مؤلفه هاي کليدي قابليت جذب دانش

قابليت هاي فناورانه از طريق فرآيند يادگيري تکنولوژيکي کسب مي شود . از طرف ديگر يادگيري تکنوژيکي اثربخش مستلزم قابليت جذب است . اين فرآيند يعني قابليت جذب دانش داراي دو مؤلفه مهم مي باشد : يکي دانش پيشين (مبنا) و ديگري شدت تلاش.دانش پيشين همان دانش موجود و مبنا و يا شايسته در سازمان است.اين نوع دانش عنصر اساسي براي يادگيري تکنولوژيکي مي باشد . يا به تمثيلي دانش امروز که افراد يا سازمان را قادر مي سازد تا دانش غني فردا را بوسيله تأثير گذاشتن بر فرآيندهاي يادگيري و ماهيت يادگيري خلق کنند . دانش پيشين بر دانش دردسترس واحدهاي فردي موجود در چارچوب سازمان دلالت دارد . اين نوع دانش توانايي سازمان را در جهت شناسايي و درک ، دروني سازي و کاربرد دانش جديد افزايش مي دهد.

بر طبق گفته کوهن و لونيتال، توانايي براي استفاده از دانش خارجي يک بخش از قابليت هاي نوآورانه مي باشد ، آنان معتقدند توانايي براي ارزيابي و کاربرد دانش خارجي به مقدار زيادي تابع سطحي از دانش پيشين مي باشد . بنابراين دانش پيشين توانايي سازمان را به منظور شناسايي ارزش اطلاعات خارجي ، دروني سازي آن و استفاده از در محصولات و فرآيندهاي نهايي خود افزايش مي دهد.

دانش پيشين (مبنا) سازمان ها دامنه گسترده اي از دانش را در بر مي گيرد . اين نوع از دانش بر مهارت هاي اساسي يا حتي يک زبان مشترک در سطح اساسي دلالت دارد . اين دانش شامل پيشرفت هاي علمي يا تکنولوژيکي در يک زمينه معين مي باشد . دانش پيشين بايد ويژگي هاي مشابهي با دانش مبنا داشته باشد چرا که دانش پيشين سازمان را قادر مي سازد تا دانش جديد را شناسايي و دروني سازي کرده و از آن به منظور کسب مزيت رقابتي ، بهره کافي را ببرد.

شدت تلاش مؤلفه مهم ديگري براي قابليت جذب دانش بحساب مي آيد . کيم،معتقد است که به منظور کسب دانش خارجي تنها شناسايي و ارائه اين دانش توسط سازمان کافي نيست بلکه مؤلفه ديگري به نام شدت تلاش نياز است که با کيفيت فرآيند اکتساب دانش خارجي بسيار مرتبط مي باشد . بنابراين سازمان ها نياز دارند تا منابع و انرژي قابل ملاحظه اي به منظور يادگيري مهارت هاي جديد قبل از اينکه مشکلات پيجيده شوند بتوانند در نظر بگيرند . زهرا و جرج،هم چنين بر نقش تلاش انجام شده در طول فرآيند کسب دانش (فرآيند کسب دانش خارجي به داخل مرزهاي سازمان) تأکيد کرده اند . سازمان ها مي توانند قابليت هاي مورد نياز به منظور کسب دارايي جديد يا يادگيري مهارت هاي جديد را از طريق ايجاد تلاش محقق کنند.

شدت تلاش دلالت دارد بر منابع و انرژي که سازمان ها به منظور کسب دارايي هاي خارجي اختصاص مي دهند . براساس مرور ادبيات ، مؤلفه شدت تلاش به دو عامل يعني نگرش در جهت تغيير و واکنش انگيزها وابسته است . ماروويک و پرودان، معتقدند که نگرش سازمان ها در جهت تغيير بر قابليت جذب سازمان ها تأثير مي گذارد . نگرش در جهت تغيير بر ادراکات افراد در مورد دارايي خارجي و به دنبال آن بر تمايل آنان به منظور کسب دارايي خارجي تأثير مي گذارد . سازمان ها قادرند تا نسبت به دارايي هاي خارجي آگاهي داشته باشند ولي ممکن است نسبت به کسب آن تلاشي ننمايند زيرا نگرش آنها در جهت تغيير منفي است .

کوهن و لونيتال، نيز در مطالعه خود ارتباط بين نگرش در جهت تغيير را با قابليت جذب نشان داده اند . واکنش انگيزها عامل ديگري است که مي تواند تلاش سازمان را در جهت جست و جوي دارايي هاي خارجي تشديد کند . واکنش انگيزها دلالت دارد بر فعاليت ها يا رويدادهاي خاصي که سازمان را برمي انگيزاند تا در جهت ايجاد قابليت جذب دانش سرمايه گذاري کند .

واکنش انگيزها خود به دو دسته واکنش انگيزهاي داخلي و واکنش انگيزهاي خارجي تقسيم مي شوند . نوآوري هاي بنيادي ، تغييرات تکنولوژيکي ، ظهور هدف هاي برتر و تغيير در سياست ها متعلق به واکنش انگيزهاي خارجي هستند . در حالي که بحران هاي سازماني مانند کاستي در انجام وظايف و رويدادهاي مهمي که استراتژي سازمان را مجبور به تعريف مجدد مي کند متعلق به واکنش انگيزهاي خارجي هستند.

روسنکوف و نرکار،اظهار کرده اند تغييرات تکنولوژيکي و بنيادي سازمان را بر مي انگيزاند تا در جهت کسب اطلاعات مرتبط با تکنولوژي جديد سرمايه گذاري کند .  همين طور بحران ها بقاي سازمان را تهديد مي کنند بنابراين اين امر سازمان را بر مي انگيزاند تا به منظور بقاي خود دانش خارجي را شناسايي ، کسب و دروني سازد و در جهت آن تلاش نمايد . برهمين اساس کيم،در مطالعه خود دريافت که شرکت موتورهاي هيوندا با يک بحران سازماني مواجه شده که اين عامل شدت تلاش شرکت را در جهت افزايش قابليت جذب دانش برانگيخته است .

منبيوا و همکاران،در مطالعه خود به بررسي اين دو مؤلفه به عنوان مؤلفه هاي کليدي قابليت جذب دانش پرداخته اند . آنان مؤلفه دانش پيشين (مبنا) را معادل با توانايي کارکنان و مؤلفه شدت تلاش را معادل با مؤلفه انگيزش کارکنان دانسته اند و معتقدند که اين دو بعد مهم انتقال دانش داخلي در سازمان را تسهيل کرده و از طريق شناسايي ، کسب دروني سازي وکاربرددانش خارجي آنرا توسعه ميدهند  .

منبع

رجایی آذرخوارانی،عباس(1391)، رابطه تسهيم دانش و قابليت جذب دانش با بهبود کيفيت علمي از ديدگاه اعضاي هيئت علمي  دانشگاه ها،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت اموزشی، دانشکده علوم تربيتي و روانشناسي اصفهان

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0