي افكار عمومي از جمله اهداف و مأموريتهاي اين قشر از توليدكنندگان اطلاعات است. امروزه اين قشر حضور گستردهاي نيز در اينترنت دارند و بخش قابل توجهي از محتواي هدفمند فضاي مجازي را فراهم ميآورند.
توليدكنندگان اطلاعات علمي يا پژوهشي قشر ديگري هستند– در جغرافياي سياسي اطلاعات نیز از اهميت بسيار والايي برخوردارند- که با توجه به ماهيت بيطرفانه كار علمي، اين گروه بيشتر وقت خود را به دور از دغدغههاي جانبي در آزمايشگاهها، كتابخانهها، مراكز تحقيق و توسعه ميگذرانند. آنچه كه اين گروه توليد میكند بيشتر جنبه نوعدوستانه دارد، هر چند براي توليد اين اطلاعات از بودجههاي پژوهشي و حمايتهاي مالي دولتهاي ملي و مراكز بينالمللي بهرهمند ميشوند اما انتظار ميرود كه روش علمي دركار اين گروه نمود بيشتري داشته باشد .
برگوست معتقد است در طی مراحل پژوهش و توليد اطلاعات علمي دو عامل ميتواند موثر واقع شود:
- عوامل دروني، شامل: استفاده از تجربيات دوستان و همكاران، توانمندي و سختكوشي، تجربه كافي، داشتن دانش و مهارتهاي موضوعي، قدرت مديريت و رهبري پروژههاي متعدد بصورت همزمان، استقلال عمل در حوزه دانشگاه، دانش كافي جهت سرمايهگذاري بر روي يك پروژه پژوهشي.
- عوامل سازماني يا بيروني، شامل: حمايت و پشتيباني مالي، تشويق و اهداء جوايز و ايجاد انگيزه در پژوهشگران، تاكيد بر اولويتهاي پژوهشي، فراهم آوردن امكان ارتباطات پژوهشي از طريق كنفرانسها و همايشهاي علمي ملي، منطقهاي و بينالمللي، توسعه حوزههاي الكترونيكي ارتباطات و مديريت و رهبري مشاركتي.از ديگر عوامل موثر در رشد توليدات علمي ميتوان به مواد ذيل اشاره نمود:
- تاكيد مسئولان كشور جهت افزايش توليدات علمي و انتشار نتايج
- سرمايهگذاري در تحقيقات
- اصلاح نظام آموزشي مبتني بر پژوهش
- تقويت آموزش علمي در استفاده از منابع تحقيق و يافتههاي حاصل از آن
- دادن اختيارات بيشتر به پژوهشگران جهت گسترش توليدات علمي
- افزايش سالانه سمينارهاي علمي برگزار شده
- تقويت پايگاههاي اطلاعاتي و نظام اطلاعرساني و…
توزیع (اشاعه) اطلاعات
حجم زياد اطلاعات و تنوع منابع اطلاعاتي موجب تحول سريع نظامهاي اطلاعرساني و بازيابي اطلاعات در عصر حاضر شده است. ميتوان گفت مشخصه اين عصر چگونگي توزيع اطلاعات است كه براساس نيازهاي واقعي و روشهاي جستجوي اطلاعات است.دسترسي به اطلاعات عنصري اساسي براي توسعه نيروي انساني است و بدون دسترسي مناسب به اطلاعات، كه اغلب از طريق انتشارات مختلف صورت ميگيرد، امكان توسعه اقتصادي كاهش مييابد. بدين ترتيب، توسعه شرايط اجتماعي از طريق دسترسي گستره به مواد منتشر شده صورت ميگيرد . پس برای دسترسی به اطلاعات، توزیع مناسب اطلاعات امری اجتنابناپذیر است.
سودمندي اشتراك و مبادله اطلاعات و انتشار بدون محدوديت نتايج پژوهش، متوجه جامعه جهاني خواهد بود. يكي از مؤلفههاي رشد چشمگير دانش در دهههاي اخير، دستيابي وسيع به اطلاعات علمي است. فعاليتهاي پژوهشي توسط جامعه علمي (پژوهشگران و مؤسسات پژوهشي) با حمايت بودجه عمومي انجام ميشود؛ بنابراين يافتن راههايي جهت توزيع عادلانه اطلاعات علمي با عنايت به رعايت اصل مبادله آزاد اطلاعات بين نيازمندان اطلاعاتي شرط لازم براي توسعه دانش است .
