قسمت های مغزی درگیر در اختلال بدشکلی بدن
افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن، توجه انتخابی و تمرکز بیش از اندازهای به جنبههای خاصی از ظاهر یا به نقصهای جزئیشان دارند. تمرکز بیش از اندازه باعث میشود تا نقصهای جزئی بزرگ نمایی شوند. تمرکز بیش از اندازه، باعث به وجود آمدن افکار منفی، نارضایتی، و اشتغال ذهنی با ظاهرخود میشود. همچنین باعث میشود که فرد مبتلا به این مشکل به جنبههای دیگر ظاهر خود توجه نکند. این مشاهدات بالینی منجر به این شده که محققان، مطالعات عصب روانشناختی انجام دهند. یافتههای این مطالعات نشان داده است که افراد مبتلا نسبت به افرادی که به اختلال بدشکلی بدن مبتلا نیستند، در ترسیم شکلهای انتزاعی پیچیده در حافظه مشکل دارند. این مسئله میتواند به این دلیل باشد که افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن به جای تمرکز بر کلهای سازمان یافته به جزئیات بیاهمیت، تمرکز بیش از اندازه دارند. در مطالعهای شبیه این مطالعه نشان دادند افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن به جای تمرکز بر تصویر بزرگ (کل تصویر) به جزئیات تمرکز میکنند. در این مطالعه، اسکن های ام آر آی نشان داد افراد مبتلا در مقایسه با افرادی که به این بیماری مبتلا نیستند در قسمت نیمکره چپ مغزشان (لوب گیجگاهی جانبی و قشر پیش پیشانی جانبی) یعنی ناحیهای از مغز که مخصوص تجزیه و تحلیل و پردازش بینایی متمرکز بر جزئیات است، حتی موقعی که آنها در چهرههای با جزئیات کم نگاه میکردند، فعالیت بیشتری داشتند. بنابراین محققان اینگونه نتیجه گیری کردند که افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن چهره را مو به مو کند و کاو میکنند تا به جزئیات دست یابند. در مقابل افراد غیر بیمار گرایش به این دارند که چهره را به طور کلی ببینند و بیشتر کل نگر هستند، بدون اینکه زیاد به جزئیات خیره شوند. تمرکز بیش از اندازه به خصیصه خاصی از چهره، در حالی که در بافت کلی چهره آن خصیصه دیده نمیشود ممکن است نقش خیلی مهمی در به وجود آمدن و حفظ علائم اختلال بدشکلی بدن داشته باشد. و میتواند باعث اشتغال ذهنی و نارضایتی از نقصهای جزئی شود. همچنین ممکن است باعث یک سیکل معیوب، توجه انتخابی و حساسیت بیش از اندازه به نقص یا جزئیات کوچک شود که نارضایتی از نواحی خاص بدنی را افزایش داده و به دنبال همین نارضایتی حتی توجه انتخابی فرد به ظاهر و بدن خود را بیشتر میکند. آنها همچنین ممکن است فکر کنند که هر کس دیگری هم مثل خود آنها به جزئیات چهره آنها توجه دارد و همین مسئله باعث خود هشیاری و تفکر خود ارجاعی در آنها میشود .
همچنین در مطالعه ای دیگر محققان، به این نتیجه رسیدند که بادامه یا آمیگدال افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن نسبت به افراد بدون اختلال، در زمانی که آنها مشغول نگاه کردن به چهره هستند فعالیت زیادی دارد. آمیگدال یک ساختار کوچک به شکل بادام است که در قسمت مغز میانی قرار دارد و مرکز فرمان سیستم ترس بدن میباشد. بادامه برای اینکه ما بتوانیم هرچه سریعتر به تهدید پاسخ دهیم، تهدیدهای بالقوه مانند درک تهدیدهای محیطی را به نواحی مرتبط دیگر منتقل میکند. بادامه همچنین در واکنش به جلوههای هیجانی صورت درگیر میباشد. در کل، مطالعات نشان میدهد که بادامه افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن در مواجهه با تهدید فعالتر و سریعتر کار میکند. احساس وجود تهدید و احساس اضطراب و ترس ممکن است سائقی برای رفتارهای وسواسی اختلال بدشکلی بدن (مانند، آرایش افراطی) و رفتارهای اجتنابی (مانند، اجتناب از موقعیتهای اجتماعی) شود. در یک مطالعه وقتی که افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن و افراد سالم را در یک موقعیت تهدید کننده قرار می گرفتند، افراد مبتلا در مقایسه با افراد سالم گرایش بیشتری داشتندکه موقعیتهای مبهم را تهدید کننده ارزیابی کنند . علاوه بر این، افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن گرایش به این دارند که حالت هیجانی چهره دیگران را تحقیرآمیز و تهدید کننده تفسیر کنند. البته تحقیقات بیشتری در این زمینه لازم است تا نتایج این مطالعات را تایید، و تعیین کند که آیا ممکن است افزایش حساسیت به تهدید، به رشد اختلال بدشکلی بدن کمک می کندیا نه.
به طور کلی اختلال بدشکلی بدن احتمالا شامل یک فعل و انفعال پیچیده از بد عملکردی در چند ناحیه مغزی میباشد. مناطق گیجگاهی وپیش پیشانی جانبی سمت چب مغز در پردازش بینایی از چهره وبیش فعالی آمیگدال ممکن است در اختلال بدشکلی بدن درگیر و نقش داشته باشند. همچنین ممکن است مدارهای مخطط – پیشانی مغز در گیر باشد علاوه بر این مطالعات، یافتههای فیلیپس وهمکاران نشان داده اند، هستههای دمی که ساختاری به شکل C دارند و در عمق هستههای مغزی قرار دارند و مسئول تنظیم حرکات عمدی، عادات، یادگیری و شناخت (تفکر) هستند ممکن است با رفتارهای تکراری مانند تشریفات رفتاری ارتباط داشته باشند. مطالعه دیگری با نگاه به حجم منطقهای مغز و نشانههای شدت اختلال بدشکلی بدن، یافت که شدت نشانه به طور معناداری با اندازه ای اف جی چپ و آمیگدال راست همبسته است. اکنون گروهی از محققان گزارش کردند که مغز این بیماران تصویر چهره آنها را به روشی غیرواقعی پردازش میکند. فعالیت مغز این افراد هم در مراکز بصری و هم در سیستم جسم مخطط در لب پیشانی تغییر کرده است. آسیب به لوب پس سری، ناحیه فرایندی اولیه بینایی، موجب اختلال در ادراک بینایی میشود که نتیجهاش این است که فرد چهره خود را آسیب دیده ادراک میکند. همینطور پیامد آسیب به نواحی گیجگاهی، اختلال در ادراک اندازه بدن، و ناتوانی برای تشخیص چهرههای آشنا است. موارد بسیاری از آسیب مغزی با اختلال در تصویر بدن در ادبیات پژوهشی نورولوژی گزارش شده است . در مطالعات موردی کرک و سانتوس ، گزارش شده است که برخی از کودکان پس از ابتلا به عفونت، اختلال بد شکلی بدن را نشان میدهند .در برخی بزرگسالان نیز اختلال بد شکلی بدن پس از ابتلا به آنسفالیت اسکلروز حاد مشاهده شده است .
