مبانی نظری رفتار شهروندی سازمانی چیست ؟

مطالعه رفتار افراد در محیط­های کاری از دیر باز مورد توجه اندیشمندان علوم مدیریت بوده است و با ظهور رشته رفتار سازمانی در سالهای نخست دهه این امر جدیت بیشتری یافت. بسیاری از مطالعات صورت گرفته سعی در تقسیم بندی رفتارها و علل بروز آنها داشته اند. مباحثی نظیر؛ ادراك، انگیزش، نگرش‌های شغلی و غیره از جمله مواردی هستند که به بررسی ریشه بسیاری از رفتارهای آدمی در محیط کار می پردازند . كارآیی و توسعه هر سازمان تا حد زیادی به كاربرد صحیح نیروی انسانی بستگی دارد. در نظام بوروکراتیک تمام تلاش مدیران جهت کسب ویژگی­هایی برای کارایی بیشتر با حفظ سلسله مراتب هرمی سازمان بوده است. یکی از مهمترین این خصیصه ها در هر سازمان، داشتن افرادی است که راغبند در تغییرات موفقیت آمیز سازمان، بدون وجود الزامات رسمی شغل، شرکت کنند. رفتارهایی که از انتظارات رسمی نقش فرا رفته ولی برای بقاء سازمان، مهم و حتی ضروری هستند و به عنوان رفتارهای سازمانی شهروندی (OCB) تعریف شده اند .رفتار شهروندی سازمانی(OCB)، رفتاری اختیاری و فرا­ وظیفه­ای است که در افزایش عملکرد اثربخش سازمان مؤثر است و به طور مستقیم یا غیر مستقیم بوسیله سیستم پاداش رسمی سازمان سازماندهی نمی­شود. رفتار شهروندی سازمانی اقداماتی را توصیف می­کند که در آن کارکنان فراتر از نیازهای از پیش تعیین شده نقش خود ، عمل می­کنند و این امر سبب بالا رفتن اثر بخشی سازمانی می­شود در تحقیقات اسامی گوناگونی مانند خودانگیزی سازمانی رفتارهای سازمانی اجتماع گرا  و رفتارهای فرانقش  به این پدیده سازمانی داده شده است . مفهوم رفتار شهروندی سازمانی اولین بار توسط ارگان و باتمن به کار گرفته شد. تحقیقات اولیه­ای که در زمینه رفتار شهروندی سازمانی انجام گرفت بیشتر برای شناسایی مسئولیت­ها و یا رفتارهایی بود که کارکنان در سازمان داشتند، اما اغلب نادیده گرفته می­شدند. این رفتارها با وجود اینکه در ارزیابی­های سنتی عملکرد شغلی به طور ناقص اندازه گیری می­شدند و یاحتی گاهی اوقات مورد غفلت قرار می­گرفتند، اما در بهبود اثربخشی سازمانی مؤثر بودند. این اعمال که در محل کار اتفاق می افتند را اینگونه تعریف می کنند: “مجموعه ای از رفتارهای داوطلبانه و اختیاری که بخشی از وظایف رسمی فرد نیستند، اما با این وجود توسط وی انجام و باعث بهبود مؤثر وظایف و نقش های سازمان می­شوند”. با این تعاریف، ازانسان به عنوان شهروند سازمانی انتظار می­رود بیش از الزامات نقش خود و فراتر از وظایف رسمی، در خدمت اهداف سازمان فعالیت کند. به عبارت دیگر، ساختار رفتار شهروندی سازمانی به دنبال شناسایی، اداره و ارزیابی رفتارهای فرانقش کارکنانی است که در سازمان فعالیت می­کنند، و در اثر این رفتارهای آنان اثربخشی سازمانی بهبود می­یابد .«اشنیك معتقد است؛ رفتار شهروندی سازمانی به قصد كمك به همكاران و یا سازمان توسط افراد انجام می‌شود و البته در حیطه وظایف رسمی و شغلی آنان نمی‌باشد. ویگودا و همكاران  معتقدند؛ رفتار شهروندی سازمانی، شامل انواعی از كمك‌های غیررسمی و اختیاری می‌باشند كه كارمند، بدون توجه به تحریم‌ها و پاداش‌های رسمی و به عنوان فردی آزاد آن‌ها را انجام داده و یا از انجام آن‌ها، خوداری می‌نماید»به زغم مورمن و بلك‌لی رفتار شهروندی سازمانی، شامل رفتارهایی است كه برای سازمان مفید بوده ولی به عنوان بخشی از عناصر اصلی شغل در نظر گرفته نشده است. این رفتارها اغلب از طرف كاركنان به منظور حمایت از منابع سازمانی صورت می‌گیرد و ممكن است به طور مستقیم نیز منافع شخص خاصی را به دنبال نداشته باشد.«مكنزی و ژان رفتار شهروندی سازمانی را شامل؛ رفتارهای آگاهانه و داوطلبانه‌ای از جانب كارمندان می‌دانند كه به طور مستقیم سطح اثربخشی سازمانی را صرف‌نظر از چگونگی بهره‌وری كارمندان، افزایش خواهند داد. اریك و همكاران معتقدند، رفتار شهروندی سازمانی، فعالیت‌هایی است كه از فرد، خواسته نشده كه آن‌ها را انجام دهد ولی انجام آن‌ها باعث حمایت از سازمان شده و به آن سود می‌رساند».آلن و همكاران معتقدند؛ رفتار شهروندی سازمانی مجموعه‌ای از رفتارهای سازنده و همكارانه است كه نه تنها به وسیله شرح شغل تصریح نشده بلكه به طور مستقیم و یا قراردادی نیز توسط سیستم رسمی سازمانی پاداش داده نمی‌شود. رفتار شهروندی سازمانی به عنوان رفتار فردی كه اثربخشی سازمان را به واسطه كمك به محیط اجتماعی و روانی آن ارتقاء می‌دهد نیز تعریف شده است .لی پین و جانسون رفتار شهروندی سازمانی را تحت عنوان «تمایل به تشریك مساعی و مفید بودن در محیط‌های سازمانی، تعریف كرده‌اند». كیم رفتار شهروندی سازمانی را رفتاری فراتر از نقش‌های رسمی از پیش تعیین شده توسط سازمان تعریف نموده كه ذاتی بوده و پاداش آن به طور مستقیم در مجموعه ساختار پاداش‌های رسمی سازمانی نمی‌گنجد ولی در ارتقاء اثربخشی و كاركرد موفقیت‌آمیز سازمان از اهمیت زیادی برخوردار است». رابینز و جاج معتقدند؛ رفتار شهروندی سازمانی رفتاری براساس صلاحدید شخصی است كه جزو نیازمندی‌های شغلی كارمند نبوده در عین حال باعث افزایش اثربخشی سازمانی در جهت ارضای منافع ذینفعان خواهد بود.بطور كلی، اجزا و عناصر اصلی رفتار شهروندی سازمانی عبارتند از: رفتاری است فراتر از آن چه كه برای كاركنان سازمان به طور رسمی تشریح گردیده است. رفتاری اختیاری و بر اساس اراده ی فردی است. رفتاری است كه به طور مستقیم، پاداشی به دنبال نداشته و یا از طریق ساختار رسمی سازمانی، مورد قدردانی قرار نمی­گیرد. رفتاری است كه برای عملكرد و موفقیت عملیات سازمان، بسیار مهم است .پژوهش‌های اولیه در خصوص سازه رفتار شهروندی سازمانی، نوع دوستیو تابعیت كلی از سازمان را رفتاری سودبخش برای سازمان تعریف كرده بودند. به علاوه تابعیت كلی از سازمان را نیز نماینگر رفتاری دانسته‌اند كه بیشتر غیرشخصی بوده و نشان دهنده تابعیت فرد از هنجارهای سازمانی است. بنابراین رفتارهای كه برای كارمند خوب تعریف شده، زمینه‌هایی چون؛ پیروی از قوانین، مقررات و رویه‌های سازمانی حتی در شرایط عدم حضور كنترل كننده رسمی را شامل می‌شود.

منابع

مفاخری ،عبدالله (1393) ،اثربخشی آموزش فراشناخت وذهن آگاهی بر نگرش های زیست محیطی ،رفتار شهروندی سازمانی و بهزیستی اجتماعی ، پایان نامه  دکترای تخصصی روانشناسی عمومی ، دانشگاه پیام نور

ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0