اصطلاح اشاعه اطلاعات به جنبهاي از خدمات اطلاعرساني گفته ميشود كه به ارائه و انتقال اطلاعات، به ويژه اطلاعات جديد و روزآمد، ميپردازد. اشاعه اطلاعات مستلزم آگاهي نسبت به علايق و نيازهاي استفاده كنندگان و روزآمد نگه داشتن دانش آنان يا توزيع به موقع اطلاعات مرتبط و مناسب به منظور برآورده ساختن نيازهاي متخصصان است.خدمات اشاعه اطلاعات معمولاً به گونهاي طراحي ميشود كه اطلاعات مناسب، به شكل مناسب و در زمان مناسب به استفاده كننده مناسب ارائه شود. اهميت و ضرروت ارائه و اشاعه اطلاعات عبارت است از:
- فزوني انفجارگونه اطلاعات؛
- لزوم روزآمد نگاه داشتن دانش متخصصان حوزههاي مختلف علمي؛
- توجه به صرفهجويي در وقت و هزينه استفادهكنندگان؛ و
- تلاش به منظور افزايش تقاضا و بازاريابي براي خدمات اطلاعرساني و كسب منابع مالي براي كتابخانهها و مراكز اطلاعرساني.
از آنجا كه افراد و سازمانها از لحاظ نيازها، سطوح، و ملاحظات مالي تفاوت دارند، اشاعه اطلاعات به شيوههاي مختلف صورت ميپذيرد. اين شيوهها از لحاظ نوع رسانه و منابع به دو گروه عمده چاپي (دستي) و الكترونيكي تقسيم ميشوند. هر يك از اين دو گروه خود گونههاي متفاوتي را دربرميگيرند كه عبارتند از:
الف. اشاعه اطلاعات چاپی (دستی). در این شیوه، انواع منابع اطلاعاتی به صورت دستی اشاعه مییابند که عباتند از: توزیع فهرست منابع جدید (خبرنامه آگاهیرسانی جاری) ، اشاعه اطلاعات گزیده، اشاعه منابع گزیده، امانت منابع، نمایشگاه کتاب و ارتباطهای فردی.
ب. اشاعه الکترونیکی اطلاعات. استفاده از منابع الکترونیکی دارای مزایایی از قبیل امکان استفاده در محیط شبکه، سرعت انتقال بالا، اشتراک در منابع و صرفهجویی در هزینه، حجم اندک ذخیرهسازی، امکان تکثیر آسان اطلاعات، سرعت و هزینه پایین، امکان استفاده از فنآوری چندرسانهای، و بسیاری مزایای دیگر است. اشاعه الکترونیکی اطلاعات به شیوهها و با استفاده از ابزارهای گوناگون صورت میگیرد که عبارتند از: اینترنت، اینترانت، اکسترانت، پست الکترونیکی، تله تکس، ویدئوتکس، تابلو اعلانات الکترونیکی، نمابر یا دورنگار و جستجو توسط کاربر نهایی . با استفاده از تكنولوژيهاي جديد مانند اينترنت، نتايج تحقيقات در سطح وسيع ميتواند توزيع يابد. از ديد پژوهشگران انگيزه اصلي اين جنبش تحويل مدارك در سطح وسيع و دسترسي سهلتر براي خوانندگان و تاثير براي مؤلفان است .
خلاصه، رشد فنآوري ارتباطي، گسترش بازار ملي و بينالمللي و آفرينش سياستها و مقررات نهادي، همه با هم مرحله توزيع را مهمترين حلقه زنجيره نظامهاي ارتباطي ساخته است. پافشاري بر مرحله توزيع، امتيار آني را در تحليل فعاليتهاي پيامرسانيِ بازيگران ملي به بار ميآورد. تا زماني كه ملتي بر تمامي فرآيند توزيع، كنترل و نظارت نداشته باشد، احتمالاً پيامهايش بياثر خواهد ماند. بيگمان نبوغ آميزترين پيام طراحي شده، اگر به جايي نرسد، اثري نخواهد داشت.
استفاده (مصرف) اطلاعات
در نگاه هرمنوتيكي كه متأثر از نظريه هژموني است ارزش مصرفي يا استفاده به معاني و لذات مندرج در كالاهاي فرهنگي مربوط ميشود. در چرخه فرهنگي، مصرف كنندگان، توليدكنندگان معنا هستند. معاني در اين چرخه به همان شيوهاي كه كالا در بازار مالي جريان مييابد جريان ندارد. در اين عرصه نقش مصرف كننده در نقطه پاياني سلسله روابط جاي نميگيرد. بلكه نقطه آغاز توليد معناست. به عبارت ديگر، ميان توليد كننده و توزيع كننده معنا نميتوان تميز داد .
بنابراين، از ديدگاه هرمنوتيكي ديگر نميتوان گفت كه معاني و هويتها در سطح مصرف صرفاً تكرار مواضع مندرج در مرحله توليد هستند. نميتوان به سادگي و با ساده انگاري پذيرفت كه شيوه مصرف بازتاب شيوه توليد باشد. كالاي سرمايهدارانه، هستي دوگانهاي دارد، يكي در سطح ارزش استفاده و ديگري در سطح ارزش مبادله. ارزش مصرفي يا ارزش استفاده برخلاف ارزش مبادله پيش از استفاده عملي يعني پيشاپيش قابل تعيين نيست. بنابراين، مصرف به اين معنا، فرايندي خلّاق، مولد، و فعال است و با توليد لذت، هويت، و معنا سروكار دارد. از اين رو، نميتوان شيوه مصرف و شيوه استفاده را به شيوه توليد تقليل داد. به طور خلاصه، در اين تحليل بايد دست كم رابطه ديالكتيكي ميان فرايندهاي توليد و فعاليتهاي مصرفي اطلاعات را در نظر گرفت. مصرف كننده همواره با هستي مادي يك شيء به عنوان فرآورده فرايند توليد رو به رو ميشود؛ ليكن از سوي ديگر، آن شيء نيز با مصرف كننده فعالي رو به رو ميگردد كه در مصرف خود به آن معنا ميبخشد و يا يكي از امكانات معنابخشي آن را محقق ميسازد. اين امكانات را نميتوان صرفاً از روي ماديت فرآورده كالايي و يا شيوه و روابط توليد موردنظر دريافت؛ بلكه حضور مصرف كننده براي ظهور آن معاني ضروري است.
در مقابل، رويكرد ديگر به جاي تأكيد بر”اصالت متن” و جست و جوي معنا در آن، بر كردار حسي و ادراكي مصرف تأكيد ميكند. به سخن ديگر، مصرف، خود عملي خلّاق است؛ معناي متن توليد يا ارسال نميشود؛ بلكه هنگام دريافت ساخته ميشود. پس برخلاف نگرشي كه به توليد اصالت ميبخشد و نيز برخلاف اصالت متن كه به ويژگيهاي صوري متن توجه دارد، در اين صورت بر روابط و فرايند مصرف تأكيد ميشود. در اين صورت مصرف كنندگان در يك نظام، تودهاي از افراد منفعل نيستند كه چشم بسته به آنچه عرضه ميشود گردن نهند.
با شناسايي روشهاي مصرف اطلاعات در چارچوب يك نظام، ميتوان با ديدگاه مديريتي كه تحليل مصرف را از روند توليد جدا كرده و به انحصار مدير در ميآورد با ديد انتقادي نگريست. اگر مواضع انحصاري را كمتر در نظر بگيريم، مجموعهاي از موقعيتهاي هرمنوتيكي به دست ميآيد كه سبب ميشوند تا كاربر نه فقط در خروجي نظام حضور داشته باشد – يك بُعد از ديدگاه مديريتي- بلكه به عنوان مالك نظام و ورودي آن ايفاي نقش كند . در نظريه پسامدرن «مصرف» از جايگاه و اهميت ويژه اي برخوردار است و تحولات گستردهاي را كه در زمينه درك معناي فرهنگ و روابط اجتماعي صورت گرفته منعكس ميسازد. تجزيه و تحليل مصرف از مقولههاي ورودي و خروجي فراتر رفته و بر كاربرد و جهانيسازي تاكيد ميكند. اگرچه تجزيه و تحليل مصرف با رابطه ساده بين هدف و وسيله تعريف نميشود، درك مفهوم مصرف نيازمند بررسي اجتماعي وسيعتري است. با تغيير محور توجه در امر تجزيه و تحليل، اين موضوعات گستردهتر را به منظور تجزيه و تحليل نظامهاي فكري، به مثابه پديدهاي اجتماعي ميتوان به كار برد. همچنين، با تغيير محل مركزيت تجزيه و تحليل نظام فكري، ميتوان به برداشت متفاوتي از كاربرد نظامها و مصرف اطلاعات دست يافت . بهرهگيري از اطلاعات به دست آمده نیز نيازمند مهارتهاي ويژهاي است. اين مهارتها با تعامل، گفت و گو، خواندن، گوش دادن، بررسي، پرسش و تامل در خصوص اطلاعات مرتبط هستند و تصميمگيري در مورد انتخاب اقلام اطلاعاتي با ارزش و استخراج مناسبترين اطلاعات را ميسر ميسازند.
منبع
صادقزاده وایقان، علی(1390)، جریان اطلاعات در پژوهشکدهها، رساله دکتری، علم اطلاعات و دانششناسی، دانشگاه آزاد اسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید