محرکها و چالش های زنجیره تامین

محرکهای زنجیره تامین

ماموریت و هدف مدیریت زنجیره تامین بر اساس تعریف گلدهارت عبارتست از” افزایش نتیجه و حاصل کار و همزمان با آن، کاهش هزینه های موجودی و عملیات ” . دراین تعریف منظور از نتیجه، نرخ فروش به مشتری نهایی است .سازمانها با تصمیم گیری درباره پنج عامل تولید، موجودی، موقعیت و محل، حمل و نقل و اطلاعات، قابلیت های زنجیره تامین خود را تعریف می کنند این عوامل که محرکهای اجرایی  می باشند که از طریق مدیریت بر آنها می توان به قابلیت  های مورد نیاز زنجیره تامین دست یافت .مدیریت اثر بخش زنجیره تامین ابتدا نیازمند شناخت هریک از این محرکها و نحوه عملکرد آنهاست . هر محرک توانایی اثرگذاری مستقیم بر زنجیره تامین و ایجاد قابلیتهای مشخصی دارد.

تولید :

در زنجیره تامین، تولید مهمترین محرک محسوب می گردد و مهمترین تصمیم مدیران در زمینه تولید آن است که نقطه تعادل بین قدرت پاسخ دهی به نیاز بازار و کارایی کارخانه ها و انبارهای شرکت های تولیدی است . ایجاد ظرفیت تولیدی هزینه زاست و ظرفیت های مازاد، منابع
بلااستفاده ای هستند که درصورت بلا استفاده بودن نه تنها درآمدی ایجاد نمی کنند بلکه هزینه زا نیز می باشند . لذا در این موارد هر چه ظرفیت بلا استفاده بیشتر باشد کارایی سازمان کاهش می یابد . کارخانجات می توانند خود را با یکی از دو روش ساخت زیر منطبق سازند :

  • محصول محور : کارخانه ی محصول محور، دامنه ای از فعالیتهای مختلف مورد نیاز برای ایجاد خط تولید محصول موردنظر، اعم از ساخت قطعات مختلف تا مونتاژ را انجام می دهد .
  • وظیفه محور : این رویکرد بر انجام تعدادی محدودی از فعالیتها همچون ساخت تنها دسته خاصی از قطعات و یا منحصراً انجام فعالیتهای مونتاژ تمرکز می کند . این فعالیتها می توانند برای ساخت انواع کاملاً متفاوتی از محصولات به کار گرفته شوند .

در رویکرد اول جهت گیری  به سمت گسترش تخصص و دانش عملیاتهای مرتبط با دسته معینی از محصولات است، در حالیکه در رویکرد دوم کسب تخصص درباره یک عملیات مشخص به جای یک محصول خاص مورد نظر است . شرکتها نیازمند آن هستند که انتخاب کنند کدام روش و یا ترکیبی از این دو روش قابلیت لازم برای پاسخگویی بهتر به تقاضای مشتری را در اختیار آنها قرار می دهد.

 موجودی :

موجودی شامل مواد اولیه، قطعات و کالای در جریان ساخت گرفته تا محصولات نهایی را شامل می شود . موجودی توسط سازندگان، توزیع کنندگان و خرده فروشان نگهداری می شوند . در این مورد نیز مدیران  باید درباره نقطه سر به سر بین قدرت پاسخگویی به نیاز بازار و کارایی
تصمیم گیری کنند . نگهداری حجم زیادی از موجودی به شرکت ویا زنجیره تامین این امکان را
می دهد تا بتواند در برابر نوسانات تقاضای مشتریان به سرعت پاسخ گو باشند . هرچند ایجاد و نگهداری موجودی هزینه ساز است و برای رسیدن به بالاترین سطح کارایی می بایست موجودی ها را تا حد امکان در کمترین مقدار خود نگه داشت .

موجودی دوره ای: شرکتها تمایل دارند تا به منظور دست یابی به صرفه جویی های اقتصادی ناشی از افزایش تعداد محصولات، آنها را در دسته های بزرگ تولید کرده و یا خریداری نمایند، گر چه  بزرگی اندازه  دسته ها سبب افزایش هزینه های نگهداری می گردد . هزینه های نگهداری از هزینه های انبارداری، جابجایی و بیمه موجودی ناشی می شوند . مدیران  می بایست بین کاهش هزینه  سفارش دهی و قیمت های مناسب تر  ناشی از خرید در دسته های بزرگ از یک سو و افزایش هزینه های نگهداری  موجودی دوره ای تعادل برقرار نمایند .

موجودی اطمینانی : این دسته از موجودی ها برای مقابله با عدم قطعیت ها نگهداری
می شوند . در شرایطی که تقاضا به صورت ناگهانی بیش از مقدار پیش بینی گردد، مقداری موجودی اضافه، می تواند مقدار تقاضای مازاد را پاسخ گو باشد . در اینجا ایجاد تعادل بین هزینه های نگهداری موجودی اضافه از یک سو و هزینه های از دست دادن فروش به واسطه کمبود موجودی از سوی دیگر مطرح است .

موجودی فصلی : این موجودی بر پایه افزایش قابل پیش بینی تقاضا که در مقاطع مشخصی از سال رخ می دهد، تهیه می گردد . با سرمایه گذاری بر روی تجهیزات تولید انعطاف پذیر می توان نرخ تولید محصولات مختلف را جهت پاسخ دهی به افزایش تقاضا تغییر داد . در این حالت ایجاد تعادل بین هزینه نگهداری موجودی فصلی از یک سو و هزینه ایجاد قابلیت های تولید منعطف تر از سوی دیگرمطرح است .

موقعیت و محل :

موقعیت به محل جغرافیایی تجهیزات زنجیره تامین اشاره دارد . تصمیم گیری های مربوط به اینکه چه فعالیتهایی می بایست توسط هریک از تجهیزات انجام شود نیز در این بخش صورت می گیرد. تعادل بین قدرت پاسخ دهی و کارایی در اینجا مربوط به تصمیم گیری در این خصوص است که آیا فعالیتها را در محل های محدودی متمرکز کنیم تا از صرفه جویی ناشی از مقیاس و در نتیجه ارتقاء کارایی برخوردار شویم و یا اینکه فعالیتها را در محل های زیادی نزدیک به مشتریان پراکنده نماییم تا از پاسخ دهی سریع تر به مشتریان بهره مند گردیم .

در هنگام تصمیم گیری در باره محل، مجموعه ای از عوامل مرتبط با آن موقعیت، همچون هزینه تجهیزات، هزینه نیروی کار، مالیات، عوارض و نزدیکی به تامین کنندگان و مشتریان می بایست در نظر گرفته شود .تصمیم گیری درباره موقعیت، اثرات عمیقی بر ویژگی های هزینه ای و عملکردی یک زنجیره تامین دارد . هنگامی که اندازه، تعداد و موقعیت تجهیزات مشخص شود؛ مسیرهای ممکن که از طریق آنها می توان محصولات را به مشتریان نهایی رساند نیز تعریف می گردد . تصمیم گیری درباره محل، از استراتژهای اصلی یک شرکت برای ساخت و تحویل محصولاتش به بازار ناشی می شود.

حمل و نقل :

انتخاب روش حمل و نقل یکی از عوامل مهم تصمیم گیری در زنجیره تامین می باشد .هزینه های مربوط به روش های حمل و نقل، سرعت جابجایی و نوع وسایط مورد نیاز جهت حمل و نقل و … از مهمترین  مباحث موجود در روشهای حمل و نقل در زنجیره تامین است .از انواع روشهای حمل و نقل می توان به روشهای هوایی، ریلی، دریایی، خطوط لوله، زمینی و روشهای الکترونیکی اشاره نمود . هر چه ارزش محصولات بیشتر باشد،شبکه حمل و نقل می بایست بر سرعت پاسخ دهی تمرکز نماید ودر مقابل، هر چه محصولات کم ارزش باشند تمرکز شبکه می بایست بیشتر بر روی کارایی قرارگیرد .

اطلاعات :

پایه و اساس تصمیم گیری درباره چهار محرک دیگر زنجیره تامین اطلاعات می باشد . اطلاعات رابط بین فعالیت ها و عملیات های درون یک زنجیره تامین است . اطلاعات در زنجیره تامین با دو هدف استفاده می شود :

  1. هماهنگ سازی فعالیتهای روزانه مربوط به چهار محرک دیگر زنجیره تامین .

شرکتها ازداده ها و اطلاعات عرضه و تقاضا برای تصمیم گیری درباره برنامه های هفتگی تولید، سطوح موجودی، مسیرهای حمل و نقل و محل های انبارش استفاده می کنند.

  1.  پیش بینی و برنامه ریزی جهت برآورده ساختن تقاضای آینده .

اطلاعات صحیح و دقیق می تواند تصمیم گیری ها را بسیار کارا و پیش بینی ها را دقیق تر کند . اما نکته حائز اهمیت امنیت اطلاعات و شناسایی مرزهای اشتراک گذاری اطلاعات در بین رقباست . واضح است شرکتی که اطلاعات دقیق و کافی در رابطه با عرضه و تقاضا و نیازهای مشتریان داشته باشد، بهتر می تواند در رابطه با نیازهای مشتریان وبرآورده ساختن آنها برنامه ریزی نماید .

زنجیره تامین در محیط رقابتی :

در محیط های رقابتی، اساس رقابت از شرکت های منفرد به زنجیره تامین گسترش یافته است . زنجیره تامین، مدیریت را با چالشهای جدیدی روبرو کرده است . بنابراین به ناچار باید مهارت ها و ابزارهای مورد نیاز برای مدیریت در چنین فضای جدیدی تغییر یابد . چالشهای پیش رورا می توان به پنج دسته طبقه بندی نمود؛ بطوریکه مدیریت کارآمد زنجیره تامین به مهارت وتوانایی در این پنج وظیفه وابسته است .

طراحی زنجیره تامینی که نیازهای فعلی و آینده زنجیره تامین را به طور اثربخش و کاراپاسخ داده و به نیازهای مشتریان و بازار پاسخگو باشد از مهترین چالشهای پیش روی مدیران ارشد سازمانها می باشد، که بر این اساس از عمده وظایف استراتژیک محسوب می گردد . از دیگر چاشها می توان به پیاده سازی روابط مشارکتی و تحمیل شرکت های زنجیره تامین اشاره کرد که اجرای موثر آنها به هنر مدیریت بستگی دارد . مدیریت اطلاعات وکاستن هزینه های زنجیره تامین است که بیشتر به نیازمند علم است تا هنر، و مدیریت یک سازمان باید با اجرای صحیح و درست بتواند به نتایج متوازنی در همه وظایف دست یابد .

در بخش اول، در مورد شیوه های تشخیص اینکه وقتی عاملی وارد تصمیم گیری زنجیره تامین می شود، آیا آن عامل استراتژیک است یا خیر، بحث می شود . در این قسمت روشهای دخالت انتخاب های استراتژیک و و نیازهای مشتریان در طراحی زنجیره تامین مورد بحث قرار
می گیرد . این روشها برای محصولات و خدمات موجود و همچنین برای محصولات جدید یا بخش های جدید مشتریان قابل استفاده می باشد . بطوریکه بر اساس نظریه ” محصول توسعه یافته” که شامل طراحی زنجیره تامین نیز می شود، بوجود آمده اند . ” ویژگی های جانبی ” مربوط به زنجیره تامین تعیین کننده رقابت پذیری هستند . موضوعات این حوزه عبارتند از :

  1. چارچوبی برای بوجود آوردن مزیتی رقابتی پایدار بر پایه یک مجموعه منحصر به فرد ازفعالیتهای مرتبط
  2. تطبیق زنجیره تامین با انواع محصولات – تشخیص اینکه زنجیره تامین باید با اهدافی متفاوت بر اساس محصولات تحت پوشش خود طراحی شوند .
  3. روشهایی برای هماهنگ ساختن توسعه محصوات جدید و مدیریت زنجیره تامین . این روشها مسیرهای حرکت محصولات موجود و جدید را در بر می گیرد .
  4. کاربرد یک ابزار تحلیلی با نام استقرار وظیفه ای کیفیت در طراحی زنجیره تامین

پیاده سازی روابط مشارکتی:

تشریح انواع مشارکت مورد نیاز در زنجیره تامین و ” تحمیل ارتباطات در زنجیره تامین” که به مشارکت های فراسازمانی نیازمند است از مباحث این حوزه می باشد . اگر تغییرات توسط افراد یک شرکت صورت پذیرد، پذیرش آن از طرف آنان آسان و نتیجه تغییرات موثر خواهد بود . موضوعات اساسی این بخش شامل :

  1. سازماندهی فرایند تغییر
  2. فرایند مشارکت همگانی برای طراحی مجدد زنجیره تامین
  3. معیارهای عملکرد و نقش آنها و استقرار عملیات مدیریت زنجیره تامین در سازمان می باشد.

تحمیل شراکت های زنجیره تامین :

زنجیره تامین نیازمند شراکت موثر فراسازمانی است . از بعضی لحاظ، فعالیت های مشارکتی نسبت به فعالیت درون شرکت آسانتر و از جهاتی مشکل تر می باشد . فعالیت مشارکت آسانتر است؛ زیرا شرکاء احتمالاً تامین کنندگان و مشتریان می باشند که در موفقیت سازمان سهم اند و از جهتی دیگرمشتریان می توانند موجب آسانی اجرای فعالیت های شرکت گردند و در اولویتها وسیاست های درون سازمانی دخالت داشته باشند . ولی در برخی مواقع فعالیت مشارکتی، بخاطر ایجاد روابط نزدیک و تنگاتنگ مشکل خواهد بود  .موضوعاتی که در این بخش مورد مطالعه قرار می گیرند عبارتند از :

  1. شایستگی محوری شراکت – مفهوم شایستگی در زنجیره تامین چیست ؟
  2. ایجاد انگیزه برای شراکت
  3. ساختارهای شراکتی

مدیریت اطلاعات زنجیره تامین :

در این بخش به نقش فن آوری اطلاعات در تغییر زنجیره تامین پرداخته می شود . تغییرات سیستم باید تغییرات فرایند و همچنین استراتژی های کلان شرکت را پشتیبانی کند . نگاه به مباحث این بخش از نظرمدیریتی ( نه از منظر فنی ) می باشد . موضوعات مورد بحث این حوزه عبارتند از :اجرای یک سیستم اطلاعاتی که که فعالیت های زنجیره تامین را پوشش دهد به همراه گزینه هایی که برای پیاده سازی وجود دارد .

  1. اجزای یک سیستم زنجیره تامین
  2. نوآوری در فناوری
  3. راه حل نرم افزاری
  4. موانع اجرایی

زدودن هزینه از زنجیره تامین :

هزینه ها همواره در کانون توجه تلاش های بهبودی زنجیره هستند . این تلاشها در جهت کسب مزیت استراتژیک و تاکتیکی و یافتن علل ریشه ای هزینه های غیر ضروری انجام می شوند . در این بخش شش علت ریشه ای مدنظر می باشد :

  1. عدم شفافیت در خصوص اینکه در زنجیره تامین چه روی می دهد .
  2. تغییرات فعالیتها که تحت تاثیر عوامل داخلی و یا خارجی می باشند .
  3. نواقص در طراحی محصول
  4. اطلاعات نادرست در تصمیم گیری
  5. ارتباطات ضعیف میان شرکاء زنجیره تامین
  6. شرایط ناخواسته در اثر ذهنیت سنتی

همچنین چالش های موجود در زنجیره تامین بدلیل ” عدم وجود سیستم ارزیابی سطح کیفی یا ضعف در آن ” را می توان به شرح دیل عنوان نمود :

  1. افزایش هزینه های کیفیت
  2. افزایش ریسک ایمنی در خط تولید بدلیل قطعه یا ماشین آلات نامرغوب
  3. کاهش و یا از بین رفتن اعتبار شرکت در بین مشتریان ناشی از خطرات و ریسکهای احتمالی
  4. افزایش هزینه های حمل و نقل بدلیل کالای مرجوعی
  5. افزایش هزینه های جستجو و جایگزینی تامین کننده دیگر
  6. از بین رفتن فرصتهای سازمان بدلیل عدم تامین خواست مشتریان در زمان مورد انتظار
  7. احتمال ایجاد ضایعات و خطرات زیست محیطی ناشی از تامین ماشین آلات معیوب
  8. تحمیل هزینه های بالای نگهداری و تعمیرات
  9. ریسک توقف فرایند تولید فرآورده
  10. هزینه فرصت ناشی از دست دادن تهیه قطعه و ماشین آلات با کیفیت به سازمان و …

منبع

فلاحی، حسام(1393)، ارزيابي سطح کیفی تامین کنندگان ماشین آلات و قطعات یدکی، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت تولید، دانشگاه آزاد اسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0