مدل سطوح پردازش
در سال ۱۹۷۰ هنگامی که روانشناسانشناختی بیشتر از ساختار به فرایند حافظه علاقهمند شدند، پیشنهاد شد که سطح پردازش روی میزان پایداری حافظه تاثیر میگذارد؛ با عمیقتر کردن و استادانه درست کردن فرایند و کدگذاری یادگیری، به احتمال بیشتر یادگیری بلندمدت منجر میگردد . سطحی و کمعمق بودن رمزگذاری، همچون قضاوت درباره تشابه صوتی، در حفظ کردن ضعیفتر نتیجه میدهد در حالی که رمزگذاری عمیقتر، همانند یک قضاوت معنایی، به طور اساسی یادآوری را بهتر ایجاد میکند؛ بنابراین پردازش عمیقتر برای یادگیری مناسبتر است. حتی با وجود این که این مدل بر پردازش فراتر از ساختار تاکید کرده است در تمایز بین حافظه کوتاهمدت و بلندمدت باقیمانده است.
تحقیق روی مدل سطوح پردازشی اختلاف نظرهای زیر را نشان داد:
- رمزگذاری سطحی همچون مرور ذهنی میتواند حافظه را در برابر گذر زمان مقاوم کند؛
- روش بهینه رمزگذاری بستگی به نشانههای مادی و نشانههای بازیابی دارد؛
- حفظ و ثبت کردن ممکنست بستگی بشیوه پردازش داشته باشد ؛ کلامی قویتر از بینایی است.
- پردازش سطحی لزوما زمان کمتری از پردازش عمیقتر نمیبرد .
مدل بَدلی
در سال ۱۹۷۴ زمان آن رسیده بود که یک نظریه پخته برای حافظه کوتاهمدت ایجاد گردد. بَدلی و هیچ، یک مدل چند مولفهای را برای حافظه کوتاهمدت پیشنهاد دادند. برخی مولفهها به طور اصولی به عنوان پذیرش حافظه تعیین شدند، در حالی که دیگر مولفهها برای پردازش اطلاعات تعیین شدند. این دو روانشناس بریتانیایی، ایده یک حافظه فعال را در حافظه کوتاهمدت پرورش دادند. آنان حافظه فعال را بعنوان یک سیستم برای نگهداری موقتی و دستکاری اطلاعات در طی عملکرد یک دامنهای از فعالیت تکالیف شناختی همچون فهم و ادراک، یادگیری و استدلال تعریف کردند . بررسی در زمینه حافظه و پردازش اطلاعات با طرح مدل حافظه فعال توسط بَدلی و هیچ، بطور چشمگیری تغییر یافت. طبق این مدل، حافظه فعال شامل سه مولفه است: یک سیستم حافظه واجشناختی، یک سیستم حافظه دیداری-فضایی و یک سیستم اجرایی مرکزی.
سیستم واجشناختی شامل یک فضای ذخیرهسازی که میتواند اطلاعات واجشناختی را به منظور یکپارچهسازی با حافظه بلندمدت یا تبدیل به دیگر محرکها حفظ کند. سیستم حافظه دیداری-فضایی، سیستم مشابه با سیستم قبلی است که صرفا محرکهای دیداری را نگه میدارد و سیستم اجرایی مرکزی، منابع پردازشی را به این سیستمهای ثانویه اختصاص میدهد .
در واقع مدل بَدلی سلسله مراتبی است و کارکرد مرکزی به عنوان سطح برتر آن عامل، منطقه آزادی است که همه زیر مولفهها را کنترل میکند. بَدلی عقیده داشت که کارکرد مرکزی به عنوان جوهر حافظه فعال هست.
وی بطور معمول دو سیستم جانبی را بعنوان مولفههای حافظه کوتاهمدت اشاره میکند. چندی بعد، بَدلی ، مولفه دیگری را نیز اضافه کرده است. در طی سه دهه گذشته مطالعات فراوانی مدل بَدلی را بررسی کردند. به طور شگفتانگیزی، مدارک و شواهد تجربی نسخه نظریه حافظه فعال را حمایت کردند.
منبع
آقاجانی،نورا(1392)، اثربخشی آموزش نرمافزار انبک بر بهبود حافظه فعال دانش آموزان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی ، دانشگاه آزاد اسلامی گیلان
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید