مؤلفه هاي هوش معنوي در اسلام

در فرهنگ اصیل اسلامی بطور ضمنی هوش معنوي مورد توجه فراوانی قرار گرفته است. مثلا، جامی ، بر اساس متون مذهبی مؤلفه هاي ذیل را براي هوش معنوي برشمرده است:

  • مشاهده وحدت در وراي کثرت ظاهري؛
  • تشخیص و دریافت پیام هاي معنوي از پدیده ها و اتفاقات؛
  • سؤال و دریافت جواب معنوي در مورد منشأ و مبدأ هستی (مبدأ و معاد)
  • تشخیص قوام هستی و روابط بین فردي بر فضیلت عدالت انسانی؛
  • تشخیص فضیلت گذر از رنج و خطا و به کارگیري عفو و گذشت در روابط بین فردي؛
  • تشخیص الگوهاي تنظیم رفتار بر مبناي الگوي معنوي؛
  • تشخیص کرامت و ارزش هاي فردي و حفظ، رشد و شکوفایی این کرامت ها و ارزش ها؛
  • تشخیص فرایند رشد معنوي و تنظیم عوامل درونی و بیرونی در جهت رشد بهینه این فرایند؛
  • تشخیص معناي زندگی، مرگ و حوادث مربوط به حیات، مرگ، برزخ، بهشت و دوزخ؛
  • درك حضور خداوندي در زندگی معمولی؛
  • درك زیبایی هاي هنري و طبیعی و ایجاد حس قدردانی و تشکر؛
  • داشتن ذوق عشق و عرفان که در آن عشق به وصال منشأ دانش است نه استدلال و قیاس؛
  • داشتن هوش شاعرانه که معناي نهفته در یک قطعه شعري را بفهمد؛

هر چند عرفاي اسلامی نیز این مؤلفه ها را ذکر نموده اند، ولی از آنجا که این مؤلفه ها به انسان بین شداده و باعث افزایش سازگاري او با هستی میشوند، میتوان آن ها را جزو مؤلفه هاي معنوي قلمداد نمود.

مدل هاي هوش معنوي

اولین بار پس از انتشار کتاب چارچوب هاي ذهن توسط گاردنر، هوش معنوي به عنوان یکی از انواع هوش مورد استفاده قرار گرفت. گاردنر در این کتاب در سال 1983 نظریه هوش هاي چندگانه را مطرح ساخت و از هوش وجودي که با تردید آن را هوش معنوي می نامید، نام می برد.

مدل چهار مؤلفه اي کینگ

درك معنی فردي:  توانایی اخذ معنی فردي و درك تجارب فیزیکی و ذهنی، شامل قابلیت خلق و تسلط بر هدف زندگی.

آگاهی متعالی:  قابلیت شناسایی ابعاد متعالی خود، دیگران و جهان فیزیکی ؛غیرمادي بودن در حالات طبیعی و هوشیاري همراه با قابلیت شناسایی روابط ابعاد فوق با خود.

تفکر انتقادي وجودي:  قابلیت تعمق و تفکر نقادانه در طبیعت وجودي، واقعیت، هستی، فضا، زمان و دیگر موارد وجودي/ متافیزیکی. همچنین قابلیت تفکر در موارد غیر وجودي مرتبط با وجود یک فرد ؛ از دیدگاه وجودي.

حالات هوشیاري بسط یافته: توانایی ورود و خروج از حالات هوشیاري ؛مثل هوشیاري خالص، هوشیاري کیهانی، یگانگی، یکی بودن و دیگر حالات تفکر در خود ؛مثل تفکر عمیق، تعمق، دعا و نیایش.

مدل زهر و مارشال

 زهر و مارشال مدل هوش معنوي خود را به شکل هرمی از هوش انسانی نشان می دهند که هوش معنوي در بالاي این هرم قرار گرفته و در زیر هوش معنوي، هوش هیجانی (جنبه هاي محتمل هوش اجتماعی) و در پایین این هرم هوش است دلالی قرار دارد که منتج از فرایندهاي ابتدایی مغزي است.

اساساً این مدل رویکردي کل نگر به روانشناسی دارد که عوامل فیزیکی، روانی، هیجانی و معنوي را به صورت سطوح چندگانه گرد هم می آو رد.

مدل زهر و مارشال، دیدگاه روانشناسی غرب و فلسفه شرق و نیز علم قرن بیستم را به هم پیوند می دهد. سمبل آن ها براي هوش معنوي گل نیلوفر است که معتقدند هوش معنوي به ما کمک می کند با برداشتن محدودیت ها و شناخت خویش مانند نیلوفري از درون مرداب بشکفیم و به سمت خورشید حرکت کنیم و عرش و زمین را به هم اتصال دهیم. در فلسله آسیایی، نیلوفر سمبل تمامیت است و هدف معنویت غرب دستیابی به این تمامیت بوده و روانشناسی این تمامیت را کمال می نامد .

مدل پنج مؤلفه اي ایمونز

  • ظرفیت برتري
  • توانایی ورود به موقعیتی که افزایش دهنده آگاهی معنوي باشد
  • فعالیت هاي خود را با احساس معنویت انجام دادن
  • توانایی بهره گیري از منابع معنوي جهت حل مشکلات
  • ظرفیت ورود به رفتارهاي فضیلت مآبانه براي نشان دادن بخشش، سپاسگزاري، رحم و تواضع.

ایمونز در پاسخ با انتقاد مه یر ،مبنی بر این که ظرفیت رفتارهاي فضیلت مآبانه رفتاري است که به شخصیت و اخلاقیات نسبت داده می شود نه به هوش، بعد پنجم مؤلفه اش را کنار گذاشت و چهار بعد اول را به عنوان عناصر مدل خود تأیید نمود.

مدل پنج مؤلفه اي سیسک

سیسک مدلی پنج مؤلفه اي براي هوش معنوي معرفی می نماید که این مؤلفه هاي کلیدي در بردارنده تجارب،ارزش ها، ظرفیت ها، خواص و سیستم هاي هوش معنوي است و عبارتند از:

  • ارزش هاي بنیادین: اتصال، رحم و شفقت، وحدتدر همه چیز، احساس تعادل، خدمت و مسئولیت.
  • فضایل بنیادین : صداقت، انصاف، دلسوزي، مهربانی.
  • تجارب بنیادین: آگاهی از ارزش هاي نهایی و غایی و معناي آن ها، تجربه اوج، احساس تعالی، و آگاهی وسعت یافته.
  • قابلیت هاي بنیادین: دغدغه و دل مشغولی به مسایل هستی و مهارت شهود و مراقبه و بینش.
  • نظام هاي نمادین: شعر، موسیقی، استعاره، داستان.

مدل امرم

مدلی که امرم (2007)، براي هوش معنوي ارایه می دهد براساس مصاحب هاي بود که با 71 نفر از پیروان سنت هاي معنوي مختلف(اسلام، بودیسم، مسیحیت، بتپرستی، صوفیگري، هندوئیسم) که از نظر اطرافیانشان ؛شیخ، کشیش، روحانی  افراد باهوش معنوي معرفی شده بود و برخی دیگر که معنویت را به نوعی با زندگی خود درآمیخته بودند، انجام داد و از آنان خواست توضیح دهند:

  • چگونه معنویت شان را براساس اعمال روزانه افزایش می دهند؟
  • معنویت چگونه کار و روابطشان را شکل میدهد؟
  • چگونه از معنویت براي حل مسایل روزمره کمک می گیرند؟

در پایان از آن ها خواست انتقادات خود را مطرح کنند. سپس با تحلیل کیفی این مصاحبه ها، مدلی با هفت بعدهمراه با زیر شاخه هاي آن ارایه کرد:

 هوشیاري: آگاهی و خودآگاهی رشد یافته

دقت(توجه):  شناخت خویشتن و زندگی خود با داشتن هدف روشن و توجه آگاهانه

آگاهی فراعقلانی:  فرا رفتن از عقلانیت از طریق تلفیق تناقضات و استفاده از موقعیت هاي متعدد هوشیاري از جمله نیایش، سکوت، شهود، و مراقبت

عمل (تمرین) : به کارگیري فعالیت هاي متنوع جهت رشد و بهبود آگاهی همراه با کیفیات معنوي.

 متانت: پیوستن به معنویت به نحوي که عشق و اعتماد به زندگی را نشان دهد.

تقدس: پیوستن به یک نیروي عظیم و نیز پیوستن به طبیعت

عشق: محترم شمردن و گرامی داشتن زندگی براساس شکرگزاري، سرزندگی و لذت

توکل: داشتن چشم انداز امیدوارانه و خوشبینانه براساس ایمان و توکل

معنا: تجربه معنا در فعالیتهاي روزانه دربردارنده درك هدفست و شامل مواجه شدن با دردها ورنج ها می باشد.

تعالی:   فراتر رفتن از خود در جهت یک کل مقدس

ارتباط کامل، متقابل و مستقیم به شیوهاي عقلانی: رشد ارتباطات به همراه پذیرش، احترام و یکدلی، دلسوزي و رحم، و مهربانی و شفقت.

کل نگري: به کارگیري دیدگاهی که به کلیت، وحدت و اتصال میان تنوع و تفاوت می نگرد.

صداقت: زندگی به همراه کنجکاوي، پذیرش و عشق به همه موجودات.

پذیرش: بخشیدن و عفو کردن و در آغوش گرفتن آنچه منفی است.

صراحت: ذهن و قلب باز،کنجکاوي ، و احترام به سنن گوناگون.

تسلیم آرام و بی دغدغه :

آرامش: تمامیت، تعادل فکري، پذیرش خویشتن، و رحم به خود

عدم خودخواهی، و فروتنی

 وابستگی درونی :

آزادي درونی به همراه فعالیت معقول

آزادي: رهایی از شرطی سازي ها، ترسها، و تعلقات به همراه نمایش جرأت و خلاقیت

تشخیص: داشتن خرد با کمک تدبیر درون

درستی: درست عمل کردن، با مسئولیت بودن و پیوستن به ارزش ها

مدل نوبل

نوبل،به تواناییها و مؤلفه هاي اصلی ایمونز دو مؤلفه دیگر نیز میافزاید:

  • تشخیص آگاهانه این موضوع که واقعیت فیزیکی درون به صورت واقعیت بزرگتر و چند بعدي که ما هوشیارانه یا ناآگاهانه با آن لحظه به لحظه در تعامل هستیم، قالببندي می شود.
  • پیگیري آگاهانه سلامت روانشناختی نه تنها براي خودمان بلکه براي جامعه جهانی.

مدل سه مؤلفه اي وگان

  • توانایی معنی یابی براساس درك مسایل هستی و وجودي
  • آگاهی از سطوح چندگانه هوشیاري و استفاده از آن در حل مسایل روزمره
  • آگاهی از جهان غیرمادي و تعامل بین همه موجودات و تعامل شان با ماوراء

منبع

هاشمی نیا،طاهره(1394)، نقش هوش معنوی و راهبرد های یادگیری خودتنظیمی بر عملکرد تحصیلی دانشجویان، پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی تربیتی،دانشگاه آزاداسلامی بندرعباس

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

 

 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0