ماهيت شادكامی در اسلام
ماهيت شادكامی در اسلام ، ساختاري دو مؤلفهاي دارد: يكي، «نشاط» و ديگري، «رضا». اين از اصول موضوعه اين مقاله ميباشد كه در جاي خود ثابت شده است.مراد از رضامندي، احساس خرسندي از مجموع زندگي، و مراد از نشاط نيز سرزندگي، بشاشي و پويايي در مجموع زندگي است. در توضيح اين امر بايد گفت كه ساختار شادكامي از يك سو، بايد با تعريف سعادت، و از سوي ديگر، با واقعيتهاي زندگي متناسب باشد. معادل شادکامیدر ادبيات اسلامي، سعادت است. در ماهيت سعادت، دو مفهوم اساسي وجود دارد: كه يكي، «خير» و ديگري، «سرور»بنابراين، ميتوان گفت كه سعادت، تركيبي از خير و سرور است.بر اين اساس، سعادت وقتي حاصل ميشود كه از يك سو، رَوَند زندگي، بر خير مبتني باشد و از سوي ديگر، با سرور و خرسندي همراه باشد. پس سعادت، حالتي است پايدار از زندگي خوب (خير) و شاد (سرور). (سعادت = زندگي خوب + زندگي شاد).
اگر بخواهيم زندگي خير، و خير بودن زندگي را در عينيت آن به وضوح ببينيم، بايد ابعاد مختلف زندگي را بررسي كنيم. زندگي از يك منظر به دو بخش «رويداد»ها و «تكليف»ها تقسيم ميشود. مراد از رويدادها، حوادث و رخدادهاي خوشايند و ناخوشايند زندگي، و مراد از تكليفها، قوانين و وظايف بايدي و نبايدي زندگي است. بنابراين، زندگي خير آن است كه همه اين ابعاد چهارگانه بر خير مبتني باشند؛ چه نعمتي كه بايد از آن استفاده نمود (خوشايندها) يا نقمتي كه بايد آن را تحمل كرد (ناخوشايندها)، و چه امر لذتبخشي كه بايد آن را ترك كرد (نبايدها) يا كار محنتآوري كه بايد آن را انجام داد (بايدها).از مجموعه اين چهار موقعيت در ادبيات دين، با عنوان «قضا» ياد ميشود. بر اساس متون ديني، واكنشي كه انسان بايد در برابر قضاي الهي داشته باشد، رضامندي است و اين به سبب آن است كه قضاي الهي بر خير مبتني است، از اين رو هر چهار موقعيت ياد شده زندگي، خير ميباشند و بر همين اساس، انسان بايد از آن راضي باشد. رضامندي در هر كدام از اين ابعاد، نام مخصوصي دارد، از اين رو رضامندي به «شكر» در خوشايند، «صبر» در ناخوشايند، «انجام» بايدها (طاعت) و «ترك» نبايدها (ترك معصيت) تحليل ميشود. اما مؤلفه نشاط نيز در تعريف، با سرور، هماهنگ است.
سرور و لذت، عامل تحقق نشاط است. تحليل انواع مختلف متون ديني نشان ميدهد كه نشاط به دو بعد مادي و معنوي تقسيم ميشود. انسان موجودي دو بعدي است، از اين رو نشاط او نيز دو بعد دارد. به همين علت است كه در رواياتِ قلمرو نشاط مشاهده ميشود كه با هر كليدواژهاي كه اين مسئله مطرح شده، به هر دو بعد مادي و معنوي انسان پرداخته است. از آنچه گذشت روشن شد كه شادكامي در اسلام دو جزء اساسي دارد كه عبارتاند از: رضا و نشاط. رضا به چهار بخش (شكر، صبر، طاعت و ترك معصيت) و نشاط به دو بخش (لذت مادي و لذت معنوي) تحليل ميشود. بنابراين، شادكامي، ابعاد ششگانه دارد. در متون ديني براي هر كدام از ابعاد ششگانه شادكامي كه در حقيقت، ابعاد مختلف زندگي انسان هستند، عواملي مطرح شده كه در جاي خود مهم و قابل توجهاند. برخي از اين متون با ادبيات سعادت، و برخي ديگر با ادبياتي متناسب با اجزاي اساسي شادكامي، يعني رضا و نشاط و سرور، و برخي نيز متناسب با ابعاد ششگانه وارد شدهاند. عوامل هر كدام از دو جزء اساسي شادكامي نيز خود بر يك نظريه مبتني است؛ خيرباوري، پايه نظري رضامندي، و لذتبري، پايه نظري نشاط ميباشد.
مسئلهاي كه اينجا مطرح است اينكه فراتر از مؤلفهها، اساس شادكامي بر چه نظريهاي مبتني است و چه چيزي ميتواند مبناي شادكامي را از ديدگاه اسلام تبيين كند؟ آيا مي توان ريشه مشتركي براي هر دو مؤلفه شادكامي يافت؟ آيا ميتوان به نظريهاي جامع دست يافت كه در ساحتي بالاتر از مؤلفهها، هر دو بعد شادكامي را تحت پوشش خود قرار دهد؟ آنچه در اين بحث درپي آن هستيم، پايه نظري كلاني است كه در ساحتي بالاتر از پايه نظري رضامندي و نشاط قرار گيرد و هر دو را تبيين كند.
از جمله عوامل مؤثر بر شادکامی، نگرش دینی است. نگرش مذهبی(دینی) عبارت است از اعتقادات منسجم و یک پارچه توحیدی که خداوند را محورامور دانسته و ارزشها، اخلاقیات، آداب و رسوم و رفتارهای انسان با یکدیگر، طبیعت و با خویشتن تنظیم می نماید. مذهب عبارت خواهد بود از تجربه و احساس رویدادهایی که برای هر انسانی در عالم تنهایی و دور از همه وابستگی ها روی می دهد به طوری که انسان از این مجموعه در می یابد که بین او و آن چیزی که آن را “امر الهی” می نامد، رابطه ای برقرار کرده است و از آنجایی که این ارتباط از روی عقل و یا به وسیله اجرای اعمال مذهبی برقرار می گردد، مسلم است که فلسفه و علم کلام که مربوط به عقل و سازمان های کلیسا و روحانیت که مربوط به اعمال مذهبی است از بحث ما خارج بوده و ما فقط به تجارب شخصی و فردی مذهبی می پردازیم و از علم کلام و فلسفه و یا سازمان های روحانیت کمتر صحبت خواهیم کرد.
افراد باگرایش دینی و با این عقیده که در جهان مقصد والایی وجود دارد، میتوانند شادکامی خود را ارتقاء بخشند. به طور کلی نظریهپردازان دیگری وجود دارند که راه رسیدن به شادکامی و خوشبختی روانشناختی را در پرتو توجه به ارزشها و هدفهای معنوی، نیازهای بنیادی، معنیدار بودن و هدفمندی زندگی، عشق و علایق دینی و الهی میدانند. و همچنین ارتباط شادکامی و اعتقادات مذهبی نشان داده شده است. شواهد تجربی فراوانی وجود دارد که حاکی از رابطه مثبت معنادار بین نگرش دینی و شادکامی میباشد. پژوهشگران با هدف بررسی رابطه بین نگرش دینی و شادکامی در نوجوانان و با استفاده از مقیاس شادکامی آکسفورد گزارش دادهاند که بین شادکامی و نگرش دینی رابطه ضعیف، اما معنیداری وجود داشته است.
منبع
قلی زاده، لیلا(1394)، بررسی رابطه بین درگیری شغلی والدین با شادکامی و موفقیت تحصیلی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی ناحیه یک شهر ارومیه، پایان نامه کارشناسی ارشد برنامه ریزی درسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه.
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید