ارزش شرکت

یکی از وظایف مدیران مالی حفظ وافزایش ارزش شرکت می باشد. اگر چه شرکت را می توان از دیدگاههای متفاوتی مورد ارزیابی وارزش گذاری قرار داد، لیکن آنچه که  برای مدیران وسهامداران حائز اهمیت فراوانی است، ارزش بازار سهام شرکتهای آنان است. بایستی توجه داشت که آنچه برای سرمایه گذاران و سهامداران مهم است الزاماً برای سایر اشخاص وگروه ها از جمله بستانکاران، دولت، بانکها، اقتصاد دانان و دیگر گروه ها از اهمیت یکسانی برخوردار نیست. به عبارت دیگر هر یک از اشخاص وگروه های مختلف برای ارزیابی شرکت از دیدگاه خاص خود به آن می نگرند. انواع ارزشهای سهام یک شرکت به شرح ذیل می باشند.

ارزش اسمی سهام

هریک از اوراق سهام، دارای قیمت اسمی می باشند که در روی ورقه سهم قید شده است. تنها هنگامی که شرکت در حال تأسیس می باشد ارزش اسمی شرکت و یا بهای پرداخت شده آن برابر ارزش واقعی است. اساسنامه شرکت و قوانین و مقررات مالیاتی دامنه قیمت اسمی سهام را تعیین می کنند. مثلاً در ایران برابر قانون تجارت، قیمت اسمی سهام در شرکت های سهامی عام نمی تواند بیش ازده هزار ریال باشد.

سهام بدون ارزش اسمی

معایب ارزش اسمی سهام باعث شد تا حقوق دانان نیویورک در اوایل سال 1984 از رواج سهام بدون ارزش اسمی حمایت نمایند. برروی ورقه سهام« بدون ارزش اسمی» هیچگونه قیمتی قید نمی گردد. ولی در دفاتر شرکت این نوع سهام با ارزش ابزاری ثبت می شود.

سهام با ارزش اسمی پایین

وجود معایب سهام بدون ارزش اسمی و مزایای سهام با ارزش اسمی موجب گردید تا درسال 1920 نوع جدیدی ازسهام با ارزش اسمی پایین پدیدار شود. سهام بدون ارزش اسمی بیانگر یک نوع ارتباط ظاهری میان سرمایه واقعی و سرمایه ابزاری می باشد؛ اما سهام با ارزش اسمی پایین مبین ارتباطی میان سرمایه واقعی و سرمایه ابزاری نمی باشد. استفاده از سهام با ارزش اسمی پایین گرچه سرمایه ابزاری را کاهش می دهد اما به طور مشابه باعث افزایش اندوخته ها می گردد.

ارزش بازار سهام

این ارزش در اثر انجام معامله بر روی سهام در بورس اوراق بهادار و یا بازارهای خارج از آن و یا حتی بین کارگزارن و معامله گران خصوصی بدون اجبار و منع قانونی به وجود می آید( همان منبع). به عبارت دیگر در اثر برخورد آزادانه عرضه و تقاضا برای سهام  بخصوصی، قیمت بازار سهم مزبور تعیین می گردد. در این بازارها ارزش مطلقی برای سهام وجود ندارد و عوامل متعددی می تواند بر روی قیمت بازارسهام تأثیر بگذارد، از جمله: دورنمای درآمدی شرکت، اطلاعات مالی توسط شرکت منتشر می شود، وضعیت خاصی که شرکت در صنعت دارد، ادوار تجاری، سیکل بازار سهام، روند  نرخ های بهره، تورم، عوامل روانی، تقاضا برای سهام جهت ایجاد کنترل بر شرکت و عوامل بین المللی؛ ارزش بازار، ارتباط کمی با ارزش دفتری دارد و به طور کلی ارزش بازار مفهوم معتبرتری نسبت به ارزش دفتری دارد. در حالی که ارزش اسمی بیانگر قیمت سهام در زمان تأسیس شرکت می باشد، ارزش بازار مبین ارزش واقعی و روز اوراق بهادار است. ارزش بیشتر مورد توجه سرمایه گذاران و سهامداران قرار می گیرد.

