ماهيت و مفهوم زمان
ماهيت زمان يکي از بزرگترين رازها و پرسشهاي مردمان باستان بوده است. پرسشي که هنوز هم پاسخي براي آن يافت نشده است. عليرغم دستاوردهاي علمي بشر در سدههاي گذشته، هيچگونه پيشرفتي در زمينه درک مفهوم زمان و تعريفي از آن به دست نيامده است. بحث از زمان به صورت مستقل براي فلاسفه يونان باستان مطرح نبوده است؛ پي بردن به چگونگي تشکيل جهان و شناسايي عناصر اوليه تشکيل دهنده آن و نيز واحد يا کثيربودن پديدهها موضوعات اساسياي بودند که ذهن متفکران يونان باستان را به خود مشغول ميکردند.
واژه زمان در زبان پارسي و عربي مشترک است؛ در زبان پهلوي Zaman، در ايران باستان jemana و در سرياني zabana آمده است. قرنها پس از ظهور زرتشت اولين بار به خداي زمان در بين ايرانيان اشاره ميشود. هم چنين برخي از محققين معتقدند خداي زمان از خدايان قديم آرياييهاست. امروزه در زبان فارسي ميگوييم وقت طلاست. در زبانهاي ديگر نيز تعبيرهاي متفاوتي چون وقت الماس است، وقت جواهراست، بکار رفته است. اما ارزش زمان بيش از طلاست و قابل مقايسه با آن نيست. ارزش والايي که وقت دارا است بايد به گونهاي شايسته و بايسته از زمان در دسترس استفاده نمود.
بسياري از افراد ادعا ميکنند که وقت آنها به هدر نميرود و ابراز ميدارند که: من خيلي سازماندهي شده کار ميکنم، ميدانم کجا ميروم، ميدانم چکار ميکنم و …. اين گروه از افراد در اقليت هستند زيرا زمان، با ارزشترين منبعي است که در اختيار انسانها قرار دارد و تمامي منابع ديگر به شرط وجود زمان، ارزش مييابند و به دليل همين ارزش و اهميت، توجه به زمان در بسياري از فرهنگها و زبانهاي مختلف تکرار شده است. زمان بسيار با ارزشتر از پول است و به همين دليل اين سرمايه بايست بسيار دقيق بکار گرفته شود. ما هنگامي قادر خواهيم بود برداشت درستي از زندگي بر روي کره زمين داشته باشيم که بتوانيم وقت معيني براي زندگي در اين کره خاکي بدست آوريم.
خيلي از مردم نسبت به روزهاي بدون بهرهوري و بيحاصل خود بيتفاوت هستند در حالي که همگي ما مايل هستيم کارهاي بسياري را در يک روز انجام دهيم، ولي معلوم نيست کارهايمان چقدر ارزش داشته و بر چه اساسي اولويتبندي شدهاند و چقدر وقت بايد صرف آنها کنيم. مثلاً گاهي اوقات براي گرفتن يک جوراب يا ارسال يک نامه بيشتر از اهميت آن موضوع وقت صرف ميکنيم. زمان برخلاف ساير منابع مثل پول، تجهيزات و چيزهاي ديگر ثابت است و ما نيتوانيم بيشتر از آنچه که هست ايجاد کنيم؛ اگر کاري را که ما انجام ميدهيم متناسب با زمان نباشد تنها کاري که ميتوانيم انجام دهيم اين است که مقدار کار را تغيير دهيم و اين کار همان مديريت زمان است.
زمان از منابع ارزشمند، محدود و البته غيرقابل جايگزين در اختيار بشر است. اين منبع، قابليت ذخيره شدن را ندارد. از اين رو مديريت زمان، اهميت يافته و مورد توجه جدي است.برايان پوسر ، ميگويد نکته مهم در مورد زمان، جهت آن است که به طور مستقيم از گذشته به طرف آينده است. يکي از فيلسوفان يونان باستان گفته است که هرگز دوبار در يک رودخانه شنا نميکنيم يعني زندگي دائماً در شرف آغاز است مانند فصلها و سالها.نوع تلقی از زمان در میان جوامع مختلف، یکی از شاخص ها و معیارهایی است که از طریق آن میتوان درباره ماهیت و کارآمد بودن زمان، در رشد و بالندگی آن جامعه قضاوت کرد. زمان در بعضی از جوامع یک مقوله خطی و ساده و در بعضی از جوامع یک مسئله غیرخطی و پیچیده است. این تعبیر از زمان بر نحوه استفاده و عملکرد افرادی که در چارچوب ارزشهای آن جامعه قرار دارند تأثیر میگذارد.
درباره تلقی از زمان سه نوع زمان را میتوان نام برد:
- حال مدار: در این نوع زمان، زمان تقریباً وجود ندارد و آینده نادیده گرفته میشود و هر چه هست، اکنون است که در آن قرار داریم.
- گذشتهمدار: در این نوع زمان، تلاش میشود تا سنتهای کهن را احیاء و این سنتها را در زمان حال حفظ کنند و در واقع حال ادامۀ گذشته میشود.
- آیندهمدار: در این نوع از زمان، همواره یک مطلوب وجود دارد که سعی میکنند آنرا بدست آورند،عموماً مردمانی که به توسعه اقتصادی،اجتماعی دست یافتهاند درچارچوب به زمان مینگرند.
تاريخچه مختصر از زمان
در اروپاي قرون وسطي، کليسا زمان را تنظيم ميکرد و قوانيني درباره کارهايي که ميتوان يا نميتوان در روز خاصي داد وضع ميکرد؛ قوانين مذهبي زمانهاي معيني از روز را براي نماز خواندن تعيين ميکرد. گرچه اولين ساعتهاي مکانيکي حدود قرن 13ميلادي ساخته شد وپيش از آن به طور گسترده از ساعتهاي آبي و شني استفاده ميشد، اما از آنها براي قرنها فقط براي مجسمههاي تزييني استفاده ميشد؛ حتي اشخاص مهمي چون ساموئل پينر، که يک مقام دولتي قرن 17 بود اوقات روزانه خود را با ساعت خورشيدي يا ناقوس کليسا تنظيم ميکرد.
مفهوم نوين زمان در پي اعتراضات پيوريتنها به تقويم کشيشهاي کاتوليک رم شکل گرفت؛ نظر آنها يعني شش روز کار در هفته و يک روز استراحت عمدتاً تا پايان قرن 17 مورد قبول عامه بود. با توجه به عقيده مردم شناسان، شکارچيان عصر سنگ ميتوانستند با يک هفته کار 15 ساعته به راحتي امور خود را بگذرانند، اما اين فقط مربوط به گذر زمان بود تا مردم متوجه شوند که صرف زمان بيشتر ميتواند موجب پاداشهاي بيشتري شود. همانطور که تمدن پيش ميرفت به همان ترتيب طول هفته کاري افزايش يافت.
در قرن 19 صاحبان کارخانهها به طور روز افزوني به زمان توجه پيدا کردند و آن را به مثابه عنصري همسنگ پول ميشناختند؛ تا آن موقع مردم عادي خود را درگير چنين جزئياتي نميکردند؛ براي 150 سال ساعتها وجود داشت اما در خانه بيشتر کارگران ساعتي نبود که به همراه خود داشته باشند و کنترل وقتکاري، دلبخواهي بود، اما اين شيوه مورد پسند صاحبان کار نبود، آنها ميخواستند حداکثر بهره را از کارگرانشان بگيرند تا حداکثر بازده را از کارخانههايشان کسب کنند ،چون ماشينها محتاج افراد زيادي براي کار انداختن آنها بودند، همه بايدهمزمان در محل حضورداشتند، اين موضوع درطول قرن بحرانهاي متعددي بوجود آورد.
ايرانيان نيز از زمانهاي دور ساعت را ميشناختند و رواياتي که در شاهنامه راجع به ساعت و تنظيم وقت آمده جملگي گواه بر اين است که ساعت از نظر آنان همان مقدار زماني بود که هم اکنون در جهان رايج است و گمان ميرود به جاي ساعت واژه «پاس» به کار مي رفته است.وقت موهبتي است که در اين کره خاکي به هر يک از ما به رايگان عطا شده است و ميزان آن براي همه يکسان است. موفقيت ما در زندگي بستگي به چگونگي استفاده از اين گوهر گرانبها دارد. موفقيت هر شخص در زمينه تحقق اهداف و آرمانهايش به مقدار قابل توجهي تابع استفاده مؤثر از وقت است .
عرفا نيز به واسطة ماهيت ابراز شناختي خود، يعني دل، از زبان نمادين استفاده ميکنند و زمان را داراي جنبه دروني ميدانند و از آن با اصطلاحاتي مانند وقت، آن و دم ياد ميکنند. دين اسلام نيز اهميت زمان را مورد تأييد قرار داده است، چنان که امام صادق (ع) ميفرمايد: «من استوي يوماه فهو مغبون» بايد هر روز نسبت به روز قبل بهتر باشيم. در فرهنگ و ادب ايران نيز به اهميت زمان و نحوه استفاده درست از آن اشاره شده است. خيام، زمان را به پرندهاي که به سر شاخهاي نشسته است تشبيه ميکند .
ولتر، نويسنده فيلسوف و متفکر بزرگ فرانسوي در يکي از کتابهاي خود از زبان دو تن از شخصيتهايش به موضوع قابل تأملي اشاره ميکند. يکي از شخصيتها از ديگري ميپرسد: از تمام چيزهايي که در دنيا وجود دارد، چه چيزي سريعترين و کندترين است؟ چه چيز بلندترين و کوتاهترين است؟ چه چيز بخشپذيرترين و گستردهترين است؟ چه چيز حد اعلاي ندامت را به همراه ميآورد، ولي بيش از هر چيز ديگري مورد بيتوجهي قرار ميگيرد؟ چه چيز است که بدون آن هيچکاري صورت نميپذيرد، کوچکترين چيزها را ميبلعد و به بزرگترينها حيات ميبخشد؟ و پاسخ ميشنود: زمان
ازنظرجامعه شناسان، نظام ارزشي هر فرد تحت تأثير باورهاي اوست و باورهاي هر انساني برخاسته از فرهنگي است که در آن رشد و نمو کرده است. نوع نگاه فرهنگ و افراد جامعه به زمان، بر نحوة استفاده و عملکرد افرادي که در چارچوب ارزشهاي آن قرار دارند، تأثير ميگذارد. زمان و نوع استفاده از آن يکي از عناصر و معيارهايي است که از طريق آن ميتوان درباره کارآمد بودن و قدرت يک فرهنگ در زمينة بالندگي و خلاقيت افراد آن قضاوت کرد. در گذشته، به دليل نياز به دانستن زمان کشت و برداشت محصول، کشاورزان فقط به اندازهگيري فواصل بلند زماني توجه داشتند.
آنها به هم زماني دقيق کار انساني نيازمند نبودند و به ندرت از واحدهاي دقيق براي اندازهگيري فواصل کوتاه زماني استفاده ميکردند. آنان معمولا زمان را نه به واحدهاي ثابتي نظيرساعت يا دقيقه،که به بخشهاي بينظم وغيردقيقي که نمايانگر زمان مورد نيازبراي اجراي وظايف روزمره بود، تقسيم ميکردند؛ اما انقلاب صنعتي، تصاوير ذهني مردم دربارة زمان رادگرگون کرد،در اين دوره به جاي فواصل زماني مبهم، جوامع صنعتي به واحدهاي بسيار دقيقي مثل ساعت، دقيقه و ثانيه نياز داشتند که ميبايست استاندارد و از فصلي به فصل ديگر و از جامعهاي به جامعه ديگر قابل تبديل باشد.
دو رويکرد متفاوت در مورد زمان وجود دارد، يکي رويکرد چند زماني و ديگري رويکرد تک زماني. در فرهنگهايي که رويکرد چند زماني دارند، تعامل گروه در مقايسه با رويکرد تک زماني از لحاظ مهلت زماني کار کردن مهمتر است. در اين فرهنگها غالباً قرارها و وعدهها مورد توجه قرار نميگيرد و در مورد آنها تخلف ميشود. در فرهنگهايي که رويکرد تک زماني دارند، زمان به واحدهاي دقيق تقسيم ميشده است، وقت، زمانبندي و مديريت ميشود، براي اجرا ي کارها مهلت زماني تعيين ميگردد و تلاش ميشود که کارها مطابق برنامه زمانبندي شده انجام گيرد. تأخير در يک جلسه يا رعايت نکردن مهلت زماني، وظيفه نشناسي تلقي ميگردد. فرهنگهاي اروپاي شمالي و آمريکاي شمالي بيشتر به سوي رويکرد تک زماني گرايش دارند، در حالي که گرايش فرهنگهاي آمريکاي لاتين و خاورميانه بيشتر به رويکرد چند زماني است .
منبع
مصطفایی،احمد(1391)،بررسی میزان مهارت مدیریت زمان درنوجوانان وجوانان، پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی تربیتی،دانشگاه آزاداسلامی تهران
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید