كاربست هوش سازماني در نظام آموزشي

نظام آموزش و پرورش به منزله استراتژی راهبردی رشد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی برای جامع امروز، نقش کلیدی برای پرورش منابع انسانی بر عده دارد، بررسی فاکتورهای رشد کشورهای توسعه و حتی در حال توسعه، نشان می دهد که کارایی و اثربخشی نظام آموزش و پرورش در توسعه کشورها  کمک چشمگیری داشته است، این نظام به این نتیجه رسیده اند که برای مواجهه شدن با محیط های متغیر و غیرقابل پیش بینی بدون بهره گیری از نیروی منابع انسانی توانمند، کارآمد و با رضایت امکان پذیر نخواهد بود. می یر (2008) در این خصوص اعتقاد دارد نیروی انسانی واجد شرایط و ماهر ، عامل با ارزش و سرمایه بی پایان در جهت رشد و توسعه سازمانها و کشورها هستند و بزرگترین سرمایه یک کشور و عامل  اصلی پیشرفت آن است.

امروزه ارزش منابع انسانی به عنوان با ضروری ترین دارایی راهبردی سازمان قلمداد می شود، (سیدجوادیان و حسن زاده، 1386). سازمان های موفق با ادراک روابط دو طرفه بین سازمان ها، کیفیت و کمیت منابع انسانی دانش گرا، رهبری اثربخش منابع انسانی را به عنوان کلید موفقیت راهبردی خود در بهره گیری از رویکردهای نوین رهبری سازمان با بهره گیری از منابع انسانی می دانند، و این اعتقاد را دارند  منبع با ارزشی که می تواند برای آنها کسب مزیت رقابتی داشته باشد همین منابع انسانی هستند،  منابع انسانی توانمندی سازمان ها در عرصه رقابت سازمان را پیشرو می کند(اقبال و همکاران، 1387). از جمله دغدغه های سازمان های موفق نگهداری منابع انسانی با ارزش برای بهره مندی از تکنولوژی های روز می باشد. بنابراین ضرورت پرداختن به رضایت شغلی اعضای سازمان بویژه مدیران کاملا احساس می شود. رضایت شغلی درجه خشنودی شغلی و احساسات رضایت در خودانگاره فرد است و درجه ای است که در آن خودانگاره و یا عزت نفس فرد، تحت تأثیر سطح عملکرد دریافت شده توسط خودش می­باشد.

در دنیای سازمانی، اعضای سازمانی می توانند عملکرد موفق داشته بانشد که از هوش سازمانی برخودار باشند، تا به بهره مندی از آن هوش توانایی مقابله با مشکلات و مسائل سازمانی را داشته باشند، این مهم با پیچیده شدن عرصه های سازمانی و برنامه های تغییر در سازمانی اهمیت بیشتری پیدا می کند، بهره گیری از هوش سازمانی ضمانت می کند که سازمان می توانند قدرت رقابتی پیدا کند و آنه های را از دیگر سازمان متمایز کند، این هوش امکان کاربست اطلاعات موجود را در تمامی سطوح سازمان برقرار می کند و زمینه تعامل و ارتباط مثبت با جنبه های محیطی سازمان را ایجاد می کند. مطالعات صورت گرفته نشان داده است که نظام آموزش و پرورش در مقایسه با سایر سازمان های اجتماعی در راستای استفاده از منابع زیاد، بهره گیری ازمنابع عظیم انسانی و به کارگیری تجهیزات و امکانات ساختاری، فیزیکی و آموزشی تفاوت بسیار فاحشی دارد، نظام آموزش پرورش از یک طرف نیروی منابع انسانی متنوعی بویژه در منابع انسانی دانشی  به کار گرفته است و از طرف دیگر ابزارآلات و تجهیزات و تکنولوژی های نوینی متناسب با رشد فناوری اطلاعات و ارتباطات نوین در راستای عملکرد خود به کار گرفته است، ساختار نظام های آموزشی مجموعه ای تعاملی از انسان دانش گرا و تکنولوژی ها و مواد آموزشی و کمک آموزشی نوین و هوشمند می باشد که بواسط تعامل و ارتباط بیم آنها در راستای برآورده کردن نیازها و انتظارات جامعه، والدین و تمامی ذی نهفعات تصمیم گیری و برنامه ریزی و اجرا می کند، این فرایند کلان نیازمند به کاری هوش سازمان است.

برای موارد ذکر شده دو مرحله کلیدی نیاز می باشد که به صورت آگاهانه و برنامه ریزی شده می بایست انجام شود، اولین مرحله اینکه در فرایند جذب منابع انسانی به به عامل هوش انسان توجه ویژه داشته باشد و در مرحله جامعه پذیری و نگهداری منابع انسانی به آموزش های مداوم، مورد نیاز و به روز توجه ویژه مبذول داشته باشد، دومین مرحله به کارگیری وسایل و ابزارهای آموزشی و کمک آموزشی هوشمندانه است که با توجه به رشد تکنولوژی های نوین بسیار متنوع است، بی شک به کارگیری همزمان مولفه هوش انسانی و هوش ماشینی که برآمده از دانش روز باشد نتیجه جر هوش سازمانی در بر نخواهد داشت، و می توان انتظار نتیجه مطلوب برای سازمان انتظار داشت.

منبع

حکیمی فر، فاطمه(1398)، بررسی رابطه بین هوش سازمانی با رضایت شغلی مدیران مدارس شهرستان جاسک، پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندر جاسک.

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0