ارزش دفتری

ارزش دفتری از روی ترازنامه قابل محاسبه است. برای محاسبه ارزش دفتری کافی است تفاوت کل دارایی ها و بدهی ها را بر تعداد سهام شرکت تقسیم نماییم. بنابراین ارزش دفتری بیانگر ارزش شرکت به قیمت تمام شده می باشد. هرقدر حجم اندوخته ها افزایش یابد ارزش دفتری بیشتر می شود. استفاده از سهام با ارزش اسمی پائین به جای سهام با ارزش اسمی بالا به دلیلی شامل بودن اندوخته ها در محاسبات تأثیری بر روی ارزش دفتری سهام نمی گذارد. ارزش دفتری به ندرت به وسیله سرمایه گذاران به عنوان یک عامل تعیین کننده در ارزیابی قیمت سهام مورد توجه قرار می گیرد، زیرا اقلام ترازنامه بیانگر ارزش ابتدائی داراییها می باشد، ولی درآمد هر سهم یکسان می باشد؛ احتمالاً با وجود تفاوت در ارزش دفتری، ارزش بازار یکسانی خواهد داشت و شرکتی که توانایی کسب بازدهی مطلوبی را از دارایی ها را نداشته باشد ولی قادر باشد داراییهای خود را تقریباً به قیمت ابزاری در ترازنامه به نقد تبدیل کند، در این صورت ارزش بازارش ممکن است نزدیک به ارزش دفتری آن باشد.

ارزش اقتصادی

به قدرت کسب درآمدها در زمان حال و آینده به علاوه هر بهبودی بالقوه در کل و یا جزئی از سرمایه گذاری شرکت، ارزش اقتصادی گویند. ارزش اقتصادی بیشتر مورد توجه اقتصادی، یعنی تخصیص بهینه منابع توأم با صرفه جویی است. حال اگر شرکتی نتواند منابع و سرمایه های خود را در جهت مطلوب به کار گیرد؛ نه تنها به در آمد مورد نظر خود نمی رسد بلکه احتمالاً فرصت های سرمایه گذاری مطلوب را نیز از دست می دهد.

ارزش شرکت با فرض انحلال

وقتی یک بنگاه با مشکلات نقدینگی و سودآوری روبه روست، ممکن است به فروش دارائیهایش اقدام نماید. و از این طریق بدهی های خود را بپردازد، و یا اینکه اقدام به سرمایه گذاری های سودآورتری بنماید؛ و یا چنانچه شرکت در وضعیت انحلال قرار گیرد، از طریق فروش دارائیها، مطالبات بستانکاران را پرداخته ودر صورت وجود مازاد وجه، آن را در اختیار سهامداران قرار می دهد( همان منبع). به وجوهی که از طریق فروش دارایی ها کسب می گردد، ارزش با فرض انحلال گویند. آنچه که این ارزش را تغییر می دهد سرعت و زمان تبدیل به نقد شدن دارایی هاست. هرقدر زمان فروش دارایی ها ی ثابت کوتاه باشد و ما بخواهیم سریع تر دارایی ها را به نقد تبدیل کنیم ارزش با فرض انحلال شرکت و یا دارایی های ثابت آن کاهش می یابد. مثلاً هنگامی که شرکت در حال انحلال است ما مجبور خواهیم بود سریع تر دارایی ها را به نقد تبدیل نماییم، و به دلیل وجود این فشار احتمالاً دارایی ها به قیمت پایین تری فروش خواهند رفت. عوامل متعدد دیگری در این ارزش تأثیر می گذارند که نوع دارایی ها و شرایط عرضه و تقاضای بازار برای دارایی ها از جمله این عوامل هستند .

منبع

الحانی فومنی، مریم(1394)، تأثير ساختار سرمايه برارزش شرکت ، نرخ بازده سرمايه و سود، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت مالی، دانشگاه آزاد اسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0