انتقال دهنده های عصبی
افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن ممکن است یک عدم تعادل در سروتونین مغز داشته باشند. در حمایت از این نظریه، این اختلال اغلب با داروهای بازدارنده باز جذب – سروتونین بهبود پیدا می کند.سروتونین به ویژه به طور فراوانی در یک قسمت مغز وجود دارد که ممکن است اهمیت ویژهای در این اختلال داشته باشد. نقش حساس سروتونین در کارکردهای بدنی عبارتند از: خلق، شناخت (تفکر)، حافظه، خواب، اشتها، رفتارهای خوردن، رفتار جنسی و درد. همچنین سروتونین در بازداری رفتارهای پرخاشگرانه و تخریب گر نقش مهمی دارد. سروتونین در تنوعی از اختلالات روانپزشکی مثل وسواس فکری _ عملی و افسردگی نقش مهمی دارد. علاوه بر این، سروتونین در سیستم بینایی و پردازش بینابینی نقش دارد و به حیوانات کمک میکند تا به درون داده های حسی غیر مهم از محیط، واکنش اغراق آمیز نشان ندهند. نکته جالب توجه این است که افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن تمرکز بیش از اندازهای به جزئیات بیاهمیت ظاهر دارند و واکنش زیادی به تهدیدهایی که در واقع اصلا وجود ندارد نشان میدهند. داروهای بازدارنده بازجذب سروتونین به افراد کمک میکنند که به نقصهای جزیی ظاهر تمرکز و واکنش اغراق آمیز کمتری نشان دهند. علاوه بر تاثیر داروهای بازدارنده بازجذب سروتونین بر روی سیستم بینایی، ممکن است علائم اختلال بدشکلی بدن را به وسیله افزایش رهاسازی سروتونین در جسم مخطط و دیگر قسمتهای کلیدی مغز و بیش فعالی آمیگدال بازداری کرد. میزان بالای همایندی اختلال بد شکلی بدن و اختلال افسردگی، سابقه خانوادگی بالاتر از حد انتظار اختلالات خلقی و اختلال وسواس عملی _ فکری حاکی از این است که، حداقل در بعضی از بیماران، فیزیوپاتولوژی اختلال بدشکلی بدن ممکن است با سروتونین و سایر اختلالات روانی رابطه داشته باشد و درگیری سیستم سرتونولوژیک را به عنوان پاتولوژی اختلال مطرح میکند. شواهد دیگر از تاثیر عوامل نورولوژیک، پاسخ مبتلایان به اختلال بد شکلی بدن به بازدارندههای اختصاصی باز جذب سروتونین است. گرچه سببشناسی اختلال را نمیتوان از پاسخهای درمانی تبیین کرد، اما میتوان مکانیزمهای پاتوفیزیولوژیک درگیر در اختلال را بهتر شناخت . نشانههای مبتلایان به اختلال بد شکلی بدن پس از مصرف ماری جوانا، شدت هذیانی پیدا میکند و این ناشی از تاثیر این ماده بر سروتونین مرکزی است. البته از این مطالعه نمیتوان نتیجه گرفت که تنها سروتونین در شدت یافتن نشانگان تاثیر داشته است، زیرا این ماده بر انتقال دهندههای عصبی متعددی تاثیر میگذارد . در یک مطالعه موردی جالب، مشاهده شد که خانمی پس از سو مصرف مزمن سپروهپتادین، که یک آنتاگونیست سروتونین است، دچار اختلال بد شکلی بدن شده است. این مطالعه نیز نقش سببشناسی سروتونین در این اختلال را تایید میکند .در مطالعه ای دیگر، قابلیت اتصال پاروکسین (H 3) یک لیگاند چسبنده به ناقلهای سروتونین، در مبتلایان به اختلال بدشکلی بدن آزمون شد. نتایج نشان داد که نابهنجاریهایی در سطح پیش سیناپسی انتقال دهنده سروتونین وجود دارد . علاوه بر سروتونین احتمالا انتقال دهندههای عصبی دیگری هم در اختلال بدشکلی بدن درگیر هستند. یکی از این انتقال دهندهها دوپامین است که ممکن است با سروتونین ترکیب شود و به ویژه در شکل هذیانی اختلال بدشکلی بدن مهم باشد. از دیگر انتقال دهندههای عصبی GABA است . گاما آمینو بوتیریک اسید یک انتقال دهنده عصبی آرام بخش میباشد که فعالیت عصبی در مغز را مانند یک عایق بازداری میکند .این ماده در رشد اختلالات اضطرابی و اختلال بد شکلی بدن نقش مهمی دارد.
منبع
جمالی ، سمیه (1393) ، اختلال بدشکلی بدن و میزان همایندی آن با اختلالات روان شناسی ،پایان نامه کارشناسی ارشد ، روانشناسی بالینی ،دانشگاه شیراز
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید